راهنماي مواجهه با بيماران مبتلا به درد قلبي
با خواندن مطلب تاثرانگيز دوست ناديدهام، فرهاد رجبعلي، نخست بر آن شدم كه در اين پست اشارتي بكنم به بيمسئوليتي و شتري كه در خانه همه ما خوابانده است اما بعد، بنا به اندرز كنفوسيوس حكيم، تصميم گرفتم كه به جاي نفرين بر تاريكي شمعي روشن كنم و راهنماي مختصري بنويسم براي موارد اينچنيني...براي همراهاني كه اغلب نميدانند بايد چه بكنند.
قبل از هر چيز مهم است كه بدانيم كه زماني كه عروق قلب دچار تنگي ميشوند تا مدتها بيمار هيچ علامتي ندارد و حتي در نوار قلب نيز تنگي عروق قلب مشخص نميشود.
زماني كه تنگي از 70% بيشتر شود، درد قلبي در حين فعاليت، كه نياز قلب به اكسيژن بيشتر ميشود حادث ميشود و معمولن با چند دقيقه استراحت يا با مصرف قرص زيرزباني بهبود مييابد.
به اين حالت آنژين صدري ميگويند كه ناشي از ايسكمي يا كم رسيدن خون به عضله قلب است و سلولهايي كه توسط آن رگ تنگ تغذيه ميشوند دچار آسيب پايدار و ماندگار نخواهند شد.
حالت شديدتر سكته قلبي يا انفاركتوس است كه جريان خون براي مدتي بطور كامل قطع ميشود و سلولها در محدودهاي كه توسط آن رگ تغذيه ميشود دچار مرگ يا آسيب كامل ميشوند به طوري كه پس از بهبودي اين سلولها ديگر قادر نيستند كه وظيفه انقباض و انبساط را انجام دهند.
درد قلبي علائمي دارد كه مهمترين آنها به قرار زير است:
-نقطهاي نيست و كف دستي است به اين معناكه محدوده درد حداقل به اندازه يك كف دست است و دردهايي كه با نوك انگشت در قفسه سينه به آن اشاره ميكنند در اكثريت قريب به اتفاق موارد قلبي نيستند.
-درد آنژين معمولن با فعاليت شروع شده و با استراحت بهبود مييابد.درد همچنين ميتواند با هيجانات شروع شود.
فراموش نكنيم كه درد آنژين نشانهاي است از كم رسيدن اكسيژن به قلب...حق نداريم كه با آن مثل درد دندان يا سر درد رفتار كنيم و با آن بسازيم يا آن را تحمل كنيم و بايد در حداقل زمان ممكن و به هر وسيله در دسترس آن را ساكت كنيم كه ساكت شدن اين درد يعني تامين اكسيژن مورد نياز براي قلب.
انفاركتوس معمولن در اثر گسترش آنژين قلبي به وجود ميآيد. به اين معني كه سلولهاي قلبي كه با كاهش اكسيژن(ايسكمي) مواجه شدهاند با تداوم اين امر (ادامه فعاليت يا استرس) دچار مرگ يا ضايعه غير قابل برگشت ميشوند.
انفاركتوس ممكن است بدون علائم هشدار دهنده آنژيني، بدون فعاليت و حتي در حالت خواب رخ دهد و فراموش نكنيد كه انفاركتوس براي قلبي كه از پيش سالم به نظر ميرسيده و علائم هشدار دهندهاي نداشته است خطرناكتر است!
-درد قلبي در هر نقطهاي بين ناف و فك تحتاني ممكن است رخ دهد يا تير بكشد.
اگر به دست تير بكشد معمولن تا آرنج كشيده ميشود و اگر تا انگشتان بيايد به طرف انگشت چهارم و پنجم ميرود و نه شست.
-درد قلبي ممكن است با عرق سرد (و نه گرم)، رنگ پريدگي و بيقراري و گاه با حالت تهوع همراه باشد.
در انفاركتوس گاهي احساس مرگ قريبالقوع به بيمار دست ميدهد كه علامت بسيار مهمي است.
در مواجهه با يك بيمار با درد قلبي چه بايد كرد:
_ابتدا بيمار را مينشانيم...نشستن از خوابيدن و ايستادن بهتر است!
_فعاليت و استرس را كاملن قطع ميكنيم.
_يك قرص زير زباني را براي بيمار قرار دهيد و پنج دقيقه صبر كنيد.
چنانچه قبل از اين مدت درد بيمار قطع شد از بيمار بخواهيد تا بقيه قرص را تف كند تا سر درد نگيرد.
چنانچه درد بيمار ادامه داشت قرص دوم را امتحان كنيد.
_سه بار و به فاصله پنج دقيقه قرص را براي بيمار امتحان كنيد...در صورتي كه درد با اين تدبير ساكت نشد يا بيمار دچار انفاركتوس شده است و يا درد بيمار قلبي نيست.
اگر دسترسي به اورژانس داريد به آن زنگ بزنيد و در غير اين صورت بيمار را در پتويي قرار دهيد و با كمك سايرين او را به اتوموبيل منتقل كنيد.
فراموش نكنيد كه هر گونه فعاليتي ولو اندك در اين حالت منجر به مرگ شمار بيشتري از سلولهاي آسيب ديده و گسترده شدن محدوده انفاركته ميگردد.
_در طي اين مدت، آزمايشات و مدارك بيمار را جمعآوري كنيد.
_از آنجا كه زمان يك عامل تعيين كننده است به مجهزترين مركز در دسترس مراجعه كنيد و وقت خود را در درمانگاهها و مطبهاي خصوصي هدر ندهيد. در بيشتر مطبها و درمانگاهها حتي دستگاه تهيه نوار قلب وجود ندارد.
_آرامش خود را حفظ كنيد تا بيمار را نيز آرام نگه داريد.
از آنجا كه اين متن بدون آمادگي قبلي نوشته شده است قطعا حاوي نقايصي است.
از دوستان پزشكي كه آن را ميخوانند خواهشمندم نكات مغفول را يادآوري كنند تا به متن بيفزايم... شايد كه به كار كسي آيد!