دغدغه روحانیت
در بین پزشکان، که من دیدهام، سالهاست که دعوایی نهان بر سر حیطه کاری وجود دارد.
بر سر عمل دیسک کمر بین متخصصین ارتوپدی و جراحان مغز و اعصاب، بر سر جراحی زیبایی بینی بین متخصصین گوش و حلق و بینی و جراحان پلاستیک، بر سر ترک اعتیاد بین روانپزشکان و متخصصین بیهوشی و قس علی هذا!
میگویند در قرن بیست و یکم ارزش هر کس به تعداد مشتری است که دارد.
بحران اجتماعی پیش رو "بحران شغل" است که بسیاری از مشاغل را در آستانه اضمحلال و شاغلین آنها را در معرض بیکاری قرار داده است.
این خطر بیشتر از همه "شغل روحانیت" را تهدید میکند...دغدغه روحانیت در این میانه اثبات فلسفه وجودی این شغل و حفظ کلیه مسئولیتهایی است که بر عهده گرفته است.
یکی میخواهد قضا را از آنان بگیرد و یکی فلسفه را...
نویسندگان و شعرا اخلاق و عرفان آموزش میدهند و رادیو و تلویزیون قرآن و فقه میآموزد.
سیاستمداران مدعی سیاستاند و عوام هر یک به مدد رسانهای تاریخ اسلام را پی میگیرند.
دغدغه قابل درک روحانیت نیز چون بسیاری دیگر از مشاغل در حال انقراض حفظ این حرفه است.
به راستی آیا آنان چقدر مشتری خواهند داشت؟
راستی شغل شما چیست؟
چقدر مشتری دارید؟
از انقراض آن نمیترسید؟
9 نظرات:
من موبایل فروشم
هر روز بازار خرابتر میشود اوایل وضع خوب بود اما حالا هر روز یک مغازه جدید اطرافمان باز میشود و اجاره مغازه هم به زور در میآید
- چقدر مشتري؟
داشتم فکر مي کردم! يک فکري به سرم زد تا وقتي ازشون حرف زده بشه، حتي منتقدينشون هم مشنرياشون هستند. جسارت نباشه دکتر، به نظرم سئوال اينکه تا چه زماني شغل آنها ارزش خواهد بود؟ نزديک تر به منظور نظر ما باشه.
- شغل من؟
طراح سايت، برنامه نويس، تحليل گر سيستم، IT و به قول شما قس علي هولاء :)
- چقدر مشتري؟
الا ماشاالله. خدا وقت بده بعد از سربازي جبران مافات کنم
- ترس از انقراض؟
فعلا فقط مي ترسم از علمش عقب بمونم. به روز بودن مهمه. کاربردي هم هست تخصصم. بنابراين مشتري زياد داره. و از همه جور و از همه قشري. فقط بايد علم مفيدش رو داشته باشم.
گوشزد جان ننویس این چیزها رو..خطرناکه...چند وقته بد جوری زدی به تیپ و تاپ روحانیت و حکومت و این برنامه ها...از الان بگم اگه یه روزی من رو بگیرن اولین اردنگی رو که بهم بزنن فروختمت...گفته باشم...:) د!
اتفاقا من هم میخواستم همین اتمام حجت رو باهات بکنم ...از شوخی گذشته شراگیم جان همین طوره که میگی...سر شب مینویسم نصف شب پشیمان میشوم.
با این حال نمیتوانم ننویسم
دکتر گوشزد چه کنیم ؟ به اندازه حقوقمان حرص بخوریم ؟
حرفه من که پابر جاست ,اما خود به سوی انقراضم .
من کارمند بانکم.نه تنها از انقراضش ناراحت نمیشم بلکه خوشحالم میشم..از شغلم راضی نیستم..در حد کابوس شبانه..مشتری تا دلت بخواد داریم..ولی حکم ما شده حکم شجریان که بره کنسرت هوی متال..این هم در راستای اینه که هیچ کس تو این مملکت سر جای خودش نیست..
شاهین عزیز
منظور از مشتری داشتن این است که چند نفر کارفرما به کار تو نیازمندند و
salam
man hamisheh arezoo mikonam ke ie roozi biad ke hich bimari dar hozeh takhasos man baghi namooneh!!oonvaght ba khial rahat marizaii ro visit mikonam ke az dard bidardi marizand
negar
ماشااله روحانیت هم می تونه دیسک کمر خوب کنه هم مشاوره روانشناسی بده- هم براتون در مسایل حرفه یی استخاره کنه... تازه اینا ماله این دنیاست کلی هم تخصص در اون دنیا داره.
با این مردم خرافاتی فکر نمی کنم تکون بخورن.
در مورد من, دهنم سرویس شده- من از از بین رفتن طبیعی شغلم نگران نیستم اوضاع مملکت طوریه که به کارهای فنی مخصوصن اگر تولید باشه فشار زیادی میاد. شاید هم بهانه باشه ولی به هر حال منم نابغه نیستم.
Do you have any idea? Click here and post a Comment