ماهی به عنوان طعمه!
چند شب پیش در میان مریض ها منشی ام وارد شد گفت یک آقایی که ماهی بزرگی در دست دارد آمده است و می خواهد شما را ملاقات کند.
یک مرد میانسال با یک لهجه شدید رشتی وارد شد و در حالی که یک ماهی حدودا ده کیلویی دریک کیسه نایلون بزرگ در دستش بود و شروع کرد به تشکر کردن که من عموی فلان کس هستم و شما جان او را نجات دادی و خلاصه این ماهی تحفه ناقابلی است و ...
هر چه فکر کردم "فلان کس" را به یاد نیاوردم ولی ماهی را گرفتم و از او تشکر کردم.
شب ماهی را به خانه بردم و زنم شروع به غرغر کرد که من ماهی پاک نمی کنم! خودمتا نصف شب نشستم و ماهی را تمیز کردم و قطعه قطعه نموده و در فریزر گذاشتم.
فردا عصر وارد مطب که شدم دیدم همان مرد رشتی ایستاده است و بسیار مضطرب است.
تا مرا دید به طرفم دوید و گفت آقای دکتر دستم به دامنت...ماهی را پس بده...من باید این ماهی را به فلان دکتر بدهم اشتباهی به شما دادم...چرا شما به من نگفتی که آن دکتر نیستی و برادرزاده مرا نمی شناسی؟
من که در سالن و جلوی سایر بیماران یکه خورده بودم با دستپاچگی گفتم که ماهی ات الآن در فریزر خانه ماست.
او هم با ناراحتی گفت: پس پولش را بدهید تا برای دکترش یک ماهی دیگر بخرم.
و من با شرمساری هفتاد هزار تومان به او پرداختم.
چند روز بعد متوجه شدم که ماجرای مشابهی برای تعدادی از همکارانم رخ داده است و ظاهرا آن مرد رشتی یک وانت ماهی به اصفهان آورده و به پزشکان اصفهانی انداخته است!
پی نوشت:
حالا که ظاهرا بحث زرنگی کردن من و کنف شدن متعاقب آن موجب انبساط خاطر شما را فراهم کرده است و دلتان را خنک و لبتان را خندان نموده ذکر این ماجرا را هم بی مناسبت نمی دانم!
دو سال پیش در فرودگاه دوبی موقع چک پاسپورت به یک صف بسیار طولانی خوردم.
چند دقیقه ای که گذشت باجه کناری باز شد و مامور مربوطه اشاره کرد که تعدادی از مسافران به او مراجعه کنند.
از پشت سر من همه شتابان بر گشتند تا به لاین کناری بروند و من هم که دیدم صف کناری الآن به همین شلوغی می شود علیرغم مخالفت عیال از همان جا که بودم نشستم تا از زیر طناب به صف مقابل بروم و جلوی صف قرار بگیرم.
چشمتان روز بد نبیند...خم شدن ناگهانی همان و جر خوردن خشتک مبارک از زیر زیپ تا محل کمر بند همان!!!
شورت قرمز رنگ من ا ز لای شکاف خشتک بیرون افتاده بود و من در زیر بار نگاه برادران عرب مسلمان نمی دانستم چه غلطی بکنم.
خوشبختانه عیال با درایت ذاتی اش از من خواست که پیراهنم را روی شلوار بیندازم و ماجرا را تا حد امکان بپوشانم!!
29 نظرات:
:))عجب خلاقیتی
آدم باورش نمی شه مردم به چه را ه هایی متوسل می شن!!
آخ ای ... خیلی کلکی دکتر
فکر کنم باید مهران مدیری رو خبر کنیم
دور از شما باشه ولي راستي راستي دلم خنك شد
فكر نمي كردم كسي بتونه اصفهانيها را بچزونه
اينقدر كه خودشون تو چزوندن تخصص دارن
بازم ميگم منظورم شما نيستي يه وقت به دل نگيري برادر من
ولی انصافا این طرح و فکری که کرده خودش کلی حسابه ... ایدهاش خیلی بکر و تازه بوده و خلاقیت توش برق میزنه.
کاش همه کلاه برداری ها این مدلی بود
ماهی برای سلامتی خیلی خوبه!
نگار
why khoda mordam az khandeh hahahahhaha
ماهی شده هفتاد هزار تومن؟
لیلا
پولش و کلاه گشادی که سرت رفته به درک! اما اون تا نصفه شبی تمیز کردنش خیلی خیلی ضد حاله!
:)))) عجب حقهباز و هوشمند بوده...
اما کدوم ماهی شمال ده کیلوئه؟ خوشمزه بود؟ پرورشی بود یا دریایی؟
عیب نداره افتاده کیلویی هفتهزار تومن. من امروز قزل خریدم کیلویی چهار تومن... اگه ماهی سفید باشه میارزه:) زیاد گرون نفروخته. آخه راستشو بگو با زبون خوش وسط دیدن بیمار حاضر بودی بیای ماهی بخری. خوب همین امثال شما آدما رومجبور میکنید به دروغگویی:))
آبروی ما اصفهانی ها را بردی ، آخه یه اصفهانی از یه رشتی رودست میخوره ؟
بهتره شهرت را عوض کنی دکتر جان !
هر کسی با لهجه گیلکی(و نه رشتی)لزوما رشتی نیست همانطور که هر کس با لهجه ترکی تبریزی نیست.در قضاوتهایمان دقیقتر باشیم.
اییییییییییولللل!!!! هاهاهاهاها!!! باز بگين رشتيا بی بخارن!!! به اصفهانيا ماهی انداخته طرف! دو يو نو وات ايت مينزززززز؟؟
وای گوشزد جان نمی دونی چقدر شادم کردی و خنديدم!! در ضمن تسليت می گم به همه اصفهانی ها و خصوصاً خودت :دی
چقدر عجیب و شرم اور
طرف با حال بوده ها!
بدون چند تا ایده ی باحال دیگه داشته که نتونسته عملی کنه و نوبت به این یکی رسیده.شما هم حقت بوده ها! :)) تا دیگه هوس ماهس مفتی نکنی :))
حالی بردم شدیدو آخر کلک رشتی بود.
زیتون جان
من ماهی ها را نمی شناسم.
در اصفهان ماهی سفید اصلا وجود ندارد و بعید می دانم که ماهی سفید بوده باشد...وزنش را هم نمی دانم...شاید کمتر یا بیشتر بوده باشد...ترازو و قپان که نداشتم از قبل هم نمی دانستم مجبور می شوم پولش رابدهم!!
man ta be haal ba in ke tamam post hayetan ra mikhandam amma nazar nemidadam .Ba aksar nazarat shoma ham mokhalefam amma be shoma tabrik migam ke in etefagh ra neveshtid. midoonid in sefat khoob va kar bozorgie ke adam az kalak khordanesh benevise
دکتر جدا از بحث اخلاقی ماجرا معرکه بود. کلی خندیدیم. ولی دکتر خودمانیم ها... سر جماعت اصفهانی کلاه گذاشتن هنر می خواهد!
aooooooooooooooooooooo ti ja-ne ghorban... che hali bookoodam maaaaaaaaaaaan.........aaaaaaaaaaaaaaaaaooo rashti sar-e esfehani kolah bezareh!!!aaayyyyyyyyy hal mideh!!!!! Dastesh dard nakoneh!!!! au-m-a rashtian-a roo sefid bookood!!!!!
بابا من ميگم اين ايرونيها آخر كارافرين هستن هيچ كس باور نميكنه!!! حالا ماهيش خوب بود؟
دکتر تو هم حتما طمع کردی و گفتی که به به یه ماهی مفت گیرمون اومد وگر نه مگه میشه به یه دکتر اونم اصفهانی حقه زد؟؟؟
AOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOO in ghaziyeh jadidet digeh NAMOOSI shod man harfi nadarma .... faghat bekesh!!!!ta to bashi digeh nashini!!!!!
حالا دکتر جان ماهی خوبی بود یانه؟ امیدوارم با خوشی بخورینش و یاد نحوه خریدش نیفتین. چرتینکوف مامان کوچیل
از ماجرای خشتک و شورت قرمز هم بسی حظ بردیم:)))
یادم باشه برای سیبا شورت قرمز نخرم:)))
در مورد ماهیه بابا خودت گفتی ده کیلو بود! در مورد پرورشی بودن یا نبودن. اگه خیلی چرب باشه پرورشیه. اگه گوشتش زیاد باشه و خوشمزه دریاییه. معمولا ماهیهای خلیج فارس خیلی گندهن و ماهیهای شمال زیر چهار پنج کیلوئن...
زیتون
سلام گوشزد جان.
همان موقع که طمع کردی که علیرغم شناختن آن بیمار، ماهی را بگیری، شکار شدی. و بسیار جالب بود رو دست خوردن یک اصفهانی زرنگ مثل تو از یک "همرشتی" عزیز و مهربان.دستش درد نکند.
راستی گوشزد؟ مگر مرد هم شورت قرمز میپوشد؟ بلا دور، همین کارا رو میکنید که احمدی نژاد میگه دوره آخرالزمان رسیده.
هر کار میکنم نمیتونم رابطه شورت قرمز و ماهی ده کیلویی رو بفهمم.
در هر دو مورد تاوان زرنگی را دادم و چوبش را خوردم.
http://rso.blogfa.com/
دکی جون ، این سایت تابناک ، مال محسن رضایی ، داستان تو رو به اسم خودش گذاشته !!
نکنه تو با اونها می پری ناجنس تمام عالم !!َ
http://tabnak.ir/pages/?cid=12685
Do you have any idea? Click here and post a Comment