روانشناسی و کامنتدانی و ذکر مصیبت در یک پرده
1- وقتی بچه کوچکی را میبینید که مثل بزرگترها رفتار میکند و مهارتهایی فراتر از سن خود دارد، قبل از آنکه لب به تحسین پدر و مادرش برای نحوه تربیت طفل بگشایید، به خاطر بیاورید که او ممکن است یک قربانی سوءرفتار با کودکان باشد تا یک نابغه خوب تربیت شده!
2- وقتی با پدر یا مادری مواجه میشوید که در مقابل کودکشان از او شکوه و شکایت میکنند و او را سرزنش میکنند، شما به آنها نپیوندید و در غیاب طفل به دفاع از او برخیزید و به یاد داشته باشید که اوست که کوچکتر و ضعیفتر است و قدرت و زبان دفاع کردن از خود را ندارد.
3- آیا همه بیماریهای روانی برای اجتماع مضرند؟ حداقل در دو مورد اینگونه نیست. جامعه به بیماران وسواسی به خاطر دقت بینظیرشان و به بیماران هیپومانیا به خاطر پرکاری و کمخوابی و تواناییشان در شاد کردن محیط نیاز دارد...گرچه بیماری ممکن است برای آن بیمار آزار دهنده باشد.
4- لطفا در کامنتدانی اجازه بدهید که همه حرف بزنند...من یکبار در شروع وبلاگنویسی در کامنتدانی شبح مطلبی نوشتم و مورد هجوم تعداد دیگری از کامنتگذاران قرار گرفتم.علیرغم برخورد بسیار دوستانه خود شخص شبح دیگر نتوانستم که در آنجا کامنتی بگذارم و در بحثی شرکت کنم.
میترسم که این کامنتدانی نیز برای برخی دوستان نادیدهام به همان سرنوشت دچار شود.
لطفا مراعات کنید...خواهش میکنم.
17 نظرات:
نکتههای روانشناسیت جالب بود و آنچه راجع به کامنتدانی نوشته بود تکراری بود.
حالا خـوبه این مـیون تـنها کـسی که فـحش شـنیده مـن بـودم و صـدام هـم در نـیومد! تـهدید هـم نـکردم که دیگه کامـنت نـمیدم. . . چـه دوسـتـان ِ جـان عـزیزی داری حـَجـی گـوشی
گوشزد جان فکر میکنم اکثر ما روانی باشیم به نحوی و یقینا" برای اجتماع ضروری. :)
در مورد کامنتهای حاوی اراجیف و بینزاکتی هم اگر فیلترینگ شخصیات رو به کار بندازی اذیتات نمیکنند. شخصا" اینطور افراد رو به کل بایکوت میکنم تا زمانی که مثل بشر متمدن دهان باز کنند. به نظرم کمتر کسی هم این رفتار مراجعین یک وبلاگ/سایت رو به حساب صاحب اون بگذاره. سخت نگیر عزیزم. بگذار اراجیفنویسها هم بار سنگین اراجیف خودشون رو سبک بکنن. آسون نیست کشیدن بار به این سنگینی اونهم از نوع نوع. :)
تصحیح جمله آخر:
آسون نیست کشیدن بار به این سنگینی اونهم از این نوع.
دکتر جان
از گوشزدی که در يايان يست قبلی کردی ممنونم. حق با تست. لحن من خطاب به يلدا زشت بود و از او معذرت ميخواهم ولی چند نکته:
۱. از دو هفته ييش تا بحال کامنتدانی مملو از حرفهای کمر به يايين است (مخصوصا زمانيکه شما را به تخت بسته بودند) و افراد زيادی فحاشی و توهين کردند(از جمله خود من). ولی فحاشی و توهين از بعضی ها به کيانوش شروع شد و من هم در کنار کيانوش فقط ياسخ توهين ها را ميدادم. فراموش نکن که بين توهين و ياسخ يه آن تفاوت زياد است. حالا اگر ابتر است يا نه بحث ديگری که به آن هم قبلا ياسخ داده ام.
۲. شما قبلا ادعا کرديد که ناظری بی طرف هستيد و حتی کامنتها را حذف نکرديد تا حس دموکرات منشی را در وهله اول در شما ارضا کند و من همانجا ياسخ دادم که اگر حتی واقعا تظاهر به بی طرفی و دموکرات منشی هم خواسته باشيد بکنيد بايستی به کسانی که توهين را شروع کردند ايراد ميگرفتيد نه اينکه تر و خشک را با هم بسوزانيد.
۳. در يست قبلی هم واژه های توهين آميز از افراد مختلف بکار برده شد. حتی خود يلدا هم مستثنی نيست و اين جمله را بکار برد: بيشترشان يك اتوبان بزرگ از مغز دارند كه يكراست به تنبانشان ميرسد و البته يكطرفه و سربالايي است.
ولی وقتی شما از مجموعه توهينها فقط به يک مورد آن اشاره ميکنيد در واقع ادعای ناظر بی طرف بودنتان را باطل کرده ايد.
۴. توهين و اراجيف در بسياری موارد و برای افراد مختلف تعاريف و وزنهای متفاوت دارد. مثلا در همين جا هاله کامنتی گذاشته و افرادی را که اراجيف ميگويند را سرزنش کرده و برای مقابله با آن به شما هم راه حل ييشنهاد کرده، در صورتيکه من کل نوشته خود او را اراجيف ميدانم.
من در يست قبلی خطاب به يلدا واژه سکس را بکار برده ام که به نظر من از جمله ای که خودش بکار برده خفيف تر است.
توهين هايی هم که امثال سيهر کرده اند که نياز به توضيح ندارند. آيا واژه مجهول الهويه توهين کمی است؟
۴. من قبلا هم ادعا کرده ام که با هيچکس ييمان اخلاقی نبسته ام. اگر کسی با من واقعا قصد بحث منطقی دارد دستش را می فشارم ولی اگر ببينم يک نفر حرفی برای گفتن ندارد و فقط برای سمياشی آمده مثل خودش با او رفتار ميکنم. من اصلا به گفتگوی منطقی با هر ننه قمری اعتقاد ندارم. با بعضی ها بايد بحث کرد، به بعضی ها بايد بی محلی کرد، بعضی ها را بايد مسخره کرد، حتی بعضی ها را بايد کتک زد! چون در مقابل هر کسی يک متدی نتيجه ميدهد.
در يست قبلی هم شما ميبينيد که من لااقل دو جا گفته ام که اگر کسی ايرادی به گفته های من (که وحی منزل نيستند) دارد به مورد قابل ايراد اشاره کند و هنوز هم يای حرفم هستم. ولی وقتی ميبينم که بعضی ها بجای ارائه نظر خودشان قصد تخريب نظر ديگران را دارند و وقتی که بقول کيانوش قافيه اشان به تنگ می آيد به جفنگ می افتند و مجموع نوشته هايشان جمع اضداد است، مجبورم که با آنها برخورد کنم و شما هم بعنوان صاحبخانه مختاريد که کامنت هايی را که باب ميلتان نيستند سانسور کنيد!
حال شما لطف کرده يکبار ديگر کامنتها را بخوانيد و در يابيد که ما قصد تخريب نظر آنها را داشتيم يا آنها قصد تخريب نظر ما را. آنها اصلا نظری دادند که ما بخواهيم تخريبش کنيم؟! سيس منصفانه قضاوت کنيد که با ايرادی که به من گرفته ايد آيا عدل الهی را زير يا نگذاشته ايد؟!
هاله عزیزم
مشکل اینجاست که برخی حرفها رکیک نیست ولی توهین است و بالعکس و تشخیص اینکه چه کامنتی را باید سانسور کرد وقت می گیرد ...مخصوصا با این سرعت کم اینترنت در ایران.
xyz عزیز
دو هفته پیش من نبودم و دسترسی به اینترنت هم نداشتم یک فحش و فحش کاری در کامنت دانی بین شما و مخالفانتان در گرفت و در همان جا هم بهتر بود متوجه می شدید که دارند شما را تحریک به مقابله می کنند.
با این حال تمام شد
در این مطلب اخیر هم بحثی در گرفته بود که اصلاحات باید از پایین باشد یا بالا...
هر کس می تواند نظرش را بدهد و یا با نظر فرد دیگری مخالفت و یا موافقت کند اما من نمی فهمم که راجع به چنین مورد کم اهمیتی چرا باید آنقدر انرژی و وقت گذاشت که خود را خسته و فرسوده کرد و محیط را جنجال و پر تنش نمود.
منظورم فقط شما دو نفر نیستید طرف مقابل هم هست ولی می دانم که خیلی از آدمها می آیند و در وبلاگی جمله شیطنتآمیزی می نویسند و می روند.
موقعی که تو با حرارت و هیجان و گاه خشم داری جواب یاوه ای را می دهی ممکن است طرف مقابل با شیطنت و خرکیفی رفتار تو را نظاره کند.
در همین مطلبی که الآن نوشته ای به هاله مستقیما توهین کرده ای در حالی که در نوشته او چیزی نبود که مستقیما به تو اشاره کند لطفا زود از او معذرت بخواه که دل مهربانش آینه ایست که طاقت آه ندارد.
چند بار از من خواسته ای که کامنت ها را مرور کنم و من می دانم که اینکار بیهوده است.
هیچ دعوایی نیست که فقط یک طرف آن مقصر باشد.
من آرامش را بر درگیری ترجیح می دهم و ابدا معتقد نیستم که اگر کسی لیچاری به من گفت و فحشی داد باید به او جواب گویم.
وقتی با نهایت شدت و انرژی وارد درگیری می شوی ممکن است "جدل" را ببری ولی چیزهایی را هم می بازی ...به آن چیزها هم فکر کن و اهمیت بده...
ما رفتیم و تا پس فرداهم بر نمی گردیم!!
xyz بين توهين و جواب آن تفاوت زياد است ... من نميتوانم با همان واژههايي كه به كاربردنشان علاوه بر همان بار معنايي، نشانه هاي نامناسبي را هم با خود دارند حرف بزنم. براي من سكس واژهاي است كه معتقدم جايي در بحثهاي منطقي ندارد و از روشهاي ديگر به نتيجه دلخواهم ميرسم. روزي با عزيزي ميگفتم كه نبايد در بحث كردن هر چيزي كه دم دستمان ميايد به سمت طرف پرت كنيم...
ضمنا مخاطب كامنتهاي من باز هم مستقيما شخص شما نبوديد. شما ميتوانستيد خود را از استثناها بدانيد. آنقدر منصفانه و محتاطانه نوشتم كه مبادا ناراحتيام از يك برخورد شما حكم مطلقي را درباره شخصيتتان صادر كند. درباره كامنتهايم شايد بيحوصله گي كردم و خوب توضيح ندادم. شايد هم به دليل اين است كه از نزديك شاهد برنامهريزيها و نظرات و پيشنهادهاي نسنجيده و ... هستم و منتقد بحثهاي محفلي شدهام. به تجربه به اين نكته پي بردهام كه اگر موضوعي كمي پيچيده و نيازمند تخصص را به شورايي كمي بي تخصص واگذار كرد شهيد ميشود(البته كه هيچكداممان ادعاي تخصص نداريم). به هر حال قصد تخريب نداشتم چرا كه همهامان دردمند دردهاي يك مملكتيم. ضمنا شايد اگر حوصله ميكردي من هم حرفهايي براي گفتن داشتم. حتما همه چه مخالف و چه موافق نظراتي دارند و نميشود بگوييم ننه قمر هستند!
از عذرخواهياتان هم ممنونم. شايد درس عبرتي بود براي من كه ديگراينقدر وبلاگ خواني نكنم . مخصوصا اين وبلاگ را كه تا حدودي به آن معتاد شده بودم!!
یـلدا جـان
نـمیشـه که شـخـصی (از جـمله شـما) مـطلـبی رو در کـلی تـرین حـالـش بـیان کـنه. . بـعد بـیاد بـگه "مخاطب كامنتهاي من باز هم مستقيما شخص شما نبوديد. شما ميتوانستيد خود را از استثناها بدانيد"
ایـن بـرخـورد رو بـهش برخـورد مـنطقـی نـمیگـند هـرچـند در فـرهـنگ ایـرانی مـتداول شـده ! یـعـنی یک حـرفی رو چـند پـهلـو بـزنیم تابـعدهم بـتونیم خـودمون رو از مـسئولیـتش خـارج کـنیم.
راسـتش مـنـهم نـتونسـتم خـودم رو از نـوشـته شـما اسـتثنـاء کـنم و فـکر نـمی کـنم اصـلن کـسی دیگه هـم تـونسـته باشـه این کار رو بـکنه چـون اشاره شـما به هـمه و کامـلن کلـی بـود. مـنتـهای مـراتب چـون فـحاشـی نـکرده بـودید مـن عـکس العملی نشـون نـدادم بالاخـره هـرکـس یه نـگرشـی داره که نـبایـد مـجـبورش کـرد از بـیانـش صـرفنـظر کـنه (کاری که در چـند پـست گـذشـته داشـت با مـن میـشد حالا یا از طـریق فـحاشـی و یا جـفنگیات بـافـتن و ...)
تـوصـیه میـکـنم "اگـر براتـون مـهـمه که دیگـران چـه واکـنشـی به نـوشـته های شـما نـشون میـدند خـوبه که بـعدازیـن صـریح و مـشـخص بـنویسـید تا نـتیجه نـه تـو ذوق خـودتـون بـخوره و نـه دیـگران سـردرگـم بـکنه" چـطـوره ؟
لـطـفـن اگـر پـاسـخی در رابـطه با کامـنت مـن دارید در وبلاگ خـودم بـنویـسد چـون مـن دیـگه ایـنجا کـامـنتـی نـخـواهـم نـوشــت
چرا پس قهر کردی کیانوش خانوم؟
كيانوش جون چن كلاس سواد داري؟
ها؟
مطلبي كه در مورد بيماران رواني مفيد براي اجتماع اشاره كرديد با تعبيري متفاوت امروزه به عنوان يك اصل براي قابليت پيشرفت واحدهاي اجتماعي و تجاري مطرح است. به اين معني كه گوناگوني -diversity- از عوامل زمينه ساز توسعه محسوب ميشود. با يك آزمايش ذهني مي توان تصور كرد كه اجتماعي از انسانهاي يك دست از نظر هوش، جنسيت، ثروت، خلقيات، ... محيط مناسبي براي زيست نخواهد بود.
دوست گرامی
از درايت شما سپاسگزارم. همانطور که گفتيد با چنين خاطره ای از اين محيط، سخت خواهد بود دوباره آزادانه سخن بگويم.
اما در باب نظرات يادداشت اخير و پاسخ شما به شخص مجهول، برخلاف شما اعتقاد دارم موضوع اين بحث بسيار بااهميت است، زيرا می بينم در ايران بسيارند کسانيکه فکر می کنند با تغيير حکومت همه چيز تغيير خواهد کرد. يک عده به مهدی ايمان دارند عده ای به بوش. اين نکته از آن جهت قابل تامل است که اينها همه چيز را رها کردند و فقط اميد دارند! مسلم است هيچ تغييری حتی در حکومت بدون تغيير جامعه عملی نيست. همانطور که قبلا مثال زدم به راحتی می شود حدس زد با چنين مردمی که زرنگی را در کلاهبرداری و دروغگويی می دانند، حکومت شايسته ره به جايی نخواهد برد.
در مورد اختلاف نظر (!!!!) من با دوستان، خوشبختانه تمام سخنان من و برخورد آن دو يار هنوز موجود است. اين شخص مجهول نکته ای بيان کرده بود که قبلا در مورد آن بحث شده بود و به ديد من پاسخ ها کاملا مستدل بود. وقتی اين نکته را گوشزد کردم از سويی به دوستم اسد تهمت زده شد و از سوی ديگر با تمسخر و خشونت کلامی پاسخم داده شد. حيرت آورتر اينکه کيانوش برای مخالفت با گفته من با همان لحن فرد مجهول در مخالفت با من نکته ای را بیان کرد که گفته مرا تاييد می کرد. اکنون که می انديشم حرکت اين دو کاملا مشابه حرکت چماق بدستان گروه فشار بود.
جالب اينجاست وقتی اين دو بدون پاسخ منطقی به من با سوالات جديد روبرو شدند، مرا به بازجويی رژيم متهم کردند. اينجا بود که شک من برانگيخته شد و وقتی به رفتار و نوشته های اين دو دقت کردم رفتاری شبيه عوامل رژيم يافتم و سعی کردم تناقضات وجودی آنها را بيان کنم. قصدم از اين کار آزار کسی نبود و حدس می زدم اگر غير از اين است پاسخی خواهند نوشت. ولی خود می بينيد که چگونه از پاسخگويی فرار می کنند. باز هم تکرار می کنم شخص مجهول کيانوش که ادعای تابعيت آلمانی دارد کوچکترين نکات نگارشی که لازمه نامه نگاری در آلمان است را نمی داند. در صورتيکه در آلمان به اين نکته بسيار حساس هستند و بدون نامه نگاری هيچ کار اداری انجام پذير نيست. اگر فرض را بر اين بگذاريم که اين شخص واقعا در آلمان است، مشخص است که نه کار می کند نه روابط اجتماعی درستی دارد. در اين صورت ايشان از پول ماليات دهنده های آلمانی حقوق بی کاری و کمکهای اجتماعی می گيرد. با اين نکته و لطف دولت و مردم آلمان کمی عجيب است که اينقدر نانجيب وار آنها را مردمی بی اختيار و وابسته به آمريکا می داند. خنده دار نيست که اگر آمريکا اين توان را داشت نظم و قانونمندی را به شهروندان خود می آموخت؟ يا اگر اين لطف را داشت مانند آلمانها پناهندگان را می پذيرفت و به آنها حقوق می داد؟ اين شخص که مشخص است شغلی ندارد، اگر در آمريکا بود سر يک ماه از گشنگی تلف می شد.
آيا شما وقتی اينهمه تناقض را می بينيد سکوت می کنيد؟
سيهر جان
احتمالا ايندفعه کسی را که شکنجه ميکردی حاضر به اعتراف نشده که اينقدر با عصبانيت نوشتی!
همانطور که قبلا گفتم با هر کس بزبان خودش حرف ميزنم!
می گویند تمام نوابغ علائمی از جنون دارند و نبوغ و جنون از یکدیگر ناگسستنی..
همیشه از دیدن انسانهای متفاوت به وجد می آیم آری به قول تو جامعه به آنها نیاز دارد تا سالهای سال همراه با شاهکارهای آنها در موسیقی ادبیات و... زندگی شاد تری داشته باشد
سلام دوست عزيز روز پزشك را تبريك ميگويم خدمتتان
اقایون و خانومای عزیز اعلام می کنم که سر کار خانوم کیانوش و آی دی xyz یکی بیش نیستند. اینو مطمینم ولی کاش یه روانشناس بخصوص به این مورد بپردازه که واقعا دلیل این کار چیه؟ در کل به ریشه یابی این عمل در بلاگستان بپردازه؟لطفن اگه میشه خیلی مودبانه نظرتونو در این مورد بگید
کیانوش جان
امیدوارم که نظرت عوض شود
خرس مهربان عزیز
بر شما هم مبارک باشد.
Do you have any idea? Click here and post a Comment