احساسات ناسیونالیستی ام با دیدن این تصاویر برانگیخته شد ! نیمه شب های رویایی و سحرگاهان کم نظیری داره . افسوس مسافرانی که میان معمولا بدلیل زمان نامناسب با بدترین چشم اندازش روبرو میشن . همین امروز صبح کله سحر (!) که داشتم در کناره زاینده رود پیاده روی می کردم با خودم فکر می کردم هیچ کجای دنیا بهم این ارامش رو نداده حتی کنار رود سن !
من هم فکرم مشغول عکس دوم است اما از زاویه ای دیگر آن طنابها که گرد فضای سبز کشیده اند برای چیست؟ میخواهند گلها و چمن ها را زندانی کنند یا آنها را از گزند لگدکوبان در امان دارند؟
کاش من الان اونجا بودم. یعنی همین الان نصف شب که خلوته و خنکه و نسیم رودخونه به آدم میخوره... دلم تنگ شده برای زاینده بود... اون پست قبلیتو نمیدونم چرا ندیده بودم. به جز اینکه به مردا برمیخوره که زنشون خودی نشون بده... اما اختلاف فرهنگی فاحشی بین ایندو دیدم... یک مورد میشناختم که بالاخره بعد از 20 سال از هم جدا شدن. مرد زنشو خیلی دوست داشت اما زن خودشو تباه شده میدونست و شوهرشو خیلی تحقیر میکرد.. آخرش شوهر کرد رفت آمریکا... مرد هم یک زن ساده روستایی منش گرفت...
ای عکاس گرانقدر! رفتم اون دوتا عکس که توی شمال گرفته بودی رو سیو کردم و اون دومیه گذاشتم روی پس زمینه ویندوز. آی کیف داره. مرسی. خیلی قشنگن. اگه بازم عکس اینچنینی داری رد کن بیاد. من خیلی تنوع طلبم. مرسی ..
نيمه شب است ناسلامتي! لاتها و معتادها كه پاي بوته ها مشغول استعمال مواد مخدر بودند فكر كرده بودند كه من دارم از اونها عكس ميگيرم...نميدونيد با چه چرب زباني از دستشان در رفتم
گوشزد جان (یا بهتره بگم آقای دکتر) خوب راستش من دوست داشتم بدونم که این آقای دکتری که خواهرم ازش حرف می زنه وبلاگش چیه که یه روز تو وبلاگ گردی پیداتون کردم ! خیلی جالب می نویسید من اون زمان که شما هنوز پزشک عمومی بودی می شناختمتون، البته فقط بعنوان یه پزشک واسم جالب بود بدونم چه جوری فکر می کنین
رگس جان من با آپشنهاي مختلف دوربين و كلك هاي مختلف عكاسي مثل تغييرات بالانس سفيدي و بستن دريچه ديافراگم و استفاده همزمان از فلاش و طولاني كردن زمان عكسبرداري رنگ ها را عمدا تند كرده ام ولي اگر منظورت استفاده از فتوشاپ و غيره است...نه از اين نرم افزارها استفاده نكرده ام.
خیلی به شهرتون پُز نده که سی و سه پل داره. شهر ما هم سی و سه پل داره، منتها پل هاش به هم چسبیده نیست. هر کدومش یک سمت شهر واقع شده! مهران http://mehran1960.blogspot.com
20 نظرات:
عکس های خیلی قشنگیه
دوربینت چیه؟
دلم باز شد :)
فرهاد جان
دوربن رو ولش!...عکاس رو بچسب!
از شوخی گذشته یک
(نیکون D80)
دارم که لنزش رو عوض کرده ام با یک لنز
VR 18-200
oooooooooohhhhhhhhhhhhhhhhh
che aksaie ghashangiiiiiiiiii!!
عکس دوم واقعا محشره
بقیه اش هم زیباست
احساسات ناسیونالیستی ام با دیدن این تصاویر برانگیخته شد ! نیمه شب های رویایی و سحرگاهان کم نظیری داره . افسوس مسافرانی که میان معمولا بدلیل زمان نامناسب با بدترین چشم اندازش روبرو میشن . همین امروز صبح کله سحر (!) که داشتم در کناره زاینده رود پیاده روی می کردم با خودم فکر می کردم هیچ کجای دنیا بهم این ارامش رو نداده حتی کنار رود سن !
من هم فکرم مشغول عکس دوم است اما از زاویه ای دیگر
آن طنابها که گرد فضای سبز کشیده اند برای چیست؟
میخواهند گلها و چمن ها را زندانی کنند یا آنها را از گزند لگدکوبان در امان دارند؟
کاش من الان اونجا بودم. یعنی همین الان نصف شب که خلوته و خنکه و نسیم رودخونه به آدم میخوره...
دلم تنگ شده برای زاینده بود...
اون پست قبلیتو نمیدونم چرا ندیده بودم.
به جز اینکه به مردا برمیخوره که زنشون خودی نشون بده...
اما اختلاف فرهنگی فاحشی بین ایندو دیدم... یک مورد میشناختم که بالاخره بعد از 20 سال از هم جدا شدن.
مرد زنشو خیلی دوست داشت اما زن خودشو تباه شده میدونست و شوهرشو خیلی تحقیر میکرد.. آخرش شوهر کرد رفت آمریکا... مرد هم یک زن ساده روستایی منش گرفت...
زاینده رود رو اشتباه نوشتم زاینده بود:))
ای عکاس گرانقدر! رفتم اون دوتا عکس که توی شمال گرفته بودی رو سیو کردم و اون دومیه گذاشتم روی پس زمینه ویندوز. آی کیف داره. مرسی. خیلی قشنگن. اگه بازم عکس اینچنینی داری رد کن بیاد. من خیلی تنوع طلبم. مرسی
..
چقدر خلوته
من تا حالا این مدلی ندیده بودمش
خوش به حالتون
نيمه شب است ناسلامتي!
لاتها و معتادها كه پاي بوته ها مشغول استعمال مواد مخدر بودند فكر كرده بودند كه من دارم از اونها عكس ميگيرم...نميدونيد با چه چرب زباني از دستشان در رفتم
عكس هاي بسيار زيبايي گرفتي
باز هم از اين كارها بكن
چه عکسهای خوبی.
مرسی که با ما تقسیمش کردی
گوشزد جان (یا بهتره بگم آقای دکتر)
خوب راستش من دوست داشتم بدونم که این آقای دکتری که خواهرم ازش حرف می زنه وبلاگش چیه که یه روز تو وبلاگ گردی پیداتون کردم ! خیلی جالب می نویسید من اون زمان که شما هنوز پزشک عمومی بودی می شناختمتون، البته فقط بعنوان یه پزشک واسم جالب بود بدونم چه جوری فکر می کنین
عکسای قشنگین ولی یکم رنگهاش بنظر غیر طبیعی میان.واقعن اصیلند یا دستکاری شدن!؟
رگس جان
من با آپشنهاي مختلف دوربين و كلك هاي مختلف عكاسي مثل تغييرات بالانس سفيدي و بستن دريچه ديافراگم و استفاده همزمان از فلاش و طولاني كردن زمان عكسبرداري رنگ ها را عمدا تند كرده ام ولي اگر منظورت استفاده از فتوشاپ و غيره است...نه از اين نرم افزارها استفاده نكرده ام.
خیلی به شهرتون پُز نده که سی و سه پل داره. شهر ما هم سی و سه پل داره، منتها پل هاش به هم چسبیده نیست. هر کدومش یک سمت شهر واقع شده!
مهران
http://mehran1960.blogspot.com
مردم از این همه نوستالژی ...
گوشزد جان
این عکسهای تو من رو دیوانه کرد
دیوانه هاااااا
باید ازونجا دور بشی تا بفهمی منظورم از این دیوانه چیه
Do you have any idea? Click here and post a Comment