شهر هرت...دیوان بلخ

خانمی حدودا 40 ساله هفته ای یک بار برای تمیزکاری به خانه ما می آید.

چندی قبل ماجرای خود را اینگونه برایم شرح داد:

شوهر من کارمند جزء یکی از ادارات است و یک زندگی معمولی داشتیم تا اینکه یک روز پسر همسایه که جوانی هجده ساله بود به شوهرم مراجعه کرد و از او خواست که موتورسیکلتش را برای ساعتی قرض بگیرد.

شوهرم با اکراه و رودربایستی موتورش را به او قرض داد.

چند ساعت بعد در حالی که از دیرکرد جوانک ناراحت و عصبانی بودیم به ما خبر رسید که او تصادف کرده و پا و لگنش شکسته و در بیمارستان بستری است.

به سراغ موتور رفتیم و لاشه اش را تحویل گرفتیم.

چند روز بعد احضاریه ای از طرف دادگاه برای ما رسید که از شما شکایت شده است.

با تعجب به دادگاه رفتیم و آنجا آقای خوش برخوردی ضمن آنکه اعلام کرد پدر جوان مضروب از شما شکایت کرده است که چرا موتور سیکلت خود را به او قرض داده اید راجع به پسر همسایه و نحوه ماجرا از ما پرسید و سپس تعدادی کاغذ را جلوی ما گذاشت و ما نخوانده امضا کردیم.

شوهرم بسیار ناراحت شد و گفت من باید شاکی باشم که موتور سیکلتم را پس از تصادف به کمتر از نصف قیمت فروختم.

مامور نامبرده هم کمی همدردی کرد و گفت حالا هم طوری نشده و مسئله ای نخواهد بود...ما هم آمدیم.

دو ماه بعد نامه ای دریافت کردیم که با توجه به اقرار صریح و کتبی شما دایر بر اینکه مطلع بودید که پسرک فاقد گواهینامه است باید کلیه هزینه های بیمارستان و عمل جراحی و دیه که بیش از دو ملیون تومان می شد را به وی بپردازید.

ده بار به دادسرا رفتیم و تقاضای تجدید نظر دادیم اما مورد قبول واقع نشد.

شوهرم لج کرد و گفت : یک ریال هم نمی دهم!

پس از چند بار اخطار روزی ماموران مراجعه کردند و شوهرم را با دستبند به زندان بردند.

پس از کلی دوندگی بالاخره قبول کردند که مبلغ فوق را که اکنون با احتساب جریمه هایش بیش از هشت ملیون شده بود قسط بندی کنند و شوهرم را آزاد کردند.

از آنجایی که اقتصاد محدود خانهما تحمل چنین قسطی را نداست من با وجود داشتن فرزندان بزرگ و بدون اطلاع آنها به کلفتی در خانه مردم مجبور شدم.

این ماجرا را که شنیدم به همراه ماجراهای دیگری که این روزها می خوانم مثل حکم سنگسار دو خواهر به خاطر شکایت شوهر یکی از آنها و علیرغم انصراف وی از شکایت، حکم اعدام پسری که در 15 سالگی حین یک درگیری پسر 18 ساله ای را می کشد، حکم پرتاب از بلندی برای جوانانی که به دو جوان دیگر به زور تجاوز کرده بودند، حکم اعدام جوانی که قبلا سه بار به علت مشروبات الکلی مجازات شده بود و ... به من یادآوری می کند که گسترش قوانین یک جامعه بدوی صحرانشینان عربستان در 1400 سال پیش به جوامع مدرن و پیچیده امروزی چه عواقب وحشتناکی داشته است.

و نیز نمی توانم تعجبم را پنهان کنم از کسانی که اظهار می کنند که "اگر قوانین اسلامی به طور تمام و کمال و نه ناقص و گزینشی اعمال شود کلیه مشکلات برطرف خواهد شد" و غافل از آنند که همین امروز اگر روزنه ای برای تنفس باقی مانده از طریق همان "گپ هایی" است که از قوانین اسلامی اجرا نشده مانده است.

موقعی که حتی همین آیت الله منتظری اصلاح طلب و مقبول در مصاحبه اخیرش با روزنامه ایتالیایی اسپرسو از مخالفت با حکم سنگسار سر باز می زند انتظار دارید که اجرای کامل قوانین قوانین اسلامی چه سرنوشتی برایتان رقم بزند؟

تصورش را که می توانید بکنید...

و این را هم درباره سالگرد انقلاب بگویم و بروم که:

همانطور که در دو پست قبلی گفته ام قضاوت من در مورد افراد ناظر است به "نتایج رفتار آنها" و نه گفتار، عقاید و حتی رفتار آنان

قضاوت شما راجع به مقایسه شاه و خمینی بر اساس نتایج رفتار آنها چیست؟

پی نوشت:

"در نجف و پاریس یک حرف‌هایی زدم که چنانچه اسلام پیروز شود، روحانیون می‌روند سراغ شغل‌های خودشان، لکن وقتی ما آمدیم و وارد معرکه شدیم دیدیم که اگر روحانیون را بگوییم همه بروید سراغ مساجدتان، این کشور به حلقوم آمریکا یا شوروی می‌رود... ما این طور نیست که هرجا یک کلمه‌ای گفتیم و دیدیم مصالح اسلام این‌جوری نیست، بگوییم سر اشتباه خود هستیم. ما دنبال مصالح هستیم. بنابراین مساله نیست که آقایان به ما بگویند شما آن‌روز اینجوری گفتید... هرچه می‌خواهند به ما بگویند. بگویند کشور ملایان، حکومت آخوندیسم. این هم یک حربه‌ای است که ما را از میدان به در کنند. ما نه، از میدان بیرون نمی‌رویم."

ـآیت الله خمینی سخنرانی 30/3/61 . صحیفه نور،ج16،ص211- 212

20 نظرات:

اگر خیلی دلت براش سوخته بود بهش کمک می کردی.
از طرف دیگه تو این ماجرا مقصر بوده اند باید تاوانش رو هم بدهند.
اگر موتورش رو داده بود به یک بچه یازده ساله همه متوجه مقصر بودنش می شدند اما حالا که داده به یک بچه هجده ساله کسی متوجه نمی شه که مقصر بوده و باید تاوانش رو هم بده.

اصلا نیاز به قضاوت نیست.
خاندان پهلوی کشور را از اعماق تاریخ به عصر جدید کشاندند و آخوندها دارند سعی می کنند ما را به همان دوران برگردانند و تا حدی هم موفق شده اند.

hezar mashala in agha saeed cheghad mantegheshon khobe.be nazare man ye ketab chap konand ke baghiye ham bahremand shan az nazarate aliye ishoon.

اینارو گفتی ؟ اوکی!
حالا من و تو می خوایم چی کار کنیم ؟
بشینیم چس ناله کنیم ؟؟؟؟

نتايج رفتار شاه جامعه‌ای ساخت پويا ولی در بن‌بستِ ابرازِ وجود سياسی و مشارکت در قدرت. جامعه‌ای که نمی‌خواست بندگی کند و شاهی که مشروعيتی جز مشروعيت مدرن نداشت می‌خواست برای خودش در آن مشروعيت سنتی از نوع فر ايزدی و ظل‌اللهی درست کند؛ که باعث نفرت آن جامعه‌ی پويا می‌شد و در نتيجه با جرقه‌ای به انقلاب انجاميد.
نتايج رفتارِ خمينی جامعه‌ای ساخت بنده‌صفت و رياکار و نان‌به‌نرخ‌روزخور. خرافاتی و بی‌برنامه. جامعه‌ای متشکل از افراد بی‌ربط به هم که نه تنها مشارکت در قدرت که آينده‌نگری هم برايشان مهم نيست و برای بلندمدت در انفعال کامل منتظرند تا چه پيش آيد اما در کوتاه‌مدت و زندگی روزانه‌شان تنها به سودِ لحظه‌ای فکر می‌کنند. نزديک سی سال است که افق «آينده» از دیدگاه فردِ ايرانی حذف شده و فرد تنها در امروز زندگی می‌کند.
انقلاب و تحولات مهم تنها وقتی ممکن‌اند که عده‌ی زيادی بر روی يک آينده‌ی آرمانی توافق داشته باشند. حکومتِ شاه اغلب آدم‌هايی می‌ساخت که آينده‌های بزرگ و متوهمانه‌ای در خيال داشتند و خيال‌های متضادشان به درگيری‌های اجتماعی می‌انجاميد. حکومتِ خمينی و ميراث او اغلب آدم‌هايی می‌سازد قضاقدری و بی‌توهم و حتی بدونِ تصوری از آينده، که تنها فکر می‌کنند در اين لحظه چه بايد کرد. درگيری‌های اجتماعی عموماً خرد و ذليلانه و تسليم‌گرايانه‌اند و یا تنها از سر منافعِ آنی و لحظه‌ای.

خب اگه اون بابا موتورش رو نمیداد که این طوری نمیشد.مثلا نمیدونست نباید بده؟.وگرنه..این که صاحب موتور مقصره مگه شکی هم دارید؟تو همه دنیام قانون خیلی سفت و سخت تر انجام میگیره...مثلا به شما میگن از رو خط عابر پیاده بعد از سبز شدن چراغ عبور کن..شاید شما بگی این یه قانون جزئیه..ولی اگه ماشین زد بهت رفتی اون دنیا..دیگه تناسبی بین تخلفت و مجازاتت وجود نداره..ولی درمورد اینکه پدر اون پسره این پول رو خواسته نامردی محظ بوده.ولی همش تقصیر خود شخص صاحب موتوره در نهایت.قبول دارین؟

شاه بهتر بوده و در این شکی نیست . اگر آزادی بیان نبود ، آزادی های نسبی دیگری بود. وضع اقتصادی بهتر و اوضاع کاری و امنیت جامعه با ثبات بود.

خمینی باعث ظهور دیکتاتوری مذهبی ننگینی شده که ریشه همه چیز را سوزانده است. فقر و بدبختی و جنگ به ارمغان آورد و باعث مهاجرت میلیون ها تن از ایرانیان شد.

نتیجه رفتار شاه یک انقلاب سراسری بود بر ضد خودش و نتیجه رفتار جمهوری اسلامی یک جامعه نسبتا آرام و با ثبات است که حتی دشمنانش هم چندان امیدی به براندازیش ندارند.
حمید رضا

"جامعه نسبتا آرام و با ثبات"

"آرامش" و "خفقان" فرق دارند. "ثبات" هم با "بی تفاوتی" متفاوت است. من خفقان مردم بعد از نبود بنزین و گاز و برق رو نشانه آرامش و ثبات نمیدونم، نشانه بیتفاوتی میدونم و این ترس که همین حداقل هم از بین بره. در زمان شاه حداقل مردم شجاعت اعتراض داشتند.

استدلال شما شبیه این خواهد بود که دو معلم رو مقایسه کنیم که یکی سختگیر است و دیگری خوش نمره و بیخیال. اگر بگیم نتیجه رفتار معلم خوش نمره منجر به معدل بالاتری در کلاس شده پس دانش آموزان "با سواد تر" ند اشتباه کردیم.

نتیجه رفتار شاه رو نباید انقلاب تصور کنید، نتیجه رفتار شاه برابری 1 به 7 دلار به ریال بود، وجود ویزای اروپا و امریکا بود، متحدینی غیر از ویتنام و کوبا و سوریه بود. وجود هواپیماهای مدرن امریکایی و فرانسوی بود، وجود گوگوش و مرضیه و گلهای رنگارنگ و دایی جان ناپلئون و فرخزاد و خیلی چیزهای دیگه بود. نتیجه رفتار "مردم" در برابر این چیزها "انقلاب" شد و اسلام عزیز! مبارکشون باشه!

بحث براندازی نیست، جمهوری اسلامی محکوم به نابود شدن است. نفت رو از جمهوری اسلامی حذف کنید ... هیچ چیز باقی نمیمونه، نه دانش، نه نظم، نه وطن پرستی، نه طرفداران باسواد، نه متحدان پرقدرت، نه ...
دیر و زود داره اما سوخت و سوز نه!

+از آنجایی که اقتصاد محدود خانهما تحمل چنین قسطی را نداست من با وجود داشتن فرزندان بزرگ و بدون اطلاع آنها به کلفتی در خانه مردم مجبور شدم.
این ماجرا را که شنیدم....+
لعنت بر استیلا و سرمایه داری!تصور کردم گوشزد حالا میگه من هم تحت تاثیر سخنان مستخدم مان قرار گرفتم و بخاطر بچه هایش که خجالت نکشند از وضعیت مادر , کمکش کردم و از این بند رهایش کردم .
لعنت بر استیلا و سرمایه داری که گوشزد در حالی که قهوه تلخ گرانقیمت خود را مزمزه میکند این پست را مینگارد .
لعنت بر استیلا و سرمایه داری که قیمت رهایی و چیرگی بر تشویش یک خانواده که قیمتش برابر است با کمی از مشروبات اصل فرانسوی گوشزد باید سرنوشتش این چنین باشد .
لعنت بر استیلا و سرمایه داری که گوشزد که جبن و ترس را در وجود دارد عنوان پست را شهر هرت را به قول شاعر به بلخ نسبت میدهد و جرات ندارد که شهر هرت را هم خالی بنویسد .
لعنت بر استیلا و سرمایه داری .

گوشزد جان، از آنجایی که شخص با وجدانی پیدا شده خواهش میکنم حتما مقدمات آشنایی رو فراهم کنید تا ایشون هستی و زندگیشون رو به پای زندگی آن خانم بریزند.

دوست من به شما افتخار میکنم ... بی صبرانه در انتظارم که ببینم چگونه کمک میکنید به ایشون ...

به قول دوستی در کامنت های چند پست پیش: "چه ریاکاریم ما"!

سلام .
با فیلتر شکن جدید امکان کامنت گذاشتن فراهم شد . اینجا با اسم " همراه " براتون کامنت خواهم گذاشت .

مرسی همراه عزیزم.
همایون جان
آنها که در حرف پیشتازند در عمل معمولا ته صف هستند.

"همین امروز اگر روزنه ای برای تنفس باقی مانده از طریق همان "گپ هایی" است که از قوانین اسلامی اجرا نشده مانده است"
با حرفتان موافقم.
اگر دقت کرده باشید همه چیزهایی که به عنوان آزادی های یا امتیازات اعطا شده از آنان یاد می شود در واقع نادیده گرفتن اصول و مبانی اسلام است.
مثلا در مورد زنان عدم اجرای تمام و کمال قوانین اسلامی دایر بر حبس زنان در منزل و کتک زدن آنان همراه با گرفتن هوو های متعدد و متعه و صیغه و کنیز! را به عنوان امتیازات عطا شده اسلام به زنان تلقی می کنند و لابد زنان هم باید سپاسگزار آنان باشند!!

به منظور قدردانی از شما که بالاخره یک پست نوشتید که در آن به نقش مهم پول در زندگی شخصی اشاره نکردید ، در سایت دنباله لینک داده میشود
بابا شما همشهری من هستید و بسکه نوشتید که همسرم یا پسرم برای پول و ... آبروی اصفهانی ها را به خطر انداختید.

همشهری
قبلا یکی لینک داده بود ، گفتم که مدیون نشم !

فرقی بین شاه و خمینی نیست در زمان هردو این جانورها دکترهای پول پرستی مثل شما تربیت شدند که حاضرند سر زن خودشون را هم کلاه بگذارند

شنیدید میگن " خلایق هر چه لایق "

امیدوارم به کسی بر نخوره ولی فکر می کنم .هر چی هست ، خوب یا بد برآیند خود مردم ما است !! یعنی برایند خود من و شما !

آقا خود این غربی ها هم کم از این کارا نمی کنن. یه شب برو نایت کلاب ببین چقدر از این حرکتها می بینی.
این بیچاره به نظر من فقط بی تجربه بوده وگرنه میتونست بدتر از این کارو بکنه و به این روز نیفته...
خیلی از دوستان با تکنیک و دروغ و کلک نه تنها سینه رو ماچ میکنند بلکه یه جاهاشونم مورد ماچ قرار میگیره و بعد علم بر میدارن به رسوایی این جوون بی تجربه.
البته این بچه باهوش بوده پس به نظر من به زودی وقتی این قائله خوابید یاد میگیره چطور سینه ها رو ماچ کنه و به خاطرش هیدیه هم بگیره...

مانی خان عزیز
خود زن من هم چنین ادعایی ندارد که من سرش کلاه می گذارم

Template Designed by Douglas Bowman - Updated to New Blogger by: Blogger Team
Modified for 3-Column Layout by Hoctro, a little change by PThemes