کنش های بیمارگونه و واکنش های بیمارگونه تر
مولودزاده «برخلاف دستور شاهرودی» اعدام شده است.
مرد ميانسال به اتهام تعرض به کودک 10ساله اعدام شد.
جامعه ایرانی بیمار است.
کنش هایش بیمارگونه و واکنش هایش بیمارگونه تر.
شرمساری آنجا که برای بسیاری از مردم این سرزمین باید توضیح بدهی که چرا این احکام ناعادلانه اند و متناسب با جرم نیستند و در عین حال در قانع کردن آنها نیز ناکام می مانی.
این عوض کردن نگرش مردم، مغشوش نمودن قضاوت آنها راجع به خوب و بد، در هم ریختگی اولویت ها و هنجارهای آنان نشان از بیماری عمیق اجتماعی دارد.
تاسف آور است که بیشتر آدمهایی که در اطرافت می بینی نه تنها خودخواه و متجاوز بلکه دغل باز و ریاکارند!
مفتیان کلاهبردار، قاضیان آلوده دامن، زناکاران سنگ انداز، دروغگویان صادق نما...
پی نوشت:
مرد هوسران و دختر دانشجووبلاگ نویسی هم معضلی شده است.
همه فیلتر شکن ها از کار افتاده است و نمی توانم وبلاگم را ببینم و به کامنت ها پاسخ دهم.
این مطلب را هم که نوشتم نصفش در هنگام ارسال و کپی/ پیست تلف شد.
دوستی پرسیده است:
اگر بچه خودت مورد تجاوز چنین نامردی قرار می گرفت باز هم همین حرفها را می زدی.
ترحم بر پلنگ تیز دندان
ستمکاری بود بر گوسفندان
در جواب باید بگویم که اگر به من باشد که دوست دارم سر هر کسی که به نحوی به حقوق من تجاوز می کند از تن جدا کنم!!!
اما مجازات انتقام فردی نیست...حتی انتقام اجتماع از فرد گناهکار هم نیست و یکی از ایراداتی که به قانون مجازات اسلامی می گیرند این است که تعیین مجازات متهم را تحت عنوان قصاص به عهده قربانی و خانواده آن می گذارند.
بهتر است به یاد بیاوریم که بیجه نامی چند سال پیش در منطقه پاکدشت به 22 کودک تجاوز کرد و سپس آنها را کشت و مجازات او را اعدام قرار دادند و اکنون یک مرد 45 ساله به خاطر تجاوز (و نه قتل) یک پسر بچه 10 ساله اعدام شده است.
آیا میزان گناه و جرم این دو با هم مساوی بود که مجازات آنها یکسان تعیین شده است؟
11 نظرات:
اگر بچه خودت مورد تجاوز چنین نامردی قرار می گرفت باز هم همین حرفها را می زدی.
ترحم بر پلنگ تیز دندان
ستمکاری بود بر گوسفندان
در پاسخ به مسعود و خیلی های دیگری که همیشه همین دلیل رو بیان می کنند؛ مساله مجازات غیر انسانی است نه اینکه چه کسی لایق این مجازات هست و چه کسی نیست. اعدام غیر انسانی است و هیچ کمکی به کاهش جرم نخواهد کرد، تنها اثر اعدام عادی شدن خشونت بین مردم است... اینکه فردی که به کودک تجاوز میکنه فردی بیمار است، مساله جدایی است. (طبق همین قوانین در کشور مجاز است که با دختر 9 ساله ازدواج کرد! آیا این تجاوز و سواستفاده نیست؟)
با گوشزد موافقم که کنش های بیمار گونه رو اگر با واکنش های بیمار گونه جواب دهیم هیچ مشکلی رو حل نگرده ایم.
وقتی تمام قوانین بحث برانگیز را با جملاتی از قبیل دنیابرای برقراری عدالت محدودیت دارد,عدالت کامل در آخرت محقق میشود,وظیفه ما فقط اجرای احکام الهی است که همه بی بروبرگرد حکمتی دارند هرچند عقل ناقص ما آن را درک نکند,به راحتی توجیه میشود و بیش از نود درصد مردم هم باطیب خاطر میپذیرند, از امثال من و شما چه کاری ساخته است؟ (امیلی)
مشکل اینه که از هر دو نفر چایلد ابیوزر؛ یک نفرشون بعد از آزادی یا درمان دوباره اقدام به ابیوز میکنه. مساله اینه: آیا به آدم بد هم شانس دوباره تجاوز رو بدیم یا به آدم قابل اصلاح شانس خوب شدن رو؟ به نظرم کشتن راه حل نیست. اما راه حل چیه؟!!!!
بارها از زبان مسوولان نشنیدین که اگر تمام دنیا هم با قوانین ما مخالف باشن, ما باید به دین خودمون عمل کنیم ؟توی این مملکت سن بلوغ برای دختر 9 ساله, یعنی اگر دختر 13 ساله آدم کشت, حکمش اعدامه.همین الان چندتا نوجوون زیر سن قانونی با جرائمی که حتی درست و حسابی ثابت نشده در خطر اجرای حکم مرگ هستن؟ توقع دارین دلشون برای یه مرد 45 ساله متجاوز بسوزه؟
سلام آقای گوشزد، با سپاس از مسایل زیبایی که طرح می کنید.
من هم مثل خیلیها کلا با مجازات اعدام مخالفم، چون روح خشونت و قتل رو تایید میکنه. اما همین جرمی که اتفاقا موضوع این کامنته همیشه برای من یک معما بوده. راستش فکر میکنم اصلا نمی شه به این راحتی باهاش برخورد کرد. مساله بچهها و کودکان، یعنی آسیب پذیر اقشار انسانی و مساله تجاوز، یکی از شنیعترین جنایات وقتی که با هم تلفیق میشوند، مشکل خیلی پیچیده میشه. اگه مساله دل سوختن باشه، راستش من برای یک قاتل سهوی دلم بیشتر میسوزه تا یک متجاوز و بهویژه متجاوز به بچه. درصد بالایی از کودکانی که مورد تجاوز قرار میگیرند، آینده و بزرگسالی مبهم و ناامنی پیش رو دارند؛ شاید در نگاه اول تجاوز کمتر از برخی خشونتها باشه، اما بهعقیده من میتواند آینده یک انسان و نزدیکانش رو از لحاظ روحی و روانی ویران کند. (هیچ فکر کردید اگه یک روز اون کودک یا خانوادهاش فرد متجاوز رو ببینن یا چیزی ازش بشنون چه حالی بهشون دست میده؟) من هم معتقدم چنین کسانی بعد از زندان رفتارشون رو ترک نمیکنند، همچنین شایسته بچهدار شدن هم نیستند، پس بعد از زندان باید چهکارشون کرد؟ تنها راه حل شاید حبس ابد باشه.
خارج از مبحث:
دكتر جان، چرا از نرمافزار فيلتر شكن استفاده نميكني. براتون ميفرستم. براي آپ كردن و پينگ كردن و... خيلي خوبه.
ايميل زدم براتون ولي چون ايميلتون توي جيميل هست، فايل اجرايي نميشه باهاش فرستاد. نرمافزار "اولترا سرف" رو داشتم براتون ميفرستادم.
پیوست عزیز
از لطفت ممنونم ولی اولترا سرف، فری گیت، جی پاس و... از کار افتاده اند و فقط فری گیت به صورت محدود کار می کند یعنی هر بار که کامپیوتر را ری استارت می کنم باید آن را مجددا نصب کنم.
من يک چيزي دارم، که برات مي فرستم، نمي دونم چيه، اما فکر کنم هنوز کار مي کنه...امتحانش ضرري نداره.
راجع به پستت هم اونقدر نظر دارم که نپرس؛ همين بس که با اعدام مخالفم و خانه از پاي بست ويران است.
هر نوع متجاوز و قاتل و ...معلول يک علت هستند که بزرگترين دليل، زندگي در جامعه اي با باورها و افکار غلط است.
نظر من اينه كه در موردچنين جناياتي كه در مورد كودكان انجام ميشه اعدام هم كمه ! اصولا هر كسي هر چقدر هم بيماره نهايتا جنون خودش رو با كسي غير از كودكان تسكين بده .
Do you have any idea? Click here and post a Comment