پاسخی طویل به یارانی جلیل...یا رساله تحلیلیه (و نه احلیلیه!) گوشزد

در پاسخ به امید و خرس مهربان عزیز:


با پوزش بابت تاخیر و نیز کسالت بار بودن این بحث اساسی برای اکثریت خوانندگان این وبلاگ!


مجید محمدی در مقاله‌ای بسیار ارزشمند به نشان دادن این واقعیت پرداخته است که نظام ایران یک حکومت کلاسیک تعریف شده در فرهنگ سیاسی نیست و در پایان مقاله آن را یک نظام مافیایی بر‌می‌شمرد که دارای مدیران ارشد، رده‌های میانی و پادوهای مافیا هستند.

این مافیای سیاسی، اقتصادی و نظامی چون مافیای اصلی در هر شهر شاخه‌های متعددی دارد که شامل سپاه و بسیج شهرستان (به عنوان شاخه نظامی) امام جمعه و وابستگان او (به عنوان شاخه عقیدتی)، استانداری و تشکیلات اداری(به عنوان شاخه اداری، اقتصادی)، اداره اطلاعات و نهادهای وابسته (شاخه امنیتی) و چند شاخه کوچکتر مثل بنگاه‌های اقتصادی و تبلیغاتی هستند.

اعضای این سیستم، قدرت و ثروت خود را مدیون تشکیلاتی هستند که در آن کار می‌کنند و به طور مثال شاخه اقتصادی مرتب توسط شاخه تبلیغاتی و عقیدتی، شستشوی مغزی می‌شود و توسط شاخه امنیتی کنترل و نظارت می‌شود و توسط شاخه نظامی تهدید می‌گردد تا پا را از گلیم خود فراتر ننهد.

تخمین زده می‌شود که رده‌های بالایی و میانی حدود صد تا دویست هزار و رده‌های پایینی حدود سه تا چهار ملیون را تشکیل دهند که این رده های پایین بیشتر در خدمت طیف راست بوده و چون بیشتر در جلوی چشم مرد و در صحنه هستند قضاوت مردمان راجع به طیف‌های سیاسی بیشتر از مشاهده عملکرد آنان نشئات می‌گیرد.(مثلا فلان بسیجی که به حجاب زنان گیر می‌دهد نماینده جناح راست محسوب می‌شود در حالی که در رده‌های بالایی این طیف علیرغم ژست‌های تدین که برای رده‌های پایین می‌گیرند کسی به مسایل اعتقادی اعتنایی ندارد).

این سیتم با وضع قوانین حساب شده در مجلس منتخب و نیز با انتصاب مقامات قضایی ارشد، عملا راه اصلاح امور را بر خود و سایرین بیرون از سیستم بسته است.

کلیه مدیران ارشد و رده‌های میانی به باور من فقط به علت منافع مادی (قدرت، ثروت، منزلت و رفاه اجتماعی) به این شبکه متصلند در حالی‌که رده‌های پایین با آمیزه‌ای از مسایل اعتقادی و مواهب رفاهی (که اکثرا به صورت جایزه و نه مستمری به آنان اعطا می‌شود) با این گروه همکاری می‌کنند.

دولت و مجلس به عنوان شاخه اداری و اقتصادی در حالی‌که کمتر از 20٪ قدرت سیاسی را در اختیار دارد وظیفه تامین منابع اقتصادی از طریق فروش نفت، گرفتن مالیات، واگذاری انحصارات اقتصادی به اعضای مافیا (مثلا واگذاری انحصار واردات شکر به مصباح یزدی و رانت خواری‌های متعدد آقازادگان) و مهمتر از آن افشای اسرار اقتصادی بخش خصوصی برای اعضای شبکه که قصد فعالیت در آن رشته‌ها را دارند (رانت اطلاعاتی)، تربیت گلخانه‌ای اساتید دانشگاهی اعضا و فرستادن سهمیه‌ای دانشجو به دانشگاهها از میان اعضا...به سیستم و بقای آن کمک می‌کند.

مجموعه این اقدامات سبب می‌شود که حدود نیمی از بودجه کشور به طور قانونی به جیب اعضای سیستم برود.

بقیه بودجه نیز اگرچه بالاجبار برای امور جاری کشور صرف می‌شود ولی توزیع آن به شدت تحت نفوذ لابی‌های نزدیک به مافیای قدرت است...به عنوان مثال در حالی‌که تنها وظیفه دولت در کشورهای پیشرفته تامین آموزش و بهداشت و امنیت همگانی است بودجه وزارت آموزش و پرورش و وزارت بهداشت به نحو رقت‌انگیزی کمتر از وزارتخانه بی‌اهمیتی چون وزارت ارشاد است که نبودش بیشتر از بودنش به فرهنگ کمک می‌کند.

با ذکر این مقدمه طولانی می‌خواهم نتیجه بگیرم که رای دادن در این سیستم با توجه به وجوه نظارتی و امنیتی و تبلیغاتی بسیار قوی منتج به انتخاب عضوی از سیستم می‌شود که دغدغه اصلیش حفظ نظام است(گفته خاتمی) و در این راه پشیزی برای حامیان بیرون از سیستم خود ارزش قایل نیست.(حوادث کوی دانشگاه).

جناح چپ به اندازه جناح راست در امتیازات اقتصادی سیستم شریک است و کل پروژه‌های عظیم نفتی و سازمانه‌هایی مثل برنامه و بودجه و معاونت اقتصادی وزارت اطلاعات و سیستم بانکی را تا همین اواخر مدیریت می‌کرد و زیر نفوذ داشت.

احمدی‌نژاد به سرعت هر چه تمام‌تر در حال انتقال این تیول به حساب جناح راست است و در این راه چنان عجله دارد که گاه در سطح کلان صدمات وحشتناکی به سیستم اقتصادی کشور می‌زند (مثل کم کردن ناگهانی 11٪ از بهره بانکی) ولی چون در کوتاه مدت به مدد افزایش درآمد نفت و حساب ذخیره ارزی این صدمات نه تنها به چشم نمی‌آیند بلکه از سوی عوام خدمات شمرده می‌شوند کسی از مردم معترض آنها نمی‌شود.

این از دست دادن امتیازات از سویی و بی‌اعتنایی مردم به هشدارهای کارشناسی جناح چپ از سوی دیگر سبب خشم جناح چپی شده است که به سبب رهبری و اعمال خاتمی اقبال خود را در جامعه ایرانی از دست داده است.

رده‌های پایین طرفدار جناح راست با توجه به وابستگی اکثریت خود در سیستم توانایی جذب هفت تا هشت ملیون از طرفدارن نظام را دارند.

رده‌های پایین جناح چپ با توجه به اقلیت بودن خود توانایی جذب 5-4 ملیون رای از نیروهای طرفدار نظام را در انتخابات دارند بنابراین جناح چپ مجبور است برای انتخاب شدن به نیروهای مخالف نظام سیاسی رو بیاورد...همان‌کاری که در انتخابات ریاست جمهوری 76 و 80 و انتخابات مجلس شورای دوره هفتم کرد و در انتخابات ریاست جمهوری سال 84 نیز قصد انجامش را داشت و نتوانست.

حال سوال اصلی من از دوستان این است که (در بعد اقتصادی) با توجه به موارد ذکر شده، انتخاب اعضای اصلاح طلب مافیا که مالیات و پول نفت مرا با رای و تایید من می‌گیرد و بدون صلاحدید و موافقت من نیمی از آن را به حساب مافیا وارد می‌کند چه تفاوتی با انتخاب جناح راست مافیا دارد که همین کار را بدون رای و تایید من انجام می‌دهد؟...جز آنکه اقدام اولی از نظر حقوقی مشروع و اقدام دومی نامشروع است.

در بعد سیاسی نیز جناح راست مافیا فقط خودش را خودی می‌داند و جناح چپ و سایر نیروهای خارج یا مخالف نظام که اکثریت ایرانیان را تشکیل می‌دهند غیر خودی می‌داند ولی جناح چپ علیرغم شعار ایران برای همه ایرانیانش، فقط جناح راست و جناح چپ و با اغماض و منت و ترس و لرز! لایه‌های مذهبی نزدیک به آنسوی جناح خود (نظیر نهضت آزادی) را خودی می‌داند.

برای من نه از نظر سیاسی و نه از نظر اقتصادی فرق معناداری بین دو جناح نیست.

نظر خود درباره مسایل بین‌المللی را هم اگر فرصت و تمایلی بود بعدا توضیح خواهم داد.

پی‌نوشت:

ملاک خودی و غیر خودی که به روشنی در این نظام تبیین شده است به وابستگی یا استقلال از سیستم مافیا اطلاق می‌شود.

نکته دیگر اینکه مدتی است می‌خواهم مطلبی بنویسم که شدت جنجالی بودن آن به حدی است که حتی خودم هم در بیان آن مرددم و هنوز بر این تردید غلبه نکرده‌ام...تا چه پیش آید.


44 نظرات:

به نظر نمی‌رسد که تحلیل اینچنینی وقایع بتواند به عوض شدن نظر کسی بینجامد...ولی خوب بود...یه وقت دلخور نشی!! ما دوستت داریم

اتفاقا تحلیل خیلی جالب و جامع و آموزنده‌ای بود.
اگرچه کمی طولانی بولی ولی ظاهرا اجتناب ناپذیر بود.

jaleb bood vali ma ra ghane nakard

تحلیلتون کامل و دقیق بود اما به نظر من این وسط همون بحث بین المللی خیلی همهم و کاملا مرتبط به این دو بحث. ایران علی رغم تمام ادعایی که در مورد دانش فنی خودش داره اما عملا در سطح کلان بدون طرفهای خارجی پروژه ای شروع نمیشه و منابع مالی ایجاد نمیشه که در رده های پایین تر منجر به ایجاد شغل میشه و از نظر اقتصادی امنیت ایجاد میکنه .میخوام بگم تا این امنیت اقتصادی نباشه نمیشه اون مافیا روی خرج منابع دیگه مانور بده. به خاطر همین هم هست که با تمام کاستیهای جناح چپ به خاطر ایجاد این امنیت نسبی، رای دادم.

فكر نمي‌كردم بشه اين مطلب رو تو يك صفحه به اين خوبي نوشت. به نظر اين حقير كه عالي نوشتيد. حقيقت گاهي كمي تلخه ولي براي سلامتي لازمه!

اين دو جناح گرچه در مسائل اقتصادي شبيه به هم و در مسائل سياسي در كليات و مباني شبيه هستند اما تفاوت عمده‌شان در مسائل اجتماعي ، حوزه فرهنگ و هنر و حوزه خصوصي زندگي افراد است . يكي تماميت‌خواه و توتاليتر است و آن ديگري فقط حوزه قدرت سياسي و اقتصادي را براي خود مي‌خواهد .

gooshzad e besyar azizam
chizi be bazgashte GOUDZILA namoondeh ha ha ha...be hamin zoodi miyam.manham delam barae kal kal kardan ba dooste vaghe-gara v noktesanjı mesle to lezate tamam mıbaram.
ghorbanat neylabake narges-namaa!!! ha ha ha

ha ha ha...jomlebenadiro negaaaaaaaaaaa ha ha ha..fingish behtar az in neishe

عالی بود...عالی
به ندرت مطلبی به این خوبی در وبلاگ‌های فارسی خوانده بودم.
مرسی

دوست عزیز گویا شما درک سیاسی این بخش از ملت ایران (آنهایی که رای می‌دهند) را زیادی بالا فرض گرفته‌اید. برای اطلاع شما می‌گویم من بعضی از درس خوانده‌ها را می‌شناسم که فرق بین دولت و مجلس را تشخیص نمی‌دهند، باور بفرمایید من چندتایی سراغ دارم که تا حد دکترا درس خوانده‌اند ولی هنوز وقتی از دولت و مجلس حرف می‌زنی درست و حسابی درک نمی‌کنند که جایگاه این دو چیست و کجاست. گروه بزرگی از همین جماعت تعریف درستی از واژه مشروعیت نمی‌دانند و این واژه برای آنها بجز یک واژه هفت حرفی که از آن هیچ درکی ندارند نیست، حالا شما چطور توقع دارید که این مسائل را درک کنند.
شما هرچه می‌خواهید توضیح بدهید و استدلال کنید عده‌ای انگاری پنبه در گوش خود چپانده‌اند و هیچ استدلالی را نمی‌پذیرند (درک نمی‌کنند، دوزاریشان نمی‌افتد). یکی دیگر از مشکلات ما هم مذهب است متاسفانه تعدادی از این افراد هم به خاطر مذهبی بودن رای می‌دهند و کاری به مشروعیت و این جور مسائل ندارند، تازه بعضی حتی معنی مافیا را هم درست و حسابی درک نمی‌کنند. کسی که روح و روان خود را به مذهب باخته دیگر چیزی برای باختن ندارد به همین خاطر هم عده‌ای دیگر در هر انتخاباتی شرکت می‌کند و نوشته‌های افرادی مثل من و شما هم مثل یاسین می‌ماند در گوش خر، با عرض پوز از خر که حیوانی ست نجیب.

دلخور نشوید اما نگاه ساده انگارانه ای بود.کجای دنیا اقتصاد با سیاست گره نخورده است؟اصلن واژه ی اقتصاد سیاسی چه معنایی را به دنبال دارد؟مرحوم گلشیری از سفر به کیش در آدینه نوشت(نقل به مضمون):همسرم آن جا یک کیف هشتصد تومانی خرید که بعدها در تهران دانستم چهار هزار تومان است.تازه آن جا دستگیرم شد که دعوا بر سر این سه هزار و دویست تومان است.

سلام گوشزد عزيز . ممنون از لطف تان و وقتي كه براي اين بحث گذاشتيد و پوزش از دوستان كه اين بحث كساد را نسبت به بحث هاي شنگولي تحمل مي كنند
1- با كليت توصيف شما از ماهيت مافيايي حكومت موافقم . و معمولا تو وبلاگ خودم هم از حكومت با نام مافياي قدرت و ثروت نام مي برم و با تائيد سخن اقاي محمدي مبني بر اينكه اين حكومت متعارفي نيست و فقط به خاطر دلارهاي نفتي تشكيل شده است .
2- اين مافياي 5 و 6 ميليون نفري به قول شما در سايه دلارهاي نفتي و رشد گلخانه اي خود را بر همه عرصه هاي عمومي و دولتي تحميل كرده است يعني اگر قبلا سهمي از دلار هاي نفتي را مي خواست الان همه ان را مي خواهد
3- گوشزد عزيز با مافيائي كه ميليون ها عضو دارد و ميليارد ها دلار درامد چگونه ميشود مبارزه كرد ؟
4- روي ديگر سكه رشد گلخانه اي مافيا كه الان همه شده اند وكيل وزير قاضي استاددانشگاه مهندس پزشگ سردار و سرهنگ صاحبان كارخانه و تجارت صاحبان صنعت و بنگاه هاي خدماتي " ضعف شديد طبقه متوسط شهري سابق هست كه با اين طبقه چديد جايگزين شده است . حالا اين طبقه متوسط سابق به مراحلي از جامعه مدني رسيده بود و دموكراسي و ازادي و حقوق بشر جز مطالباتش شده بود چگونه مي خواهد با مافياي ميليوني مبارزه كند .
5- طبقه متوسط شهري نه تنها احزاب و گروه هائي را كه منافعش را نماينگي مي كرد در سال 1360 از دست داد بلكه تمامي نهاد هاي صنفي خود مثل نظام پزشكي و نظام مهندسي و اتاق صنايع و كانون وكلا را از دست و همه به تصرف مافيا در امد و هر بار كه يكي از اينها توانسته كمي عرض اندام كند به راحتي منحل شده است
6- هر نوع تلاش براي ايجاد جبهه گسترده اي كه خواست هاي مترقي و مدني طبقه متوسط را نمايندگي كند مثل اتحاد جمهوريخواهان اتحاد جمهوريخواهان لائيك جبهه دموكراسي و حقوق بشر همه شكست خورده است .
7- از طرف ديگر بخشي از جناح اصلاح طلب به در اثر بلوغ و درس گرفتن از تجارب تلخ گذشته به درستي از گذشته تاريخي خود جدا شده و به طرف ارزش هاي مدرن انساني جذب شده اند و البته گاها تاوان هاي سنگيني هم براي اين جدايي مي پردازند و همچنين بخشي از فرزندان و نسل جديد مافيا كه هيچ مسئو ليتي در قبال سال هاي فبل ندارند نيز جذب اين ارزش ها شده اند و به درستي قبول كرده اند كه ازادي و دموكراسي و حقوق بشر لازمه يك زندگي انساني هست .
8- به نظر من ما امكان تاثير گذاري مستقل را نداريم و بايد زير پرچم اصلاح طلبي و با مرزبندي مشخص و در مرحله بعد براي ايجاد يك جبهه گسترده چيزي مثل كنگره ملي افريقا كه ماندلا تويش بود هم اسقف توتو هم دبيركل حزب كمونيست تلاش كنيم در چنين حالتي مي توان بر مافياي حاكم غلبه كرد.
9- البته يك راه حل ديگر هم وجوددارد منتظر باشيم كه امريكا زحمت را قبول كرده و مافياي حاكم را بردارد . و البته من شخصا مخالف اين گزينه هستم چون به دليل ضعف مفرط اقشار پيشرو و ازاديخواه معلوم نيست مافياي بعدي كدام خواهد بود؟ همان نيروهاي عقب مانده حاشيه شهري كه غياب و ضعف طبقه شهري و نمايندگانش به سرعت شعار خدا قران خميني را به جاي خدا شاه ميهن حتي قبل از سقوط شاه درست كردند اين بار چه نيروهاو شعارهائي را به ميدان خواهند فرستاد
9 - پوزش مي خواهم كه طولاني جويده جويده و خسته كننده شد .

حالا فقط من موندم میون این همه مافیا بازی "پدر خوانده" کیه ؟

این دندان درد لعنتی سبب بیداری نیمه شبان من و رویت یاران همدل در این سراچه شده است و باید نالان از این درد شاکر این حسن اتفاق باشم علی الخصوص که نی‌لبک عزیزم هم هست.
نی‌لبک جان بی‌صبرانه منتظریم بازگشت غول زیبا هستیم!
حامد عزیز
دلخور نمی‌شوم مشروط بر آنکه بدانم کدام وجه این نوشته به نظرت ساده‌انگارانه آمد و چرا؟
خرس مهربان عزیز و خوش فکر
من تمام توضیحات تو را قبول دارم و مخصوصا راجع به ایجاد مجمعی شبیه کنگره ملی آفریقا بسیار اندیشیده‌ام.
به نظرم موسسین این جبهه باید کسانی باشند که خارج از مافیا بوده و هستند که اولا شایبه منفعت طلبی در مورد آنان وجود نداشته باشد و ثانیا دستشان برای پذیرفتن طیف‌های گوناگون باز باشد وگرنه معین و جبهه دموکراسی‌اش به زحمت تا نیروهای ملی-مذهبی گسترش می‌یافت.

دکتر جان همون چیزی رو گفتی که این روزها همه آدمهای دلزده از سیاست بهش فکر میکنند.
من هم همون موقع انتخابات ریاست جمهوری و قبلترش فهمیدم که ما آدمهای معمولی که جزو هیچ دسته ای نیستیم هیچ سهمی تو اقتصاد و سیاست و هیچ چیز ایران نداریم.
البته من این کلمه رجال سیاسی هم بدجوری اذیتم میکرد اون موقع که نتونستم خودم رو راضی کنم رای بدم.

Weak and superficial analysis...

سلام دوستان!
گماني كه من ميبرم اينست:
با توجه باينكه حقير در مقاطعي آشنايي دورادور و نسبي با اين سيستم مافيا داشته‌ام، عرض ميكنم آقاي محمدي جدا ترسيم نسبتا دقيقي از نقشه‌ي سياسي-اقتصادي حكومت ارائه نموده‌اند( بي آنكه به نقش غير مستقيم ملكه‌ي بريتانيا اشاره كنند).
بنظر من فرق در اينست كه در نيروي‌هاي چپ صرف‌نظر از هزينه‌هاي سياسي و گروهها و احزاب وابسته، بچاپ‌بچاپ ولنگ‌و بازتري جريان دارد و در جهت منافع شخصي، مجريان و رانتخواران و عاملين قدرت مانور بيشتري دارند، اما در جناح راست اين درآمدهاي نامشروع بيشتر صرف تثبيت پايه‌هاي ايدئولوژيك و تقويت نيرو‌ها‌ي بسيجي و عوام ميشود.
البته تقسيم سود سهام شركت سهامي خاص كشور ايران با استراتژي قبلي و نه تصادفي انجام مي‌گيرد و يكبار جناب آقاي حجتااسلام و المسلمين رفسن‌جان رياست محترم باند مافياي مركزي با گرايش چپ در يان باره و وجود واريزي در حسابهاي بانكي سوييس آقازاده‌ها فرمودند اين استراتژي بصورت اعم و اين وجوه بصورت اخص بمنظور حفظ و تثبيت نظام جمهوري اسلامي در مواقع فورس‌ماژور و اوقاتي كه ماهيت نظام در خطر است ميباشد.
اما عملا جناح چپ در ميان مردم مثل قرص خواب‌آور عمل ميكند و رو به بسط و توسعه دارد و زياد در بند حفظ ماهيت نظام نيست و دوز عرق خونش كم است؛ و جناح راست رو به قبض دارد و به تمركز در ميان چارديوار بسته‌ي قلعه‌ي اوهام دل‌بسته‌است و قصد دارد يك روز با اسب تراوا جهان را فتح كند.
نتيجه اينكه غارت‌ملي به نفع منافع عوام وابستهب ه جناح چپ بيشتر از غارت ملي در جناح راست است چرا كه آنها بجاي مردم نظر به جنبشهاي رهايبخش خارج از وطن دارند.
با توجه به روحيات ملي و موروثي ايرانيان جناح چپ شرايط را براي تغييرات سيستماتيك و اساسي در نظام مهياتر ميكند تا جناح راست. چرا كه ايرانيان از خشونت مي‌هراسند در سلطه‌ي راستيان، يا در لاك خويش فرو مي‌روند و يا فرار را بر قرار ترجيح ميدهند و بالاخره يا بر سر سفره ميخورند يا بليط بلاد فرنگ ميخرند و بيت‌المال را به نفع خويش بتدريج به سرزمين از ما بهتران صادر ميكنند.؛ اما جناح چپ بصورت مازوخيسم وار اين ثروت بادآورده را به سرزمينهايي كه ميشود آنها را استعمار كرد صادر ميكنند.
چپيها در فكر تصرف املاك مرغوب خصوصي به نفع خويشند و راستيها در تدبير تصرف املاك عمومي به نفع ايدئولوژي.
نتيجه اينكه بنظر من اگر بچاپ بچاپ در گرو مافياي چپ باشد زودتر به شجاعت و جسارت پر كردن جاهاي خالي فراريان توسط ملت خواهيم رسيد. حالا امسال نشد بالاخره تا دو نسل بعد ردخور ندارد. به قول معروف دير يا زود دارد اما سوخت و سوز ندارد.
اما در موقعيت سلطاني جناح راست تداوم، تثبيت يا نابودي حكومت بستگي به تصميم مام چرچيل دارد كه شرايط را بتواند با گردوخاك كنترل كند يا با ديكتاتوري آخونديسم. اين ديگر بستگي به نظر ملكه دارد.

با عرض پوزش كامنت قبلي( بالا) را در خطوط 9 و 10 از پايين بشرح ذيل اصلاح ميكنم:
اما جناح چپ بعلت مازوخيسم مزمن اين ثروت بادآورده را به سرزمينهايي كه ميشود آنها را استعمار كرد صادر ميكنند تا حساس قدرت كنند و بجاي صفا در بلاد فرنگ به خوردن نان و بوقلمون با صداي ترقه و فشفشه و تير بسنده ميكنند.
عموم مردم هم همچنان به ماست خوردن و كشك شابيدن ادامه ميدهند تا روز به طرحهاي نجات بخش حقير گوش جان بسپارند.

براي بار دوم با عرض پوزش اصلاح ميكنم :
در خط 9 و 10 متن بالاتر و خط 2متن بالا چپ را به راست تبديل كنيد.
اين جناح راست است كه مازوخيسم متمايل به ساديسم دارد.
بيماري جناح چپ نارسيسيسم از نوع لندني است.

این که شما مافیای پرقدرت اقتصادی را پشت هر دو جناح می بینید بحث اصلی من است.به قول یکی از دوستان حکومت ما کپی دست دهم حکومت امریکاست. آن جا دعوای دموکرات و جمهوری خواه با ظاهری فریبنده در جریان است و این جا چپ و راست مذهبی با القابی کلنگی و از مد افتاده.در هر دو مکان حزب یا دسته ای به دنبال به دست گرفتن قدرت است؟ آیا نفس به دست آوردن قدرت برای آن حزب کافی است؟بله ممکن است برای شخصی که رییس جمهور می شود حمل کردن مقام پرطمطراق ریاست جمهوری کفایت کند اما جریانی که با صرف میلیون ها دلار برنده شده به این قانع است؟خرده ی من بر شما این بود که این باز ی ها اظهر من الشمس است.همه جا باز ی همین است.خلاصه کردن و ریز کردن آن در کشور ما جز تهیه ی یک جدول کمکی نمی کند.ما به عنوان یک شهروند تنها می توانیم به بهبود شرایط زندگی خودمان بیندیشیم ونهایتن اگر اهل روزنامه خواندن باشیم سعی کنیم شرایطی حاصل شود که از خواندن خبرها کمتر حرص بخوریم.بابت دندان درد هم متاسفم.اگر در تهران هستید شاید کمکی از من بربیاید.

حامد جان
جوابیه توضیحت بماند برای وقت بی‌دردی!!
فعلا که درد دندان امانم را بریده است
درمان ریشه کرده‌ام و یک درد مداوم که باعث شده است در یک هفته گذشته 22 عدد بروفن و 14 عدد استامینوفن کدیین و تزریق دگزامتازون و قرص خواب و آنتی بیوتیک نتواند کارگشا باشد.
امروز عکس گرفتم و اگرچه من اینکاره نیستم ولی به نظرم رسید که پرکردگی ریشه دندان در یکی از شاخک ها پایین تر رفته و تا استخوان ماندیبول کشیده شده است.
خود کانال هم نامنظم است و در محل پالپ هم یک لوسنسی دیده می‌شود(زیر پانسمان)
متاسفانه دکتر تعطیل بود و باید فردا به یکی از دوستان دندانپزشکم عکس را نشان بدهم.
راستش پشیمانم...
من به علت کمبود وقت( در واقع حرص و طمع برای ویزیت مریض بیشتر و استیلای فزاینده‌تر) مجبور شدم به دندانپزشکی مراجعه کنم کهفقط تنها حسنش این بود که همسایه مطبم بود وگرنه مطلقا ظرافت در کارش ندیدم.
خیلی اذیت شده‌ام و اگر این چیزهایی که در عکس دیده می‌شود مهم باشد خیلی تاسفم افزون می‌گردد.

سلام گوشدراز عزيز....

سلام... نکات جالب و قابل بحثی اما در مورد یک نکته ای که در نظر خواهی امد (ه ایجاد مجمعی شبیه کنگره ملی آفریقا بسیار اندیشیده‌ام.
به نظرم موسسین این جبهه باید کسانی باشند که خارج از مافیا بوده و هستند ...) . یک فرضیه ای میگوید که در یک کشور گروهان (یا ملل) مختلف زندگی میکنند، در مابین هریک از این گروهای عده ای هستند که متحد شدن با هم و استفاده از زور و زر پایگاهی برای مفتخوری خود درست میکنند (مافیا) . چونکه سیستم اجتماعی جهانی بر مبنی زور و زر ساخته شده و عمل میشود، گروه مافیای اکثریت (در بعضی جاها باند مافیای با قدرت نظامی یا اقتصادی بیشتر بدون اینکه باند مافیای گروه اکثریت باشد) دولت را تشکیل میدهد.

لوسنسی محل پالپ مهم نیست.اگر در محل اتصال دو ریشه لوسنسی وجود دارد (کمی بالا یا پایین)اوضاع جالبی ندارد.اما اور شدن گوتاپرکاها از انتهای ریشه به نظرم امری نیست که شما به راحتی تشخیص بدهید مگر این که بیش از نیم میلیمتر باشد که توسط هر فردی قابل تشخیص است.البته اگر دندان از مولر اول عقب تر نیست می توانید با جراحی اپیکواکتومی دندان را حفظ کنید.دیگر این که روت کانال تراپی معمولن در روزهای اول به شدت دردناک است.به اور و آنمدر شدن هم معمولن خیلی ارتباطی ندارد.امکان وجود کانال چهرام را هم در نظر بگیرید. در انتها باید گفت ما هم به اندازه ی شما بی رحمیم و البته در هر شهری که بگویید دوستان خوب کاربلدی هم دارم.

سلام آقای گوشزد عزیز.. من براتون ای میل فرستادم. ممنون می شم جوابم را هر چه سریع تر بدید.

حامد عزیز
لوسنسی زیر پانسمان است و شاید مربوط به پنبه یا چیزی شبیه آن باشد.
دندان عقل است و چون قبلا یکی از مولرها را در بچگی کشیده‌ام گفتند باید حفظش کنی.
اور شدن آن بیش از نیم میلیمتر است و کاملا نمایان است ولی اینکه درد مربوط به آن نیست را نمی‌دانم.
کانال چهارم را چگونه می‌توان تشخیص داد؟

لیلوی عزیز
میلی از شما در میل باکس من نیست.
لطفا دوباره بفرستید.

اگر میخواهید دیگر کسی در ماه چهره کسی را جستجو نکند و دیگر شعار خدا/شاه/میهن و خدا/قرآن/خمینی مثل مانترا به ذهن خلایق فرو نرود...

1- کاش هر کی میتونه به بغل دستیا و جلو دستیا و عقب دستیای خودش فرق عکس مار با کلمه مار رو یادآوری کنه.

2- کاش یاد بگیریم همه-ور-دستیا هر جور که میخوان فکر کنن ولی کسی ضامن بهشت و دوزخ کسی نباشه و هر کسی کار خودش بار خودش آتیش به قبر خودش...

3- اگه گاندی تونست، ماندلا تونست، پس میــــــــــــــــشه!

اقاي گوشزد عزيز اميدوارم كه دندان دردتان درست شده باشد. منتظر مطلب جنجالي تان هم هستم تو وبلاگستان هر چقدر مطلب جنجالي تر بهتر . بگذار مثل توپ صدا كنه

ضمنا یکی اینجا گفته (نقل به مضمون) به ما که در هر صورت چیزی نمیرسه همون امریکاشم همه قدرت میون دموکراتا و جمهوری خواها هی دست به دست میشه... مردم فقط بازیچه ن.

آخه قربون اون روی ماهتون این وسط استاندارد زندگی مردم توی امریکا رو ملاحظه فرمودین؟ جونـــم؟ ایدز؟ موالید بدون شناسنامه؟ هرزگی؟ آمارت به سرم! دیدی دولت امریکا کتمان کنه اینا رو؟ دیدی با سربلندی بیفته به صادرات کفن پوش برای قیمه کردن خلایق در اسراییل یا هر گورستون دیگه؟ دیدی جرات داشته باشه به سر خبرگزاری ای که رسوایی مالی و اخلاقی رییس جمهور یا هر کله خر دیگه ای رو افشا کرده لنگه کفش بکوبه بعدشم اون پا پیدا نشه؟ دیدی از خرج مردمش بزنه بده تو لبنان و فلسطین دسته بیل بسازن حواله کون اسراییل؟ آره اضافه درآمدهاشون سرمایه گزاری میکنه تو عراق و افغانستان هی توسعه اراضی میده قبول ولی دیگه واسه یه پیرهن خونی بالا دست گرفتن حکم به اعدااااام نمیده

نمیدونم من هرکسی رو که باسایه خدا که بالاسرشه بشه طاووس علیین شده؛ کسی که مستی خوندن کتابای شریعتی و یا حتی مصباح رو بکنه حکم و بیفته به جون سرنوشت هرکسی غیر خودش؛ کسی که جز خودی ها و دوزخی ها تعریف دیگه ای از انسانها نداره رو با یه کسی مثل بوش مساوی نمیدونم.

آقای دکتر عزیز بنده یه سوالی دارم که هیچ ربطی به مطلب شما نداره ولی خب برای من نگرانی بسیاری ایجاد کرده و ممنون می شم اگه جواب بدین .
من با دوست پسرم رابطه سکس داشتم و البته هیچگونه دخولی صورت نگرفته و اب منی ایشون هم روی من نریخته ولی باز من ترس دارم از پیشاب و احتمال اینکه منی بر روی من ریخته باشه . من بعد از سکس فورا قسمت مربوطه را با آب شتشو دادم ولی باز هم ترس دارم از اینکه آیا امکان بارداری اینطوری هست یا خیر ؟؟؟

سلام.. من ای میل را دوباره فرستادم. امیدوارم این بار برسه.

گوشزد جان
ممنونم.آره منظور من هم دقیقا همون برداشت تو از از این عکس بوده و هست.
علیرغم ناامید فراوانم از مشی زندگی عمومی و کلیشه ای انسانها باز هر جا که قدم می گذارم چنین منظره ای از شکافتگی و شکفتگی را که به ندرت می بینم بسیار خوشحال می شوم.این روزها تهران نمی ری؟!طی دو هفته آتی؟

گوشزد جان
ممنونم.آره منظور من هم دقیقا همون برداشت تو از از این عکس بوده و هست.
علیرغم ناامیدی فراوانم از مشی زندگی عمومی و کلیشه ای انسانها که بسیار متفاوت است از گفته هایشان، باز هر جا که قدم می گذارم چنین منظره ای از شکافتگی و شکفتگی را که به ندرت می بینم بسیار خوشحال می شوم.این روزها تهران نمی ری؟!طی دو هفته آتی؟

سلام گوشزد جان
ممنون از وقتی که گذاشتی و این مطلب خوب را نوشتی.از کامنت ها هم استفاده بردم.انشاالله مشکل دندان درد هم برطرف شود

سلام گوشزد عزيز وبلاگ بسيار جالبي داري .....عرض كنم كه خيلي فرقي نمي كنه كي بياد و چطوري ببره و بخوره و چپاولمون كنه...مهم اينه كه الان به بركت پول نفت و سهام عدالت زندگيمون از اين رو به اون رو شده و تازه ما زنها مي تونيم توي خونه بشينيم و فقط در ازاي زاييدن حقوق مفت بگيريم و از بركات دولت هوشمند و مهرورزمون برخوردار بشيم مهم اينه كه توي مجامع بين المللي مي تونيم از داشتن همچين رييس جمهوري به خودمون بباليم و سرمون رو بالا بگيريم كه معجزه قرن رييس جمهورمونه...تازه چرا اعلام نارضايتي؟ وقتي مي تونيم از فرمايشات ايشان كلي جوك و اس ام اس بسازيم و حال كنيم ...دولت هم كه اساسي پايه است و اهل حال دادن ...اي ووو!!!چه آقاي با شخصيتي!!!تو رييس جمهور ما مي شويندي؟

اوه مشکل بیشتر شد.دندان عقل خیلی وقت ها از قانون دندان های دیگر تبعیت نمی کند پس به نگه داشتن اش چندان دل نبندید هرچند گاه بی فایده ترین درمان ها سال ها جواب پس می دهند.فرضیه ی کانال چهارم هم این جا خیلی صدق نمی کند ولی معمولن از رادیوگرافی به دست می آید.توصیه ی من یک جمله است:فعلن تحمل کنید.
(دندان درد شما باعث شده هر شب سر بزنم)

نی‌لبک جان
بعید است که تهران بروم مگر آنکه دعوت بشوم!!
حامد جان از لطفت ممنونم.
دندانپزشکم هم دید و به "صبر" توصیه‌ام نمود.
اور شده بود.

مطلبتون خیلی طولانی بود ان شاء ا... در چند نوبت خواهم خواند.

مطلبت طولانی بود آف میخونم

ووالا استادای ما تو دانشگاه فیزیک هیچ کدوم با این قظعیت درباره یه مساله فیزیکی اظهار نظر نمی کنن که شما درباره کل ایران می کنی.
کاش به این آسونی میشد پرونده ایران رو بست و گذاشت کنار.

گوشزد جان سلا م اگر امكان دارد با توجه به نزديك شدن ايام الله دهه فجر و سالگرد پيروزي شكوهمند !غير ضروري ترين و نا لازم ترين انقلاب تاريخ مطلبي را به نظر خواهي بگذاريد

دندونتون خوب شد؟

gooshzad jaan,

doost daaram bedoonam age khodaaye nakarde dar asar e divoone baaziaaye ahmadinejad amrica be iran hamle kone va ye bombe atomi roo tajhizaat e atraaf e isfahan bendaaze baazam hamin nazar ro daari ke raast baa chap farghi nemikone, yaa na.

Template Designed by Douglas Bowman - Updated to New Blogger by: Blogger Team
Modified for 3-Column Layout by Hoctro, a little change by PThemes