سیاست در پنج گام!

1- دولتمردان جمهوری اسلامی ایران با حمایت از اقدام خبرنگار معترض "کفش انداز" عراقی، به طور غیر مستقیم این حق را برای همه معترضان دنیا هم به رسمیت شناختند.
بنابراین اگر دانشجویان ایرانی هم، به مصداق داستان طوطی و بازرگان مولانا، در جلسه مشترک با احمدی نژاد همگی تصمیم گرفتند به این طریق با او وداع کنند جای گله ای باقی نخواهد ماند!
2-رهبر ایران چند روز پیش با اشاره غیر مستقیم به خاتمی او را چون شاه سلطان حسین ضعیف و ترسو خواند و چنین شخصی را برای احراز پست ریاست جمهوری با صلاحیت ندانست.
دو روز بعد آقای خاتمی که بنا بود نامزدی خود را در دانشگاه تهران اعلام کند از این کار صرف نظر کرد.
با این کار آقای خاتمی نشان داد که نه تنها اشارات رهبری را متوجه است و خود را مصداق آن می داند بلکه پیشاپیش مطیع ایشان است و هر چه ایشان به اشارتی اراده کند خاتمی حتی المقدور برآورده می کند.
و با عرض معذرت از ایشان می توان متقاعد شد که گفته رهبری درباره ضعیف و ترسو بودن ایشان آنقدر هم بی ربط نیست...بالاخره کسی که با اشارتی گنگ چنین پا پس بکشد اگر ضعیف یا ترسو نیست پس چیست!؟
3- میرحسین موسوی برگ تهدید اصلاح طلبان است و باز کردن وب سایتی برای انتخابات به طرفداری از ایشان واجد این پیام برای رهبر است که اگر از خاتمی خوشت نمی آید و نوری را هم می توانی رد صلاحیت کنی مجبوری میرحسین موسوی را بپذیری...باید دید که این حربه چقدر کارگر می افتد.
4- اما از گزینه های موجود کروبی بیش از آنکه رقیب کاندیدای اصلاح طلب باشد رقیب احمدی نژاد است هم چنان که قالیباف بیش از آنکه رقیب احمدی نژاد باشد رقیب کاندیدای اصلاح طلبان است چرا که جامعه هدف احمدی نژاد و کروبی یکسان است و هر دو آرای خود را از میان طبقات فرودست شهری و روستایی (فرودست هم از نظر اقتصادی و هم فرهنگی و اجتماعی) به دست می آورند و نیز جامعه هدف قالباف و اصلاح طلبان هم تقریبا یکسان است.
5- من قبلا فکر می کردنم که احمدی نژاد به آسانی و با پشت گرمی نسبت به حمایت های رهبری و جناح راست و به مدد پولهای نفتی توزیع کرده در سفرهای استانی رقیب اصلاح طلب خود را شکست می دهد.
امروز هم اگرچه معتقدم که اکثریت از آن تحریمیون است اما با پرسش هایی که از مراجعین و همراهان آنها می کنم دریافته ام که حتی بسیاری از فرودستان منحصرا اقتصادی یا فرودستان منحصرا فرهنگی که دفعه قبل به احمدی نژاد رای داده اند دوباره ایشان را انتخاب نخواهند کرد.
علت این امر اگرچه تا حدودی سیراب شدن عطش کنجکاوی آنان نسبت به شخصیت های رابین هودی و ناکارآمدی روش های عوام پسندانه است اما وجه مهمتر آن حریص تر شدن جامعه هدف احمدی نژاد (همان مستقبلین سفرهای استانی) است که بسیاری از آنان به این نتیجه رسیده اند که سهمی که به آنان رسیده است عادلانه نبوده است.
چنان که یکی از مراجعین من می گفت که در سفر قبلی احمدی نژاد به شهر آنان مشکلاتش را طی نامه ای برای او نوشته است و سه ماه بعد او دو نفر را با پنجاه هزار تومان پول به در خانه اش فرستاده و به او گفته اند که رییس جمهور امیدوار است که با این پول قسمتی از مشکلاتش حل شود...و با حرص ادامه می داد که انگار احمدی نژاد در این مملکت زندگی نمی کند که بداند برای حل مشکلات او چند ملیون تومان لازم است!

بالاترین

12 نظرات:

از همه بیشتر برام شماره 2 جالب بود. نمیدونستم کل قضیه رو!
خدا به داد ایران و ایرانی برسه...

آنان که به خاتمی دلبسته اند خانه روی ماسه میسازند

یاد این دو بیتی همیشه زنده است

عرصه را باخت ناطق نوری
خاتمی شد رئیس جمهوری

لیک تحت توجهات ولی
چه علی خاجه و چه خاجه علی

تا وقتی که ولایت جنایت ولی است همه یرئیس جمهور ها بروند کشکشان را بسابند

می خواستم بگم این که هم این وری ها و هم اونوری ها آقای خاتمی را شاه سلطان حسین و یا بی عرضه می خوانند دلیل اعتدال خاتمی است چرا که هر دو طرف منظورشان از عرضه، تندروی است.

هیچ قراری برای اعلام کاندیداتوری خاتمی تو این برنامه نبوده و خاتمی قبل از مراسم گفته بود اگر قرار باشه کاندیداتوریم رو اعلام کنم تو این مراسم اعلام نمی کنم.شما یک نگاه به نطق سخنرانی خاتمی می نداختی می فهمیدی اگه خاتمی قرار بود از این حرفی بترسه و
پا پس بکشه همچین نطقی نمیکرد.

آقای دکتر نظرم را که در پست
http://gooshzad.blogspot.com/2008_10_01_archive.html

بیان کرده ام تکرار می کنم:

من دوست ندارم خاتمی کاندید بشه اما اگر کاندید بشه حما بهش رای میدم.

با نظر شما هم موافق نیستم که خاتمی تمام فرصت ها رو به باد داد.درست این جمله اینه:
خاتمی و نود و نه درصد کسانی که به او رای دادند تمام فرصت ها رو به باد دادند.از جمله من و شما و بقیه آدم های پرمدعایی که منتظریم دیگران خودشون رو برای ما فدا کنن و ما از فداکاری اونها برای خودمون خوشبختی بسازیم.

دکتر عزیز!شما ظاهرا یک مملکت دچار استبداد دو سه هزار ساله را با یک کشور کاملا دمکراتیک اشتباه گرفته اید.ذهن تک تک ما ایرانیان گرفتار این استبدادزدگی است.قبول ندارید یکبار تمام کامنت ها را بخوانید.بیشترشان حق را با کمال اطمینان به خود می دهند.

من به خاتمی رای می دهم چون :

1-با آنکه شیعه دوازده امامی هستم اما خیلی امیدوار نیستم در زمان زندگیم ظهور امام زمان را ببینم!

2-انتظار ندارم خاتمی یا ایکس یا ایگرگ یا سوپر من یا هر موجود واقعی یا مجازی دیگری بتواند (حتی اگر واقعا هم بخواهد) اوضاع این مملکت را طوری سامان دهد که جبران تمام سالهای هد رفته عمر مرا بکند همان طور که اگر با اتومبیلم تصادف کنم انتظار ندارم سانحه ای که در کسری از ثانیه اتفاق افتاده در چند ثانیه یا چند دقیقه یا حتی چند ساعت جبران شود.


3-تا زمانی که شاهد رفتار ها و تفکرات دیکتاتور ماآبانه تمام اقشار ملت از رییس و وکیل و مهندس و دکتر و معلم و کارمند و کارگر و آبدارچی و راننده اتوبوس و زن و شوهر و پدر و مادر هستم وحتی کوششی در آنها برای تغییر نمی بینم ابدا امیدی به نتیجه گرفتن از تغییرات کلی در مملکت ندارم.


4-تا زمانی که اکثریتی از هموطنانم دمدمی مزاج هستند و یک روز به خوشگلی خاتمی رای می دهند و یک رو به بی ریختی احمدی نژاد نمی توانم به آنها اطمینان کنم و هر تصمیم تخمی را که می گیرندبعنوان نظر محترم اکثریت لزوما کارگشا و مفید بدانم.

5-به همان اندازه که خاتمی ترسوست خودم هم هستم.من در 18 تیر با آنکه دانشجو بودم اما آهسته می رفتم و می آمدم که مورد اصابت شاخ گربه قرار نگیرم!!فقط تماشاچی بودم.البته باز هم من.چون بقیه (همان بقیه ای که تماشای یک صحنه تصادف خیایانی را از دست نمی دهند)حتی تماشا هم نمی کردند.

6-بر خلاف بسیاری از هموطنان معتقد نیستم که تغییر حکومت تغییر در روح و روان استبداد زده ما را هم سبب خواهد شد.

7-برخلاف بسیاری از هموطنان معتقدم در ایران هم مثل بقیه جاهای دنیا تعداد رای دهندگان نشانه ای از مشروعیت یا عدم مشروعیت حکومت نیست.کسانی که رای نمی دهند از همین حق اندک خود می گذرند.اما من از این حق نمی گدرم.حتی اگر خاتمی هم کاندید نشود رای می دهم .رای سفید. می دانم که این رای سفید من بی اثر خواهد بود همانطور که تردید ندارم رای ندادن و در خانه نشستن تحریمی ها از همان تک رای من هم بی اثرتر است.ما در رانندگی های افتضاحمتن از 10 سانتی متر پیشروی در ترافیک مسدود نمی گذریم و بخاطر آن با هم دعوا می کنیم و علنا یا زیر لب به هم فحش ناموسی می دهیم آن وقت در چنین مساله مهمی باید لارژ شویم؟!



8-ته مانده غیرت و انسانیت و البته منطق من مانع از این می شود که به دخالت بیگانگان دل ببندم.

9-خاتمی را با همه ایراداتی که به او وارد است لایق ترین گزینه ممکن برای سمتی (که چه رای بدهم و چه رای ندهم کسی در آن قرار خواهد گرفت ) می دانم.

راستی این را یادم رفت .دکتر عزیز

اگر بیماری که دچاریک بیماری لاعلاج است به شما مراجعه کند ایا شما او را درمان نمی کنید یا مانند بعضی پزشکان بی وجدان آن سر دنیا به او پیشنهاد خود کشی می دهید یا آنکه تلاش می کنید تمام وظیفه پزشکی خود را (ولو انکه به بی نتیجه بودنش مطمئن باشید) به نحو احسن انجام دهید؟

سلام
ببینم تو ایمیل هات رو چک نمیکنی؟

ناشناس عزیز
بسته به خواست خود مریض دارد (و نه اطرافیانش)
مطمئنا تا زمانی که او بخواهد درمان ادامه می یابد.
فرید جان
روزی 2 بار چک می کنم...
حالا هم مجددا چک کردم و حتی اسپم ها را چک کردم ولی ایمیلی از تو نبود.

gooshzad@gmail.com ایمیل من است.

دکتر عزیز
کاش بعد از این همه روز درباره بقیه جفنگیات بنده هم نظری می دادید.

سلام
من می خواستم راجع به انتخابات ریاست جمهوری ایران صحبت کنم.
خواهش می کنم این مطلب را بخونید و اگر موافق بودید شما هم بنویسید و اگر مخالفتی داشتید دلیل اش را بیان کنید.

من مثل بقیه نگرانم. مهم ترین نگرانی ام هم برای زندگی خودمه. این چند سال اخیر واقعا سخت گذشت. من از سخت زندگی کردن تو کشور ثروتمندی مثل ایران متنفرم. کارم کفاف یه زندگی معمولی مستقل رو هم نمی ده. آرامش هم از زندگی ام رخت بربسته. به آینده هم هیچ امیدی ندارم. دلم هم نمی خواد سختی اش را من بکشم و با پولی که حق منه دیگران راحت زندگی کنند و قدرتمند ترو پولدارتر بشوند، حالا چه دولتمرد باشند چه اهل کشورهای دوست وبرادر.

در مورد انتخابات پیش رو، به نظرم اگه می خواهیم دوباره الف نون انتخاب نشه باید فکر کنیم که کی انتخاب بشه بهتره. دیشب داشتم کتابی می خواندم این جمله اش به نظرم خیلی مناسب موقعیت الان ما است:

انتخابات اغلب به نفع کسانی تمام شده است که مردم با آنها موافق نبوده اند زیرا آن شخص بیشترین توجه و انرژی را به خود جلب نموده است. اگر از سیاستمداری خوشتان نمی آید، حامی رقیب او باشید.
(هیل دوسکین- کتاب راز- راندا براون – ترجمه پورآغاسی – ص 177)

الف نون همینکار رادر عرض این 4 سال کرده. اینقدر مصاحبه و فعالیت کرده که همه جا حرف اونه. (تو این مورد خیلی هوشمندانه رفتار کرده).
من می خوام همین کاری را بکنم که کتاب توصیه کرده. معمولا یه آدم ناشناس کاندید نمی شه. رجل سیاسی بودن فکر کنم جز شروط کاندیداتوری باشه. اغلب کاندیداها را هم کم و بیش می شناسیم. یعنی می دانیم کی واقعا اهل تدبیر و کاره و به معنی واقعی خدمت می کنه. پس راجع به چیزهایی که از رئیس جمهورمون می خواهیم و کسی که فکر میکنیم اینکار را می تواند بهتر از بقیه انجام بدهد حرف می زنیم.

کارهایی که من از رئیس جمهورم می خواهم:
شرایطی را فراهم کند که من آرامش داشته باشم و بتوانم برای زندگی ام برنامه ریزی کنم.
(مثلا من با حقوق یک کارمند بتوانم یک زندگی عادی داشته باشم. رویای خانه دار شدن را به گور نبرم. عمرم در ترافیک کور و سلامتی ام در آلودگی هوای تهران به فنا نرود...)
واقعا دلم می خواهد شرایطی در مملکتم داشته باشم که فکر مهاجرت کاملا از سرم بیرون برود. (تصور من راجع به وضعیت من مهاجر در کشورهای اروپائی و آمریکای شمالی مثل وضعیت افغان ها در کشور خودمان است: شهروند درجه دو)
از قدیم گفته اند یک ده آباد بهتر از صد شهر خراب است. همین ایران را آباد کنند ، بقیه دنیا پیش کش.
به عنوان شهروند تبعه ایران واقعا توقع خدمت از مدیران دارم. با کسی هم تعارف ندارم . اگر کسی نمی تواند ، دانش و تجربه و شهامت ندارد، خیانت بزرگی است که موقعیت و پستی را غصب کند که در آن کارائی ندارد و ما خودمان باید به کسانی این موقعیت را بدهیم که بیش از دیگران برای ما کار می کنند.

آقای خاتمی:
آدم محترمی است ولی بسیار اهل مدارا. اگر وزیر خارجه بشود موفق تر است تا رئیس جمهور. الان به کسی نیاز است که جرئت و جسارت الف نون را داشته باشد البته همراه با تدبیر.

آقای قالیباف:
خوب این آدم چه وقتی که در نیروی انتظامی بود چه در شهرداری خوب کار کرده . اثرات اش را هم همه می بینیم. از 110 و 137 و پارک بانوان و ... مگه ما غیر از این که مدیر مملکت کاری کنه که ما راحت تر و شاد تر زندگی کنیم و آرامش داشته باشیم چیز دیگه ای می خواهیم؟ اگر هم کسی مخالف این آدمه و چیزی ازش میدونه بگه.

آقای موسوی
این که ایشان زمان جنگ خوب مدیریت کرده اند دلیل کافی نیست. سالها است ایشان در صحنه سیاسی نبوده. به نظرم شرایط فعلی خیلی با آن زمان بسته و محدود جنگ و بحران فعلی جهانی با شرایط سی سال پیش فرق دارد. باز هم اگر کسی موافق ایشان است و فکر می کند او می تواند دلایل اش را بگوید.

آقای کرباسچی
من مدیریت این آدم را قبول دارم. اما در مورد سایر مسائل(اختلاس و زندان رفتن) نظری ندارم چون اطلاعاتم کامل نیست. شاید اگر رئیس جمهور نباشد و مقام اجرائی داشته باشد بهتر است.


چون خیلی اهل سیاست نیستم، خوب آدمهای کمی را می شناسم. خیلی آدمهای دیگری هستند که می توانیم در این لیست بگذاریم و راجع به آنها بحث کنیم . حداقل فضای بسته ای در مورد انتخابات نخواهیم داشت و می فهمیم که واقعا چی می خواهیم و چه کسی می تواند انجامش دهد. من بعد از ماجرای لایحه حمایت از خانواده کمی به تاثیر اینترنت و همبستگی ایمان آوردم.

انتخابات مسئله مهمی هستش. با آینده تک تک ماها سرو کار داره. پس کمی بهش فکر کنیم. مثبت هم فکر کنیم. با احتیاط هم عمل کنیم . دیدم که زمزمه کاندید شدن خاتمی که بلند شد، بهش گفته شد ترسوئه و اون هم سر جاش نشست. یعنی یه کاری نکنیم که آدم های مورد نظر ما را از همین الان بذارن کنار.


یه مورد دیگه : همه جانبه فکر کنیم.
مثلا راجع به اوباما :
برداشتم این بود که به دلیل غیر نظامی بودنش (در برابر مک کین نظامی ) و سیاه پوست بودنش (در جامعه نژادپرست آمریکا) و جوان بودنش (در مقابل دولتمردان فعلی) انتخاب شد. حالا که انتخاب شده تا جائی که من دیدم همون سیاستهای قبل راکمی ملایمتر پیش گرفته. موقع انتخابات اش من فقط یکی دو مقاله راجع به نظرات و مشی سیاسی اش خوندم.


سپاسگزارم که وقت گذاشتید و خواندید. خیلی دوست دارم نظر شما را هم بدانم .
محمد احمدی

چند تا پست قبل گفته بودي آدرسمان را بدهيم و من اون روز نتوانسته بودم كامنت بگذارم.
اگه هنوز هم مايل هستي اين آدرس وبلاگ من است كه خوشحال ميشوم به من سر بزني

من خيلي وقت است كه ميخوانمت
http://melodihayeshabane.persianblog.ir/

ملودی عزیز
چند بار سعی کردم که اضافه کنم ولی نمی دانم چرا ذخیره نمی کند.
روزهای بعد باز هم سعی می کنم.

Template Designed by Douglas Bowman - Updated to New Blogger by: Blogger Team
Modified for 3-Column Layout by Hoctro, a little change by PThemes