پیش بینی

1- فرض کنید زن شما به مسافرت رفته است و شما با استفاده از فرصت با دختر همسایه روی هم ریخته اید!
در لحظه حساس زنگ خانه تان می خورد و شما که فکر می کنید پیتزا دلیوری برایتان شام آورده است در را باز می کنید و با کمال تعجب با دایی و زن دایی و بچه هایش روبرو می شوید که از شهرستان برای دیدن شما آمده اند!
علیرغم آبروریزی زیادی که وجود دارد قطعا ترجیح خواهید داد که آنها را به منزل راه ندهید تا از آبروریزی بزرگتری جلوگیری کنید!
2-همه شواهد دلالت بر این دارند که لایه های افراطی جناح محافظه کار دست به تقلب وسیع و گسترده ای زده اند که اکنون برای جلوگیری از آبروریزی وسیع تر نه حاضر به پذیرش کمیته حقیقت یاب می شوند و نه آنرا به مجمع تشخیص مصلت یا نهاد دیگری ارجاع می دهند.
ابعاد این تقلب و نحوه آن چنان شرمسار کننده است که ترجیح می دهند به روی مردم بی دفاع آتش بگشایند اگرچه بدانند که
آن را در همه جای دنیا نمایش می دهند...خبرنگاران خارجی را از ایران اخراج کنند و سران اصلاح طلب را به همراه هزاران نفر دیگر به زندان افکنند ...ترجیح می دهند که با دروغهای بزرگ و تفسیرهای مضحک خود را در صدا و سیما مضحکه خاص و عام کنند...در برابر اصرار به مناظره زنده در صدا و سیما به شدیدترین شکل ممکن مقاومت می کنند...هر برهانی را دال بر تقلب ناکافی و غیر مستند بدانند...به توصیه هیچ عاقبت اندیشی حتی از جناح خود نظیر لاریجانی و مکارم شیرازی مبنی بر گفتگو تن در ندهند...
همه اینها مرا قانع می کنند که فاحشه ای در سرایشان وجود دارد که باید پنهانش کنند.
3-من هم مثل
دکتر مردیها باور دارم که سیاست جناح اصلاح طلب مبنی بر گریم کردن رهبر و در رودربایستی قرار دادن او شکست خورده است.
از نظر منطقی استدلال یاران رهبرصحیح است...استدلالاتی مبنی بر اینکه موسوی که ادعای قانون مداری و تبعیت از ولایت فقیه می کرده و حاضر بوده که صندوق رای را به بسیج بسپارد چرا که معتقد بوده بسیج چون ناموس خود از آن محافظت می کند...چرا اکنون روبروی ولی فقیه ایستاده است...و اگر او رییس جمهور شود چه تضمینی وجود دارد که فردا روبروی رهبر نایستد.
برپایه این موارد و دلایل دیگر من گمان نمی کنم که حکومت حتی حاضر به یک قدم عقب نشینی شود...این گفته را امروز رهبر هم در دیدار با نمایندگان مجلس گفت.
آتش بسی که رهبردر نماز جمعه به رفسنجانی پیشنهاد کرد و سرپوشیده به او گفت که هر کدام مواضع خود را در نقطه فعلی حفظ کنیم برای رفسنجانی قابل قبول نمی نماید چرا که قبول چنین آتش بسی در موضع ضعف و خالی کردن میدان به نفع رهبر، هاشمی را برای همیشه آسیب پذیر می کند.

استراتژی همیشگی حکومت "استفاده از قدرت برای حفظ قدرت" است و این استراتژی در غیاب یک قدرت فائقه همیشه جواب می دهد.
رفسنجانی نه قادر به بسیج کردن خبرگان برای ترساندن رهبر است و نه حتی اگر آنها به فرض محال بر ترس خود غلبه کنند و راضی به اینکار شوند ضمانت اجرایی برای این کار وجود دارد.
من بعید می دانم که رهبر کوتاه بیاید حتی اگر مجبور به حذف هاشمی، موسوی و کروبی گردد!

با این حال برای اینکه زیاد بر طبل نومیدی نکوفته باشم گوشزد می کنم که ماههای آینده با اضافه شدن بحران های اقتصادی که طبقات فرودست را هدف می گیرند ممکن است معادله قوا چنان به هم بخورد که پایه های حکومت را به شدت بلرزاند.

بالاترین

مرا سبزی است ای خار بیابان

به چشمت من خس و خاشاک بودم
کثافت یا که همجنس باز بودم

زدی، کشتی ، دریدی سینه ام را
به زندانم فکندی...باز بودم


مرا سبزی است ای خار بیابان
وگرنه چون تو آتش ساز بودم


پی نوشت:
اگر تحمل یک گریه ناگریز را دارید این تصنیف را در مورد ندا بشنوید.

ماتم

وقتی کسی یا چیزی به طور دایم از دست می رود (loss) از نظر روانی پنج مرحله مشخص طی می شود ...به نظر می رسد که در وقایع انتخابات اخیر جامعه هم دارد این مراحل را طی می کند:
1) بهت و انکار...باور نمی کنم که این نتیجه در این انتخابات به دست آمده باشد.
2) خشم...به خیابان ریختن...بی قراری...فریاد کشیدن
3) چانه زنی...خط و نشان کشیدن...امیدوار بودن به برگشتن نتایج و حق سلب شده
4) افسردگی به عنوان پیامد ناکامی و پرخاشگری بی حاصل ناشی از آن
این چهار مرحله حدود شش هفته طول می کشد.
5) یادگار سازی از آنچه از دست رفته است که بعد از شش هفته شروع می شود و گاه تا سالها ادامه می یابد.
به نظر می رسد که مردم ایران امروز در مرز چانه زنی و افسردگی هستند.

میانجی گری...باطل السحر!

الف- رهبر ایران در سخنانی که چند شب پیش در دیدار با اعضای ستاد کاندیداها بیان کرد و انتظار می رود که امروز نیز در نماز جمعه آن را تکرار کند از طرف های درگیر خواست که نتایج را قبول کنند و تحمل شکست و حلم اسلامی داشته باشند و اعتراضات خود را از طریق قانونی پیگیری کنند و آشوبگران را برانند و شیشه ها را نشکنند و ...
آنچه البته ایشان نگفت این بود که چرا باید نتایج انتخاباتی را پذیرفت که نه تنها صحت آن ثابت نشده که دلایل مبتنی بر مخدوش بودن آن بسیار بیشتر است و چرا باید شکستی را تحمل کرد و در برابر آن بردبار بود که با نیرنگ و تقلب می خواهد تحمیل شود.
چرا باید مسیر اعتراضات از مجاری قانونی ای طی شود که مقصد و نتیجه آن پیشاپیش معلوم است و سر به قضاوتی سپرد که قاضیانش خود یک طرف دعوایند.
ایشان همچنین اشاره نکرد که آشوبگران آیا کسانی اند که بر ظلمی که به آنها رفته است می آشوبند یا کسانی که بر چهره مظلوم آنان پنجه می کشند.
و شگفتا! کسانی که شیشه های شکسته را می بینند و دلهای شکسته را نه!
آنان که بر سطل های سوخته زباله دل می سوزانند و بر خونهای به ناحق ریخته نه!
آنان که سنگ ها را می بندند و سگ ها را می گشایند...
عدالت حکم می کند که
1- تمام دستگیر شدگان روزهای اخیر آزاد شوند.
2- کسانی که به روی مردم بی دفاع آتش گشودند یا به کوی دانشگاه هجوم بردند و آن را به خاک و خون کشیدند...بلافاصله دستگیر و محاکمه شوند.
3-کمیته حقیقت یاب با حضور افراد بی طرف تشکیل شود و آنچه در این انتخابات رخ داده را بررسی کند و در صورتی که به تقلبات وسیع و تاثیر گذار برسد نه تنها نتایج انتخابات را باطل کند که عاملین آن را به دادگاه بفرستد تا وجدان عمومی جامعه آرام گیرد واز تکرار آن جلوگیری شود.
تنها با انجام امور فوق می توان به میانجیگری بی طرفانه پرداخت وگرنه تکرار مکرراتی از قبیل "حلم اسلامی" و "تحمل شکست" جز نمکی بر زخم نخواهد بود.

ب- این روزها محافلی در شهرستان ها به شدت مشغول دامن زدن به این گزاره هستند که چون در تهران رای موسوی بیش از احمدی نژاد بوده است تهرانی ها می خواهند خواست خود را به همه ایران تحمیل کنند.
احمدی نژاد استاد شکاف و تفرقه انداختن میان جامعه ایرانی است...شکاف غنی و فقیر...شهری و روستایی... با فرهنگ و بی فرهنگ... دین دار و بی دین...شیعه و غیر شیعه و شکاف های قومی و قبیله ای همه و همه در زمان او ایجاد یا تعمیق شده اند.
برای مقابله با تمهید فوق شاید لازم باشد که آقایان موسوی، کروبی و خاتمی هر یک در روزهای آینده با برنامه ریزی قبلی در مراکز استانهای کشور حاضر شوند و حضور آنها سبب شکل گیری اجتماعات وسیعی خواهد شد که گزاره فوق را بی اثر خواهد کرد.

انتخابات 16

هفته پیش زمانی که مناظره بین کروبی و موسوی برگزار شد در انتهای مناظره کروبی دو بار با تاکید از موسوی پرسید که آیا تا انتها ایستاده است؟...و ایشان پاسخ داد بله!
شاید مهندس موسوی تصور نمی کرد که به این زودی مجبور شود ایستادگی خود را اثبات کند.
پرسش این است که چرا احمدی نژاد حاضر است با تن دادن به چنین میزان آبروریزی و تقلب وسیع و آشکاری برای این مقام پای بفشارد؟
پاسخ این سوال در یک کلمه "پول" است!
احمدی نژاد پس از ماجرای سوآپ نفت و پرونده ای که برایش در دادگستری اردبیل گشوده شده بود و در حالی که اصلا جزء کاندیداهای شهرداری تهران مطرح نبود با فشار محافلی (که احتمالا با قسمتی از آن پول تطمیع شده بودند) به شهرداری تهران برگزیده شد و پرونده دادگاه او متوقف شد.

دو سال بعد و با برداشت غیرقانونی سیصد ملیارد تومان از بودجه شهرداری تهران که مخارج تبلیغات و سازماندهی بسیجیان برای رای دادن به ایشان را تامین می کرد احمدی نژاد در عین ناباوری رییس جمهوری ایران شد و طرح تحقیق و تفحص راجع به آن در مجلس متوقف شد.

امسال نیز درست در موقع انتخابات هزار ملیارد تومان مفقود شده است و اگر احمدی نژاد رییس جمهور نمی شد باید صبح شنبه برای هر سه پرونده به دادگاه می رفت و در دادگاه پای بسیاری از دوستانش که وزرا و دوستان فعلی او هستند به میان کشیده می شد.
بناببراین اگر بناست کسی برای این پرونده ها به دادگاه برود برایش یک پرونده تخلف و تقلب لنتخاباتی اضافه هم زیاد توفیری ندارد.
احمدی نژاد در مناظره های تلویزیونیش هم نشان داده است که برای فرار از یک موقعیت ناگوار به راحتی دروغ می گوید و تقلب می کند و ابایی ندارد که روز بعد رسوا شود...مهم فرار کردن از یک موقعیت ناگوار است!
از طرف دیگر فراموش نکنید که انتخابات ریاست جمهوری در واقع انتخابات برای بیش از ده هزار شغل مدیریت است که با توجه به ساخت نظام مدیریت در ایران همه این پست ها واجد منافع اقتصادی بی شماری است که برای دارنده گانش بسیار وسوسه کننده و اغواگر است.
اما اینکه نتیجه این نبرد در رده های مختلف قدرت به کجا خواهد انجامید... امیدوارم که راهپیمایی وسیع امروز تهران رهبری و سایر تصمیم گیران ارشد نظام را به این نتیجه برساند که بهتر است با متانت کمی عقب بکشند تا برای خود اعتبار و به تبع آن قدرت مانوری باقی بگذارند.

انتخابات 15

صبح کله سحر عیال را بیدار کردم و رفتیم مسجد محل!
در مسجد بسته بود...صبر کردیم تا باز شد.
برای اولین بار در سی سالی که در این محله زندگی می کنیم داخل مسجد محل شدم!
پشت سرم ساعت هشت صبح یک صف 10-12 نفره تشکیل شد.
من و عیال هر دو به عنوان نفر اول و دوم به کروبی رای دادیم.
رای نفر سوم را هم که یک مرد چاق و کچل و کوتاه و سیبیلو بود دیدم که به میرحسین رای داد.
با این حساب مطمئنم که احمدی نژاد می رود و من چهار شرطی را که دو ماه و نیم پیش در یک مهمانی بسته بودم خواهم برد!

انتخابات 14

شنیدم گوسفندی را بزرگی
رهانید از دهان و چنگ گرگی

سحرگه کارد بر حلقش بمالید
روان گوسفند از وی بنالید

که از چنگال گرگم در ربودی
چو دیدم عاقبت گرگم تو بودی

سعدی

در سال 1368 پس از فوت آیت الله خمینی، آقایان خامنه ای و رفسنجانی، در غیاب آیت الله منتظری و با همکاری سید احمد خمینی سناریویی را اجرا کردند که منتهی به توزیع قدرت عمدتا سیاسی و نظامی در دست رهبر مادام العمر و قدرت عمدتا اقتصادی در دست رییس جمهور محدود الزمان شد.
آنچه در نگاه اول به ذهن متبادر می شود کم بودن اختیارات ریاست جمهوری یا به تعبیر آقای خاتمی تدارکاتچی بودن است اما با نگاه دقیق تر (مخصوصا اگر از دریچه دید رهبری به قضایا نگاه کنیم) رهبر کسی است که علیرغم داشتن قدرت سیاسی و نظامی مجبور است که بودجه خود را از نهادی دیگر بستاند و این رویه برازنده مقامی که می تواند با برنامه ریزی صحیح همه قدرت را مالک شود نبود.
فراموش نکنیم که قدرت نظامی را نمی توان هر روز وارد معادلات قدرت کرد و قدرت سیاسی را هم نمی توان به بازار برد و با آن چیزی را خرید اما قدرت اقتصادی هم منعطف است و هم قابل خرد شدن و خرج کردن و استفاده مدام است.
لذا در انتخابات 76 و بعد از اتمام دوره هاشمی رفسنجانی زمانی که پیشنهاد تمدید دوره ریاست جمهوری آقای هاشمی توسط رهبر (با استفاده از قدرت سیاسی) وتو شد هر دو وارد یک بازی پنهانبرای تصاحب قدرت اقتصادی شدند و هاشمی از خاتمی حمایت کرد و رهبر پشت سر ناطق ایستاد.
وقتی استفاده از قدرت سیاسی برای تملک قدرت نظامی در سال 76 جواب نداد در سال 84 رهبر قدرت نظامی را هم وارد برنامه خود برای کسب قدرت اقتصادی کرد و با شرکت دادن وسیع و سازماندهی شده بسیج درانتخابات به خصوص در استان های تهران و اصفهان جای کروبی را به احمدی نژاد داد.
تخمین زده می شود که بیش از دو و نیم ملیون رای احمدی نژاد در دور اول با این مکانیزم به دست آمده باشد.
در برابر اعتراض کروبی به این تخلف و درخواست او برای بازشماری آرا، حداقل در دو حوزه تهران و اصفهان، خاتمی این انتخابات را سالم ترین انتخابات پس از انقلاب دانست...شاید می پنداشت که احمدی نژاد با رای واقعی کمتر از سه ملیون رقیب آسان تری برای رفسنجانی با شش ملیون رای است.(کروبی بیش از پنج ملیون رای کسب کرده بود)
در دور دوم انتخابات اما احمدی نژاد با افشاگری های وسیعی که از طرف سپاه و بسیج علیه گذشته هاشمی صورت داد بدون آن که نیاز به تقلب داشته باشد با هفده ملیون رای برنده شد و رهبر را در چهار سال گذشته به طور همزمان صاحب قدرت سیاسی، نظامی و اقتصادی کرد.
در این دوره مجددا هاشمی رفسنجانی (این بار با واسطه موسوی) و رهبر (با واسطه احمدی نژاد) به رویارویی پرداخته اند ونیروهای خود را در خیابان ها به راه انداخته اند.
ماجرا را مرور می کنیم.
حرکت اول:
هاشمی رفسنجانی و خاتمی موسوی را به صحنه انتخابات وارد کردند و موج سبز را با حمایت مالی هاشمی به نفع او به راه انداختند.
حرکت دوم: در پاسخ به این امر احمدی نژاد صحنه گردانی هاشمی را با ذکر فساد مالی او و با قصد کسب مجدد قدرت اقتصادی در این ماجرا فاش کرد و رقابت پشت پرده را عیان کرد.
حرکت سوم:هاشمی خواهان عذرخواهی احمدی نژاد و اختصاص زمان برای پاسخگویی در صدا و سیما شد.
حرکت چهارم: درخواست های وی هر دو رد شد.
حرکت پنجم: هاشمی رفسنجانی که خطر حذف برنامه ریزی شده خود را از صحنه قدرت جدی دید با نامه ای به رهبری از او خواستار اتخاذ موضع روشن در این زمینه شد و همزمان موج سبز به صورت سازماندهی شده در هفته اخیر به شدت افزایش یافت و به کارنوال های روزانه و پایکوبی های شبانه انجامید...این قدرت نمایی و لشکرکشی هاشمی است.
موقعی که هاشمی در نامه خود به رهبر تاکید می کند که اگر من هم صبورانه از حق خودم بگذرم ملتی که با سینه های سوزان! در خیابان ها حضور دارند از این ماجرا نمی گذرند اشاره به همین لشکر کشی دارد .
حرکت ششم را رهبر باید انجام دهد و بسیار حرکت دشواری است...او قصد دارد این حرکت را تا پایان انتخابات به تاخیر بیندازد و آن هنگام اگر توانست احمدی نژاد را از صندوق بیرون بیاورد بر علیه هاشمی موضع بگیرد.
هاشمی در صدد است که اگر احمدی نژاد از صندق بیرون آمد لشکر سبز را به خیابان بکشد و صدا و سیما و وزارت کشور را اشغال کنند.
رهبری با واسطه سپاه پیشاپیش این حرکت را انقلاب مخملین خوانده و وعده سرکوب آن را داده است.

اما در پاسخ به این حرکت هاشمی با یارکشی از میان روحانیان قم و مجلس خبرگان سیگنالی به رهبری فرستاده است که استفاده از قدرت نظامی بر علیه مردم غیر مسلح ممکن است به خلع وی بینجامد.

شایع شده است که در دیدار شب گذشته دو طرف توافق کرده اند که انتخابات را سالم برگزار کنند و نتیجه آن را بپذیرند.



اما سخن من با طرفداران موسوی که در این موج سبز، کارناوال های روزانه و پایکوبی های شبانه شرکت دارند این است که خسته نباشد..از ته دل .امیدورام که بعد از سی سال واقعا به شما خوش گذشته باشد.

اما بیایید با تبعیت از یک سنت حسنه ایرانی، حالاکه در ضیافت هاشمی رفسنجانی خوشگذرانی ها را کرده اید در انتخابات به کروبی رای دهید که برنامه هایش نماینده آرمان هایتان است وگرنه سرباز سیاهی لشکر هاشمی بیش نخواهید بود و از این بابت تفاوتی با آنان که رای خود را به چک پولهای اهدایی احمدی نژاد می فروشند و ناخواسته عمله استبداد می شوند نخواهید داشت.



پروپاگاندا یا جوسازی نوعی از ارائه اطلاعات هماهنگ و جهت‌دار برای تأثیر گذاری بر عقاید و یا رفتارهای افراد یک جمعیت می‌باشد. پروپاگاندا، تبلیغاتی در تضاد با ارائه آزاد اطلاعات می‌باشد.

دراین روش سعی می‌شود که بادادن شعارهایی با مفهوم مبهم و کلّی توجه افکار عمومی به پیام مبلغ جلب شود. این پیام‌ها اغلب بر حول محور ارزش‌هایی همچون شرافت،دین، افتخار به میهن و میهن‌پرستی یا ارزشهای خانوادگی می‌باشد.



آیا رفتاری که ستاد و طرفداران موسوی با شما کرده اند غیر از این بوده است؟ و اگر کروبی فاقد رای است چرا هر روز دهها پیام و شایعه دال بر انصراف او برای جلب و جذب طرفدارانش پخش می شود.

چرا با اصرار و تاکید بر گزاره نادرست "رای دادن به کروبی سبب رییس جمهور شدن احمدی نژاد می شود" سعی دارید که آنها را منصرف کنید؟
فردا که موج سبز، فرو کوفته به صخره های ناکامی، بازگردد آیا پشیمانی دیر نیست؟

بالاترین

انتخابات 13

من در طول یک ماه و نیم گذشته 134 نفر را برای رای دادن به کروبی قانع کرده بودم که متاسفانه پس از مناظره های او مقداری از آنها ریزش کرده اند.
مناظره های کروبی اگرچه از نظر محتوا خوب بودند و مثلا اگر متن نوشته شده مناظره ها را بخوانیم (مثلا در اینجا) جالب و دلگرم کننده اند اما از نظر شکلی واجد نکات منفی فراوانی هستند.
به عنوان مثال در هر سه مناظره خطاب کروبی به ملت و رویش به مجری بود و اصلا دوربین را نگاه نکرد.
خشم او در مناظره با احمدی نژاد اگرچه موجه بود اما سبب ریزش تعدادی از مرددین به سمت میرحسین شد.
حافظه ای که به مددش نیامد و زمان بندی که نتوانست رعایت کند و پیگیری مطالبی که انجام نشد...
و بدتر از آن نپرداختن به مناظره با میرحسین که من قبلا بارها تاکید کرده بودم که رقیب اصلی کروبی در دور نخست است.
دو روز گذشته مدت زمان زیادی از وقتم را صرف قانع کردن مجدد بسیاری از مرددین به انتخاب کروبی کرده ام و اگرچه همه به ظاهر قانع شده اند اما واقعا نمی دانم که چه تعداد از آنها در روز رای گیری به کروبی رای خواهند داد.
با این حال انتخاب اول من کماکان کروبی است.
نکاتی که به نظرم برای رییس جمهور مهم است در بین این چهار کاندیدا بیش از همه در کروبی دیده می شود.
مهم است که رییس جمهور در ایران امروز از اقتصاد سر در نیاورد و ادعایی هم در این مورد نداشته باشد اما متعهد به استفاده از بهترین اقتصاد دانان باشد.
شجاعت، صراحت، شفافیت، اعتقاد به مشورت، پیگیری حقوق بشر، قدرت چانه زنی و پایداری بر سر مواضع از جمله برتری های شخصی مهدی کروبی بر رقبا است... برتری تیم و برنامه های او هم که قاعدتا مورد قبول همگان است.
مطمئنا اگرصیانت از حقوق شهروندی، حقوق زنان و اقوام، مخالفت با نظارت استصوابی و سانسور و حمایت از اقوام و اقلیت ها در بیانیه های کروبی مطرح نمی شد سایرین اصلا اسمی از آنها به میان نمی آوردند....تغییر قانون اساسی که حتی مورد اشاره شان قرار نگرفت.
من در دور اول از مهدی کروبی دفاع می کنم و اگر به دور دوم نرسید آنگاه با وجود انتقادات اصولی و اساسی که به میرحسین دارم و مخصوصا سیاست های اقتصادی او را مخدوش و خطرناک می دانم اما به میرحسین رای خواهم داد.
من از کروبی توقع بهبود وضع اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاست های داخلی و خارجی را دارم اما از میرحسین چنین توقعی ندارم...رای من به او فقط جهت جلوگیری از گسترش و رشد روش های مخرب احمدی نژادی در زمینه های فوق است!
همچنین می دانم که در کمتر از شش ماه بیشتر کسانی که از موضع تحریمیون به میرحسین پیوسته اند نامید خواهند شد...از همین حالا بگویم که حق ندارند فاتحه اصلاح طلبی را بخوانند!...آنها یک "اصولگرای انقلابی" را انتخاب کرده اند.
رای به کروبی در دور اول سبب می شود که حتی اگر او انتخاب نشود و میرحسین به دور دوم برود نیازمند آرای طرفداران کروبی برای برد انتخابات باشد و متوجه شود که رای دهندگانش فقط اصولگرایان یا جو زدگان و یا تحریمیون و موج سواران نیستند و باید برای آنان که دغدغه حقوق بشر و دموکراسی و تغییر دارند هم چاره ای بیندیشد.
راستی آهنگ ساسی مانکن را برای کروبی شنیده اید؟

بالاترین

انتخابات 12

در مطب نشسته ام و مطابق معمول از بیماران می پرسم که به چه کسی رای خواهند داد.
خانمی حدودا چهل ساله که ساکن یکی از روستاهای اطراف اصفهان است و از بیماران قدیمی من است می گوید: احمدی نژاد!
می پرسم: چرا؟
پاسخ می دهد که احمدی نژاد با فساد می جنگد و...
برایش توضیح می دهم که اینگونه نیست و با اشاره به روزنامه های روی میز مثال می زنم که در زمان شهرداریش سیصد ملیارد تومان کم آورده و حالا هم هزار ملیارد تومان دیگر و احتمالا این پولها را صرف تبلیغات ریاست جمهوریش کرده است..
با پوزخند احمدی نژادی نگاه عاقل اندر سفیهی به من می کند و با لهجه غلیظی اصفهانی می گوید:
آقای دکتر...شوما چقده ساده ین...این حرفا رو براش درآوردن!!
از اینکه یک زن بیسواد دهاتی که در عمرش غیر از پای منبر و صدا و سیمای منبر گونه منبعی برای کسب اطلاعات نداشته است با چنین اعتماد به نفسی مرا خطاب قرار می دهد لجم گرفته بود.
دفترچه بیمه اش را برداشتم و حدود صد هزار تومان عکس و آزمایش گرانقیمت برایش نوشتم!!
.

انتخابات 11

دیشب مناظره احمدی نژاد و موسوی را دیدم و امروز نیز مجددا نوار ضبط شده اش را مشاهده کردم.
هر دو طرف واجد نقاط ضعف و قوتی بودند که برای طرفداران آنها موجب رضایت است.
به نظرم اما در مجموع میرحسین نتوانست از برتری خود نسبت به احمدی نژاد به نحو احسن استفاده کند و و علت آن هم زیرکی و حیله گری محمود بود.
احمدی نژاد با تشکیل یک ساختار ذهنی برای جامعه هدف خود (همان اقشار فرودست جامعه که تا حد زیادی جامعه هدف میرحسین هم هستند) چنین جلوه داد که هاشمی رفسنجانی و مافیای وابسته به او معرکه گردان کسانی است که موسوی را جلو انداخته اند و هزینه های گزاف او را تامین می کنند تا او رییس جمهور شود و آنها بتوانند به چپاول خود ادامه دهند.
موسوی اصلا نتوانست مخاطب عامی با اطلاعات اندک را قانع کند که این حرف ها دروغ است...البته مخاطب خاص با زمینه اطلاعات قبلی می توانست که میزان صدق و کذب این ادعا را درک کند اما موسوی دلیلی بر بطلان این فرضیه برای مخاطب عام (عامی) نداشت و آنها احتمالا با ذهن توطئه یاب خود قانع شدند که کاسه ای زیر نیم کاسه است.
در راند آخر و مخصوصا با حرف هایی که محمود راجع به زهرا رهنورد زد مخاطب عام را تا حدودی از خود دور کرد.
همین جا بگویم که سیمای جمهوری اسلامی شش کانال دارد که روزانه صد ساعت برنامه پخش می کنند ولی فقط بیست روز و آن هم روزانه نیم ساعت به تبلیغات انتخاباتی اختصاص داده است و سهم کروبی و رضایی در طول این مدت مجموعا حدود سه تا چهار ساعت است.
در سایر کشورها این تلویزیونها هستند که دنبال نامزدها می گردند تا با آنها مصاحبه کنند و دیدگاه هایشان را بیان کنند اما در اینجا بارها کروبی از تلویزیون خواسته است که به مشاورانش اجازه بدهند به مشاورن سایر نامزذها مناظره کنند و آنها اجازه نمی دهند.
این کار بیش از همه به کروبی لطمه می زند چرا که محمود که همه صدا و سیما را به عناوین مختلف به تلبیغ برای خود واداشته است و موسوی هم با سبزپوشان پر حرارت جوانان سبز پوشش جلوتر از کروبی است و حرف چندانی هم برای جلب مخاطب در تلویزیون ندارد و چه بسا تبلیغات مکرر تلویزیونی و مناظره های کارشناسانش با مشاوران کروبی موجب ریزش آرایش به سمت کروبی هم بشود.
اما غرض اصلی من از نوشتن این متن این است که من برای کروبی هم در برابر احمدی نژاد سرنوشت بهتری نمی بینم.
واقعیت این است که شیخ هم به اندازه میرحسین از "عدم حضور ذهن ناشی از کبر سن" رنج می برد و به اندازه او نقاط تاریکی دارد که محمود می تواند بی مهابا به آنها بتازد و با توجه به اینکه این مناظره ها تکرار نمی شود شیخ هم فرصت پاسخگویی نیابد.
لذا در صدد بر آمدم که با کمک هم نکاتی را که برای پیروزی کروبی به ذهن مان می رسد با هم مبادله کنیم و برای تیم او بفرستیم...شاید به کار آید.
اولین و بهترین کار این است که شیخ به علت عارضه قلبی و سکته خفیف در شب مناظره در سی سی یو بخوابد!! و به جای او کرباسچی یا ترجیحا مهاجرانی در مناظره با محمود و کرباسچی یا ترجیحا عبدی در مناظره با موسوی حاضر شوند و بدون تردید شیخ را در مرحله اول با آرای بسیار بالا رییس جمهور کنند!(شوخی کردم بابا جان)
دوم اینکه اگر کار فوق ممکن نشد استراتژی تیم بهتر است برنامه ریزی همزمان برای بردن هر دو مناظره باقیمانده باشد...خوشبختانه مناظره اول کروبی با رضایی بود که چندان مخاطبی نداشت وگرنه شیخ چندان سرافراز از آن بیرون نیامد.
برای این دو مناظره هدف باید آن باشد که کسانی که بین موسوی و کروبی مرددند را به سمت کروبی جذب کرد .
می گویند بهتر است با خرس در دشت و با شیر در کوه جنگ کرد تا نتوانند از تواناییهای خود استفاده کنند.
به این منظور باید به شیخ یاد آور شد که مطلقا متانت را از دست ندهد وبه جای آن سعی کند محمود را عصبانی کند.
سوم اینکه مطلقا در وقت محدودی که دارد حرف سهام نفت را پیش نکشد مگر آنکه محمود به آن اشاره کند و بخواهد آن را مصادره کند چرا که توضیح ناقص این طرح با توجه به زمان اندک مناظره نقض غرض بوده و نظر مخاطبین عامی را جلب نمی کند و مرددین بین شیخ و مهندس را که از طبقه متوسط شهری هستند به سمت موسوی سوق می دهد.
چهارم اینکه برای ایرادات احتمالی که از او خواهند گرفت پاسخ های متناسب پیدا کند...به عنوان مثال محمود که بی پروا تر و بی حیا تر است ممکن است به شیخ طعنه بزند که تو بدون مشاورانت نمی توانی حرف بزنی و جواب از پیش طراحی شده شیخ می تواند این باشد که همه مشکل امروز مملکت ما این است که شما بدون مشاورانت حرف می زنی!
در این مورد بهتر است حتما با مهاجرانی مشورت شود.
پنجم اینکه باید در نخستین فراز از سخن شیخ کلمه ای یا عبارت کوتاهی بیابد که به عنوان "کلید واژه" دولت احمدی نژاد را با آن وصف کند و در طول مناظره مکررا به آن کلمه ارجاع دهد...کلمه ای که از فردای مناظره بر زبان مردم کوچه و بازار جاری شود و شیخ را به عنوان مبدع آن بشناسند...از نظر من بهترین کلمه در این مورد "دولت فاحشه" است که به خوبی همه رفتار های احمدی نژاد از خود نمایی تا هرزه دری و هوچی گری را پوشش می دهد.
از آنجا که این کلمه را نمی توان در مناظره به کار گرفت پیشنهادات خود را بنویسید و تیم هم بهتر است از عبدالکریم سروش و دکتر مهاجرانی برای یافتن چنین کلمه ای مدد جوید.
منتظر نظرات شما می مان.
اگر کسی دسترسی به اعضای تیم کروبی دارد خواهش می کنم که نشانی این مطلب را به آنها بدهید شاید نکاتی از آن یا از کامنت هایش به دردشان بخورد.

لینک مطلب در بالاترین

انتخابات 10

نیروهای برانداز مسلح----سلطنت طلبان-----مشروطه خواهان-----جمهوری خواهان و نیروهای ملی------نهضت آزادی و ملی مذهبی ها-----افراد کروبی-----افراد خاتمی و مشارکت---مجمع روحانیون---موسوی----رفسنجانی و کارگزاران----جامعه روحانیت و راست میانه رو---رضایی----رهبر---راست رادیکال و احمدی نژاد و سپاه و موئتلفه
1- من طیف سیاسی امروز ایران را به شرح فوق می بینم و از آنجا که خود را متعلق به جمهوری خواهان و نیروهای ملی می بینم طبیعتا نزدیک ترین فرد به خود را در این طیف کروبی می دانم.
2-صفت ممیزه و ممتاز برای هر شغل متفاوت است، به عنوان مثال رئوفت اگرچه برای همه خوب است اما پرستاران و مربیان مهد کودک به این صفت شدیدا نیازمندند. صفات ممیزه و ممتاز برای رییس جمهور مشورت پذیری، شجاعت و صراحت، دید باز و نگرش عام، مدرنیسم، سماجت و پایداری و بسیاری صفات دیگر است که بیشتر آنها در کروبی به مقادیری هست و در دیگران کمیاب تر و نادرتر است.
3-برای نخستین با بعد از انقلاب کروبی نخستین کسی است که با برنامه مدون و تیم ورزیده و حزب و روزنامه وارد عرصه انتخابات شده است...برای من که دلبسته مدرنیسم هستم اینها نکات قوت کمی نیست.
4-اگر کروبی رییس جمهور شود ختم قاعده مرید و مرادی در سیاست این ملک اثبات می شود که دستاورد شگرفی خواهد بود.
5- کروبی خوب یا بدش و زیر و رویش و عملکرد قابل انتقادش بیش از سایر کاندیداها شفاف است.
6- کروبی علیرغم عبا و عمامه اش نظرات پیشرو و مدرن تری ارائه می دهد...این نظرات صرف نظر از اینکه قابل اجرا باشند یا نباشند، قابل تبدیل به یک نوع همه پرسی هستند.

و اکنون بیش از پیش به سخن کرباسچی معتقد می شوم که اگر کروبی رییس جمهور نشود در چهار سال آینده افسوس آن را خواهیم خورد.
احمدی نژاد نماد حفظ وضعیت موجود، موسوی نماد بازگشت به گذشته و کروبی نماد تغیی به سوی آینده است.
کروبی به باور من، تنها نامزد اصلاح طلب این دوره است...برایش و در واقع برای خودمان تبلیغ کنیم.
Template Designed by Douglas Bowman - Updated to New Blogger by: Blogger Team
Modified for 3-Column Layout by Hoctro, a little change by PThemes