به یوزپلنگانی که با من دویده اند!
هر بلاگری پس از مدتی وبلاگ نویسی مشتاق می شود که بداند آنها که با او به بحث می نشینند...همفکری و همراهی یا جدل و مناظره می کنند...مهر دارند یا کین...در دنیای واقعی چگونه اند و چگونه می زیند.
من، با احتساب پسر و برادرم، تا کنون پنج بلاگر را دیده ام...یکی از یکی نازنین تر و محترم تر.
مشتاقم که نازخاتون، زیتون، هاله، بیتا و پاتنه آ را هم ببینم...اینکه همه خانم هستند که عجیب نیست؟ طبیعی اش باید همین باشد...نه؟
همچنین می خواهم بدانم که شما مشتاق دیدار کدامیک از وبلاگ نویسان هستید.
لطفا جنس و سن و محل اقامت خود را بنویسید و نام 5 بلاگر را ذکر کنید.
من، با احتساب پسر و برادرم، تا کنون پنج بلاگر را دیده ام...یکی از یکی نازنین تر و محترم تر.
مشتاقم که نازخاتون، زیتون، هاله، بیتا و پاتنه آ را هم ببینم...اینکه همه خانم هستند که عجیب نیست؟ طبیعی اش باید همین باشد...نه؟
همچنین می خواهم بدانم که شما مشتاق دیدار کدامیک از وبلاگ نویسان هستید.
لطفا جنس و سن و محل اقامت خود را بنویسید و نام 5 بلاگر را ذکر کنید.
33 نظرات:
مرد، 25 ساله، تهران
من دوست دارم گوشزد، پانته آ (غربتستان) و جادی (کیبرد آزاد) رو ببینم (ببخشین 5 تا نشد!).
من هم دوست دارم ملا حسنی، عبدالقادر بلوچ، نیک آهنگ کوثر، مجید زهری و پارسا صائبی را ببینم!
ببخشید که همه مرد شدند...عجیب که نیست...هست!؟
مهشید
23 ساله
کانادا
يوزپلنگ؟! قربان مزاح میفرمایید...سهم خودمان را عرض کنم حداکثرش کرهبز! آن هم شَل!
حالا چرا شما به همان پنج تا که دیدهای قناعت نمیکنی؟ و باز پنج تا دیگر هم میخواهی؟ حرض و طمع همین است دیگر...
خدا میداند فردا چه ها که آرزو نخواهی کرد!
خوش"جنس"، پا به "سن" گذاشته، و "مقیم" حریم حرم (هنوز!)
زن سی و دو ساله هلند دلم میخاد گوشزد یعنی شما و همینطور این دو تا کیوان را ببینم .
http://www.k1-online.com/
http://blog.35dg.com/
مهشید جان
همه پسرهای خوش تیپ داخل کانادا را می خواهی ببینی...
دختر جان جسارت نباشد اما از نظر من کمی عجیب است.
اقلا اسم مرا هم آن وسط ها می نوشتی که کمی رد گم کنی!
آشپزباشی عزیز
ایسادن شما در این مکان مانع کسب است برادر!!
یک تک پا تشریف ببرید زیر بازارچه میدن شاه از قول من بسپارید که یک بریانی با دوغ و ریحان برایتان بیاورند نوش جان کنید تا من خدمت برسم...راستی پول که دارید!!؟
من در عمرم بریانی نخوردهام برادر. و نخواهم خورد. اما دوغ و ریحانش اگر به حساب شماست میپذیرم. "مکان" را هم میسپاریم به اهلش... ;-)))
کسب و کار پررونق انشالله!
داشتم فکر میکردم من خیلی از وبلاگ نویسهایی که دوست دارم رو دیدم . راستش دوست دارم شیوای فریاد بی صدا -زیتون- گوشزد و عبدالقادر بلوچ رو ببینم! زن 30 کانادا
گوشزد رو هم واسه این نگفتم که صاحبخونه رو خوشحال کنم . بی پروا نویسیتون برام جالبه . دلم میخواد بدونم کیه که اینجور آزادانه و بی پروا خیلی چیزها رو که دیگران کتمان میکنند بیان میکنه!
این ها:
1. یک لیوان چای داغ
2. گوشزد
3. در مورد حماقت
4. شدیدآ
5. استامینوفن
29 ساله هستم، مرد متاهل، ساکن تهران
يک عدد پانتهآی مؤنث ۳۵ سالهء ساکن آلمان مراتب خوشوقتيش رو اعلام ميکنه، چون اون هم دوست داره شما رو ببينه. اما جواب سؤال رو در وبلاگ خودش ميده چون اينجا عمراً جا نميشد. ضمناً هرگونه رابطه و قوم و خويشی اينجانب با گربهسانان به شدت تکذيب ميشود.
آشپزباشی عزيز يعنی ميشه شما به بريانی بگی نه؟؟! بابا اصلاً مهمون من، بخور وگرنه نصف عمرت بر فناست. اگر اصفهانی جماعت يک اختراع جهانی و قابل تقدير کرده باشه همين بريانيه!
با سلام خدمت شما وبلگ نويس جسور
با اجازه صاحب خونه دوست دارم شما (گوشزد)،شراگيم،فرهود،اليزه ،و كيوان www.k1_online.comرو ببينم.
من اون نا شناس بالايي هستم يادم رفت خودم و معرفي كنم
دختر 30 ساله مجرد از تهران
درود و مهر بر گوشزد عزیز. همانطور که بر همه واضح و بر تو مبرهن است من از سی و پنج سال بیشتر دارم.اما بعد، دلم میخواهد همهی کسانی را که دلشان میخواهد مرا ببینند ببینم و علاوه بر آن حتی دلم میخواهد ترا که دلت نمیخواهد مرا ببینی هم ببینم.
من خیلی دوست دارم که در جلسه ای که شما، کیوان 35 درجه و الیزه بحث می کنید بنشینم و گوش بدهم.
البته اگر در چنین جلسه ای بتوان فقط نشست و گوش کرد!!!!
مهسا
25 ساله تهران
وب لاگ هر کسی رو که می خونم بتونم غیر مستقیم اونو ببینم یعنی من اون ببینم بشناسم اما اون منو به اسم وب لاگیم نشناسه به نظرم هیجان انگیزتره تعداداین دوستان هم زیاده برای همین نمی تونم معرفیشون کنم ضمنا دوست دارم بیش از اونجه ازشون می خونم ازشون بدونم 34 سالمه حالا یعنی منم جزو آمار رفتم؟؟
من دوست دارم اول از همه خود شما و شراگیم و آشپزباشی را ببینم.
اگر این دیدار میسر شد دکتر امید و پا برهنه بر خط و یک پزشک و روزبه و خاطرات یک دلقک را هم دوست دارم ببینم.
شما که مایه داری مهمان کن یک شب یک رستوران خوب مثل اردک سفید یا هر حایی که دوست داری دو سه ساعتی بنشینیم و گپ بزنیم.
آرزو
22 ساله
تهران
یک دخمل ،26 ساله،تهرون!
1.یک پزشک(دکتر مجیدی)
2.وب 2(دکتر مزیدی)
3.کیوان 35درجه!
4.زهرا اچ بی
5.آنی دالتون(یادداشتهای یک دختر ترشیده)
6.گوشزد
7.بامدادی
8.دنیای کوچک آقای اوف!
ببخشید اگه بیشتر از 5تا شد.کنجکاویم زده بالا!
نانا، زيتون ،آني دالتون ، گوشزد، زن گوشزد!
آنيتا
ملا حسنی در کانادا, گوشزد, خُسن آقا, زیتون, شراگیم
?
Los angeles
Female
gooshzad ro nemikham bebinam , hame chiz ro dar moredesh mityoonam be raahati hads bezanam, hatta chehre o harfhayi ro ke khahad zad
dar morede sayerin ke blogeshoon ro doost daram tarjih miban nabinameshoon ta jazabiyateshoon baram pa bar ja bemoonme
ozr mikham mahal o sen yadam raft, marde moteahel, Amrika
بانویی هستم 55 ساله خوشگل سالم سکسی پولدار واهل حال ودارای ب ام و اکس فایو
مایل به دیدار جوجه خروس های وبلاگ نویس هستم، هرچی با حال تر بهتر
دوست دارم خسن آقا را ببینم و یک دل سیر با هم کفر بگوییم و بعدش مهدی جامی یا داریوش ملکوت را ببینم و یک دل سیرتر عرفان ببافیم.
سپس سیبیل طلا را ببینم و کس و شعر بگوییم و بعد الیزه را ببینم و آنچه را که در دیدار با سیبیل طلا گفته ایم عملی کنیم!
اگر هم یک وقتی باقی ماند با حامد قدوسی شرط بندی اقتصادی کنم و با مجید زهری انگشت توی دماغ این و آن کنم.
فرجامی و خوابگرد را هم دوست دارم ببینم به شرط آنکه جدی حرف بزنند و من خیال کنم که شوخی می کنند و بخندم.
همچنین دوست دارم بیلی را ببینم ولی بدون اسد! سی با را ببینم بدون زیتون!
دوست دارم با زهرا اچ پی تانگو برقصم
دوست داشتم شما دکتر عزیز و همشهری حسن آقای درویش یور و مجید خان زهری و عزیزان فانوسی ام یارسا ی صائبی و دکترعلی آلیوس خودمان و جناب ف م سخن و ملا حسنی دامه برکاته را می دیدم! و بیشتر از این چند نفر، نی لبک و جنسیت گمشده و شبنم فکر را . دوست دارم امشاسیندان عزیز فرناز خانم سیفی را باز هم ببینم! اما فکر کنم از همه قابل دسترسی تر نازخاتون عزیز است که در همسایگی ماست!
41/m/teh/mojarrad
گوشزد عزیز
عقاید یک دلقک
فرناز سیفی
حامد قدوسی
توکا نیستانی
کیوان 35
کیوان از پشت 1/3
یک پزشک
زیتون و خیلی های دیگه
اول از همه بگویم هفته پیش برای یک ماموریت کاری اصفهان بودم...اتفاقا دو سه ساعتی هم وقت آزاد داشتم...چند باری موبایلم را در اوردم که زنگی بزنم و بیایم سروقتت ولی هر بار گفتم شاید گرفتار باشی...از طرفی هر دیدی یک بازدیدی دارد و شما هنوز یک تهران به ما بدهکارید و خیلی رو میخواست که من باز زحمتت بدهم... و خلاصه اینها را گفتم که بدانی با اینکه یک بار با همین جفت چشمها دیده امت اما باز بیشتر از هر وبلاگری مرغ دلم در هوای شما پر میزند...!
اما بعد...من تقریبا اکثر وبلاگرهایی را که واقعا دوست داشتم ببینم یا از نزدیک دیده ام (مثل جنابعالی) و کیوان و سهیل و روزبه (گفتار نیک) و...و یا عکسشان را دیده ام...(مثل مهشید (زنانه ها)...نوشته های اتوبوسی... نارنج و...به هر حال از وبلاگرهایی که هنوز برایم مجهول الهویه هستند و کنجکاوم که ببینمشان هاله و قره قوروت و میمون بی مغز الان در ذهنم هستند...و اممم...آلیس در سرزمین عجایب را هم بدم نمی آمد اگر میدیدم و البته عزیزدردونه و غربتستان هم در این لیست هستند...
سن و سال و جنسیت و محل سکونتم را هم که میدانی...
I really wanna meet Nahid Roxan
www.nahidroxan.blogspot.com
male, 28, UK
شراگیم جان
خیلی نامردی!!
چطور ممکن است چنین فکری کرده باشی؟
حتما نمی دانی که چقدر از دیدارت خوشحال می شدم وگرنه آن را از من دریغ نمی کردی.
من بسیار کم تهران می آیم وگرنه حتماخبرت می کردم.
اول شوما
دويم كيوان 35 درجه
سيم لاااغر
چارم البرز (ديفال گلاب به روتون)
پنجم پالپ
ديگه همينا فعلن...
دختر-18-تهران
من یعنی مهشید 29 ساله خیلی مایلم آشپزباشی عزیز و خانمشون رو ببینم. صدای خودشون رو البته شنیدهام که به همون قشنگی نوشتههاشون است.
زیتون-120ساله- کرج
راستش من کنجکاوم همه رو ببینم. خیلیها رو هم دیدم چه حضوری و چه عکسشونو.(خوشحالم که تورو هم دیدم گوشی جان واقعا دوست داشتم ببینمت. هم تو هم خانوادهی گرامی ات) بعدا دیدم زیاد فرقی به حالم نکرده و نظرم همونه که وقتی نوشتههاشونو میخونم. شاید یه کم احساس نزدیکی بیشتری کردم و اگه قوهی تجسمم ایرادی داشته اصلاح کردم و محبتشون بیشتر در دلم جای گرفته.
مثلا خیلی دوست داشتم آذر فخر و ولگرد رو ببینم که اونها هم عکسشونو دیدم.
جدا از دوستانم خیلی دلم میخواد اونایی که باهام به علتی بد شدن و تو نظرخواهی یا وبلاگشون بهم توهین کردن ببینم(دوسه تاشونو هم دیدم و اتفاقا از نزدیک خیلی باهام خوب بودن جوری که خواستم داد بزنم آهای دیوانه من زیتونم ها...چرا تو وبلاگستان با من اینجوری هستی؟) دوست دارم مهشیدو ببینم که هر چند وقت یکبار بهم میگه تو پسری و علائم زنانگیمو با افتخار بهش نشونش بدم:)
البته خوشحالم که یه عده دوست داشته باشن منو ببینن. ولی تا وقتی که مجبورم مستعار بنویسم حق ندارم یکطرفه از کسی بخوام خودشو نشونم بده. برای همین زبانم الکنه! کیه که دوست نداشتهباشه بلاگرهای محبوب و حتی غیر محبوبشو حتی شده برای یک بار ببینه.تازه از نزدیک میتونی بشینی روانشناسی هم بکنیشون و کلی پشتسرشون غیبت:))
فقط یه ترسی در مواجهه با دیگران(در صورت بودن آزادی در کشور) دارم و اون اینه که شاید اونا از من خوششون نیاد!
انگار خیلی مغشوش نوشتم و حوصله ادیت هم ندارم:)
تو نظرخواهیهات یه کم فضولی کردم دیدم منم دوست دارم آشپزباشی، نانا، گوشزد، بایرامعلی، دکتر امید، منیرو روانیپور، حاجی واشنگتن، متولد 57، نیما چهاردیواری، سولوژن، مطرود، هاله، گمشده در بزرگراه، ملا حسنی، بلوچ، م ف سخن، عباس معروفی، هاله، خسنآقا، دختر همسایه، مخملبانو، نسرین، غزل، سبیلطلا، سیما شاخساری، زهرا، سهراب کابلی، بچههای سایت گذرگاه،دستفروش، معصومه ناصری و خیلیهای دیگه رو ببینم(خیلیهایی که خودشونو یا عکسشونو دیدم ننوشتم)
سمیرا-26 ساله- پورتو
من دوست دارم این ها رو ببینم:
زیتون، آیدای ِ پیاده رو، هاله، انار، بلوط، ویولت، گوشزد، حسن آقای ِ چنچنه و سبیل طلا.
گوشزد،فروغ،شراگیم،گیس طلا
Do you have any idea? Click here and post a Comment