انتخابات 8
استدلال هات خیلی بازاری بودند و دو دو تا چارتا. خوشم نیومد که اینطور نفع وضرر رو محاسبه می کنید.
********************************************
به همین سبب است که تا ذره ای از آنها غافل می شوی به نهادهای مذهبی رای می دهند و دادگاه شریعت و قوانین دینی را برمی گزینند.
من در انتخابات پیشین رای ندادم به امید آنکه مردمی که گمان می کنند لایه های سنتی و قشری می توانند برای آنها و کشورشان مفید باشند سر کار بیایند و به وضوح اشتباه دهشتناک آنها را پیش رویشان بیاورند.
احمدی نژاد آمد و با رفتارهای ویرانگرش اقتصاد، سیاست خارجی، فرهنگ، حقوق بشر و آزادی های فردی را نشانه گرفت اما شوربختانه قیمت نفت افزایش یافت و او با درک کامل شرایط اقشار فرودست تر و بی فرهنگ تر آنها را به عنوان جامعه هدف برگزید و با توزیع این پول بی دریغ تاثیر مخرب سیاست های اقتصادیش را پوشاند و آثار مفتضح سیاست های خارجی اش را پیروزی جلوه داد و فرهنگ و حقوق بشر و آزادی های فردی که ارزش های طبقه متوسط هستند را بی قدر و تحقیر کرد.
احمدی نژاد بر تعداد "احمق های پر مدعای وقیح" آن چنان افزود که بی مهابا و با پشتوانه تاییدهای دولت به تمسخر صاحبان علم و فرهنگ پرداختند.
یادم می آید که روزی در دوران انترنی از استاد اطفال خود پرسیدم که چرا پفک نمکی را با وجود آنکه کالری چندانی ندارد برای بچه ها ممنوع می کنید؟
جوابش چنان قانع کننده بود که هنوز هم در گوشم زنگ می زند.
او گفت: پفک نمکی ذائقه بچه را تغییر می دهد و بچه ای که پفک می خورد دیگر به شیر و گوشت و تخم مرغ تمایلی نشان نمی دهد.
ملتی هم که به خرافات و روضه و چاه جمکران عادت کند به سختی می تواند به مسیر رستگاری بازگردد.
اکنون ما مانده ایم واین انتخابات:
سالهاست که همین حکومت در گوش ما خوانده است که "شرکت در انتخابات رای به نظام است"...آیا واقعا این طور است؟
آیا حکومت با این شگرد قصد ندارد که مخالفان را از انتخاب هر چند محدود و ناعادلانه ای که دارند منصرف کند؟
من رای می دهم برای آنکه اگر روزی نظام جمهوری اسلامی مجبور به پذیرش قواعد دموکراتیک شد و یا با نظامی دموکراتیک جایگزین شد کسانی در این کشور وجود داشته باشند که جامعه هدف روشنفکران باشند.
بالاترین
این طنز بی نظیر را هم راجع به زهرا رهنورد بخوانید
سیب زمینی من به رنگ سبز نیست!
از کامنت ناشناس
دوست عزیز فکر نمی کنم که از استدلالات حزب مشارکت و کارگزاران (رای آوری به عنوان ملاک انتخاب) کاسبکارانه تر باشد. اگر استدلال آنها را صحیح فرض کنیم می بایست حزب جمهوری خواه آمریکا هم از اوباما حمایت می کرد!
حزب پیشتر و بیشتر از هر چیزی به شخصیت نیاز دارد و شخصیت هم به پایداری از اصول قوام می یابد.
حزب پیشتر و بیشتر از هر چیزی به شخصیت نیاز دارد و شخصیت هم به پایداری از اصول قوام می یابد.
********************************************
امثال شما که با این چرخش های سیاسی و با رای دادن خود به رژیم آخوندی مشروعیت می بخشید از طرفداران واقعی جمهوری اسلامی هم بدترید.چطور شرم نمی کنی که با آن همه رجز روشنفکری خواندن زیر علم یک آخوند رسوا رفته ای و برایش سینه و زنجیر و حتی قمه می زنی؟
از کامنت مهشید
مهشید خانم عزیز
می دانید که چرا در عراق و افغانستان با وجود داشتن حکومت های نسبتا دموکراتیک، دموکراسی نهادینه نمی شود.
پاسخ آن به طور ساده این است که مواد اولیه برای تشکیل یک کشور دموکراتیک انسان های دموکرات هستند و حکومت طالبان و صدام در این کشورها انسان دموکراتی را باقی نگذاشت که بتواند کمر راست کند و بر ارزشهای دموکراتیک پای بفشارد.
از کامنت مهشید
مهشید خانم عزیز
می دانید که چرا در عراق و افغانستان با وجود داشتن حکومت های نسبتا دموکراتیک، دموکراسی نهادینه نمی شود.
پاسخ آن به طور ساده این است که مواد اولیه برای تشکیل یک کشور دموکراتیک انسان های دموکرات هستند و حکومت طالبان و صدام در این کشورها انسان دموکراتی را باقی نگذاشت که بتواند کمر راست کند و بر ارزشهای دموکراتیک پای بفشارد.
به همین سبب است که تا ذره ای از آنها غافل می شوی به نهادهای مذهبی رای می دهند و دادگاه شریعت و قوانین دینی را برمی گزینند.
من در انتخابات پیشین رای ندادم به امید آنکه مردمی که گمان می کنند لایه های سنتی و قشری می توانند برای آنها و کشورشان مفید باشند سر کار بیایند و به وضوح اشتباه دهشتناک آنها را پیش رویشان بیاورند.
احمدی نژاد آمد و با رفتارهای ویرانگرش اقتصاد، سیاست خارجی، فرهنگ، حقوق بشر و آزادی های فردی را نشانه گرفت اما شوربختانه قیمت نفت افزایش یافت و او با درک کامل شرایط اقشار فرودست تر و بی فرهنگ تر آنها را به عنوان جامعه هدف برگزید و با توزیع این پول بی دریغ تاثیر مخرب سیاست های اقتصادیش را پوشاند و آثار مفتضح سیاست های خارجی اش را پیروزی جلوه داد و فرهنگ و حقوق بشر و آزادی های فردی که ارزش های طبقه متوسط هستند را بی قدر و تحقیر کرد.
احمدی نژاد بر تعداد "احمق های پر مدعای وقیح" آن چنان افزود که بی مهابا و با پشتوانه تاییدهای دولت به تمسخر صاحبان علم و فرهنگ پرداختند.
یادم می آید که روزی در دوران انترنی از استاد اطفال خود پرسیدم که چرا پفک نمکی را با وجود آنکه کالری چندانی ندارد برای بچه ها ممنوع می کنید؟
جوابش چنان قانع کننده بود که هنوز هم در گوشم زنگ می زند.
او گفت: پفک نمکی ذائقه بچه را تغییر می دهد و بچه ای که پفک می خورد دیگر به شیر و گوشت و تخم مرغ تمایلی نشان نمی دهد.
ملتی هم که به خرافات و روضه و چاه جمکران عادت کند به سختی می تواند به مسیر رستگاری بازگردد.
اکنون ما مانده ایم واین انتخابات:
سالهاست که همین حکومت در گوش ما خوانده است که "شرکت در انتخابات رای به نظام است"...آیا واقعا این طور است؟
آیا حکومت با این شگرد قصد ندارد که مخالفان را از انتخاب هر چند محدود و ناعادلانه ای که دارند منصرف کند؟
من رای می دهم برای آنکه اگر روزی نظام جمهوری اسلامی مجبور به پذیرش قواعد دموکراتیک شد و یا با نظامی دموکراتیک جایگزین شد کسانی در این کشور وجود داشته باشند که جامعه هدف روشنفکران باشند.
بالاترین
این طنز بی نظیر را هم راجع به زهرا رهنورد بخوانید
سیب زمینی من به رنگ سبز نیست!
13 نظرات:
باز هم سلام دكت عزيز!!
از دست من راحت نمي شي!
با نظر شما كاملا موافقم.در مقطعي از دوره پس از انقلاب بدليل شرايط خاص حاكم بر جامعه و فعاليت گروههاي مسلحي مثل مجاهدين حكومت در واقع با فراخوان مردم خواست كه براي خود مشروعيت بخرد.اين تاكتيك بجا در حكومت داري(جانبداري نمي كنم .درستي تاكتيك را مي گويم)باعث شد مخالفان حكومت براي ابراز مخالفت راي ندهند و فكر كنند چون حكومت در زمان جنگ و گرفتاريش چنين سمبلي براي ارزيابي ميزان علاقمندش تعيين كردهاين ديگر قانون لا يتغير تمام زمانهاست و از ياد بردند كه در هيچ كجاي دنيا نه راي دادن تعيين كننده مشروعيت يك حكومت است و نه راي ندادن دليلي بر نامشروع بودنش.كما اينكه در انتخابات دمكراتيك ترين حكومت ها در حالت عادي 40-50% راي مي دهند و حكومت نامشروع تلقي نمي شود(چه برسد به اينكه از هم بپاشد) .بعلاوه شركت 98 درصدي مردم عراق زمان صدام يا كره شمالي هم در انتخابات نشاني از مشروعيت آن حكومت ها بدست نمي دهد.
ظاهرا حكومت هم از زماني (فك مي كنم 2 خرداد 76!!)متوجه شد كه راي ندادن مردم آنقدرها هم بد نيست.
امیر جان
اختیار دارید...چه زحمتی ...لطف داری.
راستی چرا من فکر می کنم که شما را از نزدیک می شناسم؟
من یه مطلبی برای اونایی که ندانسته آب به آسیاب رژیم میریزند، از جمله مهشید، نوشتم که گفتم بد نیست بخوندش:
(به غلَتهای املاعی توجه نکنید)
آقای ولیی فقیه! شما بههیچوجه حق ندارید که رای مردم در "انتخابات" را، رای به نظام سلطانی خود بدانید
آقای ولیی فقیه! امروز حتا برخی از نزدیکان حرم و هرم و مقادیری! از نمایندگان مجلس قانونبااجازهگزار شما هم قبول دارند و با بیباکی، که میشود پررویی هم نامیدش، اشاره و اعتراف صادقانه کردهاند که زرشک! یعنی که اگر جرعت نداری یک رَعیگیریی «جمهوری اسلامی، جمهوری دمکراتیک، جمهوری شوراها، پادشاهیی مشروطه؟ خودتان انتخاب کنید » برگزار کنی، خوب حق داری عزیزم! چون احتمال اینکه بالای نود درصد به جمهوری اسلامییت بگن نه، تقریبن صددرصده.
بنابراین، جناب صدراعظم! خاهشن و لطفن و حتا اَمرن و دستورن، این تصور را متصور شوید که بر پیشانیی اکثریت کسانی که به هر اجبار یا توهم یا نقشهای به پای صندوقهای رَعی میروند، پیشانیبندیست بسته شده! که روی آن با حروف درشت نوشته شده: «من مخالف حکومت ولیی فقیه هستم».
فهمیدی عزیزم! تونستی تصور کنی؟ پس دیگه جرعت نکنی که بگی «رَعی مردم در "انتخابات"، رَعی به نظام است». راستی! اگه یه موقع قدرت تصور نداری بگم یکی تصویریت کنه!
«که جامعه هدف روشنفکران باشند.» ؟
بعلاوه راي ندادن خواست تحريم كنندگان را تامين نمي كند .به اين دلايل:
1-تحريم كنندگان مانند من و شما كه مي توانيم آزادانه كانديداي خود را تبليغ كنيم نه امكان قانوني آن را دارند و نه رسانه اي فراگير و داخلي كه بتواند كنج روستاهاي ايران را هم در نوردد.بنابراين ضمن پرهزينه بودن تبليغ تحريم عملا محقق هم نمي شود.
2-انتخابات ايران تحت نظر سازمانهاي بين المللي برگزار نمي شود.بنابراين اگر اين دو فذض تحريم كننگان:
-حكومت هرچه مي خواهد اعلام مي كند و راي ما بي تاثير است;
-ميزان آرا نشان دهنده ميزان مشروعيت حكومت است;
را صحيح بدانيم با تناقض روبرو مي شويم.چرا كه حكومتي كه ريش و قيچي را در اختيار دارد و در ضمن ميزان آرا هم برايش مهم است ناظري هم بركار خود نمي بيند چه دليلي دارد كه ميزان آرا را بالاتر اعلام نكند؟!!اگر صادقانه ميزان صحيح آرا را اعلام كند كه مبارزه با چنين حكومت صادقي حماقت است و اگر راست نگويد مخالفان به هيچ رو امكان اثبات موضوع را ندارند.مگر آنكه قادر باشند انبوهي از مردم را در اعتراض به نتايج منتشره انتخابات بسيج كنند كه مي دانيم توان اين كار را ندارند.
3-جمهوري اسلامي را اگر يك حزب بدانيم طرفداراني دارد كه مطابق آمار و مشاهدات همه ما 15-20% جمعيت را تشكيل مي دهند(اعم از اصلاح طلب و محافظه كار) كه در هر شرايطي در انتخابات شركت مي كنند.
درصد قابل توجهي از مردم غير سياسي هم به مناسبت هاي خاصي(مثل قوميت -زبان-تيپ ظاهري و ...)در انتخابات شركت مي كنند.بماند كه عده اي هم در روز انتخابات توسط هنرمندان و ورزشكاران ترغيب به شركت مي گردند.اگر كاركنان نيروهاي مسلح و خانوادهايشان و گروههاي ديگري كه به لحاظ شغلي ناگزير به شركت در انتخابات هستند را در نظر بگيريم مجموعا خواهيم ديد كه حدود 40% مردم در هر انتخاباتي راي مي دهند.آمار هم همين را مي گويد.پس اصولا تحريمي كه مد نظر تحريم كنندگان است اصولا محقق نمي شود.
4- به فرض موفقيت و گذر از همه موانع ذكر شده هيچ كدام از تحريم كنندگان راه حل و آلترناتيوي بجاي راي ندادن و برنامه اي براي فرداي روز انتخابات ندارند و در واقع نهايت هنر آنها اين است كه موفق شوند انتخابات كم رونقي را برگزار كنند.
به نظرم تحريم كنندگان يك تاكتيك(يعني راي ندادن) را جايگزين يك استراتژي مي كنند.
متاسفانه من با شما آشنايي ندارم.من از طريق اين سايت شما را شناخته ام.
من با راي دادن در همين انتخابات نصفه نيمه موافقم.چون:
1- به ما مردمي كه از دموكراسي فقط نامي شنيده ايم و هيچگاه در عرصه روابط شخصي و اجتماعي حاضر به تمرين آن نيستيمآرام آرام دموكراسي را مي آمزد و مي آموزد كه لزوما هر باختي را به حساب تقلب نگذاريم.
2-به ما مردمي كه كار گروهي بلد نيستيم در همين مدت كوتاه تبليغات شيريني كار گروهي و تمرين آن را مي آموزد.
3-امكان زندگي بهتر يا دست كم بدتر نشدن فاحش وضع زندگي مان را تا تحقق يك شرايط ايده آل مي دهد.لازم نيست ما خود را نفله كنيم تا به تمام خواسته هايمان برسيم.مي توانيم راحت تر زندگي كنيم انقلابي و مبارز هم نباشيم تابع قانون باشيم و اجراي هر قانون منطقي را به معناي سرسپردگي به حكومت ندانيم و در عين حال براي آينده خود برنامه داشته باشيم.شما اگر از درآمد و كار خود ناراضي باشيد قبل از يافتن كاري بهتر و درآمدي مناسبتر كار قبلي خود را ترك مي كنيد و گرسنگي مي خوريد!!گرسنگي خوردن ثواب دارد؟؟!
4-با شركت در انتخابات بعلاوه به حك.مت هم درس دموكراسي مي دهيم .
هزار بار شرمنده از اطاله كلام
راستي دكتر عزيز:
از همين الان همه كساني كه مي خواهند راي دهند اگر نظرشان محقق نشد باز هم دفعه بد قهر نكنند.نتيجه قهر با انتخابات احمدي نژاد است و لا غير!!!
تبريک. هادي غفاري قاتل هويدا هم اصلاح طلب وحامي کروبي شده!
ليلا
مرده شورش را ببرند.
باعث خجالت برای بنده!
ولی چاره ای نیست لیلا جان...خطر بزرگتر تهدیدمان می کند.
راستش را بخواهی زندگی شخصی من خوب است...هیچ نگرانی از آینده شغلی و مالیم ندارم.
این دولت یا آن دولت نمی تواند در زندگی شخصی من تاثیر گذار باشد...
اما خر شده ام و افتاده ام وسط معرکه ای که به کشورم مربوط شده است.
«احمدی نژاد آمد و با رفتارهای ویرانگرش اقتصاد، سیاست خارجی، فرهنگ، حقوق بشر و آزادی های فردی را نشانه گرفت »
من که میگم رهبره که فرهنگ و حقوق بشر و آزادی های فردی روُ نشانه گرفته. حالا حتا اگه به فعالیت های اقتصادی سپاه و انواع و اقسام بنیاد و بودجه ی سپاه و بسیج و حمایت از حزب الله و صدور انقلاب اسلامی نپردازیم.
حالا بدمون نمیاد که کروبی رعیس جمهور بشه تا شاید یه مقداری چوب لای چرخ گذاشته بشه، ولی دیگه افتضاح نکنید.
با عرض سلام خدمت پسرعموی مجازی خودم جناب گوشزد هوشمند:
پسرعمو جان از آخرین بار که خدمتتان رسیدم سالی و اندی می گذرد...انتخابات مجلس بود یادت که هست؟...امروز وقتی که شبنم خانم(که چندی است گیسوانش را از بادنجانی به نارنجی کواشیور کوری تغییر رنگ داده است)برایم گفت که شما هم به جمع غیر تحریمیون پیوسته اید چنان به وجد آمدم که درنگ را جایز ندیدم و برای عرض ادب و احترام خدمت رسیدم... درست است که با بسیاری از استدلالها موافقت ندارم.درست است که به آن دیگر کاندید اصلاح طلب تمایل دارم ولی چندان مهم نیست.من از اباحه گری و خرد ستیزی به جان آمده ام و راه بهتری سراغ ندارم همین است که به مچ خود و آنتن ماشین روبان سبز بسته ام و خرسندم...سال ها پیش هنگامی که کالبد شکافی چهار انقلاب بزرگ را خواندم دانستم که گذار به دموکراسی پروسه ای بس آهسته است و حوصله ی بسیار می طلبد و همان گونه که نوشتی باید تک تک آدم ها دموکرات شوند و چه دشوار....
پسرعمو جان:شادم که هوشمند پرمخاطبی چون تو که مباحث درخشانی را مطرح کرده(از جمله آن پست درخشان "قضاوت") و بسیار بیش از من و همچون من می داند و می فهمد کسان بسیاری را به تغییر سرنوشت فرا می خواند و جسارت و تحمل شنیدن ناروایی ها را دارد... همین که کسی همچون شبنم خانم گیسو هویجی ما حالا دیگر تمایل به رای دادن پیدا کرده پیروزی بزرگی است...
مرا در همه ی ناسزا هایی که می شنوی شریک بدان...
کامیاب باشی...
امید جان
از لطفت سپاسگزارم.
نمی دانم امتحانت چه شد.
امیدوارم موفق باشی.
Do you have any idea? Click here and post a Comment