پرسش هایی که باید پاسخ داد.(1)

برای درک موقعیت خود در صحنه سیاسی جامعه لازم است هر یک از ما همین الآن به پرسش هایی به طور واقع گرایانه پاسخ دهیم.
اولین پرسش را در این گفتار مطرح می کنم و در گفتارهای بعد به سایر پرسش ها می پردازم
پرسش اول این است که آیا ما در این انتخابات پیروز شدیم یا شکست خوردیم؟
ما قطعا شکست خوردیم...یک شکست سنگین!
همه ما با بسیج افکار عمومی و توضح و تشریح واقعیت های فعلی و چشم اندازهای آتی کشور برای خود و اطرافیانمان برای تصرف دولت به حرکت درآمدیم اما نتوانستیم به آن دست یابیم و این یعنی شکست!
استفاده از ادبیات حماسی، شعر، فیلم و موسیقی...بازخوانی و شبیه سازی تاریخ معاصر(مثل ماجرای به توپ بستن مجلس توسط لیاخوف و پیروزی بعدی مجاهدان بر او...و نمی دانم چرا نباید به کودتا علیه بنی صدر اشاره کنیم که هم جدیدتر بوده و هم کاملا مشابه این ماجراست و هم توسط همان کسان طراحی و اجرا شده است...شاید چون این کودتا موفق بوده است!) ...اضافه کردن ابعاد اخلاقی به ماجرا برای آنکه از شدت این شکست بکاهیم (مثال: چون انتخابات با وسیع ترین تقلبها و دروغ و تزویر و تطمیع و عدد سازی و کودتا همراه بوده لذا کودتاگران هستند که در واقع بازنده اصلی این انتخاباتند )... همه و همه مکانیسم های دفاعی هستند که به طور ناخودآگاه توسط اجتماع به کار گرفته شده اند تا از تخریب ایگوی جمعی ما محافظت کنند...اما هیچکدام از اینها نمی توانند واقعیت شکست را در دنیای بیرونی به پیروزی تبدیل کنند.
همین طور اگرچه این دولت به واسطه احتمالا عدم مشروعیت خود با مشکلات فراوانی روبروخواهد بود (احتمالا می گویم برای آنکه اگر قیمت نفت بالای صد دلار برگردد حتی همین دولت هم با مشکل عمده ای روبرو نخواهد شد...از نظر روابط خارجی هم قابل پیش بینی است که همین دولت نامشروع می تواند با باج دادن ها واکنش دولت های خارجی را به تدریج مهار کند) اما ما در انتخابات با این شکل بی سابقه شرکت نکرده بودیم که دولت احمدی نژاد را با بحران مشروعیت روبرو کنیم...ما قصد تصرف دولت را داشتیم و از این منظر شکست خوردیم.
ما در حد توان خود برای این خواسته جنگیدیم. دهها کشته، صدها زخمی و هزاران نفر دستگیر شدند ولی به علل گوناگون نتوانستیم دولت را تصرف کنیم...ما تا این راند از مسابقه شکست خورده ایم و نباید خود را بفریبیم.
برای پیروزی در راندهای بعد باید سناریوهایی نوشت و به افراد مختلف نقش هایی داد تا شاید بتوانیم قسمتی از قدرت غصب شده ملت را باز پس گیریم.

27 نظرات:

shekast khordim va che sanguin ham shekast khordim

اگر هدف گرفتن دولت بود، شکست خورده‌ايم. ولی آيا هدف اين بود؟ شما که به کروبی رأی دادی هم هدف‌ات همين بود آقای دکتر؟ من (در نهايت ;) ) به کروبی رأی دادم، به خاطر آن که حرف‌های‌اش کف خواست‌های من بود. يکی از دلايل‌ام هم البته اين بود که ا.ن رأی نياورد. ولی حتی اگر کروبی هم رأی می‌آورد، تغييری که در روند گذار به دموکراسی‌خواهی در ايران حاصل می‌شد، تنها در صورت‌ای قابل مقايسه با وضعيت حاصل از کودتای حضرات می‌بود که بتواند شعارهای اساسی‌ترش را عملی کند.
گذشته از اين، بازی تمام نشده و هنوز شانس اين هست که حتی دولت را هم از چنگ‌شان پس بگيريم. ولی حتی اگر کودتا کامل شود و وارد دوران تاريکی و رعب و وحشت بيش‌تر شويم، شوک کودتا، جامعه (لايه‌های تأثيرگذاری از جامعه) را به جلو پرتاب کرده که اگر در کوتاه مدت صدای‌شان شنيده نشود، اما در بلند مدت، وزن بيشتری به اقشار پيش‌روی جامعه خواهند افزود.
اين پيروزی است.

لرد عزیز
هدف من بالا رفتن از پله کروبی (یا موسوی) برای در آمدن از این سیاهچال بود و آن دیگران این نردبام را از من گرفتند.
ممکن است از راههای دیگر به مقصود برسیم اما این راه فعلا بسته است و بعید می دانم به صورت مسالمت آمیز و با توسل به قانون موجود یا دل بستن به تحریم خارجی فرجی بشود.
آنچه من از صحنه امروز ایران می بینم فاز چهارم یک واکنش ماتم است که افسردگی است بابت آنچه از دست رفته و دیگر باز نمی گردد...از صمیم قلب امیدوار بودم که کاری بتوان کرد که کودتاگران را قدمی به عقب هل داد اما واقعا راهی نمی بینم.
اینکه در آینده و در راندهای بعدی مبارزه چه اتفاقی رخ دهد را نمی توانم پیش بینی کنم اگرچه می دانم حکومتی که حاضر است برای تغییری این چنین کوچک در حد جایگزین کردن احمدی نژاد با موسوی چنین تقلب وحشتناک و آبروریزی مترتب بر آن را بخرد و حتی تن به خشونتی بدین عریانی بسپارد قطعا جلوی سایر حرکات بعدی ما را هم به همین شدت خواهد گرفت.

Shayad agar yek takhmin darbareh hazinehaaye riali kharj shodeh dar in kodeyta daashteh baashim behtar betoonim sharayet mojood ra dark komim!
agar farz konim ba 100 hezar nafar lebas shakhsi dar modat 20 rooz in jonbesh sarkoob shod va har lebas shakhsi roozi 300 hezar toman mozd gerefte,hazineh in sarkoob ba farz har boshke naft 72 dolar mishe "42" melion boshke naft moadel 22 rooz tolid naft iran,khob hokoomat ta chand rooz mitooneh in makhaarej ra tahamol kone ?

bidst rooz va har rooz sisad hezar tooman!

من شکست نمیدونم.
اتفاقا همه این وقایع باعث شد که نقاب از چهره حاکمیت کنار زده بشه. قشری از مردم که اتفاقا تعدادشون نه کم هست و نه کم تاثیر در سرنوشت کشور حالا یک شکاف واضح بین خودشون و حاکمیت می بینن . و دنیا هم متوجه این نکته شد که حساب مردم ایران از دولتش جداست.
اگرچه شکستن این بت خیلی سخته ولی چشم اندازش نا امید کننده نیست. تاریخ برای همین هست که امیدوار باشیم که هیچ استبدادی پایدار نمی مونه..

ماهوی عزیز
من هم با شما هم عقیده ام که این مبارزه پایان نیافته و ممکن است در راندهای بعدی ( و در نتیجه در کل مسابقه) برنده نهایی ما باشیم با شما موافقم اما در کسب این امتیاز ( ریاست جمهوری) ما ناکام ماندیم ( به علل کاملا غیر منصفانه و تقلب های وسیع و گسترده) و به ناکامی در رسیدن به هدف شکست می گویند.
هر چند همیشه می توان هدف را دورتر ترسیم کرد و راه رسیدن به آن را متکثر فرض کرد و با این شرایط هر موقعیتی را پیروزی قلمداد نمود.

دكتر شما الانو با زمان بني صدر مقايسه نكنيد اون موقع مردم تازه از يك انفلاب در اومده بودند و محبوبيت خميني اون موقع خيلي زياد بود ولي الان مردم خواهان تغيير هستند و رهبر نه تنها محبوبيت نداره بلكه مورد تنفر هم هست.
شايد ما دولت رو از دست داده باشيم و لي با تمام اين اتفاقات پايه نظام سست شد . ميدونيد كه وقتي حرمت بين دو نفر شكسته شه ديگه نميشه كاريش كرد.حالا حرمت بين مردم و نظام شكسته شد.و همونتور كه خودتون هم گفتيد برنده اصلي مردم هستند هميشه همين بوده شايد چند سال تول بكشه ولي برنده مردم هستند.
ولي گلايه من از شما اينكه هم تو اين متن هم متن قبلي خيلي حس شكست رو به خواننده تزريق كرديد و اميد رو گرفتيد. ما توي اين راند پيروزي هايي هم داشتيم . ما توي جهان پيروز شديم.الان همه دنيا ميدونند كه سياست احمدي نژاد سياست مردم ايران نيست سياست حكومت ايرانه

پایای عزیز
من در زمان بنی صدر شانزده ساله بودم و تمام ماجراهای آن ایام را به خوبی به یاد دارم.
بنی صدر بسیار محبوب بود و بیشتر دوره ریاست جمهوریش را در جبهه ها سپری می کرد و حتی رابطه اش با خمینی خیلی خوب بود منتها بهشتی و رجایی و هاشمی و خامنه ای و باهنر همه و همه دنبال تخریب او بودند و با اکثریت مجلسی که در آن زمان در اختیارشان بود او را استیضاح کردند و با دو سوم آرا صلاحیتش را سلب کردند و خمینی را در وضعیتی قرار دادند که مجبور به عزل او شد و متن نامه عزلش هم با دلجویی از او توام بود.
بنی صدر مجبور به انتخاب مسیر انتقام جویی شد که به دلیل تبلیغات شدید صدا و سیما جو کم کم علیه او شد و مجبور به ترک کشور شد.
الآن موسوی و هاشمی نه قصد انتقام جویی دارند و نه راهی به خارج دارند و جنبش به نظرم در همین مرحله خاتمه یافته است.
از اینکه روحیه ها را می شکنم هم معذرت می خواهم...راستش من از همان روز بیست و سوم خرداد این حرفها را در خانه مرتب می زنم و چند بار هم در همان اوایل با خانم و پسرم حرفمان شد اما برای اینکه متهم به کارشکنی در این مبارزات نشوم ترجیح دادم آن را منتشر نکنم.

Doctor, man ba inke shekast khordim moafegham vali mage hamin enghelabe iran agar farz konim az 1342 shoroo shode, 15 saal tool nakeshide ta be hadafesh berese? midoonam dar morede in entekhabat hadafe hich kas enghelab naboode va nist vali shoma vaghean fekr mikonid ke dar arze 20 rooz mishe hokoomati ro ke 30 sal paye haye khodesho mohkam karde be kari ke doost nadare vadar kard? oon ham dar soorati ke mokhalefine in entekhabat 15 milion va moafeghin 25 milion hastan. vaghean nemikham tokhme tafraghe bekaaram vali kheili az mardome hatta shahre tehran ke vaze khoobi daran, faghat koshte shodane mardom ro mididan va hichi nemigoftan, yani aslan baraashoon farghi nemikard ki mikhad rais jomhoor beshe. man az hame chiz bishtar az in narahat va asabani hastam ke chera hich kas, yani hich kas (az taraf dar haye ahmadi) be khatere koshtane mardom hich eterazi nakard

خوشحالم که هنوز هم افرادی وجود دارند که منطقی فکر می‌کنند. منفی نگرفتن مطلب شما در بالاترین جای خوشحالی بسیار دارد.

با شناختی که از شما دارم تعجب می کنم که چرا دارید ساز مخالف می زنید.
اگر به شما و شناخت خودم از شما اعتماد نداشتم فکر می کردم که یکی از آدمهایی نفوذی هستید که برای مایوس کردن مردم دارید می نویسید.

به نظر من اینکه تا این مرحله در انتخابات یعنی تصدی کرسی ریاست جمهوری شکست خوردیم خیلی بدیهیه. همه هم این رو میدونن. یه مشکل ما ایرانی ها اینه که سر مسائلی که با هم موافقیم بحث میکنیم.
اگه شما همین مسئله رو از یه باب دیگه شروع بکنید، مثل همون مثال "بر باد رفته".
یعنی دادن آگاهی و افزایش شعور در کنار شور. ما به هر دوی این فاکتورها نیاز داریم. این نوشته، میتونه شور جوانان رو کم کنه. اما سؤال اینه که اگر هدفتون همینه، این هدف چه دستاوردی داره؟
ضمن اینکه من اعتقاد دارم، تو این مدت ما به اندازه سالها پیش رفتیم. شما در کنار اون شکست میتونید به این مسأله هم اشاره کنید.
اگر مقاله "ما بیشماریم" ابراهیم نبوی رو تو سایت doomdam.com نخوندید، حتما بخونید.

سلام بی زحمت برام آدرس فید بلاگتونو برام بگذارید

سلام بی زحمت برام آدرس فید بلاگتونو برام بگذارید

میلاد جان
اینو میگی؟
http://gooshzad.blogspot.com/feeds/posts/default

گوشزد جان، شجاعت تو در احساساتی نشدن و کمی بدبینی قابل تحسینه ولی:

علاوه بر چیزهایی که دیگران منجمله مقاله نبوی و ... گفتند به این فکر کن که برای تبدیل یک نظام تمامیت خواه و فاسد به یک نظام با مردمسالاری بهتر مسیری باید رفته شود و یک دفعه انجام شدنی نیست. بعد به این فکر کنم که آیا سریعتر از این یک ماه ممکن بود ما این مسیر را برویم؟

آیا اگر حکومت سبوعیت و کشتار و شکنجه نکند و با مردم منطقی برخورد کند، آیا اسمش دیکتاتور خواهد بود؟ آیا چنان نظامی باید تغییر کند؟ در واقع اینها با این کارها دارند به مردم اعلام میکنند که ما بدرد نمیخوریم، ما را تغییر دهید! همه را مثل خودت نبین. خیلیها به دلیل طبقه اجتماعی یا اعتقادات مذهبی به این راحتی به این نتیجه نمیرسیدند.

من هم میدانم که کشته شدن هر انسانی به خصوص هموطن چقدر ناراحت کننده است اما اینها قیمت پیشرفت است.

بنی صدر قضیه اش کودتا نبود بلکه به طریقی کاملا قانونی توسط مجلس به دلیل بی کفایتی برکنار شد. حالا این که عقاید بنی‌صدر درست‌تر از مخالفانش بود یا درست‌تر بحث دیگریست اما واقعیت اینه که اولا او از عهده اداره کشور برنیومد و ثانیا به طریقی قانونی برکنار شد.
ضمنا شما هدفتون از این نوشته چیه؟ این که اسم وضعیت فعلی پیروزی باشه یا شکست چه اهمیت یا فایده ای داره؟ اون کسی که میگه "ما پیروز شدیم" دست‌کم کارش این فایده رو داره که مردم رو دلگرم میکنه اما کار شما به جز ـ ببخشید ـ خودنمایی، چه فایده ای داره؟

دوست ناشناس (احتمالا کاربر mashang از بالاترین)
پاسخ شما را راجع به کودتا در زیر همان اظهار نظرتان در بالاترین داده ام.
در مورد خودنمایی هم باید عرض کنم هر اظهار نظری با قسمتی خود نمایی همراه است چه برسد که بر خلاف جو و موج باشد که بیشتر هم به چشم می آید.
از طرف دیگر از شما که در شرح کاربری تان در بالاترین نوشته اید که "نکند چشم بسته با موج این طرف و آن طرف بروم" انتظار می رود که به نوشته های اینچنینی بیشتر بها بدهید.
شعار اصلی من هم گوشزد کردن است و گوشزد کردن یعنی اشاره به جزء مغفول واقعیت...جزیی از واقعیت که عمدا یا سهوا دیده نمی شود ...مثل این جزء اصلی از واقعیت که اعتراضات مردمی در حال فروکش کردن است و هسته های گدازانی از این جریان که مخصوصا در فضای مجازی فعالند به نظر نمی رسد که قادر به گرم کردن مجدد فضا به صورت تاثیر گذار (به شکلی که سبب باز پس گیری کرسی ریاست جمهوری یا ابطال انتخابات یا تشکیل کمیته حقیقت یاب گردد) باشد.
من همه کنش ها و واکنش های سیاسی محتمل را در ذهنم مرور می کنم اما هیچ راه حل مسالمت آمیزی برای آن نمی بینم...شاید از ذهن بسته من باشد ولی فکر می کنم که حتی اگر همه اعضای خبرگان به برکناری رهبر رای دهند هیچ مکانیسم اجرایی برای این کار وجود نداردو او می تواند با آبروریزی و کاملا نامشروع همچنان رهبر بماند.

گوشزد جان زمان بنی صدر تظاهرات حدوداً چندبار برگزار شد (اگه يادتون مياد) و جقدر طول کشيد؟

آهان يه سوال ديگه.. فکر می کنيد الان اگه مردم مبارزه رو به صورت نافرمانی مدنی يا روشهای مسالمت آميز ديگه ادامه بدن احتمالش هست که به هدفشون برسن؟ يا حداقل هدف دسته ای از مردم -چون خواسته ها متفاوت هستن و صرفاً به خاطر وجود دشمن مشترک فعلاً همه با هم متحد شدن.

اتفاقا الان که اینو گفتین یادم اومد قبلا یک یادداشت خونده بودم از شما راجع به شایعه مجلس خبرگان که خوشم اومد و دقیقا با اون نظر شما موافق بودم و هستم. اما این بحث امروز ربطی به اون قضیه نداره.
من هم در این که راه کوتاه مدت برای حل قضیه باقی نمونده با شما هم نظرم و معتقدم اگر میرحسین رییس جمهور هم میشد برای اجرایی کردن هر کدوم از برنامه هاش به سد بزرگی برمی خورد و نهایتا این درگیری دیر یا زود بین مردم و حاکمیت پیش می اومد. این جنبش یک پروسه دراز مدت هست که بیش از هر چیزی به امید و انگیزه نیاز داره و در کنارش البته به عقلانیت و تبادل نظرات مثبت و منفی. ولی این یادداشت فعلی شما از چی داره انتقاد میکنه؟ چه سازندگی‌ای داره؟ شما از هیچ چیز مشخصی انتقاد نکردید و فقط اعلام شکست کردید که حتی اگر درست بود ـ که نیست ـ هیچ فایده ای نداشت.

دكتر جان مسأله اين‌جاست كه زبان فارسي با تمام ابهامات خود (به دليل ضعف در انتقال انديشه‌هاي نو) مي‌تواند ، به نيرومندي هرچه تمام‌تر شكست‌هاي خود را به يك ارزش تبديل كند...مثلاً همين‌كه الان وقت آن است بگوييم: چه خوب شد ميرحسين رييس جمهور نشد ورنه با كوه‌اي از مشكلات رو‌به‌رو بود...ما ملت باب «تفاعل» هم‌چون تظاهر ، تجاهل و تغافل هستيم...خيلي دوست دارم از بعد پزشكي نيز به اين مسأله نگاهي بيندازيد...سپاس‌گزارم...

عزيزم

بني صدر حدود ۱٠ روز قبل از عزل شدن بوسيله مجلس فرمايشي آنزمان، بوسيله خميني از فرماندهي کل قوا عزل شده بود و قدرتش گرفته شده بود. بنابراين در آنزمان هم رهبر از قدرت فراقانوني خود براي تضعيف رييس جمهور منتخب استفاده کرد که در نهايت موجبات عزلش را فراهم آورد.
(خميني نميخواست با عزل مستقيم بني صدر خودشو در برابر ملت قرار بده)
درست مشابه مورد موسوي که به دستور رهبر (پنهاني) کنار گذاشته شد و بجاش احمدي نژاد تحميل شد. با اين تفاوت که چون موسوي هنوز رسما شروع بکار نکرده بود نيازي به نمايش مسخره استيضاح مجلس نبود.

آیه ای که به احمدی نازل شد
میم الف نون (1) و تو چه میدانی از محمود (2) که این محمود از سه رئیس جمهور قبل خود برتر است(3) او را از خاندانی شایسته مبعوث کردیم که تمام باجناقها و داماد باجناقهایش جملگی از صالحیناند(4) و چون شتر خز شد در محمود تعقل کنید(5) او هر چه که بگوید حناق نگیرد و این نشانی است برای اهل تفکر (6) در چهارسال دولت او نشانههایی برای مومنین قرار دادیم(6) همانا به موسی ید بیضا دادیم و به او هاله نور(8) که از آن بهتر است و کم مصرفتر و ما خیلی خفنیم(9) قسم به زمانی که درصد تورم به عرش ما نزدیک شد(10) پس سوار بر نمودار تورم شد و به معراج آمد(11) ای محمود ما بشارت ده ایمان آورندگان به خود را به پخش سیب زمینی مفتی در هر جمعه (12) و بر ایشان مبارک باد بهشتی که در آن درخت هست و در کفش خطوط بی.آر.تی جارییست(13) پس گروهی به طغیان پرداختند و خود را سبز کردند به آنها بگو که علف هرز هم سبز است بدرستی که ما حالگیر و حاضر جوابیم(14) بر تو باد دوست داشتن و گاهی دلسوزی بر آنها و بیادشان آوردن که اطلاعات اشتباه گرفتهاند که اکثرشان نمیدانند (15) و حتی رسوا کردن همسرانشان که آنها در جهنم در حالی که کیف گلگلی بر دوش دارند بر آتش همسرانشان هیزم میگذارند(16) و قبل از ان از آنها سه مرتبه اجازه بگیر و بگو: بگم؟ بگم؟ نه بگم؟(17) همانا که در انتخابات اجباری نیست(18) پس هشدار ده به آنان که اگر از ظلمات خارج شدند و بسوی هاله نور آمدند ما ایشان را دوست خواهیم داشت و اگر همچنان به طاغوت بازی خود ادامه دهند در آتش دوزخ جاودانند(19)

-به جون خودم راست گفتم-

پ.ن: این سوره بر خانم فاطمه رجبی ( نگارنده کتابِ احمدینژاد، معجزه هزاره سوم و همسر آقای الهام) نازل شده و فاقد هرگونه اعتبار دیگری است

آیه ای که به احمدی نازل شد
میم الف نون (1) و تو چه میدانی از محمود (2) که این محمود از سه رئیس جمهور قبل خود برتر است(3) او را از خاندانی شایسته مبعوث کردیم که تمام باجناقها و داماد باجناقهایش جملگی از صالحیناند(4) و چون شتر خز شد در محمود تعقل کنید(5) او هر چه که بگوید حناق نگیرد و این نشانی است برای اهل تفکر (6) در چهارسال دولت او نشانههایی برای مومنین قرار دادیم(6) همانا به موسی ید بیضا دادیم و به او هاله نور(8) که از آن بهتر است و کم مصرفتر و ما خیلی خفنیم(9) قسم به زمانی که درصد تورم به عرش ما نزدیک شد(10) پس سوار بر نمودار تورم شد و به معراج آمد(11) ای محمود ما بشارت ده ایمان آورندگان به خود را به پخش سیب زمینی مفتی در هر جمعه (12) و بر ایشان مبارک باد بهشتی که در آن درخت هست و در کفش خطوط بی.آر.تی جارییست(13) پس گروهی به طغیان پرداختند و خود را سبز کردند به آنها بگو که علف هرز هم سبز است بدرستی که ما حالگیر و حاضر جوابیم(14) بر تو باد دوست داشتن و گاهی دلسوزی بر آنها و بیادشان آوردن که اطلاعات اشتباه گرفتهاند که اکثرشان نمیدانند (15) و حتی رسوا کردن همسرانشان که آنها در جهنم در حالی که کیف گلگلی بر دوش دارند بر آتش همسرانشان هیزم میگذارند(16) و قبل از ان از آنها سه مرتبه اجازه بگیر و بگو: بگم؟ بگم؟ نه بگم؟(17) همانا که در انتخابات اجباری نیست(18) پس هشدار ده به آنان که اگر از ظلمات خارج شدند و بسوی هاله نور آمدند ما ایشان را دوست خواهیم داشت و اگر همچنان به طاغوت بازی خود ادامه دهند در آتش دوزخ جاودانند(19)

-به جون خودم راست گفتم-

پ.ن: این سوره بر خانم فاطمه رجبی ( نگارنده کتابِ احمدینژاد، معجزه هزاره سوم و همسر آقای الهام) نازل شده و فاقد هرگونه اعتبار دیگری است

بني صدر اگه قدرت و شعور سياسي داشت هنوز بعد از سي سال دربدري روزنانه اي بنام انقلاب اسلامي منتشر نميكرد!
بيچاره هنوز در توهم اينه كه با اسلام و انقلابي كه اسلام در آن نقش داشته باشه ميشه ايران رو نجات داد!.
.ساده.

Template Designed by Douglas Bowman - Updated to New Blogger by: Blogger Team
Modified for 3-Column Layout by Hoctro, a little change by PThemes