tag:blogger.com,1999:blog-10115099.post1336082377180598906..comments2023-11-03T11:42:42.851+03:30Comments on گوشزد: هزلیاتگوشزدhttp://www.blogger.com/profile/17367212521079669257noreply@blogger.comBlogger91125tag:blogger.com,1999:blog-10115099.post-14830924192407412352023-10-03T16:11:56.137+03:302023-10-03T16:11:56.137+03:30یاد شعری از( بن بهمان طوسی) یکی از شاعران معاصر اف...یاد شعری از( بن بهمان طوسی) یکی از شاعران معاصر افتادم که چه خوش گفت وبی نقص؛ <br />رفتند بی من رفیقان کاندوم به دست بهر کس را <br />خوردند بی من رفیقان با پیتزا ظرف سس را <br />خوردند و کردند و دادند <br />سس را و کس را و چس را <br />روزی شود نوبت من<br />ان مع العسر یسرا<br />Anonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-10115099.post-87228315869714271842020-08-17T01:37:15.724+04:302020-08-17T01:37:15.724+04:30نهم من بر در کون کیر و چون پرگار میگردم
تو پنداری...نهم من بر در کون کیر و چون پرگار میگردم<br /> تو پنداری که دور گنبد دوار میگردم<br /> به کف بگرفته ام من کیرو رو چون تجار می گردم<br /> نه من بیهوده گرده کوچه و بازار میگردم<br /> متاع عاشقی دارم پی دلدار میگردمAnonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-10115099.post-59233679323251952032020-08-17T01:23:13.542+04:302020-08-17T01:23:13.542+04:30شبکی گشت نصیبم کسی حور سرشت
کوسکی داشت به مانند ی...شبکی گشت نصیبم کسی حور سرشت<br /> کوسکی داشت به مانند یکی قالب خشت<br /> بر در کون ذکر خورده او بنهادم<br /> متغیر شده از این کرده و برگشت نهشت<br /> گفت راهی که خدا گفته برو جهل مورز<br /> مثل کون چو جهنم بود و کس چو بهشت<br /> گفتمش خم شو و وارو زن بیهوده مگو<br /> همه جا خانه عشق است چه مسجد چه کنشتAnonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-10115099.post-34636293570129942652012-05-07T03:18:23.668+04:302012-05-07T03:18:23.668+04:30ey ke dar jame tala mey mikhori... khaye o chize m...ey ke dar jame tala mey mikhori... khaye o chize mara key mikhori??<br />---------------<br />ey ke bar konje labat khale zoleykha dari... gar khori chize mara jayeze az ma dariAnonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-10115099.post-53804567905026601662012-02-18T00:04:40.768+03:302012-02-18T00:04:40.768+03:30I haven't got farsi editor but I'd like to...I haven't got farsi editor but I'd like to correct something about the first subject<br />1- He was Khaghanie shirazi عوفی He wasn't <br />2-King invited a few and one of them was khaghani but he arived late <br />3- King comes out from the palace and see the Damavand montain and ask for a beit about Damavand and his MALIJAK but nobody could do it suddenly khaghani arives and says: Koohe damavand be in gondegi Ghonbole bi mooye Fereydoon bak ast<br /><br />The rest is about! rightAnonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-10115099.post-24210613121909366882011-12-17T00:57:59.601+03:302011-12-17T00:57:59.601+03:30خداییش عالی بود
من که ادرس رو بوکمارک کردم که همیش...خداییش عالی بود<br />من که ادرس رو بوکمارک کردم که همیشه سر بزنم<br />افرین به این همه هنر و ذوقAnonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-10115099.post-57687385769059682692011-04-14T11:28:57.007+04:302011-04-14T11:28:57.007+04:30سلام شوهر خواهرم که بسیجی هست میگفت بهشان گفتند ک...سلام شوهر خواهرم که بسیجی هست میگفت بهشان گفتند که اگر اتفاقی مثل ژاپن برای نیروگاه بوشهر یا نتنز بیفتد باید قرصهای یود و پتاسیم بخورند متاسفانه داروخانههای این شهرها خبر دادند که دولت تمامی این قرصها را برای پاسداران و بسیجیها خریداری کرده. به عبارت دیگر مردم باید بروند بمیرند. همیشه میگفتند بسیج یعنی ملت اگر ملت بسیج واقعی هستند چرا دارو فقط برای پاسدارها هست و نه برای مردم. شوهر خواهرم این سوال را میکند ولی جرات نکرد خودش بنویسد.azadehnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-10115099.post-86522398600175230122010-08-23T02:02:06.071+04:302010-08-23T02:02:06.071+04:30این شعر احتمالا از زنده یاد نصرت رحمانی است که چن...این شعر احتمالا از زنده یاد نصرت رحمانی است که چند فقره ای از این هزلیات به او منسوب است و آنها هم به همین روانی است. سبک شعر هم خراسانی است و به شیوایی هزلیات ایرج میرزا است. احتمالا نسخه ی ذیر به اصل سروده ی رحمانی از همه ی آنچه در سایت های گوناگون آمده است نزدیکتر است.<br /><br /><br />گویند که پشم کس لیلی<br />ز اندازه گذشته بود خیلی<br />در خیمه نشسته پشم می کند<br />پشمی به هزار خشم می کند<br />در بادیه چون نبود نوره<br />می کند به دست بالضروره<br />آن کرم که داشت در چوچوله<br />می ریخت به دور لوله لوله<br />ناگاه ز دور شد غباری<br />در گرد عیان شتر سواری<br />آمد عربی و نامه بر دست<br />بر دیرک خیمه نامه بربست<br />...<br />مجنون بنوشته بود لیلی<br />عشقم به کست مراست خیلی<br />از هجر تو سگ پدر شکارم<br />شب ها کس گرگ می گذارم<br />چون باد فتد به خایه هایم<br />آهو و پلنگ را بگایم<br />...<br />لیلی چو بدید نامه ی دوست<br />برکند ز فرج خویشتن پوست<br />انگشت سبابه را قلم کرد<br />با آب کسش چنین رقم کرد<br />کی شوهر اصل کاری من<br />کیرت شتر سواری من<br />از دور بده سرش بلیسم<br />کیرت به کسم، چست به گیسم<br />گفتی که رفیق خوک و خرسی<br />ممنون محبتت ، مرسی!Anonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-10115099.post-11372033049672196052010-06-22T04:00:37.496+04:302010-06-22T04:00:37.496+04:30حالا که قراره نظربدیم منمبه سهم خودم بنویسم شاید ع...حالا که قراره نظربدیم منمبه سهم خودم بنویسم شاید علت اینهمه عقب ماندگی ما ایرانیها اینه که از بدو تولد این همه از این نعمتی که خدا در نهاد ما گذاشته برای لذت بردن دور نگهمون داشته اند وهمه وقت همه جا وهمیشه به فکر این هستیم که این صاب مرده رو چه جوری از خود راضی نگه داریم؟همه فکر وذکرمون معطوف به نماینده تام الااختیارمون میشه.اما یی از دوستان نظر جالبی میداد(گفت اروپاییها کیرشون تو کسه کله شون تو کار اما ما ایرانیا حتی زمان کارکله مون که همون فکرمون باشه تو کسه کیرمون تو کاره )حالا شما انتظار دارید اون کار چی از اب در بیاد؟Anonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-10115099.post-86065978567748591052010-01-21T00:14:21.460+03:302010-01-21T00:14:21.460+03:30حافظ:
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال...حافظ:<br />اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را<br />به خال هندو اش بخشم سمرقند و بخارا را<br /><br />و صائب در جواب می گوید:<br />هر آنکس چیز می بخشد، ز جان خویش می بخشد<br />نه چون حافظ که می بخشد سمرقند و بخارا را<br /><br />اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را<br />به خال هندو اش بخشم سر و دست و تن و پا را<br /><br />و شهریار در جواب می گوید:<br />هر آنکس چیز می بخشد بسان مرد می بخشد<br />نه چون صائب که می بخشد سر و دست و تن و پا را<br />سر و دست و تن و پا را به خاک گور می بخشند<br />نه بر آن ترک شیرازی که برده جمله دلها را<br /><br />اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را<br />به خال هندو اش بخشم تمام روح و اجزا را<br /><br />و استاد مسعود میگوید :<br />اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را<br />به خال هندویش بخشم بلورین کیر رعنا را<br />هر آنکس چیز میبخشد ز روی عقل میبخشد<br />نه چون آنها که میگویند کس شر های بالا را<br />الا ای حافظ شیراز کز ملک خراسان تو<br />نباشی مالک ریگی چه سان میبخشی آنجارا<br />و یا ای صائب تبریز یک انگشت دستت را<br />دلش داری که برچینی که دادی وعده اعضا را<br />و یا ای شهریار از تو چنین حرفی عجیب آمد<br />بیاور یاد دانشگاه و جریانات آنجا را<br />توان کندن سر از چغز را هم نداری پس<br />چرا گویی که میبخشی تمام روح و اجزا را<br />اگر من کیر میبخشم ز جان و دل همی بخشم<br />نبینی جز به کیر من چنین آب گوارا راAnonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-10115099.post-69782869431481504442009-03-07T13:58:00.000+03:302009-03-07T13:58:00.000+03:30یک کیر پدرسوخته دارم که شب و روزچون بلبل آغشته به ...یک کیر پدرسوخته دارم که شب و روز<BR/>چون بلبل آغشته به خون در طیران است<BR/><BR/>فیزیک نخوانده است و لیک عجب آنست<BR/>آونگ صفت روز و شب اندر نوسان است<BR/><BR/>با آنکه ندارد خبر از علم طبابت<BR/>هم نبض زمان گیرد و هم قطره چکان است<BR/><BR/>پرواز چنان سوی زنان میکند از شوق<BR/>گویی که تو از بدو تولد خلبان استAnonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-10115099.post-87007303512493180132008-12-03T01:41:00.000+03:302008-12-03T01:41:00.000+03:30دوباره مهمان تو در این شب تارمدوباره تندیس هوس شد ...دوباره مهمان تو در این شب تارم<BR/>دوباره تندیس هوس شد به کنارم<BR/>باز بکن از تن خود هر چه که داری <BR/>باز برون کن ز تنم هر چه که دارم<BR/>چشم بیانداز و به گرمای نگاهت <BR/>باز بسوران بدن خسته و زارم<BR/>غنچه بکن لب بنشان بر تن سوزان<BR/>ناز بکن تا به تنت بوسه بکارم<BR/>چنگ زدی بر بدنم آه کشیدی آه کشیدی<BR/>دست کشیدم به تنت رفت امانم<BR/>لب به لبم سینه به پستان بنشاندی<BR/>سینه چون سنگ تو بگرفت قرارم<BR/>سفت تر از سنگ شدش بین دو پستان <BR/>ساده برون شد ز برت شیره جانم <BR/>تازه دو تا گشتی و مسکوت بماندی<BR/>از دیدن آن صحنه بشد راست کمانم<BR/>چون ماهی از آب برون گشته شدی تو <BR/>با ناله ی تو تند شد آهنگ تکانم <BR/>تا بعد سحر بزم به پایان نرساندی<BR/>از لطف تو صد بار دگر شیره فشاندم<BR/>آن شب همه حور و ملک محو تماشا<BR/>تا محو مرامش بشد این عمر گرانمAnonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-10115099.post-45912106657018070682008-07-06T10:05:00.000+04:302008-07-06T10:05:00.000+04:30بسیار جالب و عالی بود من یه تیکه شعر سرچ کردم که ب...بسیار جالب و عالی بود من یه تیکه شعر سرچ کردم که بلاگ شمارو باز کرد و خیلی هم خوشحالم که همچین جاییو دیدم بله ما که ملتی هستیم صد رحمت به خر ! هنوز نمی خواهیم یا نمی تونیم قبول کنیم که راه حل برخورد با مسائل جنسی حاشا و سرکوب کردنش نیست اون دوستی که اومده و میگه اینجا یه مکان عمومیه عزیز من شما تو خلوت خودت هم به خودت اجازه همچین فکری نمیدی چون نمیخوای باهاش کنار بیای اقا بسیار لذت بردم و بسیار بیشتر که خیلی خواننده داری و کامنت میزارن یعنی خوب میخونن مطالبو من که کامنتارو دیدم خیلی حال کردم همه شاعرا یه بیت شعر اینجا داشتن منتها من نمیدونم چرا حالا که این بحث باز شده هیچ دوستی از سلطان این نوع ادبیات ( ایرج میرزا ) شعری نیاورده که خب من اینکارو میکنم : <BR/><BR/>بلی ... است و چیزی خوش خوراک است <BR/>ز عشق اوست کین ... سینه چاک استAnonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-10115099.post-6453169750578610492008-04-05T16:32:00.000+04:302008-04-05T16:32:00.000+04:30به ياد شعري در 29 سال پيش در كتابي به نام بهار ادب...به ياد شعري در 29 سال پيش در كتابي به نام بهار ادب افتادم :<BR/>...<BR/>مرد شوخي بند!<BR/><BR/>بود چيزي سفيد و نرم ولطيف<BR/>در دكان مرد شوخي بند<BR/><BR/>بينوايي رسيد آنرا ديد<BR/>به خيالش هست آن پ ستان بند!<BR/><BR/>ياد پ ستان دختران افتاد<BR/>آب شد در مذاق جانش قند!<BR/><BR/>گفت جانم فداي آن گهري<BR/>كه در آن مينهند روزي چند!<BR/><BR/>مرد صاحب دكان چواين بشنيد<BR/>زير لب با كمي لبخند!<BR/><BR/>گفت:بي سبب جان خود فدا كردي<BR/>خ ايه بند است نه! پ ستان بند!!!<BR/><BR/>يادش بخير آنروزها!Anonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-10115099.post-67503488884013403952007-10-27T13:31:00.000+03:302007-10-27T13:31:00.000+03:30من زنی دارم که حزب اللهی استمرجعش اوهام و ورد واهی...من زنی دارم که حزب اللهی است<BR/>مرجعش اوهام و ورد واهی است<BR/><BR/>میکند کس را تمیز هر روز و شب<BR/>خارجش بی مو و باطن چون رطب<BR/><BR/>چونکه آقا پای منبر گفته است <BR/>آن کسی خوبست که شسته رفته است<BR/><BR/>غسل واجب میشود هر صبح و شام<BR/>تا که خانم می کند کارش تمام<BR/><BR/>خانم از کس بی نیازم کرده است <BR/>اهل تسبیح و نمازم کرده استAnonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-10115099.post-28765097646523303702007-10-27T12:39:00.000+03:302007-10-27T12:39:00.000+03:30یک ضرب المثلسرمه عشوه را زیاد میکنه ولی کس رو تنگ ...یک ضرب المثل<BR/><BR/>سرمه عشوه را زیاد میکنه ولی کس رو تنگ نمیکنهمانی خانhttps://www.blogger.com/profile/00524038302706331307noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-10115099.post-82380170361019651692007-10-27T11:40:00.000+03:302007-10-27T11:40:00.000+03:30دو نکته: اول اینکه جق نیست و جلق درسته و دوم این ...دو نکته: اول اینکه جق نیست و جلق درسته و دوم این شعر به اینصورت درسته<BR/><BR/>کیر را از بهر کون گرد و مدور ساختند<BR/><BR/>گر برای کس بدی همچون تبر میساختندمانی خانhttps://www.blogger.com/profile/00524038302706331307noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-10115099.post-80561665804447367332007-10-24T20:15:00.000+03:302007-10-24T20:15:00.000+03:30این قدر به اینجا نظر دادن که به سنگینی کار می کنه...این قدر به اینجا نظر دادن که به سنگینی کار می کنه و باز می شه<BR/>مطلبتون جالب بودAnonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-10115099.post-64106014266228895322007-10-24T03:19:00.000+03:302007-10-24T03:19:00.000+03:30گر کون بکنی گشادی از حد بیش است گر کوس بکنی ز تنگی...گر کون بکنی گشادی از حد بیش است <BR/>گر کوس بکنی ز تنگی اش دل ریش است <BR/>نازم به سر جق که به هنگام زدن ، <BR/>تنگی و گشادیش به دست خویش است <BR/><BR/><BR/>به به ... چه شعریAnonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-10115099.post-69922075058753125992007-10-23T16:45:00.000+03:302007-10-23T16:45:00.000+03:30ino ro divare daneshgahe alameh neveshte bodan ke ...ino ro divare daneshgahe alameh neveshte bodan ke ma dars mikhondim:<BR/>kosi kardam kharam dadam jarimeh<BR/>sezae adame nashi haminehAnonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-10115099.post-11931710099012316592007-10-23T10:18:00.000+03:302007-10-23T10:18:00.000+03:30گوشزد سلام، این هزلیات بخش دوم هم داره؟بهرامگوشزد سلام، این هزلیات بخش دوم هم داره؟<BR/><BR/><BR/>بهرامAnonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-10115099.post-38430574478435148232007-10-22T11:25:00.000+03:302007-10-22T11:25:00.000+03:30اين نامه خيلي باحال بودنشون ميده يارو موقع نامه نو...اين نامه خيلي باحال بود<BR/>نشون ميده يارو موقع نامه نوشتن هم توسط شوهرش خفت شده<BR/>:D<BR/>من يادمه چند تا شعر باحال روي در و ديوار دانشگاه بود كه چون گفتي بنويسيد مي نويسم:<BR/><BR/>گر بميرد دختري از قبر او رويد گلي<BR/>گر بميرند دختران دنيا گلستان مي شود<BR/><BR/>خوبرويان جهان مهر ندارد دلشان<BR/>چاره اي نيست بجز ك..ن و ول كردنشانAminhttps://www.blogger.com/profile/08466387204069727117noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-10115099.post-73382703931617606382007-10-20T19:37:00.000+03:302007-10-20T19:37:00.000+03:30دکی جون خيلی با حالی داش دکی و ايول داش دکی و اي...دکی جون خيلی با حالی <BR/>داش دکی و ايول داش دکی و ايولAnonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-10115099.post-5882507301891750012007-10-20T18:06:00.000+03:302007-10-20T18:06:00.000+03:30سلام بر دكتر گوشزد عزيز .. شرمنده نرسيدم زودتر بيا...سلام بر دكتر گوشزد عزيز .. شرمنده نرسيدم زودتر بيام و از مهمون نوازي شما در اصفهان از اون شراگيم ووروجك تشكر كنم ما كه قسمت نشد ببينيمش .. نه كه فك كنيد اصفهاني بازي در اورديم نه به خدا! اما بازم به شما كه ابروي ما رو خريديد و اما چند روز پيش شراگيم از ما سوالي كرد مبني بر اينكهاز بلاگرهاي اصفهان كيا رو مي شناسي راستش.. خجالت كشيديم بگوييم هيچ كس اين دكتر گوشي را هم به لطف امدادهاي غيبي خداوند پيداكرده ايم..Anonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-10115099.post-13475650400214033102007-10-20T13:56:00.000+03:302007-10-20T13:56:00.000+03:30البته مابقي غزل هم كه جناب گوشزد نوشته اند كاملا ص...البته مابقي غزل هم كه جناب گوشزد نوشته اند كاملا صحيح نيست ولي حق مطلب را ادا كردندAnonymousnoreply@blogger.com