بازی انتخابات
در این سی سالی که از انقلاب اسلامی می گذرد من انتخاباتی اینچنین ندیده ام.
در شهر اصفهان اصلا خبری از انتخابات نیست همانطور که در وبلاگ های فارسی نیز کمتر کسی از انتخابات صحبت می کند.
تبلیغات انتخاباتی هم که ممنوع شده است.
شاید خودشان دیده اند که در انتخاباتی که رقیبی وجود ندارد و کسی برنامه ای هم ندارد و اصولا مجلس و نمایندگانش بنا نیست که قدرت انجام کاری را داشته باشند بهتر است که درختان بر جا باشند تا اینکه تنه آنها صرف ساختن کاغذ برای تبلیغات چنین مجلسی شود.
در این بین فرمایشات آقای خاتمی مبنی بر شرکت مردم برای بر هم زدن بازی محافظه کاران تامل برانگیز بود.
ترجمه این حرف یعنی اینکه اکثریت خاموش بیایند و به ما کمک کنند تا اقلیتی 110 نفره را در مجلس به دست آوریم و نظام حضور این اکثریت را به حساب خود منظور کند و این 110 نفر هم با توجه به اینکه در اقلیتند و قانونا و عملا قانونی را نمی توانند در این مجلس به نفع رای دهندگان خود تصویب کنند و عذرشان از هم اکنون موجه است.
جناب آقای خاتمی:
من بازی حریف شما را به نفع شما بر هم نمی زنم...مرا بازی ندهید.
شما چطور؟
با در نظر گرفتن شرایط موجود، آیا در انتخابات مجلس شرکت می کنید؟ و چرا؟
پی نوشت:
من رای می دهم:به یاران خاتمی...حتی اگر بشود تنها یک نفر که بتواند بخشی از مطالبات مرا مطرح کند را به آنجا بفرستم رای می دهم.
راه بهتری سراغ ندارم.آن که با چراغ های خاموش دارد حرکت می کند از خدایش است که رای ندهم.
برای کسی که علی رغم تحریم شورای امنیت جشن هسته ای می گیرد کسب مشروعیت از رای من و مثل من چندان محلی از اعراب ندارد...
برای همه ی کسانی که با دلیل مشخصی رای نمی دهند و راه بهتری سراغ دارند آرزوی موفقیت دارم.
از کامنت امید
و
من در انتخاباتی که سر لیست اصلاخ طلبانش مجید انصاری رییس زندان اوین در دهه شصت است رای نخواهم داد.
اصلاح طلبانی که تنها برنامه اعلام شده شان بر هم زدن بازی محافظه کاران است!
اگر لااقل می گفتند که برنامه ای در جهت مخالفت با برنامه هسته ای دارند یا می خواهند قانون انتخابات را اصلاح کنند ...ممکن بود بپرسم چگونه؟...ولی در نهایت بروم و به آنها رای بدهم ولی در شرایط فعلی نه!
از کامنت مهسا
پی نوشت دوم:
به نظر من مردم ایران را می توان از نظر رفتار انتخاباتی به 3 دسته تقسیم کرد.
1) موافقین نظام سیاسی که حدود 30% مردم هستند و حدود 18% برای اقتدار گرایان و 12% برای اصلاح طلبان تقسیم می شود.
2) اپوزیسیون سخت که حدود 30% مردم هستند و در هیچ انتخاباتی درون نظام جمهوری اسلامی شرکت نمی کنند.
3) اپوزیسیون نرم که حدود 40% مردم هستند ورفتار اپوزیسیونی دارند ولی کاملا انعطاف پذیر و اگر در متن اجتماع زندگی کنی تا حدودی رفتار قابل پیش بینی دارند.
واضح است که در بین آنها نخبگان هستند همچنان که عوام نیز در این دسته قرار دارند
برای اعتراض زمانی به اصلاح طلبان می پیوندند و زمانی در برابر هاشمی رفسنجانی (که نماد نظام جمهوری اسلامی است)به احمدی نژاد رای می دهند.
به نظرم اپوزیسیون نرم در این انتخابات به اپوزیسیون سخت خواهد پیوست.
بر این اساس، در انتخاباتی که همه مقدماتش مخدوش و اختیاراتش محدود و به قول عباس عبدی "انتخاباتی فاقد مضمون و بدون رقابت" است و بیش از همیشه با بحران مشروعیت و خطر تحریم روبرو است شرکت کردن بخش اندکی از این 40% به نفع اقلیت اصلاح طلب نه تنها نتیجه بخش نیست بلکه پس از اعلام نتایج به دلزدگی این بخش از اپوزیسیون نرم که به امید برد به این "بازی انتخابات" پیوسته اند منجر خواهد شد.
33 نظرات:
سلام دکتر گوشزد جونم
من همیشه آرومو بی صدا میام میخونم و میرم اما این دفه میخوام حرف بزنم نمیدونم چرا!؟ شاید چون نگرانم . نگران هممون... این دیوونه ها دارن چی کار میکنن با ایران. با تک تک ما!
باید کاری کرد. باید واسه زنده موندن تلاش کرد...
3 دورست انتخابات تحریم میشه . تو انتخابات گذشته 49 درصد از مردم تو انتخابات شرکت نکردن ... یه خورده فکر کنیم ! نتیجه چی بود! سادست همین دسته گلی که راه میره دوره سرش هاله نور تولید می شه... راه میره گند میزنه به مملکتمون. تو رو خدا این دفه اشتباهمونو تکرار نکنیم.
اگه یه اقلیت اصلاح طلب تو مجلس هشتم داشته باشیم بهتر از نداشتنشه. در این صورت حداقل یه تریبون واسه بیان حقایق و دفاع از حقوق مردم هست...
خیلی کم از اصلاح طلبا هستن که رد صلاحیت نشدن ... بیاین این دفه فرصتو از دست ندیم
somina
من رای می دهم:به یاران خاتمی...حتی اگر بشود تنها یک نفر که بتواند بخشی از مطالبات مرا مطرح کند را به آنجا بفرستم رای می دهم.راه بهتری سراغ ندارم.آن که با چراغ های خاموش دارد حرکت می کند از خدایش است که رای ندهم.برای کسی که علی رغم تحریم شورای امنیت جشن هسته ای می گیرد کسب مشروعیت از رای من و مثل من چندان محلی از اعراب ندارد...برای همه ی کسانی که با دلیل مشخصی رای نمی دهند و راه بهتری سراغ دارند آرزوی موفقیت دارم
من رای نمی دهم.
اطرافیانم هم رای نمی دهند.
مهسا خانم
چرایش را ننوشتی.
چرا رای نمی دهی؟
من رای می دهم . چون وقتی كه مجلس ،دولت و شورای شهر دست اصلاح طلبان بود تمام مصوبات مجلس اصلاحات به در بسته شورای نگهبان و سپس مجمع تشخيص مصلحت نظام خورد.قتلهای زنجيره ای ،تعطيلی مطبوعات ،كوی دانشگاه و..... اتفاق افتاد . حالابايد هر طور شده چند اصلاح طلب مردنی را به مجلس بفرستيم تا در مقابل تماميت خواهانی كه حالا اكثريت مجلس، كل دولت ،شورای شهر و نيروی انتظامی را در دست دارند در قوانين اصلاحات بنيادی انجام دهند.
آنيتا
من رأی نمیدم چون از توی صندوقها هر چه دلشون بخواد میکشند بیرون و نه لزوما" رأی ما.
دوست عزیزی که نوشتید تا حال تحریم چه کرده ... تا حال تحریم درست اجرا نشده ... باید اکثریت رأی ندهند تا حکومت زانو در بیاد و بلاخره پیام ملت رو بگیره که انتخابات فرمایشی باید منحل بشه. ضمنا" همین سؤال رو میشه اینطور پرسید: تا حال شرکت چه کرده؟
شما فکر میکنید در مملکتای که ولایت فقیه بر اون حاکم هست رئیسجمهور کارهایست بر فرض هم که کاندیدای محبوب شما سر کار بیاد؟
امین عزیز
احتمالا منظورت را در این لینک نوشته ای.
آن یکی مربوط به مونیکا بلوچی است!
http://ankabut.blogspot.com/2008/03/blog-post.html
دکتر جان. اینجا مشهد که اصلا انگار نه انگار. جالب اینکه در این چند روزه به مردمانی برخورد کردم که می خواهند به اصولگرایان رای بدهند اما حتی تاریخ انتخابات را هم نمی دانستند!
بنده و اطرافیان هم پای صندوق های رای نمی رویم. بهترین دلیل عدم شرکت در انتخابات را هم از زبان اکبر گنجی در گویا خواندم.
من در انتخاباتی که سر لیست اصلاخ طلبانش مجید انصاری رییس زندان اوین در دهه شصت است رای نخواهم داد.
اصلاح طلبانی که تنها برنامه اعلام شده شان بر هم زدن بازی محافظه کاران است!
اگر لااقل می گفتند که برنامه ای در جهت مخالفت با برنامه هسته ای دارند یا می خواهند قانون انتخابات را اصلاح کنند ...ممکن بود بپرسم چگونه؟...ولی در نهایت بروم و به آنها رای بدهم ولی در شرایط فعلی نه!
به نظر من یکی از مشکلات ما ایران نداشتن حافظه تاریخی و به تبع آن درس نگرفتن و تجربه نپذیرفتن از آن است.
اگر سن مان قد بدهد به یاد می آوریم که دوران هشت ساله اصلاح طلبان ختم شد به نگذاشتند و نخواستند و تحصن و ...
حالا دوباره باید همان مسیر بن بست را برویم تا تهش دوباره بفهمیم بن بست است.
آقای شهرام
نتیجه تحریم دفعه قبل شما و همفکرانتان همین تیم احمدی نژاد است که فرمان اداره کشور را به دست گرفته و بدون ترمز با نهایت سرعت می راند.
درس گرفتن از تجارب تاریخی شاید همین باشد.
گوشزد عزیز ممنون از تصحيحتان! بله اشتباه کرده بودم. کامنت قبلی را پاک میکنم و دوباره میگويم: اگر يک هفته زودتر تهران بودم رأی میدادم. به همان دليلی که در آنجا نوشتهام و شما لينکاش را اصلاح کردهايد.
سودابه عزيز. احمدی نژاد نتيجه ساده لوحی مردم است. تحريم کجا بود؟ کدام تحريم؟ چهارتا وبلاگ نويس در کشوری که 3% مردمش از اينترنت استفاده می کنند نمی توانند باعث اين وضع باشند. مردم و کشور خودمون رو بشناسيم.
من تصميم داشتم رای بدم، اما با اوضاع فعلی -همون هايی که دوستان بالا گفتند- رای نخواهم داد.
به قول شما به نظر می رسه که امسال عده کمتری در انتخابات شرکت کنند. ولی یادم هست که زمان انتخابات آقای خاتمی هم همه فکر می کردند که ناطق بالا میاد. یادش بخیر شعارهای انتخاباتی اون موقع : چه رای بدید، چه رای ندید، چشم همه بشه کور، منم رئیس جمهور! یادتون هست؟ ولی شایدم اینطور نشه. من امیدمو از دست نمیدم و به ائتلاف اصلاح طلبها رای میدم. میشه شما که خوانندتون زیاده به نوشته عطا صادقی و سروش روحبخش و فرجام هم لینک بدید؟ حداقل خوندنش خوبه. هرچند نمیدونم روی کسانی که واقعا نمیخوان رای بدن چه تاثیری ممکنه بذاره.
aloochehkhanoom.blogspot.com/2008/03/1.html
http://www.yekpanjare.com/2008/03/1309.php
http://bigsleep.wordpress.com/2008/03/04/tofoo/
http://bigsleep.wordpress.com/2008/03/08/election-or-noelection/
این نظر منه که توی وبلاگم هم نوشتمش :
من شرکت میکنم لزایمر ندارم که ! سعی میکنم به خاطر بیارم فاصله 8 ساله 76 تا 84 رو همینطور قبل و بعدش رو ! یادم نرفته که اینجا , این جغرافیای لعنتی که به همه چیزش به دیرینه اش که ای کاش نداشتیمش به صفای نداشته مردمش و هزار رو یک چیز دیگرش بدبینم در اون 8 سال قابل سکونت ترین وضعیت رو داشته !
من گزینه ی عملی دیگری ندارم. وقتی می گم گزینه ی عملی در مورد اتفاقات واقعی صحبت میکنم نه خواب و خیال و توهم! ... هرچند با یک نیم نگاه به این مردم دلزده , بی هدف و طلبکار می فهمی که بعید به نظر می رسد اتفاق خارق العاده ای رقم بخوره, ولی به هر حال! من یک برگ رای تنها سهم و حق خودم رو نمی ذارنم بی مصرف بمونه .
می خواهید بگید نتیجه از قبل معلومه ... اصلا هرچی شما میگین حداقلش اینه که زحمت و اسم بدنامی تقلب رو به آقایان می دی . حتی اینو هم می دونم روسیاه تر این حرفها هستند ! رای ندیم چه اتفاقی بیفته ؟ گند از سر رو رومون بالا بره ؟ مگه الان نرفته ؟ خب بعدش چی ؟ !
با درود بر شما.
در جواب به اين سؤال که آيا در انتخابات شرکت کنيم يا نه فقط ميتونم بگم که ما راه ديگه
اي نداريم جز شرکت در انتخابات،و اصلاحات، در غيره اين صورت يا دوباره بايد به خيابون ها
بريزيم و انقلاب کنيم و تکرار اون حماقت ها،يا اينکه منتظر حمله نظامی امريکا ،يا آمدن
رضا پهلوی يا فرقه رجوی باشيم!
من تا وقتی که در ايران بودم يک بار هم رأی ندادم ،نه به خاتمی و نه به کس ديگری
ولی حالا فهميدم که رأی ندادن احمقانه ترين و راحت ترين راه مبارزه است.گيرم که
اصلاح طلب ها قدرتی ندارند و کاری از پيش نميبرند،ولی آيا راه ديگری هم هست؟
بايد از ابتدا انقدر اصلاح طلب هارو قوی ميکرديم تا اکنون به اين وضع نميرسيديم،نکته ی ديگه
اينه که هميشه فکر ميکردم برای خارجی ها مهم هست که ما تو ايران چی کار
ميکنيم، ولی 95 درصد آدم هاي که من ديدم،اصلاً نميدونن ايران کجاست،،و فرقش با عراق
چيه.
دولت های اروپايی و امريکا فقط در مسير هدف های خودشون قدم بر ميدارن و
آزادی بيان در ايران براشون پشيزی ارزش نداره،
پس بايد خودمون به فکره خودمون باشيم،نه پتانسيل يک انقلاب ديگه رو داريم،و نه
کار هايی که قبلاً انجام داديم،بايد از تاريخ درس بگيريم ،،،مشروته يا همان اصلاح طلب اي
تنها راه انتقال قدرت از استبداد به دمکراسی است برای کشوری که 2500 سال سابقه ی
حکومت استبدادی دارد،تصميم با شماست، ولی تا ثروت های زير خاکمان تمام نشده،و
از نفتو گازمان اندکی باقی مانده است،بايد دست به کار شد و هرکتی کرد،حقيقت اينه
که کسی به فکر ما نيست و برنامه اي برای ما ندارد،پس خودمان دست به کار شويم،
فکر ميکنم اينکه اصلاح طلب ها برنامه ي ندارند جز مبارزه با جناه راستی ها،،بخاطر
عدم حمايت ما از اصلاح طلب ها و قدرت گرفتن بيشرمانه ی راستی ها بود.
خواهش ميکنم به حرف های من فکر کنيد،
روز خوش ،
بدرود
(متن غلط املايی دارد)
آخرای دوره ی خاتمی صحبت از گفتگوی تمدن ها بود،و کار تا جايی پيش رفت که تا دو ماه قبل
از امدن احمدی نژاد در چند تا از دفاتر توريستی در اروپا تور به ايران،اسفهان گزاشته بودن،
به محض آمدن احمدی نژاد همه چيز به باد فنا رفت!و يک باره شديم تروريست تر از قبل
با احترام برای همه ی دوستانی که رأی نميدهند ميخوام بدونم آيا برنامه يا راه کار ديگری
داريد که رأی نميدهيد،؟واقعاً آيا ما بايد همه چيز رو تجربه کنيم؟ آيا ديکتاتوری تر شدن ايران
دردی رو دوا ميکنه؟
سلام به همه
اگه تحریم کنیم شرایط بد تر و بد تر می شه
با شرکت میشه جلوی فاجعه رو گرفت
من به یاران خاتمی رای میدم
یادتون باشه ریاست جمهوری بعدی از همین انتخابات کلید می خوره
سلام به همه
اگه تحریم کنیم شرایط بد تر و بد تر می شه
با شرکت میشه جلوی فاجعه رو گرفت
من به یاران خاتمی رای میدم
یادتون باشه ریاست جمهوری بعدی از همین انتخابات کلید می خوره
من رای می دم...اگر بنا باشه که از حافظم کمک بگیرم می بینم بعد از دوم خرداد که همه رای دادن کن فیکون نشد ولی حداقل یک مقدار فضا باز تر شدو بعد از انتخاب احمدی نژاد که خیلیا رای ندادن اوضاع اینجوری شد...خیلی دوست دارم بدونم که اونهایی که رای نمی دن بجاش چه راه حلی رو پیشنهاد می کنن برای بهبود اوضاع؟ ترور؟ اعتصاب ؟ انقلاب؟ جنگ داخلی؟حمله خارجی؟دعا؟نفرین؟
وای خدای من چه قدر دل گرم شدم که می بینم تعداد بیشتر می خوان رای بدن...
امیدوارم دوستای دیگه مثل مهسا جون و بقیه کمی بیشتر دقت کنن و واقع بین باشن و واسه بیان مخالفتاشون آسون ترین را حل که امتحانشو پس داده و کار ساز نیست رو انتخاب نکنن!
بابا خیلی هم گذشته ی دوری نیست . به یاد بیارید قبل این 3 سال جهنم چیا داشتیم ...
کسی از گوشزد جون نپرسید که رای میده یا نه!؟
somina
bebakhsh ke farsi nminvisam ba gprs va mobil daram type mikonam,man ray midam va motaghedam ke ray nadadan baraye neshoon dadane eteraz hemaghate,yeki hamin ja goft ke ahmadi nezhado daro dastash dar gheyde mashrooiato in harfa nistan kamelan doroste,be eslah talaba ray bedid
تقسیم بندیت جالب بود و قابل استفاده.
پویا
آزمده ها رو دوباره آزمایش نمیکنن، شاید هم میکنن!متاسفانه ما فرصت تجربه یک انتخابات آزاد رو هرگز نداشتیم.
من رای نمیدم.
چون از اساس رژیم حاکم و قانون اساسیش رو قبول ندارم.
وقتی کسی straight باشه آیا هیچ همجنسی رو به چشم خریداری نگاه میکنه؟
وقتی من از اساس مجلس رو نپذیرم آیا میتونم بین نمایندگانش ترجیحی قایل بشم؟
سلام گوشزد غزیز
نظردانی خراب است و اینجا می نویسم
نمی دانم درصدها را از کجا آورده ای ولی می دانم که بی حساب حرف نمی زنی.
من هم مانند شما می دانم که انتخابات مخدوش و غیر رقابتی است اما یادمان باشد که در دوره های سوم و چهارم هم چنین مسایلی به وجود آمد و از دل همان انتخابات اصلاحات متولد شد
باید بپذیریم که به دلیل عدم وجود نهادهای مدنی و احزاب مدرن(نه این محافلی که نام حزب بر خود گذارده اند)این اتفاقات بارها و بارها تکرار خواهد شد اما از دل همین آزمون و خطا ها می شود به نوعی هم حکومت شونده ی درست و حسابی و هم حکومت گر به درد بخور را ایجاد نمود.تحریم انتخابات شورای شهر دوم که افراد نهضت آزادی هم در آن حضور داشتند باعث نضج گیری جریانی شد که امروز ثمراتش را می بینیم.تردیدی ندارم که در این دوره اصلاح طلب ها موفقیت بزرگی به دست نخواهند آورد اما همین کورسوی امید به شکل گیری جریان های بعد ی کمک خواهد کرد.حرف بسیار دارم اما خواب امانم نمی دهد
خیلی ارادت دارم وبا کسب اجازه پست جدید را که زبان تمثیلی دارد به شیوه ی شما نوشته ام
این سارق کم مایه را عفو بفرمایید
سلام
جناب گوشزد من از دور اول ریاست جمهوری خاتمی دیگر توی رای گیریها شرکت نکردم تاامروز که به این نتیجه رسیدم که نباید بگذاریم یکدستی و عدم تنوع ارادرمجلس یا شورای شهر یا هرکجایی که بارای مردم سروکار دارد مارو به قهقرا ببره از وقتی احمدی نژاد اومده بوضوح اثرات هماهنگی مجلس ودولت و ...میبینیم
بد جور گیج شده ام...
از طرفی می دانم که انتخابات مجلس نه تنها غیر عادلانه و غیر منصفانه که غیر رقابتی و فاقد تاثیر گزاری است و در این مورد با شما هم عقیده ام.
از طرف دیگر با خود می اندیشم که جناح اقتدار گرا بر خلاف شعارهایی که می دهد خواهان عدم شرکت مردم در انتخابات است.
فوقش یک هفته همه غر می زنند ولی چهار سال مجلس آرامی خواهند داشت و ما زجر بیشتری خواهیم کشید از رفتار مجلسیان.
راهنمایی دیگری کسی نمی تواند بکند تا از این تردید به در آییم؟
http://blog.35dg.com/?id=1597
http://www.yekpanjare.com/2008/03/1309.php
http://bigsleep.wordpress.com/2008/03/08/election-or-noelection/
فرهاد عزیز بهتون توصیه می کنم در صورت تمایل به لینک های داده شده در کامنت قبلی مراجعه کنید . البته لینک وسطی ( یک پنجره ) فیل - تره و باید با پراکسی بخونی اما به سی و پنج درجه حتما سر بزن شاید از سردرگمی رها بشی .
انتخابات دو هفته پيش انجام شد.در تهران 70% و در ايران 50% راي ندادند.آيا مشروعيت نظام از بين رفت؟چه كسي تعيين مي كند مشروعيت نظام با چه ميزان راي ندادن از بين مي رود؟آمريكا؟كشورهاي اروپايي؟در آن كشور ها هم هميشه 30-40% مردم بيشتر راي نمي دهند!!لابد آنها هم نامشروعند!
اصلا فكر كنيد 80% در كل ايران راي ندهند.مگر شما مي خواهيد نتيجه ارا را اعلام كنيد؟!پس وزارت كشور چكاره است؟آيا نمي تواند 20% راي دهنده را 50% اعلام كند؟توقع نداشته باشيد از شما بپذيرم كه گفته خبرنگاران مي تواند ملاك قرار بگيرد.آيا در پزشكي به صرف اينكه تعداد زيادي پزشك بر موثر بودن يك درمان گواهي دهند مراجع علمي آنرا به عنوان درمان وارد رفرنس هاي خود مي كنند يا باز از روي مطالعه علمي و اماري به نتيجه مي رسند؟
اصلا گيرم انتخابات تحريم شد وزارت كشور هم اين را اعلام كرد(در اينصورت كه دمش گرم.از خودمان است!!)نظام هم نامشروع شد.خوب .كه چي؟چه چيزي گير من و شما مي آيد؟نامشروعيت نظام براي من و شما آب و نان و دموكراسي نمي شود حداكثر براي دوستان آمريكايي و اروپايي تبديل به نانداني جهت سركيسه كردن بيشتر دولت ايران(بخوانيد جيب من و شما) مي شود.
من تا زماني كه به عقل و غير احساساتي بودن هم ميهنان عزيز مطمئن نشوم (همانهايي كه روزي به خوشگلي خاتمي و روز ديگر از روي دلسوزي به احمدي نژاد راي مي دهند!)حق راي خودم را نمي بخشم.به نظر شما عدم شركت بخش زيادي از فرهيختگان و عوام جامعه(به پيروي از آنها)در انتخابات سال 84 چه خاصيتي براي مملكت داشت؟فكر نمي كنيد اگر اين كار رانمي كردند حداقل الان امكان انتخاب براي من و شما بيشتر بود؟
نتخابات وسيله و ابزار دموكراسيست.حتي اگر محدود و غير آزاد باشد.دموكراسي در سيني طلا تقديم هيچ ملتي نشده است.
در ضمن جناب دكتر
آن اپوزسيون نرمي كه مي گوييد بجز سه چهار بار در دوره خاتمي و دو سال اول انقلاب در هيچ انتخابات ديگري هم راي نداند.خودتان مقايسه كنيد نتيجه راي ندادنها را با نتيجه راي دادنها.كدام بي خاصيت تر بود؟
Do you have any idea? Click here and post a Comment