وبلاگستان فارسی ودرک اندازه وقایع
دیشب پس از خرید یک کیبرد با برچسب فارسی مشغول ویرایش و پیرایش وبلاگم بودم که پس از اتمام شاهکارم برای مشاهده نتایج آن کل وبلاگ را ریپابلیش کردم.
نتیجه شگفتانگیز بود...مطلب آخر با کل کامنتهایش دود شده و به هوا رفته بود!
حدود سیزده جهارده سال پیش، دانشجویان دانشگاهها در اعتراض به حیف و میل و ریخت و پاش در یک اردوی دانشجویی بیانیهای صادر کردند و با ذکر جزییات ثابت کردند که مبلغی حدود دو ملیون تومان در این اردو حیف و میل شده است.
عباس عبدی که در آن موقع سردبیر روزنامه سلام بود مطلبی در نقد این بیانیه نوشت و در آن ضمن ستایش حساسیت دانشجویان یادآور شد که وقتی شما به این حیف و میل دو ملیون تومانی اعتراض میکنید ولی در برابر حیف و میلهای چند ملیارد تومانی ساکتید بیش از آنکه نمایانگر تیزبینی شما باشد مطرح کننده سادهلوحی شماست!
قضیه اعتراض نسبتا وسیع وبلاگستان فارسی به ضرب و شتم دانشجوی ایرانی-آمریکایی و همزمان سکوت آنان در برابر قتل دانشجوی سبزواری توسط بسیج دانشجویی بیشتر از آنکه مطرح کننده روح لطیف وبلاگستان فارسی و اعتراض همگانی نسبت به وضع حقوق بشر باشد نمایانگر "عدم درک اولویتها" و بدتر از آن "عدم درک اندازه وقایع" توسط وبلاگستان فارسی است.
وبلاگستان فارسی است...نازکدل چنان که بر قفس پرندهای میگرید و قسیالقلب چنان که با قتل فجیع بیگناهی خم بر ابرو نمیآورد.
کولی بازی آن جوان در برابر پلیس بی شباهت به کولی بازی بلاگرهای فارسی زبان در واکنش به این واقعه نیست...متاسفم! ولی واقعیت دارد.
پینوشت:
نظر درج شده توسط پیکولو در کامنتدانی
نظر من با شما بسيار متفاوت است. ايراني در هر كجاي جهان كه باشد، بايد مورد حمايت هموطنان و دولتش باشد. متاسفانه اكثر قضاوت هايي كه به نفع رفتار پليس آمريكا خواندم بر اساس حدس و گمان درباره انگيزه آقاي طباطبايي (سودجويي) و دفاع از قانوني بودن رفتار پليس بود. آيا قانوني بودن مجازات ها دليل آنست كه نبايد مخالف آن بود؟ آياوبلاگ نويس ها مي خواهند از جان و مالشان خرج آن دانشجوي ايراني كنند كه نگران كمبود منابع براي مسائل مهمتر هستيم؟
پیکولوی عزیز اول اینکه چرا ایرانی در هر جای دنیا باید مورد حمایت هموطنان خود قرار بگیرد ؟ مگر ما یک قبیلهایم که از رفتارهای درست و غلط هم حمایت کنیم.
ثانیا با این استدلال ما باید طرفدار تروریستها و دزد ها و قاتلین و شیادهای هموطنی که بر ضد خارجیان اقدامی کردهاند باشیم فقط و فقط چون با ما در یک چارچوب جغرافیایی به دنیا آمدهاند.
ثالثا فارغ از انگیزه آقای طباطبایی رفتار ایشان در برابر پلیس بسیار قابل سرزنش است گیرم که در مرحله بعد شدت عمل پلیس هم نکوهیده باشد.
رابعا قصد من کنار هم گذاشتن دو ماجرای همزمان برای مقایسه واکنش وبلاگستان در برابر آن بود.
پلیس دانشگاهی در آمریکا در برابر مقاومت دانشجویی از ارایه کارت کتابخانه و نیز عدم ترک کتابخانه و سپس کولی بازی و رفتار نمایشگرانه در برابر سایر دانشجویان از حداکثر اختیارات قانونی خود استفاده کرده و با شدت عمل با او رفتار کرده است و پس از ساعتی هم او را رها کرده است...اندازه این ماجرا را در نظر بگیرید.
پلیس دانشگاه سبزوار (بسیج دانشجویی) در ایستگاه اتوبوس به علت صحبت کردن پسر دانشجویی با دختر دانشجویی چاقو کشیده و در ملاء عام او را به قتل رسانده است...اندازه این ماجرا را هم در نظر بگیرید.
حالا اندازه دو ماجرا را با هم مقایسه کنید.
وبلاگستان پویا و زنده و روشنفکر فارسی را هم که جا به جا در صدد ابراز حساسیت در برابر نقض حقوق بشر است در نظر بیاورید و عکسالعمل آن را در برابر این دو ماجرای همزمان پیش چشم آورید...نتیجه به نحو مضحکی تاسفآور است!
این رفتار وبلاگستان را در مقیاس بزرگتر به جامعه ایرانی تعمیم دهید تا متوجه شوید که چرا وقتی احمدینژاد از نقض حقوق بشر در آمریکا مینالد و مدعی است که آزادی بیان در آمریکا وجود ندارد در چه پیش زمینهای این ادعاها را مینماید. در بین مردمی که اندازهها را درک نمیکنند.ّ
35 نظرات:
به نكته خيلي خوبي اشاره كردين. جالب اينجاست من يه نقد نسبتا منطقي هم در اين مورد خوندم مبني بر اينكه اين آقا پسر دانشجو مخصوصا اين كار رو كرده و هدفش دريافت غرامت از دولت آمريكاست . اين هم نقدي بوده ، شايد هم حق با اين دانشجو باشه و بي گناه مورد ضرب و شتم قرار گرفته . اما مسئله اينجاست كه تو ايران خودمون حكومت خودمون براي مردم ارزشي قائل نيست . شما مثال يه دانشجوي ايراني رو زديد ولي ما دوهفته پيش شاهد مرگ و مجروح شدن دهها ايراني تو همين تهران بوديم سر قضيه يه آقاي روحاني كه منجر به استعفاي سردار طلايي شد. آيا كسي فهميد در عرض دو ساعت ساعت پنج صبح يكي از روزهاي ماه رمضان چه بلايي سر مردم بي گناه و ساده دل آوردن. كسي فهميد تو اين قضيه چند تا آدم بي گناه كشته و مجروح شدن!!!!
راستي زمان اين قضيه رو اشتباه گفتم . بيشتر از دوهفته از اين ماجرا مي گذره . مربوط ميشه به دوهفته آخر ماه رمضان
حيف و ميل جان و مال اين مملكت از حساب خارجه...
كارهای شكمی و غيركارشناسی...
به كجا میريم، خدا میدونه!
شايدم ندونه!
راحله عزیز
بیشتر ما در همان زمانی که داریم مو را از ماست میکشیم سطل ماست را دمر میکنیم...همان زمان که از سکهای نمیگذریم داریم اسکناسی را از دست میدهیم...همان لحظه که مواظبیم جلوی کلاه کوچکی را بگیریم کلاه گشادتری را بر سرمان میگذارند...
حرف از تاریخ که میشود دو هزار و پانصد سالهاش را رو میکنیم.
از فرهنگ و هنر که سخن به میان میآید آن را نزد ایرانیان میدانیم و بس!
حقوق بشر که میگویند منشور کورش را رو میکنیم.
در هوش و نبوغ خود را سرآمد همه ملل میدانیم...
سرزمین خود را از نظر آب و هوایی چهار فصل، صاحب منابع بیشمار گاز و نفت و از نظر سوقالجیشی منحصر به فرد میدانیم...
ولی کسی جواب این سوال را نمیدانید که ملتی با این تاریخ و فرهنگ و با این هوش و ثروت خدادادی و جایگاه بیهمتای بینالمللی و پیشینه حقوق بشری و نقش معلمی در طول تاریخ چرا بدین گونه مفلوک و بیرمق و وامانده شده است...
مگر آنکه حداقل آن جزء هوش و نبوغش "غلو ملیح" باشد!
با عرض سلام و خسته نباشید:
اول: من هم در این یک هفته گذشته سه پست مختلفم روی بلاگ اسپات پریده است. نمی دانم اشکال کار از کجاست.
دوم: در مورد قتل دانشجوی مظلومی که در سبزوار کشته شد تا کنون سه پست بر روی بلاگم قرار داده ام:
http://ourperspective.blogspot.com/2006/11/blog-post_19.html
http://ourperspective.blogspot.com/2006/11/blog-post_116395781010685917.html
http://ourperspective.blogspot.com/2006/11/blog-post_116405195982176338.html
پیگیر دیگر اخبار در این زمینه هستم.
سوم: چند روز است که آمار بازدید کنندگان من از ایران پائین افتاده (هرچند قطع نشده) نمی دانم آیا بلاگ اسپات فیلتر است یا کیفیت مطالب من است که باعث این نقصان گشته.
با تقدیم احترام
ققنوس
nemidoonam chera harvaght man inja peigham migzaram miparreh!!!!!
shohareh man ham vaghti in video ra did avalin chizi ke goft in bood: bacheh porroo boodeh....jigho dad alaki mikoneh!!!!!
شايد يه علتش اين باشه كه ماهايي كه يا اوناييكه دم از اين تاريخ دوهزاروپونصد ساله مي زنن هيچ وقت توي اين تاريخ دقيق نشدن و جزئيات و اصلشو رو مطالعه نكردن و فقط ازتيتراي درشتش كه دهن به دهن شنيدن يا دوران بچگيشون خوندن استفاده مي كنن. شايد اگر به اين تاريخ عملا بها ميداديم و دقيق مطالعش مي كردم و علت موفقيت و شكوه يا شكست و خواري اونارو هم درك مي كرديم الان وضعيتمون بهتر از اين بود از زندگي توي اين سرزمين با اين همه حسن و خوبي لذت بيشتري مي برديم
حالا شما هر چه دل تنگت میخواهد بگو، کو گوش شنوا!؟
حقیر همین اعتراض را به نیک آهنگ کردم که پیشنهاد راه انداختن پتیشن برای آن دانشجوی ایرانی در آمریکا را داده بود و روز بعد که این اتفاق ناگوار در سبزوار افتاد رفتم و با انعکاس خبر از او خواستم که عکسالعمل نشان دهد، ولی متاسفانه همان طور که گفتم کو گوش شنوا!
هر چي باشه اينجا ايران است. سنگ هم از آسمون بياد ما از در دروازه رد بشو نيستيم...
بودن يا ايراني بودن. هيچ مسئله اي نيست.
خیلی ناراحت میشم وقتی میبینم اهالی وبلاگستان بیشتر تابع مد هستند تا تابع عقل.
چندین نفر این ویدئو رو برام فرستادن و هیچکدومش هم برام باز نشد. اما امروز تو تلویزیون جمهوریاسلامی دیدم.
حالم از اینا بههم میخوره(از حکومتیهای ایران). خودشون هزار برابر کتک میزنن. شکنجه میکنن. اعدام میکنن. اونوقت گیر میدن به کشورهای دیگه.
گوشزد جان. تو وبلاگستان چند نفرو میشناسی که واقعا خودشونن و حرف خودشونو میزنن؟
حالا دوباره اسانلو رو گرفتن. اگر بعضیا بگن شیون راه میندازن وگرنه همچین مسکوتش میذارن که انگار آب از آب تکون نخورده.
دنیا دنیای مده.
یادمه وقتی از گنجی زندانی مینوشتم. همه مسخرهم میکردن.
اما شش ماه بعد که دفاع از گنجی مد شد همون آدما صدبار وبلاگشون رو بستن و گفتن تا گنجی آزاد نشه نمینویسم و البته فردا صبحش میدیدیم دوباره وبلاگشو آپدیت کرده:))
گوشزد جان
دیر به دیر آپدیت میکنی.
دو
کمتر با بلاگرهای دیگر در تعاملی( بهاصطلاح بلاگرهای عوام نمیری سر بزنی به دیگران)
سوم
سوژههات گاهی خیلی جنجالیه گاهی نه:)
از نظر من همیشه خوبه.
مهم مخالفت با شیطان بزرگ و بس!!!!!
سلام، منهم در این مورد یادداشتی نوشته ام.
Goshzad jan, baz ham mesle hamishe harfe hesab zadi.
These people who are outcrying for that student in UCLA are true hypocrite and not really care about human right in a genuine way and evidence to prove that are more than abundant.
All they really all about is to abuse this incident to propel their -silly-political agenda
گوشزد عزيز
برخورد پليس امريكا به هيچ عنوان قابل توجيه نيست و صد البته بدتر از آن كشتن دانشجوي بي نوا با تيغ بسيجي خر مقدس. در اينكه دولت ايران از اين قضيه دارد استفاده ابزاري ميكند اصلا نبايد شك كرد ولي در كشوري كه ادعاي آزاديش ..ون همه را سوراخ ميكند بعيده
البته عكس العمل رئيس دانشگاه و دانشجويان امريكايي قابل تحسين است و در اينكه ما فقط بلديم از دور دستي به آتش ببريم هم شك نكن
پيروز باشي
چون در جریان نیستم می روم یه چیزایی سرچ کنم بخونم بعدا می یام
گوشزد عزيز، سلام
نظر من با شما بسيار متفاوت است.
ايراني در هر كجاي جهان كه باشد، بايد مورد حمايت هموطنان و دولتش باشد.
متاسفانه اكثر قضاوت هايي كه به نفع رفتار پليس آمريكا خواندم بر اساس حدس و گمان درباره انگيزه آقاي طباطبايي (سودجويي) و دفاع از قانوني بودن رفتار پليس بود.
آيا قانوني بودن مجازات ها دليل آنست كه نبايد مخالف آن بود؟
آياوبلاگ نويس ها مي خواهند از جان و مالشان خرج آن دانشجوي ايراني كنند كه نگران كمبود منابع براي مسائل مهمتر هستيم؟
چرا پست قبلي تون رو حذف كرديد من تازه ميخواستم جوابتون رو بدم
گچوشزد جان از تریبونت استفاده می کنم و به دوست عزیزی که می گه" ایرانی هر جای دنیا که باشه..." می گم که شخصا اگر حمایتی کردم و اعتراضی به این جریان کردم، حتا یک سر سوزن به خاطر ایرانی بودن این دانشجو نبود. اگر یک عراقی، عربستانی، سودانی، اسراییلی، فلسطینی، آمریکایی، فرانسوی، ... هم در موردش چنین خشونتی اعمال می شد، همین کار ها رو می کردم و اعتراضم رو به گوش مسئولین دانشگاه می رسوندم. چون انسانیت حکم می کنه که در برابر چنین رفتارهایی ساکت نشینیم. حتا یک امضای ناقبل که گاهی از اون هم مایوس می شی که آیا کاری رو جلو می بره یا نه می تونه به رساندن صدای اعتراض کمک کنه. این دانشجو خودش هم اگر از مقررات سرپیچی کرده که طبق گفته ها کرده، باید مجازات بشه ولی نه به این صورت وحشیانه. دانشگاه بخش انضباطی داره . دانشگاه جای یک مشت قلدر باتون به دست نیست که بیاد توی کتابخونه یعنی امن ترین و علمی ترین مکان دانشگاه و چنین سیرکی راه بندازه. پلیس باید جواب گو باشه چون به حریم دانشجو دست درازی کرده. حتا اگر دانشجو مقصره، حق نداره چنین برخوردی بکنه.
راستش از شنیدن خبر مسخره ی حمایت از این دانشجوی UCLA از جانب یک سری در ایران، و سکوت همین عده در برابر کسته شدن اون دانشجوی سبزواری که جرمش حرف زدن با نامزد یا زن یا دوست دخترش بوده، انقدر حالم آشفته شد که ... نگم بهتره.
سخن آخر این که کاش این مسئله ی UCLA رو ایرانی و نژادی نمی کردیم. کاش فرید می زدیم که این مسئله تنها و تنها انسانی ست. حریم انسانیت نا دیده گرفته شده و اون هم در دانشگاه....
حق با شماست متاسفانه.
گوشزد عزيز
ممنون از توجهي كه به نظر من كرديد. فكر مي كنم منظورتان را خوب فهميدهام. اين پست شما (مثل قبليها) سئوال بر انگيز است. يعني آدم را وادار ميكند براي فهميدن از خودش سئوال هاي جديدي بكند. قبل از اينكه سئوال را بگويم، چند توضيح مي دهم:
- با نظر شما درباره نسبت عكس العمل كاملا موافقم.
- اتفاق دانشگاه سبزوار يك اتفاق زشت، وحشيانه و از روي جهالت است كه متاسفانه در جامعه ما بي نظير نيست. همه عوامل جذاب افكار عمومي را هم دارد: خشونت، رومنس، ابهام. به نظر من اگر موضع گيري در برابر آن كمرنگ است به سه دليل است: 1) نگراني از موضع قدرت متهم ماجرا 2) فرهنگ دوگانه و گاه ابلهانه اي كه ما در برخورد با مسائل به اصطلاح ناموسي داريم. بلايي كه بي جهت بر سر يك خانم بازيگر آورديم مشابه همين بود. 3) حوادث مشابه در كشور، اين اتفاق را براي ما به آمار تبديل كرده. چقدر حساس ميشويم وقتي ميشنويم در يك بمب گذاري در سامرا سي نفر مردهاند؟
دوستاني كه به اين ماجرا علاقه مندند يك راه حل عملي و البته اثربخش پيشنهاد كنند. براي اينكه اتفاق سبزوار تكرار نشود چه كاري علاوه بر مطرح كردن آن در افكار عمومي مي توان كرد؟
اما اتفاق دانشگاه آمريكا
- ما مي توانيم خواستار برخورد عادلانه با كسي باشيم كه با قضاوت خودمان هم مجرم است. منظور من از حمايت همين است. دقت كردهايد ايراني ها بر خلاف چينيها، ايتالياييها و ديگر مليتها كه در يك محله مجتمع مي شوند معمولا در كشور مهاجر پذير پراكنده مي شوند؟ دقت كرده ايد ايراني ها با روميها، مغولها و عربهايي كه ايران را اشغال كردند چه ارتباط خوبي داشتهاند؟ ديدهايد در فيلم ها وقتي يك آمريكايي به سفارت خودش مي رسد چه احساس امنيتي مي كند؟ مقايسه كنيد با وضع ايرانيها در كشورهاي ديگر وقتي ميخواهند گذر نامه ايرانيشان را تمديد كنند. اين كه ميگويم ربطي به نژاد پرستي و احمدينژاديسم و اين جور حرفها ندارد.
در اتفاق دانشگاه آمريكا من خودم را به جاي دانشجويي ميگذارم كه احتمالا دزد و تروريست نيست و حمايت عاطفي ما برايش ميتواند اثرگذار باشد. ما ميتوانيم و گاهي بايد در برابر اتفاقي براي هركس در هرجاي دنيا عكس العمل نشان دهيم اما اگر منافع مشتركي با هموطنانمان داريم بايد نسبت به آنها حساس باشيم.
چرا بايد از بين اين دو اتفاق انتخاب كنيم؟
جمله معروفي درباره افكار عمومي هست كه مي گويد افكار عمومي به راحتي برانگيخته مي شود، اما به زودي هم فراموش مي كند.
سلام گوشزد جان
مگه توقع ديگه اي هم ميشه از اين دولت داشت . باكمال پررويي تمام كشته شدن اين جوون رو يه اتفاق ساده اعلام مي كنن كه نه دانشگاه در مقابلش مسئوله و نه نيروي انتظامي . حالا بايد پيدا كرد پرتقال فروش رو . صبر كن چند وقت ديگه دو تا وصله به اين بيچاره مي چسبونن و ميگن برادر بسيجي حق داشته .
اصلاً بابا مملكت مال بسيجي هاست اين ماها هستيم كه زيادي هستيم و صدقه سر اونها داريم نفس مي كشيم . ببخشيد كه تند نوشتم ولي امروز با خوندن افاضات مسئول دانشگاه سبزوار بد جوري جوش آوردم .
سلام گوشزد جان
مگر مردن فقط مرگ جسمی است .من در دانشگاهی در ایران درس خواندم ومدرک دوره کارشناسی ام را گرفتم که روزی 1000 بار آرزو می کنم کاش هیچ وقت به آنجا نرفته بودم.روزی 1000 بار مردم به خاطر برخورد زشت غیر انسانی و به دور از وجدان کارکنان آنجا. و اگر به خاطر دل پدر مادرم نبود 1000 بار دمم را روی کولم گذاشته بودم و از آن محیط عاری از انسانیت فرار کرده بودم.رفتاری تو این دانشگاه با ادم می شد که اگر کتکش می زدند خیلی بهتر بود .
متاسفانه منم امروز این مطلب وخوندم ! یه بچه شیخ....وااااای از این روزگارررررررر چقدر هم بی سروصدا
گوشزد هوشیار.دقیقا با مقایسه جالبی که کرده ای موافقم.
گوشزد جان
من بیشتر به این اعتقاد دارم که رفتار این دانشجو یه بازی کثیف بوده و بس ... سیاسی بوده یا نه به نیت دیگری نمی دانم. اما من این حرف شما را قبول ندارم که نباید از ایرانی جماعت دفاع کرد... درسته ما قوم و قبیله نیستیم اما در این دنیایی که همه ی کشور ها از ملت خودشون در هر جای دنیا دفاع می کنند . چرا ما به خاطر مخالفت با این حکومت و دولت باید خودمون رو از یه حق محروم کنیم . این حق هر ایرانی است که از او دفاع شود . نه به خاطر ایرانی بودنش بل اینکه این حق برای هر شهروند کشور دیگر مطرح است.
گوشزد جان سلام
به نظرم این تبعیض دوتا علت اصلی داره اولیش ته مانده تفکرات ضد امپریالیستییه که تو خیلی ذهنهای بیمار رسوب کرده بود و بعد از جنگ عراق انگار این رسوبات هم خورده و بالا آمده. خیلی ها هم که بدشون نمیاد برای مظلومین زیر سلطه جهان اشکی بریزن -علی الخصوص که طرف هم وطن هم باشه- زمینه ای برای ابراز وجود محافظه کارانشون پیدا کردن.
ولی دلیل دومش علتی زیبایی شناختیه یعنی مثلا اگر به قول شما پلیس دانشگاه سبزوار به جای اینکه خیلی راحت بیاد طرف را با چاقو بکشه طی یک عملیات محیل العقول ربوده بودش و پس از شکنجه به قتل می رساند یا حداقل قبل از کشتن از آن باتومهای برقی که قبلا فقط تو فیلمهای هالیوودی دیده بودیم استفاده می کرد یا نه اصلا فقط یکی بود که از همون چاقوکشی ساده! با موبایلش فیلم بگیره تا همه بتونیم آن را کنار فیلم نرگس و هزار تا کوفت و زهره مار دیگه تو هر سوراخی ببینیم و ابراز انزجار! کنیم حتما حساسیت در خوری میافت .
نیستی!
نکنه قهر کردهای؟!
سلام
میگم این پینوشتت از خود مطلبت طولانی تر بود
وبلاگ قشنگی داری
تبریک میگم
فک کنم همیشه بیام بهت سر بزنم
شایدم کار اون دانشجو کولی بازی بوده ولی تا جایی که من می دونم معمولا هر کشوری از تبعه خودش حمایت می کند(ولی تو کشور ما از شهروندانش حمایت نمی شه) این زیر ذره بین بردن ها هم که دلیلش مشخصه.یعنی شما وضع حقوق بشرتون از ما بدتره.
سلام
شایدم کار اون دانشجو کولی بازی بوده ولی تا جایی که من می دونم معمولا هر کشوری از تبعه خودش حمایت می کند(ولی تو کشور ما از شهروندانش حمایت نمی شه) این زیر ذره بین بردن ها هم که دلیلش مشخصه.یعنی شما وضع حقوق بشرتون از ما بدتره.
كتاب جامعه اطلاعاتي يا شبكهاي را شايد خوانده باشيد. نويسنده آن مانوئل كاستلز است. در آن كتاب اشاره ميكند كه به تدريج كه جوامع مترقي، پيشرفت ميكنند گروههاي اقليتي از جوامع عقب مانده براي حفظ بقاي خود يا مخالفت ايدئولوژيك با آن كشورها و براي مقاومت در برابر حذف شدن شروع به انجام فعاليتهاي تروريستي ميكنند. در حال حاضر فكر ميكنيد اين رفتارها تشابهي با رفتارهاي تروريستهاي ايران، افغان و ... دارد؟
ضمنا من هنوز اين فيلم دانشجوي ايراني را نديدهام. كسي ميتواندآدرس آنرا معرفي كند؟
فعالیتت کم شده دوختوور!
يه سر برو آمريکا و رفتار پليس آمريکا رو ببين بعد برو بالاي منبر.
Do you have any idea? Click here and post a Comment