در برابر تبعیض

من مرد هستم ولی با قوانینی که حق برابری زن و مرد را نفی می کند و مردان را بر زنان مقدم می دارد مخالفم.
من فارس هستم ولی با تبعیضی که علیه سایر اقوام این سرزمین روا داشته می شود مخالفم.
من مسلمان شیعه هستم اما با رفتاری که با اقلیت های دینی می شود ...با سرکوب اهل تسنن و تحقیر و آزار بهاییان و نادیده گرفتن حقوق شهرندی آنان مخالفم.
من با هر قانونی که حقی به کسی بدهد که آن حق را از دیگری سلب کرده است مخالفم.
من تکرار مکرر این اصول را بی فایده نمی دانم تا فراموش نکنم اگر همه ی مایی که به نحوی از تبعیض های فوق بهره مند می شویم از این بهره مندی چشم می پوشیدیم و به آن اعتراض می کردیم امروز به جایی نمی رسیدیم که مرد فارس مسلمان شیعه را به تبعیض خودی و غیر خودی گرفتار کند و مرد فارس مسلمان شیعه خودی را هم به "ناب" و "مغشوش" (غش دار) تقسیم بندی نماید.
نیروهای مافوق من در جامعه به من ستم می کنند و در ازای آن به من حق ستم کردن به زیردستان را می بخشند...باید ابتدا از حق ستم کردن چشم پوشی کرد تا بتوان به ستمی که از بالا روا داشته می شود اعتراض نمود.

9 نظرات:

خيلي از افراد، رفتارهاشون رو ناشي از سوءرفتارهاي ديگران (باقي افراد يا حكومت) مي‌دونند. اصلاح ديگران بي اصلاح خودمون امكان‌پذير نيست.

با حرفتون خیلی موافقم اما کار آسونی نیست.

دمت گرم!

سلام آقای گوشزد عزیز منم موافق با شما هستم ولی یک ایراد کوچیک میخوام ازتون بگیرم لطفا یک کوچولو فونتتونو بزرگتر کنید مثل جواب آرزو خانم که نوشتید فونتش خیلی مناسب و خوبه روم سیاه شرمنده اگر مزاحمتون شدم خیلی وقت بود میخواستم بگم یک قده بزرگتر بنویسید مگه این حجب و حیا میگذاره هههه آخریش مزاح بود روز و شب خوبی داشته باشید

ماری جان
نمی دانم چرا با فایر فاکس کوچک دیده می شود ولی با اینترنت اکسپلورر طبیعی است.
درست می گم؟

با کلیت مطلبتون موافق بودم. اما
این قسمت: «من با هر قانونی که حقی به کسی بدهد که آن حق را از دیگری سلب کرده است مخالفم»
فکر می کنم اصولاً کارکرد بسیاری از قوانین همینه. یعنی حقی رو از کسی سلب می کنن و به کس دیگری میدن، و نمیشه فقط به خاطر این کارکرد با کلیت قوانین مخالفت کرد. مثلاً فردی قوانین راهنمایی رو رعایت نمی کنه، پس حق رانندگی رو ازش میگیرن و سعی می کنن فقط به کسانی این حق رو بدن که قوانین رو رعایت می کنن.
یا این حق رو که یک مجرم بتونه قاضی بشه ازش میگیرن و فقط به یک عده خاصی میدن. (در دو موردی که اشاره کردم، کسی که حق ازش سلب شده، به نوعی قوانین رو رعایت نکرده) یا حق رییس جمهور شدن رو از کسی که سواد نداره میگیرن (جرمی واقع نشده، ولی Qualification لازم برای برخورداری از یک حق رو، که اکتسابی هم بوده نداشته). حق قیمومیت از یک خردسال رو از پدر دیوانه ش میگیرن و به عمه ش میدن... (qualification لازم، اکتسابی نبوده) و بیشمار مثال دیگه با حالت های مختلف
بنا بر احتمال می دم که شما هم، مثل من، با بسیاری از قوانینی که حقی رو به کسی میدهند و آن حق رو از دیگران سلب می کنن موافق باشین. و فقط بعضی از اونها رو نا عدلانه بدونین.
ایام به کام

محسن عزیز
احتمالا (و قطعا) اشکال از توضیح من است.
منظور من گرفتن حقی از کسی و بخشیدن آن به عنوان امتیاز به دیگری است مثل سهمیه بندی جنسیتی یا غیر جنسیتی دانشگاه و یا جلوگیری از کاندیدا شدن زنان و یا حتی به صورت کمیک-تراژیک حق تغییر مذهب که در این مورد اقلیت های دینی این حق را دارند اما مسلمانان از آن محرومند!

گوشزد جان، اصولا تلاش برای هر نوع برابری و تساوی حقوقی، امریست مخالف طبیعت و خلق و خوی به میراث رسیده حیوانی در ما. در طبیعت حرف آخر را "قدرت" میزند و همیبن امر به جامعه بشری هم رسیده است چرا که آحادش در نهایت موجوداتی طبیعی اند.
کوشش برای چنین اموری مستلزم چیرگی بر انسان معاصر است و این تنها به ابزار فردی نمیتواند متکی باشد که دولت و جامعه نیز در این موضوع موثرند. و این تنها بر مردان نیست که زنان را هم سهم بزرگی ست برای گذشتن ازین دوران. اما با دیدن جوامع غربی و تحولات آن، خوشبین میشویم که این راه باز شده و حرکت آغاز شده است.

آقای گوشزد به نظر من آن چیزی که بیشتر از همه باعث تبعیض و پایمال کردن حق آدم هاست نداشتن حس مسئولیت میان انسانها نسبت به یکدیگر است اگر هر یک از افراد جامعه به خوبی از مسئولیت خویش نسبت به دیگر افراد آگاه باشد هیچ وقت تبعیض اتفاق نمیافتد.یکی از همین مسئولیت ها احترام به حقوق و شخصیت آدم هاست(همونطور که شما متذکر شدید)
راستی من مدتهاست اینجا میام و هی خواستم از شما بابت نوشته های تفکر برانگیزتون تشکر کنم.

Template Designed by Douglas Bowman - Updated to New Blogger by: Blogger Team
Modified for 3-Column Layout by Hoctro, a little change by PThemes