جلب توجه

تلفن که زنگ زد ساعت از 2 نیمه شب گذشته بود.

از آن سوی خط صدای مضطرب علی به گوش رسید که ملتمسانه و غم‌آلود می‌گفت که حال مامانم بد است...تو رو خدا زود خودتو برسون...و قبل از اینکه منتظر عکس‌العمل من شود هق‌هق کنان تلفن را قطع کرد.(علی را که یادتان هست!؟)

من تازه فارغ‌التحصیل شده بودم و از وجدان حرفه‌ای ذره‌ای در نهادم بود...برخاستم و غرغرکنان کیف وسایلم را برداشتم و به خانه علی رفتم.

مادر علی زنی بود 55 -50 ساله و بسیار چاق و کوتاه و مذهبی!

پدر علی بی‌اعتنا در اتاق دیگر خوابیده بود.

مادر چادری به سر کرده بود و ناله می‌کرد.

شرح حالش را گرفتم...گفت:(با لهجه اصفهانی غلیظ بخوانید و تجسم کنید)

آقای ...

2 ساعت قبل رفته بودم تو حموم. همین که لخت شدم آ آب ریخت رو پسونام! من همین جور لختی لخت بدنم شوروع کرد به مور مور...باباشا صدا زدم گفتم حج آقا من لختم!

همون بیرون وایسین آ دکترا خبر کونین...

حج آقا دری حمومو وا کردن اومدن تو...می‌گم مگه نیمی‌بینی سر و پسونی من لخته مورمورم می‌شه دارم سرما می‌خورم ...اصلا اهمیتی ندادن!

در باز ...منم لخت...بدنم هم خیس ...باد خورد به این سر و پسونی من به این حال افتادم!

بعد رو کرد به من و پرسید: شوما مدرکتونو گرفتین؟

گفتم: بله چند روزه گرفتم.

در یک اقدام غیر منتظره چادر را به کناری زد و در حالیکه می‌گفت پس محرم هستین بلوز و لباس زیرش را تا دم گردن بالا زد و با اشاره به سینه‌های بزرگ و افتاده‌اش در حالی‌که سعی می‌کرد مطلب را درست به من تفهیم کند گفت: باد به همین جا خورد!

پرسیدم : در حال حاضر مشکلتون چیه؟

با قیافه حق به جانبی گفت: احساس می‌کونم تو مقعدم میله فرو می‌کونن!!

من از ترس آن که در صدد تفهیم جای فرو کردن میله برنیاید!! نسخه‌ای برایش نوشتم و زود بیرون آمدم.

علی به بدرقه‌ام آمد و توضیح داد که مادرش در حالت نیمه بیهوش بوده و او خیلی ترسیده و من گفتم که احتمالا برای جلب توجه پدرت تمارض کرده است.

با خنگی هر چه تمام‌تر می‌پرسید: مامانم چه احتیاجی به جلب توجه بابام داره!؟

سوار ماشین شده بودم و عصبی از اینکه نیمه شب بیخود و بی‌جهت مرا تا آنجا کشانده بود می‌خواستم بروم و بخوابم و علی ول نمی‌کرد و مرتب سوال می‌کرد که مریضی مامانم چیه؟

پا را روی گاز فشار دادم و سرم را از پنجره بیرون بردم و گفتم :

"بابا دلش می‌خواد...اون باباتو بیدار کن دواش رو بهش بده!!"

و اما سوال مشخص من این است:

آیا شما به چه طریق توجه همسر یا دوست یا حتی والدین و فرزندانتان را جلب می‌کنید؟

و آیا روش نفوذ بر (مخصوصا همسرتان) تا چه حد موثر است؟ در دراز مدت آیا از تاثیر روشتان کاسته نمی‌شود؟

فعلا همین دو سوال را جواب بدهید تا بعد!





پی‌نوشت غیر مربوط!



مرا هم به یلدا پارتی دعوت نموده‌اند...این‌هم دعوت‌نامه!

1) من اصفهانی نیستم...فقط ساکن اصفهانم


2) عاشقی بسیار کرده‌ام گرچه معشوق هم کم نبودم...هیجان انگیزترینش موقعی بود که در هفت هشت سالگی نقشه‌ای کشیدم برای ربودن دل دختر همسایه به این ترتیب که پسرداییم او را درنهر آبی هل دهد و من سوپرمن‌وار بپرم و او را از مرگ نجات دهم.


صبح روزی که بنا بود این نقشه عملی شود یادم آمد که شنا بلد نیستم و خطر از بیخ گوشم گذشت!


3)دانشجو که بودم ماهی هزار و سیصد تومان کمک هزینه می‌گرفتم و روز اول ماه آن را خرج می‌کردم و بیست و نه روز دیگر را با جیب خالی سپری می‌کردم.


اگرچه ابوی عقیده داشت که من فاقد عقل معاش هستم ولی من به شیخ سخن استناد می‌کردم که:


قرار در کف آزادگان نگیرد مال

نه صبر در دل عاشق نه آب در غربال!


گذشت زمان البته درستی نظر ابوی را ثابت کرد چنانکه حالا هم با درآمدی بسیار زیاد، هنوز حتی یک ملیون تومان پس انداز ندارم!


4)به خاطر ناموس پرستی خانوادگی ابوی اجازه نداد که در کودکی نجاری و آهنگری و نانوایی و صنایع مشابه بیاموزم!!


نتیجه اینکه حالا بی‌هنر مانده‌ام و باید برای هر تیر و تخته‌ای کلی بپردازم!


5) این اواخر دریافته‌ام که پسر کوچیکه که در لیست دوست‌داشتنی‌های من صدر نشینه مرا در لیست خودش نه تنها بعد از مادر و برادر و پسر عمه‌اش قرار داده که حتی بعد از بانی (کره خر اسباب بازیش) قرار دارم!


ضربه روحی بدی بود!


من هم زیتون، شراگیم، سید یوسف منیری،ملاحسنی و امید را دعوت می‌کنم.



پی‌نوشت مرتبط:


متاسفانه بحث این بار با توجه به اختلاط آن با بازی یلدا از مسیر خارج شد و حس و حال پیگیری آن را ندارم.


در جامعه‌ای که جلب توجه منکر و گناه شمرده می‌شود پرداختن به آن کار آسانی نیست.


در تجربه شخصی، من همیشه برای معاینه از بیماران می‌خواهم که روی تخت دراز بکشند، پیراهنشان را تا زیر سینه بالا بزنند و دکمه و زیپ شلوار خود را هم باز کنند.


آقایان جوان و میانسال غالبا از همین الگو پیروی می‌کنند.


خانمهای جوان و میانسال اگر با همراه زن فامیل آمده باشند نیز همین الگو را تبعیت می‌کنند ولی اگر با همراه مرد و یا فامیل شوهر خود آمده باشند در بیشتر موارد فقط یک قسمت کوچک را نمایان می‌کنند.


پیرزنها و پیرمرد‌ها را باید مواظبشان بود!


همیشه به پیرزنها تاکید می‌کنم: حاج خانوم تا زیر سینه پیرهنت را بالا بزن و نه بیشتر!! و برای محکم‌کاری گوشه پیراهنش را هم می‌گیرم ولی با اینحال در اکثر موارد برای نشان دادن گردن خود هم پیراهن را تا موضع بالا می‌زنند!


در مورد پیرمرد‌ها باید مواظب شلوارشان باشم چرا که به طرفه‌العینی شورت و شلوار را تا زانو پایین می‌کشند! و مخصوصا با توجه به اینکه همیشه دستیار من که خانم است در اتاق حضور دارد این شکل معاینه (ناخواسته) خالی از اشکال نیست.


جدیدا به این نتیجه رسیده‌ام که این شکل عورت نمایی . پستان نمایی ریشه در سرکوب جلوه‌گری در دوره جوانی دارد.


آدمها محتاج توحه‌اند...توجه خود را از یکدیگر دریغ نکنیم.


 

72 نظرات:

من هميشه سعی می کنم خودم باشم. فکر می کنم آدم اينطوری بيشتر جالب هست و توجه جلب می کنه.
ولی گاهی هم کار نمی کنه. اما بازم به همين روش ادامه می دم.

ولی شايدم ناخودآگاه .. آره حالا که فکرشو می کنم گاهی تو رابطه های منفی و بد که بودم بدون اينکه جلوی خودمو بتونم بگيرم هی با جر و بحث بهونه گيری توجه جلب کردم.
مرده شور همچين رابطه ای رو ببره! هاضرم شايدم حاظرم يادم هاظرم تا آخر عمر تنها باشم ولی ديگه تو همچين رابطه های اعصاب خوردکنی نباشم. جدی می گم!

راستی من اگه بودم به خانومه می گفتم خانوم مگه شما از پستونتون (استقفرلا رومون به همين ديوار که روشيم) به ماتحتتون (ا.ر.ب.ه.د.ک.ر) لوله کشی شده که باد به اينجا خورد اونجا ميله فرو می کنن؟ شايد ميله کشی بوده....

ندا جان
در هر تمارضی دو "نفع" نهفته است
نفع اولیه کاهش اضطراب شخص متمارض است و نفع ثانویه به دست آوردن توجه یا کمک طرف مقابل است.
بسیاری از اوقات متمارض نسبت به این منافع نا‌آگاه است.

خیلی خندیدم به این حاج خانوم.
طفلک نصفه شبی داشته به گوشزد ما چراغ می‌زده اون هم ترسیده دو پا داشته دو تا دیگه هم قرض کرده و در رفته

يه نفع ديگه شم اينه که آدم می تونه به يه دکتر جوان با وجدان نخ بده!


لنگه کفش پرت نکن رفتم :ی

ترجیحن باید با لوله کش تماس می گرفتند.ما هم کم از این جانورها نمی بینیم.دکتر می شود ...کش و دلال محبت.

كوندرا رابطه جنسي رو به رقص تشبيه ميكنه كه هميشه يك نفر در حال كشاندن و ديگري در حال كشيده شدنه. فكر ميكنم من هميشه بوسيله تحريك طرف مقابل بو وسيله اي كه او دوست داره(كه در طول زمان شناخته شده است) سعي در كشاندن دارم

گوشزد جان سلام!
قربون دستت میشه آدرس این حاج آقا را بدین من برم ایشونو ببینم، چنین مرد ایرانی دیدن داره!!
آخه شما و ما همه ی ایرانی ها میدانیم که همیشه بر عکسه ...
وای ی ی ...همه ی دوستان من ایرانی البته یکی از گله های هر روزه شون از شوهران همیشه گرسنه و کنه آلودشان است !!
من به این مادر علی جدا حسودیم شد! خوش به حالش که شوهر به این با صفایی و بی خیالی داره !!
مرد ایرانی اصلا و عمرا نیاز به جلب توجه ندارد، اتوماتیک آماده و آراسته به خدمت است !
کاش یک ذره از این اروپایی ها نیاز به جلب توجه یاد می گرفتن!!
آدرس فراموش نشود، وبلاگ ندارن ؟؟

گوشزد جان سلام!
قربون دستت میشه آدرس این حاج آقا را بدین من برم ایشونو ببینم، چنین مرد ایرانی دیدن داره!!
آخه شما و ما همه ی ایرانی ها میدانیم که همیشه بر عکسه ...
وای ی ی ...همه ی دوستان من ایرانی البته یکی از گله های هر روزه شون از شوهران همیشه گرسنه و کنه آلودشان است !!
من به این مادر علی جدا حسودیم شد! خوش به حالش که شوهر به این با صفایی و بی خیالی داره !!
مرد ایرانی اصلا و عمرا نیاز به جلب توجه ندارد، اتوماتیک آماده و آراسته به خدمت است !
کاش یک ذره از این اروپایی ها نیاز به جلب توجه یاد می گرفتن!!
آدرس فراموش نشود، وبلاگ ندارن ؟؟

متاسفانه این معضل که جناب گوشزد می فرمایند برخلاف نظر خانم سودابه در میان طیف جامعه ی مذکر ایرانی نه تنها نایاب نیست، که خیلی هم شایع است(البته به نظر من)!از گروه سنتی که حاج آقای فوق الذکر هم شاملش می شود، و دم پیری عیال مربوطه را که احتمالا ده دوازده سالی از خودشان جوان تر است را وامی گذارندو حاج خانم های پیر و محترمی که برای ارضای شوهر بی میل ناچار به سکس مقعدی رضایت می دهند، گرفته تا جوان های امروزی که خودشان به اصطلاح دو هزار هم نمی ارزند، اما به یمن زیارت ماهواره سلیقه شان بدجوری ارتقا پیدا کرده، و به کمتر از آنجلینا جولی و لائتیتیا کاشتا رضایت نمی دهند! البته اینها همه در مورد سکس انسانی و معقولی است که به قول گوشزد عزیز دو طرف در پی ارضای همدیگر هم هستند، وگرنه همان حاج آقا وقتی که تنگش بگیرد به ننه ی علی هم رضایت می دهد. در چنین شرایطی فقط می شود گفت بدا به حال زن ایرانی و شخصیت و جنسیت بر باد رفته اش!

سلام گوشزد جان
به نظر کار وجدانی این بود که همون موقع جاج اقا رو از خواب بیدار می کردی! دلم سوخت واسه زنش ... :)))

عرض ضود اینگونه جلب توجه کردن البته شایع است. اما باید به حاج خانم حق داد. مردهای ایرانی از آنجایی که اسلوب سکس درست را بلد نیستند و همانند خروس بیش از 2 دقیقه مشغول نمیشوند اکثر حاج خانمها التذاذ کامل را درک نمیکنند و همیشه تشنه هستند. اما آن روی دیگر سکه به ناواردی خانمهای ایرانی نیز برمیگردد که به اصول یک سکس صحیح آشنا نبوده و غالبا نقش فعالی در این پروسه به عهده نمیگیرند این است که اکثر حاج آقاها پس از مدتی از یکنواختی در سکس و بیروح بودن آن به ستوه آمده و دیگر دق الباب حاج خانم نمی نمایند.
به هر حال این موضوع جای بسی تامل دارد.
سکس در میان اکثر خانمهای متاهل به یک نوع رفع تکلیف تبدیل شده و سعی میکنند کلک حاج آقا زودتر کنده شود و برود. به کیفیتش توجهی ندارند و بهبود مستمر را در این مساله دنبال نمیکنند.
ما برای جلب توجه چه میکنیم؟ والله چه عرض شود. بماند برای دفعه بعد
لطف عالی مستدام

والله راستش من تیریپ چت میذارم . یعنی ناراحتم و غصه دارم !!! شاید یه پول و پله ایی گیرمون بیاد .
همچین یه نمه خودمو لوس میکنم . بخصوص برای ننه بابام !!!

والله بحث جالبیه .. اما نمیشه کلی در مورد این موضوع نظر داد .

این حاج آقا احتمالا یه صیفه ی ردیف و تپل مپلی داشته که به ننه علی بی محلی میکرده. در جواب فیمینست های عزیزی هم که باز از آب نیمه گل لود ماهی گرفتن باید بگم که اگه مردهای ایرانی سکس بلد نیستن ، زنهای ایرانی هم اصلا hot نیستن !!!!!!!

سلام بر اصفاهونی خودم (دیگه کارت از محبوب بودن هم گذشته!)

:)

ما با هم خیلی راحت‌ایم و ربطه‌مون هم ابدا" پیچیده نیست. خیلی ساده به هم می‌گیم می‌شه پنج دقیقه وقت‌ات رو به‌ام بدی؟ این روش همیشه کار کرده و می‌کنه چون ابهام‌ای درش نیست.

گوشزد جان منم متاسفانه چندمورد این‌چنینی شنیدم.
زنی که تو راه‌بندون وارد مینی‌بوس خالی میشه و به راننده می‌گه شوهرش نمی‌تونه ارضاش کنه و حالش خیلی بده و... سکس تو مینی‌بوس می‌خواسته.( مرد از ترس هر چی پول داشته تعارف می‌کنه. فکر می‌کنه می‌خواد تلکه‌ش کنه. اما زن که محجبه و چادری بوده گریه می‌کنه و قسم می‌خوره که هدفش فقط سکسه و یه‌قرون نمی‌خواد)
زن‌هایی که روشون نمی‌شه مستقیما از شوهرشون سکس بخوان و ناخودآگاه به راه‌های بدتری روی آوردن. همین خانوم قصه‌ی شما هم اگر رک به شوهرش می‌گفت بهتر از این اداها بود...
اما چرا این‌طور می‌شه و آیا این خانم مقصره؟ من فکر می‌کنم که نه. این زن آموزشی در این ارتباط ندیده. شوهرش هم یا خنگه یا خودشو به خنگی زده( در مورد مردای ایرانی شماره‌ی اول صادق‌تره ) مردای ایرانی بیشتر به نیازهای خودشون توجه دارن. زنان هم اینو تابو می‌دونن که اونا پیش‌قدم برای درخواست سکس باشن....

زنها و مردها همواره در حال مبادله هستند. ازدواجهاي ايراني معمولا در نود درصد مواقع بخاطر سكس انجام ميشود. زنها در اين مبادله اكثرا جسم خود را وارد ميكنندو بعد از آن بدليل نداشتن كالاي ديگري باز هم ميخواهند با همان كالا مبادله را انجام دهند. مثلا از لحاظ فكري و روحي و مادي و ... در مقايسه با شوهرشون پايينتر هستند و بنابراين تبديل به يك موجود وابسته ميشوند و نميتوانند خواسته‌هاي معقول خودشان را براحتي برطرف كنند. اينجاست كه زن مدام آرايش ميكند، لباسهاي متنوع ميپوشد، جلب توجه ميكندو... چون براي نمايش قدرت خود ابزار ديگري ندارد. اما زنان اقليتي هستند كه از لحاظ فكري و مادي و علي‌الخصوص شغلي وضعيت مناسبي دارند. اينجاست كه فرد فقط يك كالا براي عرضه يا يك بازار براي مبادله ندارد و از جوانب مختلف با همسر ارتباط دارد و همسرش در اين مواقع نميتواند او را براحتي ناديده بگيرد. شايد بايك مثال موضوع روشنتر بشه: فرض كنيم كه ما براي معامله و ارضاء نيازهامون چند نوع پول داشته باشيم. پول قرمز براي نيازهاي جنسي،پول آبي براي نيازهاي روحي، پول سبز براي نيازهاي فكري و ... حالا اگر شما بخواهيد با پول قرمز(بدن) همه نيازهاتون رو برآورده كنيد امكانپذير نيست. مردها شايد پولهاي ديگري براي مبادله داشته باشند ولي اگر طرف مقابل نداشته باشد نتيجه ميشود روابطي كه بعد از شش ماه سكس طرفش خسته كننده ميشه و شايد بره به سمت يكي ديگه و...

من خیبلی راحت میگم یه کم منو تحویل بگیر .یا به من محبت کن یا الان احتیاج به توجه یا مثلا همدردیت دارم حالا از هر نوعی که باشه . ممکنه بگم لطفا یه ذره اینجا کنارم بشین و دستمو بگیر تو دستت اینکار منو تسکین میده. ممکنه بگم لطفا بغلم کن احساس بی پناهی می کنم.البته فقط در مورد اونهائی که می دونم تو دلشون جا دارم و دوستم دارن.باید اینو صراحتا بگم چون خیلی وقتها نیازم کاملا بر عکسه و میگم هیچکس کاری بکارم نداشته باشه یا تنهام بذارین لطفا. اینه که باید بگم الان تو چه حالی هستم و توجه و محبت لازم دارم.
در مورد سوال دوم بله موثره. ضمنا همونطوری که گفتم در مورد کسی که شما رو واقعا دوست داره تاثیرش حتمیه . از کسی هم که تو دلش جائی ندارم چنین چیزی رو طبعا هرگز درخواست نمی کنم.

سلام دکی فمنیست !!دیدی برگشتم ؟
خوشحالم که جواب امثال من رو هیچ وقت نمی دی !

sodabe jan shadid bahat movafegham khili khandidam

دکتر جان
این علی اقای شما، مثل اینکه خانوادگی یه چیزیشون میشه
فقط یه سوال دارم اون کلمه مذهبی در متنی که اوردید چه ربطی به داستانتون داشت؟ مثلا اون پیرزن اگر لامذهب بود کلیه مشکلاتش حل بود؟

اما جواب به سوالتون اینه که خیلی راحت به طرف مقابلم میگم که بهش نیاز دارم این نیاز متفاوته گاهی روحی گاهی فکری گاهی جسمی و حتی گاهی برای تفریح سینما...

ببخشید این بالایی رو من نوشتم
نگار

نااصفاهونی؟ از این فجیع‌تر نمی‌شد حباب آمال‌ام رو بترکونی!

خلاصه بین ما هر چی بوده تموم شده ...

:)

از ظهر تا حالا منتظرم ببينم هاله چی می گه بفهمه! هاهاها فکر نمی کردم انقدر فجيع باشه ولی!

يه اسم فاميل هست که تو اصفهان خيلی زياده اسم يه شهره که خيليا ازش رفتن اصفهان قرن مرن های پيش. هر اری می کنم يادم نمی ياد! خلاصه گوشی جان شمام اگه اهل اونجايی بندو آب نده که اسمت لو می ره!

هاله جان تسليت عرض می کنم! اصن بيا بالای ديوار پيش خودم.

دلم خنک شد ! در مورد شماره پنجمی :)

lol

از همه قصه‌ات آن پنجمي بانمكتر بود.
ضمنا، خانم پنجاه ساله‌اي كه شوهرش خوابست كشش دراماتيك ندارد.
همچنين، آنچه كه مانع ابراز صريح احساسات است بيشتر فرهنگ است تا مذهب. مذهب خودش در ظرف فرهنگ مثل نمك حل مي‌شود.
ايضا، يك سري به من بزن بعد از اينهمه وقت.

شاد باشي

مخلصیم سنگین

هاله جان
روم سیاه...فکر می‌کردم خودمو دوست داری!
آخه دو ملیون دیگه هم تو این شهر زندگی می‌کنن!
با اینحال همه این مدت با بد و بیرا‌ههایی که به ذات اصفهانی من داده شد کلی حال می‌کردم!
من تو رو فارغ از محل زندگیت دوست دارم.

چرا من این پستت رو ندیده بودم؟ آهان... ته‌نوشته؟:)
حالا باید اعتراف کنی که کجایی هستی. تهرانی که نیستی... یزدی؟:) شوخی نمی‌کنم ها... من یزدی‌ها و همه‌ی اهالی ایران و جهان رو دوست دارم.
از دعوتت ممنون. خیلی خوشحال شدم...
هر چی می‌گذره دلم برای اون حاج‌خانومه می‌سوزه:(
خارج بود می‌رفت سکس شاپ لابد.

دکتر عزیز ؛ همیشه منو وادار به فکر کردن میکنی ، کاری که حداقل این روزها سعی میکنم کمتر نجام بدم،چیزهایی که مطرح کردی منو میترسونه ! دکتر واقعا نمیشه بدون این سکس لعنتی زندگی کرد؟ نمیشه بدون این که به بدن و چشم و ابروی طرفمون حتی نگاه کرده باشیم یا هم آغوشی اش را متصور شده باشیم عاشقش باشیم و جونمون باسش دربره! وای چه شاعرانه شد اینایی که گفتم !
- در مورد جلب توجه نمی تونم اظهار نظر کنم چون خودم اکثرا از این که زیاد تحت توجه دیگران هستم ، متنفرم. خوشحالم اصفهانی نیستی ولی نمی دونم چطوری با این اصفهانی ها میسازی ؟؟؟ نه ! خداییش چطوری ؟

ولی ما چه خنگيم! آخه اصفهانی بدون پس انداز مگه اصلا وجود داره؟ من فکر می کردم جهش کرومزوميه!

ولی نگته انحرافيش حاضر جوابی و بامزگيت بود گوشی جان. پس بايد اهل يه جاهايی همون دور و برا باشی.

می گم که،دکی جان خودت منو فيلتر کن انگار من نمی تونم واسه اين پستت هی کامنت نذارم!

يكي از دوستان روانشناس تعريف مي كرد كه مدتي پيش يكي از بيمارانش كه خانمي لرستاني هم بوده انداظهار كرده است كه شوهرش او را دوست ندارد و وقتي مشاور عزيز ما علت را پرسيده اند با لهجه زيباي لرستاني گفته است كه شوهرش ديگر او راكتك نمي زند!!!! و او مطمئن است كه شوهرش ديگر او را دوست ندارد

تحقيقات نشان مي دهد مصرف مقداري هورمون اكسي توسين بسياري از اختلافات زناشويي را حل مي كند.شما كه دكتريد بگيد چرا؟

سلام.دکتر یه سوال نیمه پزشکی.آیا این احساس دوست دختر من که میگه سکس یه رابطه ی کاملا عاطفیه بین همه ی دختراس یا اینکه نه؟

doctor jan yk soal daram misheh rahnemai konid jaddi ast bacheh tagriban 3 saleh daram mikham dar moredesh ba yk ravanshenase koodak sohbat konam shoma kasi ra mishenasid ke komakam bekoneh,bara javabetoon behamnja sar mizanam ageh momkene to hamin commentdooni rahnemaii konid behar hal mamnun

آنا جان
در اصفهان می‌شناسم

ebteda kheili mamnun az inke javab dadid man iran nistam bekhatere hamineke nemitunam huzuri morajeh konam va jaii ke astam ageh lazem shod emaili tozih midaham nemisheh kari kard bekhater e hamin mikham bedunam kasi az tarighe email ya web mituneh komakam koneh,kheili vaghteshuno nemigiram .baz ham mamnun az lotfetun

فکر نمی‌کنم از طریق ایمیل یا چت کسی به مشاوره روانی بپردازد

albateh intora ham nist alan inravesh kam bekar nemireh va manzure man ham moshvereh nabud faghat yk soal bud ke mikhastam beporsam.mesle inke bejaii nemirese bebakhshid vagtetuno gereftam.shad bashid

سلام خدمت دوستان
.
.
.
مطلب 1-توجه كنيد كه بحث مطرح شده درخصوص س ك س نبوده ولي بدليل مشغوليت ذهني ايرانيان به جاي جواب گويي به ان به يك مسله ديگر پرداختند...كه اين نشانه عدم بلوغ فكري ايرانيان است
2-هر گاه انسان كم آورد بايد شروه به ايجاد دلسوزي در طرف مقابلش كند...اين طرفند يك بحث كاملا علمي و معتبر است...به عنوان مثال در جنگ عاشورا وقتي كه سپاه حسين ابن علي شكست خورد چه زيركانه با توسل به خود را مظلوم نشان دادن به موفقيتهاي بعدي رسيدند...و اين راه كار كاملا موفق بوده است
............................
من اكيدا تاكيد دارم كه ترفند خود را مظلوم نشان دادن در هنگامي كه از طرف مقابل شكست ميخوريم مي تواند موثر عمل كند
به عنوان مثال من هر دختري كه دوستي ام را قبول نكند...برايش پيغام ميفرستم كه من دارم ميميرم...ناراحتي قلبي دارم و از اين بحثا ...مثلا از بس گريه كردهام بردنم بيمارستان...اينجاست كه دختره خر ميشه ميپرم سوارش ميشم
.....................
آقا يك چيزي بگم ..اين دكتر رو ولش نكنيد..استاد جامعه شنلسيه....من شاگردشم
من همينجا ازش تشكر ميكنم(بخصوص براي بحث استيلا)

هم پستت خیلی جالب و خنده دار بود هم اون ضربه ی احساسیتون. حالا میفهمم بی خود نیست این همه طرفدار دارید واقعا نوشته هاتون ارزشش رو داره.

این داستان رو برای اون خانم تعریف کنید شاید کار ساز شد.
یک خانمی از مسجد بر می‌گرده به آقا می‌گه: آخوند روی منبر گفت که هر که با زن خودش هم خوابی بکنه توی بهشت یک خانه برای خودش ساخته.
مرد بیچاره هم که تمایل چندانی نداشته برای بدست آوردن یک خانه در بهشت هم که شده مشغول می‌شه. بعد از اینکه خانه رو می‌سازه خانم باز دلش می‌خواسته، رو می‌کنه به حاج آقا می‌گه بیا حالا که یک خانه برای خودمون ساختیم یکی هم برای بابا مامانت بسازیم. حاج آقا یک خونه دیگه هم می‌سازه. بعد از ساختن خونه دوم خانم باز ول کن نبوده، یک بار دیگه می‌گه بیا یک خونه هم برای بابا ننه من بسازیم! حاج آقا هم که دیگه حالشو نداشته به دم و دستگاه مبارک اشاره می‌کنه و به خانم می‌گه: این بیل و این هم کلنگ خودت بساز ما دیگه نیستیم.
از شوخی که بگذریم، برای جلب توجه راستشو بخوای هیچوقت به این مساله فکر نکرده‌ام چون اکثرا مورد توجه بوده‌ام و نیاز چندانی به این کار نداشته‌ام. ولی شاید برای اینکار استفاده از آب‌های خوش بو و لباس تمیز و مرتب و شیک برای شروع بد نباشد. رقص هم پدیده بدی نیست، ولی تصور اینکه اون حاج خانم و حاج آقایی که در بالا ذکر خیرشان رفت از عطر و رقص برای جلب توجه یکدیگر استفاده کنند کمی بخوشبینانه به نظر می‌رسد.
بهترین حربه ایجاد حس حسادت است که می تواند حربه موثر ولی هم زمان خطرناکی باشد این آخری را حتما با مشاوره یک روانپزشک مورد استفاده قرار بدهید.

کاملا درسته. آدمها محتاج توجه اند. اما چون ما ايرانی ها با خودمون رو در بایستی داریم اينجا هم نمی تونيم خودومون باشيم و صادق باشیم. اينه که خواسته اصلی مونو با نق و نوق يا همين مريضی مطرح می کنيم.

يه بار يه نفر به من با يه حالت فاتحانه ای انگار که راز مهمی رو کشف کرده گفت: فکر کردی نمی دونم اون موقع ها دوستم داشتی؟؟!
هاهاها
مامان بزرک من هميشه با افتخار می گفت: من که هيچ وقت بابايی تو دوست نداشتم!

خب معلومه وقتی توجه هم بخوای به جای محبت کردن -که محبت مياره احتمالا!- قش می کنی و از اين کارا. اينه که بده. نه خود توجه خواستن.

این مثال نحوه لباس در‌آوردن بیماران را از خودت در آوردی یا جدی می‌گی؟
تو خودت چطور جلب توجه می‌کنی؟

به به از این که به اتفاق آراء تحریم شدیم بعد این گوساله گان وبلاگستانی نشسته اند یلدا بازی راه اتداخته اند و از کس و کون و کیر خایه هایشان می نویسند. حقا که این تحریم بر ملت کس و کون باز مبارک باد.

به به از این که به اتفاق آراء تحریم شدیم بعد این گوساله گان وبلاگستانی نشسته اند یلدا بازی راه اتداخته اند و از کس و کون و کیر خایه هایشان می نویسند. حقا که این تحریم بر ملت کس و کون باز مبارک باد.

سلام همکار گرامی گوشزدهای امروزت هم مثل همیشه به جا وجالب بود من لینک شمکا را دروبلاگم قراردادم با اجازتون
موفق باشین

این خانواده کس خل باشی علی رو درست کردی تا به این وسیله ایده ها ونظریه هاتو بگی !ولی سر هم بندیت خیلی تابلو بود. هرکی باور کنه ازهمون علی ومامانش هم کس خل تر وخنگ تره آقای دکتر!!!!!

مرتضای عزیز
اگرچه احتمالا اصرار و تاکید من بی‌فایده است ولی هم علی واقعی است و هم ماجراهایش.
حتی ذره‌ای غلو و اغراق در هیچیک از این ماجراها نیست.
کسانی از خوانندگان این وبلاگ هستند که می‌توانند در صورتی که لازم باشد بر درستی این ادعاها گواهی بدهند هر چند که صورت مسئله این نیست.

آنا جان!
شاید این به دردت بخوره:
http://community.iransalamat.com/

سلام‌ علیک‌ام حاج آقا دکتر گوش‌زد! :)

دو چیز:

اول این‌که تصور من این بود که می‌خواهی ملت بگن چه جوری توجه افراد دور و برشون رو جلب می‌کنن ولی مثل این‌که این جنبه سکسی‌اش هم واسه خودت و هم واسه خواننده‌گان به جنبه‌های دیگه چربیده حسابی. :)

دوم این‌که شاید با مقادیر زیادی منت‌کشی بتونی اون خلاء مربوط به اصفاهونی‌ نبودن‌ات رو یک کمی پر کنی. منتظرم. :)

در ضمن دكتر فكر كنم بعضي دوستان راست ميگن...شما يك ذره با اين اصفهانيا در گيري داري...همش تو وبلاگتون اين كلمه رو تكرار ميكنيد
ولي اشكال نداره بزار تو هم اين عقده رو داشته باشي
در ضمن ما نفهميديم شما دكتر چي هستييد؟(زنان و زايمان !)
ولي دكتر مغز اعصاب رو ميدونم هستي!!!!

سلام!
موضوع مهمی رو مطرح کردین ولی جدید نیست. من تقریبا مسلمون هستم و شیعه، بنابراین یک خاطره ای از امام صادق براتون نقل میکنم. یکبار یکی از امام میپرسه: جناب امام، آیا درسته که هنگام سکس، به همسر نگاه کرد؟
به نظرتون امام چه جوابی داد؟
بعد یکی دیگه پرسید: آیا میشه محل سکس خانم رو بوسید؟ و فکر میکنید امام در جواب این سوال چی گفت؟ جواب این سوالها خیلی عجیب نیست، اما عجیبتر، سوالی هستش که مطرح میشه. این تفکر که نگاه کردن به زن، در هنگام سکس، درست نیست، چیز جدیدی نیست و متاسفانه هنوز هم رواج داره. نه نگاه واقعی و نه نگاه عاطفی.
چیزی که میخوام بهتون بگم اینه که خدای حکیم، ارضای جنسی در زن رو مرحله ای و تکنیکی قرار داده، حتی رسیدن به اوج رو در مرد و زن متفاوت قرار داده. زنها، تحریک جنسیشون خیلی بیشتر طول میکشه. اگه اوج جنسی مرد حداکثر 10 ثانیه طول بکشه، برای زن، این زمان تا دو دقیقه هم ممکنه طول بکشه.
برای همین، ائمه ما، یک روند در حدود 10 مرحله ای برای هر سکس رو در معرفی کردن که مرد باید برای زن انجام بده و گرنه مدیون زنشه.
اما کو گوش شنوا. ما با خودمون تعارف داریم. خیلی خیلی زیاد تعارف داریم. و از چیزهایی خجالت میکشیم که خدا بعنوان هدیه در اختیار ما گذاشته.
وبلاگ خوبی داری آقای دکتر، از این به بعد مشتریت هستم.

از همه بحث ها بگذریم من انقدر لهجه اصفهونی رو دوست دارم که نگو...

سلام.وبلاگت رو از طریق تلخ مثل عسل پیدا کردم.خیلی عالی بود.فکر می کنم اصلا زنان ما جلب توجه کردن و بروز احساساتشون رو اد نگرفتن و اینقدر همیشه احساس شرم کردن که نیازهاشون رو پنهان می کنن.در مورد خودم باید بگم که تازگیا دارم راهش رو پیدا می کنم.

من خواستم به آقای محمد که نوشته اند" تقریبا مسلمون و شیعه هستند" بنویسم که :
ببینید شما یک جوری نوشته اید خاطره ای از امام صادق که آدم فکر می کند شما کنار دست این آقای صادق بوده اید !!
و بعد، در این دنیای مملو از اطلاعات و علم اصلا نیازی به سخنان آدمهایی با دانش محدود 1400 سال پیش نیست به خصوص در مورد بحث های علم روانشناسی و بیولوژی که هر روز به روز می شود !
و گوشزد جان این جا در آلمان یک طنز هست که در مورد آدم های پیر می گویند و آن هم این است که این افراد سرگرمیشان نزد دکتر رفتن است و به همین خاطر می گویند مثلا :
راستی خانم یا آقای اشمیت امروز نیامده مطب؟
آره، آخه مریض هستن !!
و تحلیل روانی آن هم در مورد این افراد این است که آن ها چون پیر و تنها هستند نیاز به تماس بدنی دارند bodycontact ...
این را در پاسخ آن نکته ای نوشتم که شما در مورد معاینه ی بدن افراد کهنسال نوشتین.
و به نظرم بسیار هم طبیعی است که این بادیکنتانت از نون روز و شب هم برای انسان واجب تر است، این طور نیست ؟؟

سلامز ميخوام ىر جواب اون دوستمون جبل جيران كه كفت امام حسين بس ازشكست تو كربلاشروع به مظلوم نمايي كرد به توجه به كدوم مدرك معتبر استناد ميكنند ميشه به ما نااكاهاناكاهي و بينش لازم رو بدهند حتماخطابه محكم و استوار حضرت زينب سلام الله مظلوم نمايي بود! اما مرتضي و حميدجان به جه دليل وقتي جوابي به عنوان مطرح شده نداريدبه فحاشي و مغلطه كويي مي افتيد!
سودابهجان ازنكته سنجي و دقت نظرت ىر موردمتن مربوط به امام صادق خوشم اومدولي فكر ميكنم دليل محمد در بيان اين سخن همون كشش دروني انسان به تكيه بر مذهب بود درسته كه امامان ما مربوط به ساليان بيش بودند ولي محتواي سخنانشون مربوط به اينده هم هست منتها به خاطر بايين بودن سطح درك مردم زمان بايستي به كفتن كلمه حلال و حرام متوسل ميشدن حرف شما به اينكه جرا بجاي اعصار قبل به سخنان دانشمندان كنوني متوسل نشيم مثل اين ميمونه كه بكبم جرا الان كتب بوعلي سينا در دانشكاههاي اروباي تدريس ميشه وقتي اينهمه دكي جديد هست جراكنكره حافظ شناسي بركزر ميشه وقتي شعر نو هست جرا مه در مسايل مختلف به سخنان دكارت - كانت- هوكو-هومر-::::: بركشت ميزنيم مكه مربوط به كذشته نيستند!!مكه اينا تحصيل كرده بودند مكه نه اينكه تمام علمشون وداشته هاشون خداداد بود!اما در رابطه به بحث مربوطه ميكم تو مسايل جنسي اينقدر سخت عمل نميكنم بلكه خيلي راحت اكه خارج اؤ بستر باشيم تو بغلش يا كنارش ميشينم و با نازو نوازش ميكشونمش به لحظه حساس واسه و اكه تو بستر كه ديكه كار راحتتره مفاعيل" مفاعيل"مفاعيل من 36 سالمه هميشه ارايش زيبا تو خونه و بيرون خونه ميكنم لباسهاي خوب ميبوشم به خودم حسابي ميرسم اكه احساس شك به شوهرم داسته باشم حسادتش رو تحريك ميكنم اجازه ميدم همسرم با ديكران منظورم خانمهاي ديكه هست بكو بخند داشته باشه هرجي كه واسه خودم ميخوام حدود 90 درصدش نه 80درصدش رو واسه اونم ميخوام خوب وقتي اينهمه امكانات دورش ميريزم و ببينم به كس ديكه توجه ميكنه ميبرمش زير ذره بين و اونوقت كه سخت كير ميشم در حبني كه زيبايي ظاهريم و محسنات مورد توجه اونو جه از نظر جسماني و جه شغلي تقويت ميكنم

راستي مطلب بالا رو من نوشتم و اسمم هم سروره

سلام
باز هم داستان تكراري هميشگي
اين دفعه من در چت خودم را زن 28 ساله طالب ليزبين معرفي كردهام و البته دختري نيز با من شروع به صحبت ميكند.....اما يك صورت مسله كه من باشم معلوم است كه پسر است ...اما نكته مهم انست كه انطرف قضيه كيست
دختر يا پسر؟
من شخصا به اين نتيجه رسيدم كه پسر است ...حالا شما حس كار اگاهي خود را به كار بيندازيد و از مكالمات زير نتيجه گيري خود را بكنيد....
---------------------------

SARA_2006 SARA_200

قسمت اول چت پا ك شده است...

نزديك بود
گمت كنم
-: چي
-: 50 تا پي ام رو صفحم بود
-: صبر كن
-: پيدا نكردم
-: باشه اون کست بيفته دستم
-: شرمنده
-: نمي دوني چي کارش مي کنم
-:
-: خواهش مي کنم
-: خوب؟؟
-: کجايي؟

-: اومدم
-: ولي بايد تو خونه ما باشه ها
-: دلم برات تنگ شد
-: ميريم طبقه پايين
-: باشه بابا مطمئنه
-: ؟؟
-: اره
-: يكساله
-: كليدش دست منه
-: مريم جان من دارم مي ميرم الان
-: چه جوري خودمو ارضا کنم
-: ؟
-: اب کسمو هي بو مي کنم
-: واي ديونه مي شم
-: بگو
-: تو بگو
-: نميدونم چي بگم
-: شما بلديد
-: من رفقط ديدم
-: هر چي تو ذهنته
-: چي؟
-: دوست دارم
-: مثل خارجيا
-: كه چند تا زن باهمن
-: باشي
-: خوب
-: اگر خاستي اناهيتا هم بدم
-: نمياد باشه
-: چي من نفهميدم
-: چي گفتي
-: خانواده 3 نفري ميشيم
-: فكر ميكني
-: مي خواي به اناهيتا هم بگم؟
-: خوبه يا نه
-: دو نفري
-: باشيم
-: نه حالا
-: اناهيتا خيلي مطمئنه
-: خودتمي دوني
-: اول بايد ببينم ميشه يا نه
-: چي
-: ؟
-: اره
-: هر چي بخاهي
-: نگو
-: بگو
-: نميدونم
-: خوب من کستو بليسم از حال که نميري
-: ؟
-:
-: وا
-: من فقط اونجام رو نميخام بليسي
-: چرا؟
-: نمي دوني چه حالي داره
-: بيتر گوشام رو خوشم مياد
-: اصلا اصلا نميتوني تصور کني
-: گوشم رو هم بايد بليس
-: اونکه اول ميليسم
-: سر حالت ميارم
-: من از اونجا خوشم مياد
-: اره
-: کير مصنوعي را هم بيارم؟؟
-: نه بابا
-: چرا؟
-: مي ترسي؟
-: اره
-: از جي؟
-: تو کيفم جا مي شه
-: ؟
-: خوب
-: بيار
-: مي توني تحمل کني
-:
-: نه
-: چرا اخه
-: من گفتم بايد اروم باشه
-: ارووم
-: منم دوست ارم ارووم باشه خيلي ارووم
-: من مي دونم از حال ميري
-: ؟
-: از حال ميري
-: لختت که کردم
-: من بازم مي گم تو چرا نمي گي تو هم بگو
-: از خاطراتت بگو
-: من پرده ندارم
-: بي خيال ماهم نداريم
-: پرددت چي شده؟
-: خيالي نيست
-: صادقانه قرار بود
-: قبلا سکس داشتي
-: كم كم
-: بايد روم بشه
-: يا نکنه شوهر داشتي بازم اشکال نداره
-: اي ول
-: نه
-: كار ....بود
-: داره کمکم از تو خوشم مي اد
-: چون مي خواي مثل من صادق باشي
-: نميگم كي
-: کي
-: داداشم
-: بگو خواهش مي کنم من خيلي خيلي با ظرفيتم
-: نه بابا
-: براي 7 سال پيشه
-: خوب
-: داداشت چند ساله بود
-: من و داداشم
-: بچه كه بوديم با هم بازي ميكرديم
-: براي همو ميماليديم
-: قشنگ مثل من تعريف کن
-: ولي سرمون نميشود
-: 21 ساله بودي
-: نه بزرگتره 30 سالشه ازدواج
-: كرده
-: تو 21سالت بود اوون موقع؟؟
-: كمتر
-: خوب
-: تعريف کن عزيزم
-: هيچي برام نشست
-: يكبار تعريف كرد و بعد شروع كرد خرم كرد
-: و ماليد
-: چه جوري
-: بعدش هم من ديدم حريفش نميشم
-: بگو
-: گذاشتم بزاره
-: من مي خوام با من همه چيز بگي
-: خوب
-: 10 باري كرد
-: بعدش ديدم خون نميشم
-: پريود
-: ترسيده بودم مثل سگ
-: رفتم دكتر گفت براي قرصايه كه ميخوري
-: ديگه ازون به بعد
-: هم تو روش باستادم
-: و نذاشتم
-: گذاشت تو کست؟
-: نه؟
-: اگر حامله ميشدم كارم تموم بود
-: اره
-: پس كجام گذاشت
-: زير بغلم
-:
-: دوستم اخه لا پستونامم مي زاشت
-: اون وقت حاليمون نبود
-: كاندوم بزاريم
-: همينه ميگم مردا
-: همه جاي ما ميكنن
-: زير بغل
-: لاي پستون
-: با پاشون براشون جلق بزنيم
-: ميگان
-: واسش که زبونم لال ساک نزدي
-: ؟
-:
-: اون كه ديگه رو شاخشه
-: كي نرده كه من نزنم
-: اي ول
-: مريم جان
-: ؟
-: اره
-: عزيزم
-: بازم اره
-: ما مثل پسرا نمي کنيم که
-: اين صدها برابر سکس با پسر حال مي ده
-: خيلي خيلي بيبشتر از سکس با پسر
-: چطور مگه
-: منو داري بد جور طالب ميكني
-: روغنه داستانش چي بود
-: ارووم کستو لبتو گوشاتو پستوناتو که ليسيدم
-: يه رو غن مخصوصه که اناهيتا مي اره
-: روغنه ذا به کله بدنت مي مالم
-: و شروع به ماساژ مي کنم
-: بعد از اينکه کاملا حشري شدي
-: من ميخام بخابم
-: يواش يواش
-: ول كن
-: من خستم
-: باشه
-: عزيزم
-: بگو چه كار كنيم
-: من كرج بيا نيستم
-: چي کار کنيم يه چيز بگم
-: باشه
-: ما ارياشهر ميشينيم
-: من بايد ببينمت
-: بگو
-: اول
-: فردا مي توني وب جور کني
-: بگو
-: ؟
-: اره فكر كنم
-: فردا
-: فردا شب ساعت 1 مي توني آن شي
-: اره ميتونم
-: 1 شب/؟
-: خوب
-: خوب
-: به من حق بده ديگه
-: تو هم كم بيار
-: باشه
-: اصلا داري
-: نداري
-: باشه
-: نه به خدا ندارم
-: الان نداري
-: ميخري
-: الان ندارم نه
-: کامپيوتر دادشم داره کش مي رم
-:
-: چند تا داداش داري
-: بگو ببينم
-: يکي تبريز مي خونه
-: پس پر
-: مي خواي شمارشو بدم دوست دختر نداره
-: لرو بابا
-: خيلي هم خوشکله
-:
-: نه
-: به خدا از تو خوشم اوومد به داداشم پيشنهاد مي دم
-: بقيه داداشات چي
-: داداشم ارشد مي خونه
-: چي
-: 29
-: سالشه
-: جدي مي گم
-: به خدا
-: کجا رفتي باب
-: مريم جان
BUZZ!!!
-: يك دقيقه صبر كن
-: کجا رفتب
-: رفتي
-: چي كجا رفت
-: تو ديگه
-: رشته درسيش
-: کا مپيوتر مي خونه
-: ولي الان
-: مامانم هي اصرار مي کنه که با هاش بيا زن بگير مي گه دختر مورد علاقمو پيدا نکردم
-: کجايي؟
-: عزيزم
-: چرا جواب نمي دي
-: دوستم اومده دارم ردش ميكنم
-: ببخشيد
-: تو حرفت رو بزن
-: خواهش مي کنم
-: مگه نمي خواستي بري بخوابي
-: دوستم اومده
-: داره باهامحرف ميزنه
-: پسز
-: دوست پسرت؟
-: يا دوست دخترت؟
-: دختره
-: رفت
-: حالمو گرفت
-: چرا؟
-: هيچي
-: فردا ساعت 1
-: نمي
-: يا امشب
-: نمي گي چرا
-: من كه قاطي كردم
-: امشب
-: منظورمه
-: ساعت 1
-: من الان برم بخابم تا يك شب خوابم
-: وب كم
-: ازكجا بيارم
-: بياريا
-: به
-: بابا يکي بخر
-: سعيم رو ميكنم
-: توهم
-: تنت ميخارهها
-:
-: من ميگم پس نميخام
-:
-: تو برام ميچيني
-: چيو؟
-: داداشاتو
-: حالا کستو که با دندونام گاز کرفتم اين جوري نمي گي
-:
-: نگران نباش
-: ولي بايد دلشو به دست بياري
-: ببين
-: از تو يه خواهش دارم
-: بگو
-: فعلا نگي به داداشم که سارا معرفيت کرده
-: خيلي بد مي شه
-: زن داداشم بشي که چه بهتر
-: چرا
-: حالا خوب نيست بدونه که ما با چت اشنا شديم
-: پس به داداشات بگم تو خيابون
-: پيداشون كردم
-: نه بهت مي گم
-: تو كه گفتي سكس مرد خوب نيست
-: من اول بايد ببينمت بعد از طرف داداشم خواستگاريت کنم
-: چرا
-: وا
-: ولي زن خيلي بهتره
-: داداشم کارشو بلد
-: خيلي درس خونه
-: اگه بتوني مخشو بزني خوبه
-: ولي به خدا راس مي گم
-: از تو خيلي خوشم اوومده
-: ببين
-: نمي دونم چرا
-: جانم
-: اول من بايد با تو اشنا بشم
-: اره ديگه منم همينو مي گم
-: منم بايد حتما ببينمت
-: بعد
-: بعد گفتي كير و كس هر كه رو بخاهي ميليسم
-: اي ديشو مي خواي
-: الهي بميرم حشريم نکن
-: اره
-: بعد به مو قع شماره تلفنشو مي دم
-: ولي بهش نگو
-: اره بگم منو مي کشه
-: تو ايديش فقط منو اد کرده
-: delkarishta4s
-: شماره تلفن بهت ميدم
-: تنها خونه گرفته
-: ولي الان نه
-: کستو بخورم الهي
-: دو روز بيايي پيش ما مي دوني که دنيا چه جوري
-: چهئ جوريه
-: تو نمي دوني که فکر مي کني سکس الکي ما کارمونو بلديم داش
-: تو دلت مي اد کير مصنوعي را تو کسم فرو کني
BUZZ!!!
-: نه
-: چرا
-: ببين ميشه برم
-: ارووم
-: مامانم داره مياد
-: باشه
-: ببين از رابطمون اف نزاريا نه به نفع خودته نه به نفع من
-: براي برادرم
-: منظورمه
-: کاري نداري
-: خوب
-: باي
-: باي
-: دوستت دارم
-: باي
-: باي
-: وبکم يادت نره
-: باي
-: ببخحشيد دارم
-: با دوستم
-: حرف ميززنم
-: وقت نميكنم
-: ببخشيد ها
-: خواهش مي کنم عسلکم
-: منم مي خوام برم
-: باي
- has signed out. (2006/06/05 07:54 ب.ظ)

ajab mamani,tu in sen donbale jalbe tavajoh bude unam az in tarigh ? =))) malum nist javoon bude chi bodeeeeeeeeeee .

kheili yalda bazitun ghashang bud, bekhosus robudane dokhtare hamsaye :D khoda sabretun bede doctor ba in bimaraa :)

سلام، من برای ادای خواسته ام از کلمات مستقیم استفاده می کنم:
چه وقت مهر طلبی
چه وقت س ک س طلبی
چه هر وقت دیگه
حاضرم نیستم این شرم زن بودن رو که هی از بچگی بهمون یاد میدن باور کنم یا رعایت کنم.

متاسفانه مشکلی که این حاج خانم داشت من در سن 26 سالگی و در اوج جوانی و زیبایی با شوهر سرد مزاج و بی اعتنایم دارم. من شبها با لباس خواب به سراغش می روم و او را در آغوش می گیرم و می بوسم و حتی لخت می شوم و باز هم او را در آغوش می فشارم ولی او اعتنایی نمی کند و پشتش را به من می کند و می خوابد من از لحاظ جنسی خیلی گرمم ولی متاسفانه با این بی توجهی ها و سردیها روبرو شده ام و مجبورم ایم میل را در خود سرکوب کنم و به دلیل پایبندی به اعتقادات مذهبی حتی فکر ناجوری را هم در ذهنم راه نمی دهم حتی گاهی اوقات که نیاز جنسیم را به وضوح به او می گویم او جواب می دهد حال ندارم یا خسته ام لطفا مرا راهنمایی کنید الان شاید یک ماه است رابطه محبت آمیزی با من نداشته چکار گنم کمی گرم و پر انرژی تر نسبت به زندگیش باشد.

دکتر گوشی کجایید؟

ستاره عزیز من هم مثل تو وقت مهر طلبی یا س ک س طلبی خواسته ام رو به راحتی و زیبایی "دوستت دارم" بیان می کنم. من هم یه زمانی مشکل تو رو داشتم. یه وقتایی مرد گرسته ش نمیشه برای اینکه قبلا جایی خودشو سیر کرده یه وقتایی اصلا اشتهاش کوره
هر دوتاش چاره داره
ولی عزیزم خواهش جسمی ت رو سرکوب نکن. شوهر کردی که دیگه برای خواهش تن جواب داشته باشی بی دغدغه ی جهنم!!! همسرت یا باید بره درمان شه یا حقیقت رو بهت بگه. سرکوب خواهشت توسط خودت هم جنایتی ست همسان با زنا! بهت بر نخوره مذهبی گفتم که قیاسش راحت باشه. جسم هم مثل روح نباید گرسنه بمونه. رساله رو نگاه کن حتی در باب ارتباط مرد با مرد و انسان باحیوان هم حکم داره. شوخی نمیکنم. تو هم خواهش جسمت رو جدی بگیر اندازه ی وقتی که نیاز به توالت رفتنت رو میدونی که اگه برطرف نکنی چه ریدمانی میشه. خیلی بیشتر از او جسم و روحی که خواهشش برآورده نشه می رینه توی روح و جسم. قانون اول خداوند اینه که به خودت خیانت نکن و نکن ستاره جان! چشمک بزن به خودت و خواسته هات که خداوندی که بهش پایبندی از آدمایی که به خودشون ظلم می کنن خوشش نمیاد. فکر ریاضت رو هم از سرت بیرون کن. پیغمبر خدا همه ی زنهاش زیبا و زیباترین بودن.

فقط می تونم بگم که عالی بود همکار عزیز...

کارمن عزيز با اين قوانين ما سنگسار و از اين بساط ها و نداشتن حق طلاق زدن اين حرف شما زدنش راحته اما عمل کردن بهش هم خطرناکه و هم سخت.

این راهنماییها برای من کارساز نیست من روش منطقی و عقلانی برای پایبند کردن همسرم به زندگی و عشق ورزیدن به خودم می خواهم مشکل من تنها جنسی نیست که گفته اید بی خیال جهنم مشکل من درد محبت و بی توجهی همسرم است که معتقدم روابط محبت آمیز جنسی خیلی از مشکلات را حل می کند. من به همسرم خیلی علاقه مندم و واقعا عاشقش هستم ولی نمی دانم چرا هر چه بیشتر به او توجه و محبت می کنم او از من دورتر می شود آیا همه مردها همین طوریند مرا راهنمایی کنید با او چطور برخورد کنم

دوباره سلام!
و اما درباره خاطره با امام صادق، این یکی از تکنیکهای جلب توجه هستش که یه لبخند کمرکنگ رو میتونه رو لبهای هرکسی بیاره.
و درباره بقیش، از سرور جان، متشکرم، استدلال خوبی بود. ولی نمیدونم اون حکایت طولانی معاشقه، چه ربطی به اصل این داستان داشت.
و در نهایت خواستم بگم، الان معتبر ترین تکنیک معاشقه، از کتابی به نام کاماسوترا، ارائه میشه. این یک کتاب باستانی هندی هستش که که البته الان مطالب خیلی زیادی به اون اضافه نشده.
اگه میتونستم این کتاب رو ترجمه میکردم.

سلام بکن بکن سکس بکن

فتنه احمدی‌نژاد. سلام، الان تازه متوجه شدم چرا در سالروز وفات امام خمینی ، حضرت امام خامنه‌ای فرمودند که خود امام خمینی بارها فرمودند اشتباه کردند و منظور ایشان از این حرف چه بود . با رفتار اخیر رئیس جمهور بالاخره روشن شده است که احمدی‌نژاد با دادن نتایج آرا دروغی انتخابات به امام خامنه‌ای، باعث شدند که حضرت امام خامنه‌ای در ملا عام اعلام کنند که حمایت از احمدی‌نژاد بعد از انتخابات، اشتباه بوده است. فتنه اصلی‌ زیر سر احمدی نژاد و خائنین امثال خودش بوده و هست.ای کاش دسته احمدی‌نژاد هم سر به خیابان بگذارند شخصاً ترتیب ایشان را هم از پشت بام خواهم داد. سرباز ولایت من هستم نه آن مشائی دزد.

Template Designed by Douglas Bowman - Updated to New Blogger by: Blogger Team
Modified for 3-Column Layout by Hoctro, a little change by PThemes