در خود فرو رفتن
نقل است كه از يك آخوند حاضر جواب اصفهاني پرسيدند كه آيا تا به حال پيش آمده است
كه در پاسخ به متلكي ناتوان شوي؟
جواب داد يك بار! و آن موقعي بود كه يك سپيده‌دم باراني براي
پيشنمازي به مسجد مي رفتم و كوچه پر از گل و لاي بود.
ناگهان در يك چاه فاضلاب افتادم و تا كمر در مدفوع و ادرار فرو
رفتم...
در فكر اين بودم كه اگر به منزل برگردم و لباس خود را عوض كنم،
نماز مومنان قضا خواهد شد و اگر با همين وضع به مسجد بروم كه نمي‌توانم نماز را
اقامه كنم كه خانم جواني رسيد و مرا كه در آن حالت ديد با لبخند شيطنت آميزي پرسيد:
حج آقا چرا تو خودتون فرو رفتين؟!!
8 نظرات:
ها
ها
هااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
عجب!
من که کلی خندیدم، عیدت مبارک
عـجـب زن بـاحـالی بـوده، خـوشـم اومـد
و از همان ملا پرسیدند از خودت کون گشادتر هم دیدی ، گفت بله ، آنکه به من میگوید : حاج آقا التماس دعا
ejaze midin be blogetoon link bedam?
man ehsas mikonam ke kheili chiza ro ba ham eshterak darim va ham aghide hastim.
mamnoon
سلام به حج گوشزدی خودم! ...بابا اینجا چه خبره، چه بلایی سرت اومده؟! دو روز من نبودم همه اش ها! ...ولی خوب چوب این پرشین بلاگ به تن تو هم خورد اینطور که معلومه. خوب کاری کردی که اسباب کشی کردی...این شایعات چیه در ضمن در مورد من راه انداختی؟ خود کشی و عاشقی و ... :))) به من میاد اصلا این حرفها؟! :)) ...گوشزد خوب و عزیزم، دلم نمیخواست نگرانت کنم ولی واقعا این مدت گاهی وقت غذا خوردن درست حسابی رو هم پیدا نمی کردم، یک جورایی هم درد تو شدم( از نظر کاری منظورمه) . کلی دلم برای تو و بقیه دوستهام تنگ شده بود، چند شبه پیشها که خواب وبلاگستان رو میدیدم! دیده بودی کسی خواب وبلاگستان رو ببینه؟ :))) ...فعلا اومدم سلامی کنم و عرض ادبی!! (نخند لطفا! :)) ، دوباره بر می گردم.
شبي جان سلام...بي نهايت از برگشتنت خوشحالم عزيزم...ديدي گوشزدت دربدر شد هاي هاي هاي (صداي گريه...با خنده هاي ني لبكانه اشتباه نشود!) خلاصه جايت خيلي خالي بود كه دلداريم بدي...سراغت رو از نازخاتون هم گرفتم ...در هر حال اين دل لامصب من هوايي است ديگه...كاريش هم نمي‌شه كرد!
Do you have any idea? Click here and post a Comment