شنیدم گوسفندی را بزرگی
رهانید از دهان و چنگ گرگی
سحرگه کارد بر حلقش بمالید
روان گوسفند از وی بنالید
که از چنگال گرگم در ربودی
چو دیدم عاقبت گرگم تو بودی
سعدیدر سال 1368 پس از فوت آیت الله خمینی، آقایان خامنه ای و رفسنجانی، در غیاب آیت الله منتظری و با همکاری سید احمد خمینی سناریویی را اجرا کردند که منتهی به توزیع قدرت عمدتا سیاسی و نظامی در دست رهبر مادام العمر و قدرت عمدتا اقتصادی در دست رییس جمهور محدود الزمان شد.
آنچه در نگاه اول به ذهن متبادر می شود کم بودن اختیارات ریاست جمهوری یا به تعبیر آقای خاتمی تدارکاتچی بودن است اما با نگاه دقیق تر (مخصوصا اگر از دریچه دید رهبری به قضایا نگاه کنیم) رهبر کسی است که علیرغم داشتن قدرت سیاسی و نظامی مجبور است که بودجه خود را از نهادی دیگر بستاند و این رویه برازنده مقامی که می تواند با برنامه ریزی صحیح همه قدرت را مالک شود نبود.
فراموش نکنیم که قدرت نظامی را نمی توان هر روز وارد معادلات قدرت کرد و قدرت سیاسی را هم نمی توان به بازار برد و با آن چیزی را خرید اما قدرت اقتصادی هم منعطف است و هم قابل خرد شدن و خرج کردن و استفاده مدام است.
لذا در انتخابات 76 و بعد از اتمام دوره هاشمی رفسنجانی زمانی که پیشنهاد تمدید دوره ریاست جمهوری آقای هاشمی توسط رهبر (با استفاده از قدرت سیاسی) وتو شد هر دو وارد یک بازی پنهانبرای تصاحب قدرت اقتصادی شدند و هاشمی از خاتمی حمایت کرد و رهبر پشت سر ناطق ایستاد.
وقتی استفاده از قدرت سیاسی برای تملک قدرت نظامی در سال 76 جواب نداد در سال 84 رهبر قدرت نظامی را هم وارد برنامه خود برای کسب قدرت اقتصادی کرد و با شرکت دادن وسیع و سازماندهی شده بسیج درانتخابات به خصوص در استان های تهران و اصفهان جای کروبی را به احمدی نژاد داد.
تخمین زده می شود که بیش از دو و نیم ملیون رای احمدی نژاد در دور اول با این مکانیزم به دست آمده باشد.
در برابر اعتراض کروبی به این تخلف و درخواست او برای بازشماری آرا، حداقل در دو حوزه تهران و اصفهان، خاتمی این انتخابات را سالم ترین انتخابات پس از انقلاب دانست...شاید می پنداشت که احمدی نژاد با رای واقعی کمتر از سه ملیون رقیب آسان تری برای رفسنجانی با شش ملیون رای است.(کروبی بیش از پنج ملیون رای کسب کرده بود)
در دور دوم انتخابات اما احمدی نژاد با افشاگری های وسیعی که از طرف سپاه و بسیج علیه گذشته هاشمی صورت داد بدون آن که نیاز به تقلب داشته باشد با هفده ملیون رای برنده شد و رهبر را در چهار سال گذشته به طور همزمان صاحب قدرت سیاسی، نظامی و اقتصادی کرد.
در این دوره مجددا هاشمی رفسنجانی (این بار با واسطه موسوی) و رهبر (با واسطه احمدی نژاد) به رویارویی پرداخته اند ونیروهای خود را در خیابان ها به راه انداخته اند.
ماجرا را مرور می کنیم.
حرکت اول:
هاشمی رفسنجانی و خاتمی موسوی را به صحنه انتخابات وارد کردند و موج سبز را با حمایت مالی هاشمی به نفع او به راه انداختند.
حرکت دوم: در پاسخ به این امر احمدی نژاد صحنه گردانی هاشمی را با ذکر فساد مالی او و با قصد کسب مجدد قدرت اقتصادی در این ماجرا فاش کرد و رقابت پشت پرده را عیان کرد.
حرکت سوم:هاشمی خواهان عذرخواهی احمدی نژاد و اختصاص زمان برای پاسخگویی در صدا و سیما شد.
حرکت چهارم: درخواست های وی هر دو رد شد.
حرکت پنجم: هاشمی رفسنجانی که خطر حذف برنامه ریزی شده خود را از صحنه قدرت جدی دید با نامه ای به رهبری از او خواستار اتخاذ موضع روشن در این زمینه شد و همزمان موج سبز به صورت سازماندهی شده در هفته اخیر به شدت افزایش یافت و به کارنوال های روزانه و پایکوبی های شبانه انجامید...این قدرت نمایی و لشکرکشی هاشمی است.
موقعی که هاشمی در نامه خود به رهبر تاکید می کند که اگر من هم صبورانه از حق خودم بگذرم ملتی که با سینه های سوزان! در خیابان ها حضور دارند از این ماجرا نمی گذرند اشاره به همین لشکر کشی دارد .
حرکت ششم را رهبر باید انجام دهد و بسیار حرکت دشواری است...او قصد دارد این حرکت را تا پایان انتخابات به تاخیر بیندازد و آن هنگام اگر توانست احمدی نژاد را از صندوق بیرون بیاورد بر علیه هاشمی موضع بگیرد.
هاشمی در صدد است که اگر احمدی نژاد از صندق بیرون آمد لشکر سبز را به خیابان بکشد و صدا و سیما و وزارت کشور را اشغال کنند.
رهبری با واسطه سپاه پیشاپیش این حرکت را انقلاب مخملین خوانده و وعده سرکوب آن را داده است.
اما در پاسخ به این حرکت هاشمی با یارکشی از میان روحانیان قم و مجلس خبرگان سیگنالی به رهبری فرستاده است که استفاده از قدرت نظامی بر علیه مردم غیر مسلح ممکن است به خلع وی بینجامد.
شایع شده است که در دیدار شب گذشته دو طرف توافق کرده اند که انتخابات را سالم برگزار کنند و نتیجه آن را بپذیرند.
اما سخن من با طرفداران موسوی که در این موج سبز، کارناوال های روزانه و پایکوبی های شبانه شرکت دارند این است که خسته نباشد..از ته دل .امیدورام که بعد از سی سال واقعا به شما خوش گذشته باشد.
اما بیایید با تبعیت از یک سنت حسنه ایرانی، حالاکه در ضیافت هاشمی رفسنجانی خوشگذرانی ها را کرده اید در انتخابات به کروبی رای دهید که برنامه هایش نماینده آرمان هایتان است وگرنه سرباز سیاهی لشکر هاشمی بیش نخواهید بود و از این بابت تفاوتی با آنان که رای خود را به چک پولهای اهدایی احمدی نژاد می فروشند و ناخواسته عمله استبداد می شوند نخواهید داشت.
پروپاگاندا یا جوسازی نوعی از ارائه
اطلاعات هماهنگ و جهتدار برای تأثیر گذاری بر عقاید و یا رفتارهای افراد یک جمعیت میباشد. پروپاگاندا،
تبلیغاتی در تضاد با
ارائه آزاد اطلاعات میباشد.
دراین روش سعی میشود که بادادن
شعارهایی با مفهوم مبهم و کلّی توجه
افکار عمومی به پیام مبلغ جلب شود. این پیامها اغلب بر حول محور
ارزشهایی همچون
شرافت،
دین، افتخار به میهن و
میهنپرستی یا ارزشهای خانوادگی میباشد.
آیا رفتاری که ستاد و طرفداران موسوی با شما کرده اند غیر از این بوده است؟ و اگر کروبی فاقد رای است چرا هر روز دهها پیام و شایعه دال بر انصراف او برای جلب و جذب طرفدارانش پخش می شود.
چرا با اصرار و تاکید بر گزاره نادرست "رای دادن به کروبی سبب رییس جمهور شدن احمدی نژاد می شود" سعی دارید که آنها را منصرف کنید؟
فردا که موج سبز، فرو کوفته به صخره های ناکامی، بازگردد آیا پشیمانی دیر نیست؟
بالاترین