اجرای راهکارهای رفسنجانی...به نفع یا به ضرر جنبش
در حین مناظره موسوی و احمدی نژاد زمانی که موسوی اعلام کرد که کارهای شما به "نظام" لطمه می زند احمدی نژاد در پاسخ گفت چه کسی گفته است که نظام همان هایی هستند که شما می گویید؟
اگر بخواهیم صحنه سیاسی امروز ایران را ترسیم کنیم همه آنها که نماد "نظام" محسوب می شوند از جمله روسای دولت های پیشین و مجالس پیشین و جانشین قبلی رهبری و روحانیون برجسته دخیل در حکومت و تا حدود کمتری فرمانده سابق سپاه و رییس فعلی مجلس و شهردار تهران و ... همگی در یک طرف ایستاده اند.
اما در سمت دیگر که می توان آن را "سمت قدرت" نامید بجز آیت الله خامنه ای چهره دیگری وجود ندارد که نماد "نظام" باشد...دومین چهره مطرح بعد از ایشان آیت الله مصباح است که تا چند سال پیش حتی از طرفداران نظام محسوب نمی شد.
اماهمه قوای بالفعل مملکت در این سمت جمع شده اند از رهبری و شورای نگهبان و سپاه پاسدارن و قوه قضاییه و حتی مجلس انباشته شده از نظامیان سابق گرفته تا صدا و سیما و بسیج و دولت و قدرت اقتصادی آن... خوب که نگاه کنی در همه این ارگانها مستقیما اراده رهبری جاری است...
رهبری بر خلاف آنچه آیت الله یزدی گفته است مشروعیت خود را از خدا نمی گیرد...مشروعیت رهبری در این سیستم ناشی از قدرت بی انتهایی است که از قانون اساسی و مخصوصا از قوای نظامی و انتظامی می گیرد.
به عبارت دیگر رهبری بدون شک فرمانده همه نیروهای نظامی است اما رهبری دینی او تقریبا مورد قبول هیچکس نیست...اگر رهبری مشروعیت خود را از خدا می گرفت می باید رهبری دینی ایشان مورد قبول همگان می بود.
حرف های هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه تهران برای حفظ نظام به معنای فوق الذکر بود...حفظ نظام در برابر جمعی نورسیده که به کمک و هدایت رهبری که برای تصرف کامل ارکان قدرت دندان تیز کرده و قصد دارد از شر کسانی که نماد "نظام" بوده ان یک بار و برای همیشه راحت شود، قوای مملکت را از طرق قانونی اشغال کرده اند.
راهکارهای رفسنجانی حتی اگر به طور کامل اجرا شوند در بهترین حالت شرایط را به روز بعد از اعلام نتایج انتخابات بر می گرداند یعنی روزی که هیچکدام از زندانیان دربند نبودند و ممکن بود که رهبری اجازه استفاده از صدا و سیما را به کاندیداهای معترض بدهد بدون آنکه این همه شهید بی گناه و پاک جان خود را از دست داده باشند...در این راهکارها که به وضوح از موضع ضعف ایراد می شد هیچ درخواستی برای ابطال انتخابات نبود چرا که به خوبی می دانست که جناح قدرتمند کوچکترین تمایلی برای ترک سنگر تصرف کرده نشان نمی دهد.
آنچه امروز "نظام" ملتمسانه از "سمت قدرت" می خواهد این است که اجازه بدهد به بقای خود در سایه "سمت قدرت" ادامه بدهد.
اگرچه ملت ایران به سبب حفظ روحیه خود نیاز دارد که جایی "سمت قدرت" را عقب براندحتی اگر آن جا "کمک به حفظ نظام با برآورده شدن خواست های هاشمی" باشد اما اگر با دیدی عمیق تر و آینده نگرانه تر به قضیه نگاه کنیم شاید بهتر باشد که "سمت قدرت" خواست های هاشمی را برای "حفظ نظام" نپذیرد و آتش اعتراضات را همچنان داغ نگهدارد.
در نتیجه ما با دولتی طرف خواهیم بود که با زور و به وسیله کودتا بر سر کار آمده است و کمترین مشروعیتی در داخل و خارج ندارد...دولت ضعیفی که در صحنه بین المللی به آمریکا و غرب امتیاز می دهد و در صحنه داخلی هم با بحران های فزاینده اقتصادی (مثلا حذف یارانه ها یا افزایش نرخ ارز) و اجتماعی (مثلا با اعلام نتایج کنکور احتمالا با شورش های وسیع در اعتراض به نتایج کنکور که معترضان معتقد به تقلب در آن خواهند بود) روبرو می شود.
به نظر من چنین حالتی در مجموع برای جنبش مردم ایران بهتر از حالتی است که پیشنهادهای هاشمی رفسنجانی عملی شود و جناح نظام به همکاری با جناح قدرت بپردازد.