نزاع برای استیلا!

pgdcعلت اینکه این مطلب را می نویسم گرفتن مشورت از شماست.

این یک مطلب کاملا شخصی است که عمومی می شود لذا چنانچه مایل به خواندن آن نیستید از همین جا هم که صفحه را ببندید در وقت خود صرفه جویی کرده اید.

ماجرا از این قرار است که چندی پیش من با قرض و قوله بسیار زیاد و با پس اندازی که داشتم ملکی را خریدم.

زن من از اینکه نیمی از این ملک را به نام او نکرده ام بسیار دلخور است.

استدلال من این است که من نیمی از خانه ای را که در آن زندگی می کنیم به نام تو کرده ام و از طرفی تو تمام در آمد مطبت برای خودت استو غیر از آن هزینه کلیه امور شخصی خود را از من می گیری.

صبحها که من سر کار می روم به استخر و بدنسازی می روی وهر وقت حوصله نهار پختن نداری از بیرون خبر می کنی.

من از 9 صبح تا 9 شب باید کار کنم و غیر از آن مسئولیت تمام بیماران گاه بدحالم را نیز باید بپذیرم و نمی فهمم که چرا باید نیمی از اندوخته ام را به تو ببخشم.

اگر قرار بر این باشد ترجیح می دهم از کارم کم کنم و من هم به ورزش بپردازم.

در پاسخ می گوید:

همه مردها این کار رو می کنن...فقط تویی که خودت نمی فهمی و باید بهت وظایفت رو تذکر بدهم.

حالا پرسش من این است که:

آقای عزیز آیا شما در موقعیت مشابه این کار را می کنید؟

و خانم عزیز آیا شما در موقعیت مشابه توقع انجام این کار را ازهمسرتان دارید؟

لطفا بنویسید که چند ساله اید و آیا شاغل هستید یا نه؟


پی نوشت غیر مرتبط:


آیا شما با استدلال، حرف و منطق حاضر خواهید شد که بیل خود را به کسی بدهید تا به کمک آن آب را بر زمین شما ببندد؟


پی نوشت دوم:


از دید من، همانطور که قبلا به تفصیل گفته ام، هدف از زندگی استیلاست و استیلا یعنی "مال خود کردن امکانات و منابع"


بر اساس این دیدگاه در ده هزار سال پیش که بشر از غار نشینی به صحرا نشینی و از خط تصویری به خط نوشتاری رو آورد جملات بسیار ساده و کلمات بسیار گویا بود و نقش کلام نه مفهوم سازی و تئوری پردازی که ایجاد ارتباط و شفاف سازی مقاصد و منظورها بود.


در آن زمان مالکیت فقط با کار کردن و ارائه خدمات عینی به دست می آمد.


به مرور زمان با پیچیده شدن زبان و کلام و نوشتن آنها "مفاهیم انتزاعی" اختراع شد و صفات خوب و بد پدیدار شدند که خود "فرهنگ یا مجموعه خوب و بد" را ساختند و این مجموعه خوب و بد زمینه ساز پیدایش ادیان شد.


در این هنگام اقشاری از جامعه دست به کار تئوری پردازی و مفهوم سازی شدند و مقصود نهایی آنان "مال خود کردن امکانات و منابع" بدون کار فیزیکی و ارائه خدمات عینی بود.


خلاصه می کنم:


اگر امروز از نقش مادری گفته می شود چنانکه بیتای عزیز به گلایه از آن پرداخته است منظور فقط استیلای مردان است که زمینه آن با یک سری "حرف" فراهم می شود...گفته هایی مثل اینکه بهشت زیر پای مادران است ...یا مادر خوب آن است که...یا تعجب می کنم از مادری که...زمینه ساز این استیلا هستند.ا


همچنین اگر از "وظیفه پزشکان" و وجدان آنها گفته می شود صرفا برای "خر کردن" آنهاست تا با صرف نظر کردن از آسایش خود و بدون طلب کردن عامل استیلا (پول) به ارایه خدمات عینی بپردازند.


با این مقدمه می خواهم بگویم که از دید من


1) پول (ابزار استیلا) متعلق به آن کسی است آن را به دست می آورد.


2)با آن منابع و امکانات را مال خود می کنید و اشخاص دلخواه را در کنار خود قرار می دهید.


3) بسیاری از منابع و امکانات با یک بار پرداخت برای همیشه متعلق به شما می شوند اما برای حفظ اشخاص دلخواه تا زمان دلخواه شما مجبور به پرداخت مستمر هستید.


4)اگر شخص دیگر دلخواه نبود، از میزان پرداخت جهت "در کنار خود قرار دادن" فرد سابقا دلخواه کم خواهد شد.


این مدل را من وضع نکرده ام، بلکه شرح چیزی است که در مناسبات اجتماعی می بینم...یک مدل basic و بدون روتوش از واقعیات اجتماعی.


اما قسمتی دیگر از بحث مربوط می شود به آنچه در پی نوشت بحث دعوا آورده ام...پلانی که من برای زندگی دارم و آن را در پی نوشت بعدی خواهم گفت.


پی نوشت سوم:


در 22 سالی که از زندگی مشترک ما می گذرد شرایط کار و درآمد تغییر کرده است.


مدتی هیچکدام کار نمی کردیم و درس می خواندیم.


چند سالی هر دو کار می کردیم و شریک بودیم.


حدود 3 سال زنم بیشتر کار می کرد و من بیشتر درس می خواندم و درآمد او که بیشتر از من بود صرف زندگی مشترک می شد.


و اکنون هم چند سال است که من شدیدا کار می کنم و او از کارش کم کرده است و درآمد من حدود50 برابر اوست.


در این دوره اخیر، اوایل من به نظام "شراکت در همه چیز" باور داشتم ولی به تدریج شرایط تغییر کرد و باورهای من در همه زمینه ها سست شد و به بازنگری در عقاید و رفتار خود پرداختم و پی بردن به مفهوم استیلا مدل ذهنی جدیدی را به من عرضه کرد که زیربنای تفکرات و رفتارهای فعلی من است.


با این حال اگرچه به درستی این روش و مدل ذهنی باور دارم اما مفاهیم دیگری هم هستند که پذیرفتن آنها سبب زیبایی زندگی است.


فیلم کازابلانکا مثال خوبی است از مردی که به باورهای دوره جوانیش پشت پا زده و در عین واقعگرایی و پختگی دوباره هم به عشق ایمان می آورد و هم به وطن.


بر این اساس، اگر من هم در همین مسیر پیش بروم، حتما در چند سال آینده دور از انتظار نخواهد بود که برای تغییر در نظام ذهنی خودم و برخورداری از لطافت زندگی از استیلای بیشتر چشم بپوشم و سعی در حفظ هر آنچه دارم بنمایم.


بنابراین طبق توصیه دوست بیست وپنج ساله ام که تحت عنوان "اوس میتی دلاک"!! (استاد مهدی دلاک) برایم کامنت گذاشته است و نیز بر اساس نظر شراگیم که هر دوی ما را می شناسد ...و نیز بر اساس اینکه پلان من ادامه این زندگی است که هر چند گاه ابرهای تیره آسمان آن را می پوشانند اما نور و حرارت آفتابش مثال زدنی است...در آینده اگر ملکی بخرم با همسرم شریک خواهم بود.

102 نظرات:

می تونم بپرسم ایمن پست به پست قبلی مربوطه یا نه؟

gooshzad jan mitoonam aval beporsam khanometoon daramadesh ro che mikoneh?
hazineh haie shkhsish ke ba shomast!
injoor tavaghoaat mal zanhaiieh ke ehsas amniat maali nadaran, zani ke mahianeh daramadesh ravaneh hesabesh misheh chera?
ia shoma iek tarafeh ghezavat mikonid ia khanometoon sathe tafakoresh be andazeh zane mashdi hasaneh!!
ba arze mazerat
negar

به نظر من شما به خانم قدری زیادی رو داده اید. خب می خواستید ندهید!علت بوجود آمدن این توقع در همسر شما رفتار های خودتان است. مگر شما معتقد نیستید که زن و شوهر همدیگر را تربیت می کنند؟ خب مشکل از شیوه ی نادرست تربیتی خودتان بوده!
هیییی.... هیییی... روزگار... می ترسم... نه! می ترسم که نه! مطمئنم که می میرم و شاهد روزی نخواهم بود که آدمها دست از افراط و تفریط بردارند و در هر موردی حد و حدود خودشان و طرفشان را بفهمند و نه زیاده بخواهند نه زیاده بدهند. نه طلبکار باشند نه بدهکار...

الهه

یک چیز دیگر هم بگویم که خدای ناکرده لال از دنیا نروم و زبانم به اشهد گفتن بچرخد! به نظر من خانم شما به دلایل گوناگون که بخشی از آن هم رفتارهای خود شماست چندان هم به دوام زندگی اش با شما اعتماد ندارد و یکی از دلایلی که طلب اینهمه جواهرات و مال و منال از شما می کند این است که دارد توشه ی آخرت برای خودش جمع می نماید. می خواهد حالا تا فرصت هست به قدر کفایت جمع کند.
می دانم که باز هم نظراتم مثل همیشه تند و تیز و گزنده است. اما خب خودت خواستی درباب مسائل خصوصی ات نظر بدهیم ماهم دادیم! ضمن این که اگر مایلی زود پاکش کن.

الهه

یک چیز دیگر هم بگویم که خدای ناکرده لال از دنیا نروم و زبانم به اشهد گفتن بچرخد! به نظر من خانم شما به دلایل گوناگون که بخشی از آن هم رفتارهای خود شماست چندان هم به دوام زندگی اش با شما اعتماد ندارد و یکی از دلایلی که طلب اینهمه جواهرات و مال و منال از شما می کند این است که دارد توشه ی آخرت برای خودش جمع می نماید. می خواهد حالا تا فرصت هست به قدر کفایت جمع کند.
می دانم که باز هم نظراتم مثل همیشه تند و تیز و گزنده است. اما خب خودت خواستی درباب مسائل خصوصی ات نظر بدهیم ماهم دادیم! ضمن این که اگر مایلی زود پاکش کن.

الهه

اين واقعا مشورته؟ يعني اگه بر فرض بيشتر خواننده ها گفتن كه حق با خانمه، شما نصف ملكتون رو به نامشون ميكنين؟

با احترام برای همسر شما اما بنظر میاد خانم های ایرانی انجا که منافع شان اقتضا کند طرفدار مدرنیسم هستند و حقوق برابر و . با مردان اما هر گاه منافع شان بگونه دیگری ایجاب کند میروند در قالب زن سنتی !! و انجاست که بله همه مردان اینگونه عمل می کنند و وظیفه شان است و چه و چه ... ! من شاغل هستم و البته در حال حاضر رابطه ام با پارتنرم منجر به ازدواج نشده هرچند به احتمال قوی در اینده نزدیک خواهد شد ! راستش در مورد تمام مسائل حتی مسائل مالی کاملا با هم هماهنگی کرده و تفاهم داریم . البته او در فرهنگی تربیت شده و البته در خانواده ای که با برابری حقوق زن و مرد نه صرفا در حرف که در عمل اثبات کرده که کاملا موافقه . من شخصا در شرایط مشابه چنین توقعی از حتی همسر اینده ام ندارم . اگرچه در مورد زوج هایی که فرزندیا فرزندان مشترک دارند داستان میتونه تا حدی متفاوت باشه و به قول عوام نباید تو منی در کار باشه اما به هر حال دنیا هزار جور بالا پایین داره ! صرفنظر از اینکه خوانندگان این وبلاگ اطلاعی از جزئیات روابط و مناسبات شما با خانمتون ندارند اما صرفا بعنوان یک کامنت گذار فارغ از حواشی در این مورد با شما موافقم .

گوشزد جان می دونم اين سوال رو از متاهلين پرسيدی اما من می خوام يک چيز ديگه بگم.

تا حالا به اين فکر کردی که پولت رو با روش جديدی مَنيج کنی به جای اينکه سخت کار کنی، و يه کم بيشتر فان داشته باشی؟ به نظر من اينکه ورزش رو شروع کنی خيلی فکر خوبيه. کتاب ريچ دد پور دد رو خوندی؟ مطمئنم می تونی دانلودش کنی.

زندگی کوتاهه، به خودت يه کم بيشتر توجه کن به نظر من.

zan 33 kharej az iran
be nazareh man hagh ba shomast! man va shoharam hamechi nesfe nesfeh va hoghoogh hamoonam hamintor. behesh begid dar soorateh pardakht nesfe hazineh melk nesfe oon ro daryaft khahad kard va gar na hichi! midoonam ke lazem nist begam vali in case age mojabetoon kard va narm shodid be khodetoon yad aavari konid pool alafe khers nist! ke be har kasi az sareh vazifeh baj bedid!

ای گوشزد جان

برو خدا رو شکر کن که خانمت فقط نیمی از مالکیت املاکت را تقاضا کرده مال ما که میگه ششدانگ خونه باید بنام زن باشه

سلام به گوشزد عزیز

علیرغم اینکه اینجانب خود متعلق به جامعه نسوان می باشم باید عرض کنم که متاسفانه الطاف مکرر به تدریج تبدیل به یک حقی میشوند که دیگر بازستانی آنها حمل بر شخصیت غیر اخلاقی و ... میشود. شما برای خرید این ملک از تمام تفریحات و استراحت و وقت با ارزش خودتان مایه گذاشته اید و هیچ وظیفه ای ندارید که اینکار را بکنید . فقط در یک صورت .آنهم اینکه حس تون این را بهتون بگه. یعنی اینقدر دوستش داشته باشید که دوست داشته باشید برای خوشحال کردنش اینکار را بکنید.وگرنه هیچ وظیفه ای ندارید.

زنان این روز ها این طورند.

هم به دوام زندگی شان خوش بین نیستند و هم به خاطر آموزه

های خانواده شان

و جو کلی جاکم بر جامعه به دنبال منافع فردی هستند .این روز

ها در ایران زندگی مشترک یعنی سقف مشترک و دیگر هیچ.

وقتی سنت و مدرنیته با هم قاطی می شوند

زنان هم توقع دارند خرجشان را بدهی

هم هانه به اسمشان کنی وهم تقع دارند حق طلاق داشته باشند

و مستقل تصمیم بگیرند.

آرام ارام حساب بانکی انها از مردشان بیشتر می شود.

و مرد می ماند و یک عمر بر باد رفته .

این ها ثمره حضور یک حکومت دینی است .....

که اگر باز هم بخواهم بنویسم مثنوی می شود .

مرد مجرد 27 ساله.
نخیر. چنین کاری نمی کردم. اگر بخواهم بیشتر توضیح بدهم باید بگویم چنین شرایطی را برای زندگی اساسن نمی پذیرفتم. به نظرم بر خلاف همیشه. این بار مساله ای که مطرح کرده اید چندان تضارب برانگیز نباشد.فکر میکنم موضوع زیادی شفاف است. زیاد فکرمان را قلقلک ندادید این بار دکتر جان.

شما وقتی پای برگه ازدواجتونو امضا کردید، قائدتا جز اسمتون، چیزای دیگه ای هم باید شیر کرده باشید! یکیش تایمتون! یکیش فکر و دغدغه اتون!
اینی که شما از 9 تا 9 میرید سر کار که واسه خودتون خونه بخرید، نقض کامل یه زندگی مشترکه! من به خانوموتون کاملا حق میدم! شما ممکنه "تصور" کنید رو بچه هاتون خیلی تاثیر دارید، ولی مادرشون اگه نبود، اونوقت میدید که از پس هیچ مشکل و نگرانی تربیتی شون بر نمی اومدید اگه شب واسه خوابیدن می خواستید بیاید خونه!
ممکنه خودتون غذا نخورید، ممکنه شب تو تاریکی بیاین خونه و مهم نباشه خونتون چه جوری مرتب یا مدیریت شده، ولی بچه ها چی؟
همه این وقتی که شما دارید "واسه خونه خودتون" پول درمیآرید، تو خونه مشترکتون یه نفر داره جور دو نفرو میکشه.
من با استقلال مالی زن و مرد موافقم. اما اگه قراره تقسیم شه، همه چی باید تقسیم شه! خانومتون هزینه مسئولیت هایی که از قول شما رو دوششه رو داره طلب میکنه

۳۳سالمه - شاغلم - مجرد - با حقوق خودم ماشين و خانه و ...خريده ام . حق با شماست موضوع به شدت شخصيه و بهتره نظر ديگران رو هم تاثير نديد در فکرتون چون ما غريبه ها از خيلی از زاويه های زندگی زناشوييتون خبر نداريم. احتمال داره ( ميگم احتمال داره )​ بر اساس يک پشتوانه ذهنی که ما از اون بيخبريم چنين درخواستی ميکنه يا صحبتهای شخصی که بينتون بوده.
اگه واقعا هيچکدام از اينها نيست و شما قبلا خانه ای رو باهاشون شريک شديد در مالکيت دليلی نداره که قسمتی از اين ملک رو هم مطالبه کنه.

زن ... سی و شش ساله ساکن ینگه دنیا

من به هیچ وجه توقع این کار را ندارم .. کما اینکه منزلی را که درونش زندگی می کنیم به نام من نیست .. چون حقی برای خودم نمیدانم ..

گوشزد عزیز ...شما درگیر یک موضوع با بهتر بگم معضل فرهنگی شدی که الان در ایران بیداد می کنه ... چشم و هم چشمی .. ثروت کلان .. همسر پزشک . ... به عقیده من این فرهنگ رایج در میان بانوان ایرانی برای کسب مال و ملک ریشه در ناامنی های جامعه و عدم حمایت مادر قانون از زن است .. اگر در تاریخ کهنه ایران به زن به عنوان موجود ارزشی نگاه کرده میشد در طول سالیان زنان ما به این دید مادی گرایی نمی رسیدند ...

متاسفانه یا خوشبختانه .. هم حق با زن شماست که برای خود آذوقه ای برای روزهایی که شاید شما روزی بروید و دیگر نباشید جمع کند هم حق باشماست که بخواهید درآمدتان را هرطور که می خواهید خرج کنید ...
فکر می کنم برای حل این موضوع راهکارهای زیادی هست .. الزاما نباید دو نفر رودررو شوند و با استدلال بخواهند اون یکی را متقاعد کنند .. دکتر جان بگرد با خلاقیتت راهی پیدا کن که شریک زندگیت هم خوشحال شود .. بگردی پیدا میشه ..

عجب زندگی افتضاحی داری. اگر اینجوری که میگی باشه شدی ماشین پول در اوردن. خوش به حال بچه هات.

ما حرفی نداریم. مشورت هم می‌دهیم اما اولاً حق‌المشاوره را نقد می‌پردازی ثانياً دفعه‌ي دیگه نباید همینجور بدون هماهنگی با منشی و بدون وقت قبلی سرت رو بندازی پایین و بیای تو (!) ثالثاً از دیروز ما تعرفه‌ها را "تعديل" کرده‌ایم بعد دبه در نياری که حالا ساعتم خدمت شما باشه صبح پول میارم و از اين حرف‌ها. مقبول نمی افتد. از همین حالا گفته باشم.
اين دفعه رو البته استثناً قبول می‌کنم. اصل سند ملک فوق‌الذکر و کپی قباله ازدواج و رونوشت شناسنامه زوج و زوجه به اضافه‌ی فرم تقاضا که پر می‌کنی به انضمام يک فقره چک مسافرتی پنج ميليون ريالی بابت هزينه‌ي تشکيل پرونده (!) می‌ذاری پیش منشی. من مطالعه می‌کنم بعد جواب می‌دم. موقع رفتن در رو هم پشت سرت ببند و به منشی بگو مشتری بعدی رو بفرسته تو. برو به امان خدا. ایشالله درست میشه. توکل به خدا کن


;-))

از دکتر که فقط فکر کس و کون بقیه است چه انتظاری میشه داشت؟

سلام گوشزد عزیز

اول از هم چقدر متاسف شدم که شنیدم این جور بحث ها و انتظار ها و دلگیری ها در منزل شما وجود دارد که ایکاش وجود نداشت و میتونستین از زندگی لذت واقعی را ببرید.
بنده یک خانم شاغل سی و پنج ساله هستم که درآمدم چیزی در حدود چهار برابر شوهرم است . تحصیلات بنده لیساسن مهندسی است و کار تخصصی ام هم مدیریت پروزه است . تحصیلات شوهرم هم فوق دکترا است و کارش تحقیق و تدریس و مطالعه است. تمام زندگی ما در آمریکای شمالی بصورت نصف نصف است . یعنی نیمی از منزل به نام من و نیمی از منزل به نام همسرم هست و دو ماشین داریم که هر کدام به اسم یک نفرمون است . منزلی هم در ایران داریم که به اسم هر دو نفرمون است.

شوهر من اگه از کار تحقیق و تدریس بیرون بیاد و مثل خود من جذب صنعت بشه حقوق بسیار بالایی خواهد داشت ولی چون زندگی مون براحتی با حقوق من می گذره من هیچ مشکلی با نوع کارش ندارم و هرگز هم ازش نخواستم دنبال کار پر در آمد بره . اون یک آدم باسواد است که من هم ترجیح میدم از این سوادش استفاده کنه و نگران مسایل مالی نباشه . که البته فکر میکنم این مدل زندگی باید برای شما بسیار احمقانه جلوه کنه ولی خوب به هر حال ما این مدلی زندگی میکنیم و خدا را شکر زندگی بسیار خوب داریم.

حالا با این شخصیتی که از خودم گفتم می خواستم خدمتتون عرض کنم که با شنیدن این داستان فکر کردم بهتره بهتون پیشنهاد کنم که از این مساله بگذرین و ریشه درد را پیدا کنین.
ریشه عدم اعتماد را و ریشه جملاتی مثل پول من و پول تو و خانه من و خانه تو .

گوشزد جان امیدوارم ناراحت نشی ولی من فکر میکنم این مدل فکر کردن و این مدل حساب و کتاب کردن بین زن و شوهر حرف از مشکلی اساسی داره که حتمن باید بهش رسید و حلش کرد . چه وقتی هر دو شما پزشک هستین و درآمد عالی دارین اصلن چرا باید نگران این جور مسایل باشید؟

مثل همیشه خیلی بهتون احترام میگذارم و امیدوارم همیشه شاد باشید.

شما نصف خونه ای که توش زندگی می کنی رو به اسم زنت کردی؟؟؟
روی چه حسابی؟ هورمونهات زده بوده بالا؟
حالا با اون کارت انتظار داری زنت هیچ توقعی از این یکی ملکت نداشته باشه؟

زن.بیست و پنج ساله.مجرد
گوشی جان، من کوچکتر از اونم که در موقعیتی باشم که بخوام چیزی در این مورد بگم.
فکر می کنم همسرتون خیلی زیاد دوستتون داره و میخواد هر آنچه که شما دارید را در اختیار داشته باشه تا برای همیشه خیالش راحت باشه که در کنارش و همراهش هستید.
اینکه شما مسئوولیت زندگی را بر عهده دارید و خانوم دکتر درآمدشون مال خودشونه، یه حس خوبی بهشون میده، حس اینکه اون قسمت زندگیش مربوط به خودشه.
خب ما خانومها کمال گرا هستیم و همه چیز را تمام و کمال میخوایم;)

دوستان عزیز
من نظرات همه را می خوانم و از نقطه نظراتتان بهره می برم.
"غریبه نیست" عزیز
اگر می دانستم که شما هم وبلاگ مرا می خوانید بیشتر مواظب حرفهایم بودم.از راهنماییتان سپاسگزارم

همیشه احساسم این بوده که ارتباط شما دو نفر جامد است. در آن دل نیست... و اگر هست، سر راهش سد است.
دل تان را جاری کنید...

l[مجید عزیز
یک جویبار از دل در کنار یک رودخانه از عقل در این سرزمین جاریست.
بانو جان
با عرض معذرت من با این حرف ها خر نمی شوم.
آشپزباشی عزیز
پول ویزیتمو بده می رم جای دیگه!! چیزی که زیاده تو این وبلاگ شهر مشاور!
سیما جان
این مشورت است به این معنا که من با جمع کردن نتایج جامعه آماری خودم حد نرمال را پیدا می کنم و با آن خودم را تراز می کنم...اگر هم نکردم حداقل می دانم که کارم بر خلاف عرف رایج است
مینا جان
این پست مطلقا ربطی به پست قبلی ندارد
الهه عزیز
شاید حق با تو باشد و نقصی در این تربیت وجود داشته اما متقابلا او هم نتوانسته مرا به دلخواه تربیت کند و این خودش جای امیدواری دارد!
اما غرض از تربیت بیشتر یادآوری نتایج رفتار مان به یکدیگر است تا بلکه مثلا من از یک دعوای اساسی با قهر و مخلفات بترسم و 3 دانگ از ملک جدید را به زبان خوش به نام کنم!

وو، چرا مسایل دو ، دو تا چهار تا رو قاطی رابطه زن و شوهریت کردی؟اگه یک کم عقل داشتی می فهمیدی که توی همه بازیها نمیشه از یک روش استفاده کرد، روشی که بیرون از خونه و تو روابط اجتماعی خوب جواب میده توی خونه خوب جواب نمیده. اینجا قاعده بازی و رسم زرنگی متفاوته. مثل اینکه روشی که توی بازی حکم استفاده می کنی رو بخوای تو پوکر بکار ببری.

مشكل زندگي هايي كه يكي كار مي كنه و اون يكي كنار مي شينه همينه.
من هم مثل شما اگه چينين كار و در ست با من شريك بشه همين حس روداشتم.

ببخشيد پيام قبلي اشتباه شد!

پی نوشتت نه تنها غیر مرتبط نیست بلکه بسیار هم هوشمندانه است

chera be fekre khodetoon hamoon aval naresid ke nesfesho be esme hamsar etoon konid,karetoon kheili be door az tamadon hast , kheili dehatiee,
be nazaram baraye hamsaretoon anbe mali masalemohem nist, ye joori adame tarbiate shomast ke oono ranj mide, ye joori ham doostetoon dare ham nadare,
be nazarare man shoma kare eshtebahi kardid, ye kami jentelman bashid, va zan navaz.
35 sale zan, shaghel, kharej az iran

گوشزد جان من زن 34 ساله اي هستم كه متاركه كردم وكارمندم ..حضانت بچمو در مقابل عدم دريافت هيچ حق وحقوقي نه براي خودم نه براي بچم گرفتم .. از نگاه خودم اصلا" حق رو به خانمتون نميدم البته بايد كاملا" در شرايط زندگي شما وفرهنگ وتربيت خانم باشيم كه بشه نظر داد احتمالا" تربيت وفرهنگش بهش ياد داده كه دنبال مال جمع كردن باشه نه عشق... در شرايط پينوشت هم اگه دلايل ومنطق محكم باشه قبول ميكنم

«...نمی فهمم که چرا باید نیمی از اندوخته ام را به تو ببخشم.اگر قرار بر این باشد ترجیح می دهم از کارم کم کنم و من هم به ورزش بپردازم.»

استدلال بامزه اي است....

دکتر جان،برای اين که حمل بر بی توجهی به درخواست شما نباشد اين ييام را می گذارم،وگرنه داشتم فکر می کردم انگار اصلا نمی فهمم چه می گويی! ... دنيای عجيب و غريبی است و خوشحالم از اين که حد اقل گرفتار عجايبی اینچنين (زناشویی) نشدم! ... کاش می شد از همسر محترم هم می خواستی چند کلمه ای می نوشت! منصفانه تر می شد آن وقت چنین تعامل باورنکردنی را هضم و در باره اش قضاوت کرد!

سام عزیز
کجایش برایت باور نکردنی است؟
همسر گرامی مثل شیر ایستاده است بالای سر من

هووووم... نچ! مثالت چندان هم هوشمندانه نبوده اگر قصدت این بوده است که به نتیجه ی مطلوب در باب موضوع مورد مناقشه ات برسی!
ببین گوشزد جان من خیلی سریع و فوری می گویم که من ممکن است نه تنها بیلم را به طرف بدهم بلکه توسرزنان و واویلا گویان بدوم و هرچه بیل از درو همسایه گیرم آمد را جمع کنم و به همراه نیروی کمکی مشغول بستن آب بروی زمینم شوم! چرا؟ برای این که ممکن است طرفی که می خواهد آب را به روی زمینم ببندد از منبعی خبر دار شده که مثلا آبی که قرار است زمین مرا سیراب کند به ماده ی شیمیایی خطرناکی آلوده شده که می تواند به طرفه العینی زحمت نه یک ساله که چندین و چند ساله ام را برباد دهد!

الهه

سلام گوشزد جان
همه این بحثها به این برمیگرده که شما و همسرتون از ابتدا چه قول و قراری با یکدیگر گذاشته اید. منظورم "نصف نصف" یا " تا ببینیم چی پیش میاد؟" من 29 سالمه
و از نظر مالی از همسرم مستقل هستم ولی ما از اول شرط 50/50 را با هم گذاشتیم. در مدت این 5 هم همین منوال بوده و هیچ مشکلی نداشتیم. با این چرخشی که در عقایدتان طی این سالها اتفاق افتاده، فکر کنم در ابتدای زندگی در گوش بانوی گرامی میخواندید : عزیزم، همه زندگی من مال توئه! ولی امان از این روزگار که آدمها رو بدجوری عوض میکنه.

ظاهرا" این فقط مشکل شما نیست و خیلی رایجه. اینو ببینید

http://heidariam.blogfa.com/post-341.aspx

و خوشحالم که شباهت شما با این افراد فقط در داشتن این مساله است.

به امید یافتن بهترین راه حل

vaghean jaye taasof dare ke dar zendegi moshtarak be in mozo fekr kard hata! shoma zendegi ra ba ham sharikid pas khane faghat male mane ya hoghoghe man male mane che mani dare. age khanoom shoma makhareje shakhseash ke shoma mipardazid bish az daramadetoon bood onvaght mitonestid pasandaz dashte bashid ke khane digeii bekharid? man 5 sale ezdevaj kardam va iran ham nistam khoshbakhtane inja hamechiz dar yek zendegi sadeghane takid mikonam sadeghane moshtarake, va fekr mikonam hameja bayad intor bashe. man fekr mikonam bayad dar morede in rabete ke har kas mikhad hesabe kare khodesh ra bokone dobareh fekr kard. ye jaye kar milange

همونطور که نوشتین این موضوع خیلی شخصیه و من اگر بودم هیچوقت اینجا نمی نوشتمش!
من نمی دونم شما بهتره چیکار کنین, هیچ کس دیگه هم نمی دونه. اما می دونم که هیچوقت از کسی توقع نخواهم داشت که اولاً هزینه های اقتصادی زندگی رو به تنهایی قبول کنه (نه تنها توقع نخواهم داشت که به نظرم غیر قابل قبول و بعدها مشکلات خیلی بیشتری برای خودم ایجاد خواهد کرد, از جمله اینکه کسی بخواددر بلاگش چنین تصویری از من ایجاد کنه!), دیگه توقع خونه و اینها که رو شاخشه! ترجیح می دم رو توانایی هایی مالی خودم حساب کنم تا دیگری.
اما نظر غریبه نیست واقعا برام جالب بود, اصلاً چرا دو پزشک (مسلماً با درآمد مناسب) باید این نگرانی ها رو
داشته باشند؟
27 ساله- زن- مجرد

راجع به پینوشت آخر پست قبلیتون شرمنده که اینو می گم, اما جدای از همه فرقایی که زن بیل گیتس و مش حسن ممکنه داشته باشند(فکر نمی کنم موافق باشی که سلیقه, انتخاب و گزینه های ممکن بیل گیتس و مش حسن یکی بوده!) و جدای از بحث حقوق انسانی و... می تونی مطمئن باشی که زن بیل گیتس مجبور بوده با رقبا و حریفان خیلی قدر تری برای حفظ بیل گیتس مبارزه کنه!

agha talagh va rahat. bazi in khanomaye irani sahmeshoono mosavi mikhan ama vazaifashoono sefr. mesali bazanam, man ke inja Canada hastam, dideh-am ke hataa dar zadane chamnhaye baghche ham kar ro taghsim mikonan. yek hafte in, yek hafte oon. age khanom kar mikone ke hamechio taghsim mikonan ama agar kar nemikone, dige sobh ta shab invar oonvar vase khodesh hal nemikone, balke vazifash midoone ke khoone zendegi moratab bashe, hazineha kam beshe va ela akhar. in yani tasavie vaghie. kasayi ke migam be in chiza bi tavajoh bood bayad deghat konan ke dar yek zendegie gheyre monsefane, esgh ham az bey mire! sadeghane migam, agar man jaye shoma boodam, va masayeli mane az talagh nemishod, hatman in kar ro mikardam.

سی و دو ساله- ساکن اصفهان- مهندس برق- شاغل
در این 6 سال زندگی مشترکم من اصلا توقع چنین کاری را از شوهرم نداشتم و ندارم.من حتی مهریه هم نخواستم. در شان خودم ندیدم.ولی باید دید شرایط روابط زن و شوهر چگونه است. نمی شه اینطور قضاوت کرد که چرا خانم شما چنین صحبتی کرده

relate to " pay Nevesht"
Sometimes life take you to the point that you can not control it and you would need some help to take it back on its way. At that time you need give your will or "bill" to someone who you trust to close the water to your land for your good.

Keep this one for yourself and help- contribute - your wife to buy something for herself . it means that you have shown some respect for your wife and also you put your wife in the position that she is doing the same thing to herself like you did to yourself( buying the MELK)with her money.
Chakereem, Oss Meytea Dallack

گوشزد جان اول بگویم این صفحه نظرخواهی ات خیلی بد اداست...امیدوارم درست شده باشد...اما در مورد ماجرای شما واقعا نظر دادن سخت است...در اینجا یک نکته وجود دارد که این زمانی را که شما فول تایم گذاشته اید برای پول دراوردن به نحوی متعلق به همسرتان هم بوده است...و از طرف دیگر اگر خانوم شما هم قید کارهای خانه و رسیدگی به امورات بچه ها را میزد و او هم فول تایم و تخته گاز برای پول در آوردن تلاش میکرد مسلما زندگی شما دچار کمبودها و مشکلات زیادی میشد...نمیشد؟ نمیدانم...این که خانوم وقتهایی را که در خانه هست استخر و یا کلاس ورزش میرود دلیل موجهی برای اینکه بخواهی چیزی را توجیه کنی نیست...مگر تو وقتهای آزادت هیچ سرگرمی و تفریحی نداری؟ مثلا وقتی به خانه می آیی مگر فیلم نگاه نمیکنی؟ یا وقتی غذایت را خوردی نمیری گوشه ای بنشینی و وقتی خانومت در حال جمع کردن و شستن ظرف ظروف است مثلا روزنامه ای بخوانی؟...خب چرا اینها را نمیبینی و همان یک ساعت و دو ساعتی که سر ظهر خانومت استخری میرود را شاهدی برای این میاوری که تو کار میکنی و خانومت تفریح...!این بی انصافی ست...من فکر میکنم تو خیلی حسابگری و خانومت هم خیلی دلخور است از این حساب گریها...نمیدانم...شاید هم اشتباه میکنم که اگر اینگونه است گناهش به پای خودت که قضاوت را به منی سپردی که چیزی از شما و زندگی شما نمیدانم...به هر حال من فکر میکنم خانومت توقع خیلی نا به جایی هم ندارد...گرچه هیچ کسی هم نمیتواند تو را برای اینکه آن ملک را به نام خودت خریده ای سرزنش کند...اما کلاه خودت را قاضی کن...ببین چه چیزهایی در زندگی به دست آورده ای و این چیزها را چقدر مدیون حضور خانومت هستی که با وجود تحصیلات بالا و امکان کسب در آمد برای خودش اما بیشتر توانش را برای امور داخل خانه و تربیت بچه ها صرف کرده است...آنوقت ببین که خانومت سزاوار آن هست که ان نیم دنگ زمین یا ملک یا هرچیز لعنتی دیگر را به نامش کنی یا نه...!

زن 35 ساکن آمریکا-
والا اینجا بخوای نخوای همه چی نصف نصف است-
ولی آخه شما بچتون رو شریکی دارین- که عزیز تر از مال دنیاست- بدنتون را شریکین- این بحثا چه معنی و ارزشی داره-حالا گوشی جون تو اگه نصف ملک را بدی چی میشه همش که تو یه خونست و اخرش هم مال بچه هاست- یا بر عکس خانوم شما اگه نصفش را نداشته باشه چی میشه؟
والا من نمیتونم حق را به یکی بدم ولی خودم فکر میکنم اگه این بحثا بیاد بین من و شوهرم- یه جورایی حس میکنم هدفش این نیست که تا ته راه با من بیاد و منم شاید هی حریص تر شم که ازش بکشم- خصوصا که اگه مثل خانوم شما با یه دانشجو یا تازه فارغالتحصیل نهچندان پولدار عروسی کرده بودم و لجم میگرفت که شوهرم یادش رفته که من با بی پولیش ساختم.

ای بابا آقای دکتر! از شما با این همه تجربه بعیده. خانمی که خودش مستقله و این همه سال با شما زندگی کرده، مشکلش نصف ملکی که متعلق به شماست نمیتونه باشه. خانم ها بیشتر از اینکه محتاج دارایی شما آقایون باشن، به محبت و اثبات علاقه تون نیاز دارن...من فکر میکنم که شما به تازگی در مواردی برای خانمتون به لحاظ عاطفی کم مایه گذاشتید و به هرحال هر چی که هست، ایشون خیالشون از بابت علاقه ی شما راحت نیست.به نظر من ایشون بیشتر از نصف مایملک، به اطمینان از عشق شما نیاز دارن.

ای بابا آقای دکتر! از شما با این همه تجربه بعیده. خانمی که خودش مستقله و این همه سال با شما زندگی کرده، مشکلش نصف ملکی که متعلق به شماست نمیتونه باشه. خانم ها بیشتر از اینکه محتاج دارایی شما آقایون باشن، به محبت و اثبات علاقه تون نیاز دارن...من فکر میکنم که شما به تازگی در مواردی برای خانمتون به لحاظ عاطفی کم مایه گذاشتید و به هرحال هر چی که هست، ایشون خیالشون از بابت علاقه ی شما راحت نیست.به نظر من ایشون بیشتر از نصف مایملک، به اطمینان از عشق شما نیاز دارن.

نمیشه یه کاری کردم که آدم وبلاگ های رو که دوست داره ، مث ِ بچه آدم بتونه بشینه بخونه
مُردیم بخدا از فیلترشکن
نمیشه یه فکر به حال ِ وبلاگتون بکنید از فیلتری درش بیارید

I apologize , if I write in English (Not Farsi). I am a student in a foreign country and I really need to take counsel with an expert. Are you a medicine or a psychologist in Esfahan? Is it possible to have your email address? In case you are in Esfahan, is it possible to make an appointment through your office?

Truly yours
MN

Ps. My email address : mrmndn@gmail.com

سلام گوشزد جان. برات متاسفم.از نظر انسانی، درستش این است که حقوق و مسئولیت با هم برابر باشد. نه اینکه مال تو مال من، مال منهم مال خودم.

اما چقدر داستان این نوع زندگی ها که من خودم هم دچارش هستم، گاهی رقت برانگیز میشود.
بیچاره ماها.که همدیگر را بیخودی آزار میدهیم و پیر میکنیم. صدها بار فکر متارکه ، آیا میتواند از یک زندگی زناشویی معقول خبر بدهد؟؟؟

پیام بالا مال من بود.
بهرام

با این حساب من بوضوح روزی را میبینم که دکتر گوشزد عزیز نشسته و حساب های بانکی اش پر از پول است و هر گوشه دنیا ملکی دارد و حسرت این را میکشد که کسی در خانه اش را بزند یا حالی ازش بپرسد. چرا که همه پول هایش مال خودش است و کم کم اشخاص دلخواهش را از دست داده و کسی دور و برش نمانده. و خوشحالم که همسرش هم سال ها قبل همین رویه را در پیش گرفته و پولهایش را دور خودش جمع کرده . باز خوبیش به اینه که در این مورد شما دو نفر به هم شبیه بودید .

ببین عزیز یاطرف دیگه واست جذابیت نداره و یا خودت شُل شدی وگرنه شش دانگ زمین رو تا به حال به اسمش کرده بودی.
بیشتر مردا که اینجورین.
ضمناً اگه وبلاگ من رو هم به لیست لینک های خود اضافه کنید ممنون میشم.
ما قبلاً چنین کرده ایم.

واي من جونم در اومد تا تونستم بفهمم چه جوري ميشه اينجا كامنت گذاشت قبلا اينطوري نبود كامنت دونيتون تازگي ها با كلاس شده اقاي دكتر .امادر مورد اين پستت. خوب لابد شما هم ميگي چه فرقي ميكنه به اسم كي باشه اما به اسم من باشه بهتره نه/ اين معزلي است كه خيلي اقايون باهاش درگيرن... ادمها متفاوتن. من محال است از شوهرم ملكي را گدايي كنم. واقعا اسمش رو گدايي ميزارم.خوب بارها مشخصاتم رو نوشتم اما دوباره: من معلمم 41 ساله تهران حقوقم بسيار كمتر از درامد شوهرم است كه دكتر دامپزشك 42 ساله و مدير عامل يك شركت است. در اين شانزده سال زندگي مشترك او بارها خانه و زمين خريد اما يك بار نگفتم چيزي را به نام من كن. شايد چون لبريزم از عشق و محبتي كه خالصانه است... شايد چون فكر كردم اگر زماني رامين نباشه ملك و املاك به چه دردم ميخوره شايد چون پدري متمول داشتم و پشتم به ثروت او گرم بود.... اما هر حسي بود مانع از اين بود كه ملكي را گدايي كنم. چند سال پيش رامين گفت ديگه حقوقت رو پس انداز كن و به خونه نيار.. و خونه نيار. پارسال گفتم مبلغي پس انداز كردم و خيال دارم يه ماشين خوب بخرم. گفت ماشين نخر خونه بخر و هر چه كم اوردي من ميدم. و من بي هيچ جنگ و جدلي .. صاحب خونه اي شدم براي خودم.. اين زيباتر از جنگيدن بر سر مال دنيا نيست؟مادرم هم همينطور سالها پيش پدرم به زور براش يه تكه زمين خريد و چند سال پيش باز هم به زور خونه اي در سعادت اباد و جالبه كه مادرم اصلا موافق اين كه خونه اي به نامش بشه نبود و پدرم هم اصرار داشت كه بايد حتما به نام مادرم بشه.. !من فكر كنم شما خسيس هستيد!يا شايدم به عشق زنتون شك داريد..راستي هيچ وقت به وبلاگ من سر زديد ؟جاي قدمهاتونو كه نديدم شايد بي صدا مياييد..

خدا الهی اِز سری تصقیراتد نَیذِرِد آقا گوشزد که آدِما وا میداری وراجی کوند!
اولا از پی نوشتت خیلی خوشم آمد. باریکللا! اما حرفهایی که می خواستم بزنم این است که من نمی فهمم چرا همه اینقدر ساده دلانه در ازدواج حرف از عشق و عاشقی می زنند و "واقعیت"های پیش چشمشان را نمی بینند و قادر به دیدن و درک موضوعات بسیار بدیهی و ساده ای که تو هم به بخشی از آنها اشاره کرده ای نیستند. اول بگویم به نظر من وقتی پای "ازدواج"، و "ثبت" و "سند" بین دونفر به وسط کشیده می شود یعنی این که مرحله ی عشق و عاشقی دیگر طی شده! از نظرمن عشق و عاشقی یک رابطه ی عاطفی بسیار شدید آدمیست که تابع هیچ قانون و منطق و استدلالی هم نیست. عاشق شاید دلش بخواهد جانش را هم فدای معشوق کند (کاری بس نابخردانه) و این کار اوعملی است کاملا خودجوش که او تنها به میل و خواست خود انجامش می دهد و نیازی نیست برای انجامش "تعهد کتبی" و"سند سیم سربی ِ محضری" به معشوق بدهد! اما در ازدواج اینگونه نیست! وقتی کار را به محضر می بریم یعنی داریم "معامله" می کنیم. "قرارداد" می بندیم. قانون را هم شاهد می گیریم تا درصورت لزوم برای دفاع از حق و حقوقمان به کمکمان بیاید. من اینجا چندین مورد دیدم که افرادی به طور مستقیم یا غیر مستقیم به گوشزد گفته اند که: ای بابا! زندگی مشترک که این حرفها و من و تویی بر نمی دارد! خب چه اشکال دارد؟ آدمی که زنش را دوست دارد نصف مالش را هم به اسمش می کند که به او ثابت کند دوستش دارد! و من تعجب می کنم که چطور این عزیزان استدلال عکس این قضیه را که پیش چشمشان است نمی بینند!؟ خب دوستان عزیز! گوشزد هم نمی تواند بگوید مگر همسرم عاشق من نیست؟ خب چرا او نمی گوید من و تویی نداریم که! چه اشکالی دارد تو اموالی که به دست می آوری مال خودت باشد و هیچ از آن را به نام من نکنی. همین که دوستم داری برایم کافیست! گوشزد نمی تواند بگوید که من هم دلم می خواهد همسرم عاشق و دوستدار من باشد و نشانه اش هم این باشد که هیچ چشمداشتی به مال من نداشته باشد!
خانم عزیز و محترمی با عنوان "غریبه ی آشنا" پیامی اینجا گذاشته بودند. ضمن این که من بسیار به وجود همچو زنانی افتخار می کنم که به افرادی چون جناب گوشزد ثابت می کنند همیشه اینگونه نیست که زنان ریزه خوار مردان باشند و همیشه این مردان نیستند که دست بالا را از لحاظ "درآمد" دارند، خواستم با کمال احترام صحبتی با ایشان داشته باشم. از این که دارم درمورد زندگی شان قضاوت می کنم شرمنده ام ولی خب وقتی آدم درمورد زندگی اش با دیگران صحبت می کند خواه نا خواه خودش را در معرض قضاوت قرار می دهد.
عرض من این است که خانمم، عزیزم، آیا شما به همسرتان این حق را می دهید که در طول زندگی علایق و سلایق اش "تغییر" کند؟ و دیگر این که آیا شما جزء آن دسته از افراد هستید که معتقدند وقتی "قرارداد ازدواج" بسته شد تنها چیزی که طرفین حق دارند به واسطه ی آن از هم جداشوند پوششی است به نام "کفن"!؟
ادامه دارد

الهه

اگر به همسرتان حق تغییر می دهید و بر این اساس این احتمال منطقی را هم می دهید که شاید روزی او به مرحله ای برسد که دیگر شما علی رغم همه ی ویژگیهای برجسته و مثبتی که دارید دیگر برای او مطلوب نباشید اما فرد دیگری پیدا شود که با افکار و علایق و سلایق جدید او همگون باشد و او تمایل به جدا شدن از شما و پیوستن به او داشته باشد، در چنین شرایطی آیا از بابت این که ببینید در حالی که 80% از دارایی های زندگی حاصل دسترنج شما بوده حالا مجبورید به %50 آن قناعت کرده و در واقع اجازه بدهید تا همسرتان 30% از درآمد و دسترنج شما را هم بردارد و برود با فرد دیگری زندگی کند، احساس ناراحتی و غبن نمی کنید؟ اگر چنین احساسی نمی کنید که خب. این امریست علی حده. اما اگر در چنین شرایطی احساس زیان خواهید کرد پس این احتمال را بدهید که شیوه ی کنونی تان اشتباه است! از طرف دیگر همانگونه که در مورد آقای گوشزد هم مثال زدم در مورد شما هم به گونه ای همین مثال صادق است که چرا باید همسر شما توقع داشته باشد زندگی 50-50 تقسیم شود؟ من اگر در زندگی ام شرایط اینچنینی باشد انتظار دارم همسرم حتی در مقابل پیشنهاد من مقاومت هم بکند! و بگوید عزیزم هیچ اشکالی ندارد وقتی که 80 % قیمت این ملک را داری تو می پردازی 80% هم متعلق به تو باشد نه این که خوش خوشانش هم بشود! من هم می توانم بگویم او اگر واقعا مرا دوست دارد نباید از این که من به نسبت سهمی که می گذارم سود می برم ناراحت بشود! مخلص کلام این که یکی از مشکلات عمده ی ما در زندگی این است که موضوعات کاملا متفاوت و ذاتا بی ربط را بی خود به هم مربوط می کنیم و برای خودمان معجون هش الهفت عجیب و غریبی مهیا می کنیم که بعد هم نمی فهمیم با آن چه کنیم! یکی همین قاطی کردن علاقه و عاطفه با مال و منال است! اگر در ابتدای ازدواج مسایل مالی به دقت و با جزییات کامل (درست مثل هر قرارداد و شراکت دیگری) بررسی شود و همه چیز دقیق و درست پیش بینی و محاسبه و منظور شود دیگر به هنگام جدایی به نظر من چیزی به نام"نفرت" یا اصلا به وجود نخواهد آمد ویا به حداقل ممکن کاهش خواهد یافت. به نظر من نفرتی که پس ازعلاقه و عاطفه ی عمیق به وجود بیاید درد جانکاهیست!

الهه

Bravo to Elaheh! I deeply admire your logic and I wish every human could think like that! Being "fair", I believe is the important issue here and it is so simple. When a person works harder, while the other enjoys her/his time, obviously the fair thing is that the former should have a larger portion of the income. If this is tied to love, then why the other party wants the love to be proved by gaining a fiancial advantage? Although some may say that being fair is a relative term, I do not think so. I believe it is easy to be fair and act so, if we do not tie and mix together every two irrelevant issues such as love & wealth.
With Respect
Hamid: mra3112@yahoo.com

خب اگه واقعا تفکرت اینه ( استیلا و این حرفا ) پس بچرخ تا بچرخد ! زنت حق داره این مدلی باهات رفتار کنه . از اون اصفونی های حسابگر بی نهایت مادی هستی هرچند خودت رو اصفهانی نمی دونی که البته نمیشه برچسب بد بودن به این صفت زد اما خانمت تو رو شناخته که چنین برخوردی داره . یعنی با تو احساس یگانگی نمی کنه و حق هم داره . از طرف دیگه احتمالا سر و گوشت هم می جنبه اون هم که یه بار در جواب یکی از خواننده ها که بصراحت راجع به خیانت ازت پرسیده بود در مورد خودت انکار کردی احتمالا دروغی مصلحتی بیشتر نبوده جون دیگه با اعتراف به چنین خبطی زنت دارت می زد . اما معلومه علیرغم اعتماد ظاهری البته ژست اعتماد بهت اعتماد نداره . احتمالا پسرهات هم بیشتر طرف مادرشون هستن . این قضیه با گذشت زمان پررنگ تر هم میشه . تو هم احساس تنهایی می کنی و این در چنین مدل روابط خانوادگی با این الگوهای ناسالم طبیعیه !! اگه غیر از این بود جای تعجب داشت . خب در این دوئل هم کسی برنده میشه که زورش بچربه . سه بر یک ... خودت حساب کارتو بکن . باییییی .

گوشزد جان از همسرت بپرس کدام حس "عدم اطمینانی" بهش دست داده که سعی میکنه با این املاک و اموال جای اون ناامنی ها رو به یک امنیت دیگر عوض کنه؟
این خانم های عزیز نمیدانند که از دست دادن همسر را نمیتوان با "مال" جبران کرد و شاید هم دارند به یک "مطلقه پولدار" تبدیل شدن رو توی رویاهاشون تمرین میکنند.

آخ آخ آخ... جناب "یک دوست" عزیز علی الظاهر شما چندان هم دوست قدیمی ای نیستید! وگرنه در این مورد اینطوری به پروپای گوشزد نمی پیچیدید! از کجا مطمئنید که قضیه برعکس نیست و گوشزد زنش را نشناخته که اینطوری باهاش رفتار می کنه!؟ یادم هست پارسال پیرارسالها گوشزد پستی داشت شبیه همین در ارتباط با منازعات مالی با همسرش. در آنجا اشاره کرده بود که تا "چندسال پیش" او و همسرش هردو درآمدشان را خرج زندگی می کرده اند و کم و کاستی هایش را سروسامان می داده اند. از چند سال پیش به این طرف همسرش گفته که درآمدش مال خودش و مخارجش را هم باید گوشزد بدهد. نزاع آنروز هم در این باب بود که خانم دبه کرده بودند که علاوه بر خرج "بَرج" ایشان را هم به میزان نامحدود گوشزد تقبل نمایند و... الی آخر باقی داستان را خودتان بروید پیدا کنید و بخوانید. به نظر من این "چندسال پیش" مقارن است با "توپ شدن وضع مالی" جناب گوشزد! احتمالا خاله خانباجی های دور و اطراف به خانم توصیه کرده و وارنینگ داده اند مبنی بر این که جهت جلوگیری از دوتا شدن تنبان جناب گوشزد ایشان باید جهد بلیغ خود را بکار بیندازند تا حد امکان مالی در دست ایشان خدای نا کرده قلمبه نشود! تا می توانند بایٌٍ نحوٍکان از او بکنند! اما خانم فکر اینجای کار را ظاهرا نکرده بوده اند که با این به ظن خودشان "حسابگری" البته به نظر من حساب نشده! خوی حسابگر آقای گوشزد را هم همچون کوه آتشفشان خاموشی از خواب گران چندین هزار ساله بیدار خواهند کرد و آنچه که در غرش طوفنده و سیلاب خروشان مذاب این آتشفشان اول از همه نابود خواهد شد و به خاکستر خواهد نشست همانا منافع خود خانم خواهد بود!
ادامه دارد

الهه

برای من در این داستان اخیر گوشزد نکته ای وجود دارد که کسی به آن اشاره ای نکرده و گوشزد هم توضیح کاملی درباره اش نداده. نکته این است که گوشزد می گوید من با "قرض و قوله ی فراوان" این ملک را خریده ام. من نمی دانم آیا خانم پیشنهاد همکاری داده بوده یانه ولی گمانم بر این است که نداده بوده. و قضاوتم را لاجرم بر همین مبنا می گذارم. با این اوصاف سوال من از شماها این است که آیا بهتر نبود خانم وقتی می دید همسرش برای چندر میلیون پول ناقابل! به صغیروکبیرو آشنا و غریبه رو می زند و قرض می گیرد می آمد و می گفت عزیزم در این چند سالی که تو خرج و برج مرا داده ای من فلان مقدار پول پس انداز کرده ام و می توانم آنرا به تو "قرض بدهم" یا حتی بالاتر از آن با تو به اندازه ی پولم در زمین شریک شوم یا حتی بطور توافقی بهره ای برای پول ی که قرض می داد طلب می کرد اما نمی گذاشت همسرش به این و آن رو بزند! این کار به نظرمن "حسابگری" است اما این که کنار بنشینی و شاهد این در آن در زدنهای همسرت باشی و بروی مبارک نیاوری و بعد از این که به سلامتی کارها روبراه شد بیایی "سهم" طلب کنی اسمش "رندی" است نه حسابگری! یکی دیگر از مشکلات هموطنان گرانقدر من هم قاطی کردن دو مفهوم کاملا متفاوت و حتی گاه متضاد "حسابگری" و "رندی" ست. حسابگری صفتی است که به عقیده ی من ریشه در هوشمندی و درایت و توانایی های فرد دارد و به همین سبب موجب افزایش جذابیت و مطلو ب بودن فرد متصف به آن در نزد دیگران می شود اما رندی صفتی است که ریشه در ناتوانی ها و حقه بازی ها در جهت سرپوش نهادن به ناتوانی های آدمی دارد و ناخودآگاه فرد متصف به این صفت از چشم اطرافیان می افتد و در نزدشان به تدریج خوار و خفیف می گردد.
در ضمن "یک دوست" عزیز از این به بعد اگر خواستی کسی را به اصفهانی بودن متهم کنی اول بیا احوال اصفهانی جماعت را از من بپرس که ابعاد روده هایشان نه وجب به وجب که میلیمتر به میلیمتر دست من است! اصفهانی های عزیز تعداد بسیار قلیلی شان "حسابگر"ند و تعداد بسیار کثیریشان "رند"!

الهه

با کمال احترام به نوشته " غریبه نیست" حقا که ایده ال ترین حالت ممکن از روابط انسانی و بویژه زناشویی گفته های ایشان است . اما :
یادم میاید در حدود 12 سال یا ... قبل , در برنامه راه شب رادیو آقایی زنگ زد و گریه میکرد و میگفت پارسال بهمراه خانمش در خودرو بوده که بعلت تصادف شدید , ایشان از خودرو پرت شده و خودرو اتش میگیره و ... نهایتا وی جهت نجات جان همسرش اقدام میکنه که در این حین صورتش دچار سوختگی شدید میشه....خب حالا همسرش رفته تقاضای طلاق کرده که نمیتونه صورتش رو تحمل کنه؟! اگر بخواهیم به حس الان زن حق بدهبم , ایا به مرد حق نمیدهیم که کاش ان زمان اصلا نجاتش نمیداد؟........ مشابه همین داستان در همین مجلات زرد که در نوبت ارایشگاه توفیق شد بخوانم ! , گلایه مردی بود که گفته است بخاطر عشق به همسرش منزلش را به نام او کرده و اکنون با کوچکترین اختلاف سلیقه ای , قفل درب منزل عوض شده و تقاضای طلاق نیز بر روی پیش خوان میز قاضی....... این مسائل همه مایه عبرت ما هستند که در زندگی مشترک چگونه تصمیم بگیریم که پشیمانی ببار نیاید .
- از قول پیرمرد های قدیمی بگویم که میگفتند هیچ وقت درامد واقعی خود را به زن نگویید ! البته اگر فمینیستی این ها را بخواند ممکن ناراحت شود اما واقعیت تلخ در همان"سرشت" زن نهفته است که قابل توضیح نیست و میباید به تجربه و هوش دریافت. پس شما نیز این را گوش کن .
- در سن جوانی مرد حاضر است به خاطر جذب و تصاحب و ملکیت زن تن به هر قرارداد احمقانه ایی نظیر مهریه بدهد و اما بعد که پخته تر شد مسلما حسابگر تر شده و نهایتا ممکن است که کار بجایی برسد که نخواهد این مالکیت را ادامه دهد به تعبیری دیگر مهم نباشد .حال شما نیز این مسائل را باید در ان زمان قبل از عقد حل میکردی و الان نظر خواهی کردن با توجه به صفات شخصی هر فرد ( نظیر حسابگری و یا خسیس بودن ) کم فکری است . مسلم است که همان موضوع استیلا حاکم خواهد بود و زنت نیز به حکم "عقلش" حق دارد که تورا باز خواست کند.... پس به آن نصیحت پیرمرد ها را عمل کن .
- از من به تو نصیحت همین قدر که حساب بانکی و خانه ای برای خودت که در آینده برای فرزندت باشد داشتی , هر گونه سرمایه گذاری میکنی بکن اما در زمان کم انها را تبدیل به ارز کن و به گشت و گذار در این کره خاکی بپرداز ... فردا که تو نباشی گیرم همسر و فرزند هر سال برایت سالگرد هم بگیرن, چه فایده دارد؟ پس دنیا گردی را فراموش نکن .
در پایان اگر زن خوب پیدا کردی اگر جان را هم بدهی کم است اما آنچه می یافت نشود انم ارزوست...

سلام من يك خانم 30سا شاغل هستم با همسرم هم به به طوز شريكي زندگي مي كنيم يعني در آمدمون هر چه قدر باشد با هم شريكيم البته در آمد من در مجوع كمتر است ولي از طرفي من پس انداز جدا هم ندارم يه چيز ديگه اينكه هزينه تحصيل من هنم باز از درآمد زندگي پرداخت مي شود ضمن اينكه مثلا خونهاي كه خريديم به نام دوتامونه يا زميد يا كلا هر چي كه داريم من فكر ميكنم مشكلي كه وجود داره اينه يه سري از خانوما ميخوان مال خودشون مال خودشون باشه مال شوهر هم مال خودشون اين ربطي به ميزان در آمد هم نداره چون معمولا اين مدل خانومها پس انداز هم دارن و معمولا هم مي نالن كه حقوقشو ن كمه ولي بزاي بيشتز شدنش تلاش هم نمكنن اگر هم بكنن تلاششون انفراديه در مجموع به نظر من اگه حقوق خانومتون متعلق به هردوتون بود از نظر من خواستته ايشون كاملا بهحقه

سلام من يك خانم 30سا شاغل هستم با همسرم هم به به طوز شريكي زندگي مي كنيم يعني در آمدمون هر چه قدر باشد با هم شريكيم البته در آمد من در مجوع كمتر است ولي از طرفي من پس انداز جدا هم ندارم يه چيز ديگه اينكه هزينه تحصيل من هنم باز از درآمد زندگي پرداخت مي شود ضمن اينكه مثلا خونهاي كه خريديم به نام دوتامونه يا زميد يا كلا هر چي كه داريم من فكر ميكنم مشكلي كه وجود داره اينه يه سري از خانوما ميخوان مال خودشون مال خودشون باشه مال شوهر هم مال خودشون اين ربطي به ميزان در آمد هم نداره چون معمولا اين مدل خانومها پس انداز هم دارن و معمولا هم مي نالن كه حقوقشو ن كمه ولي بزاي بيشتز شدنش تلاش هم نمكنن اگر هم بكنن تلاششون انفراديه در مجموع به نظر من اگه حقوق خانومتون متعلق به هردوتون بود از نظر من خواستته ايشون كاملا بهحقه

خودمونیم گوشزد خان، شما هم خوب تو زندگیتون مشکل دارینا!
به نظر من شما حق دارید. وقتی زنی زندگی امروزی و متجددانه رو می پذیره، باید با تمام جنبه هاش این رو قبول کنه نه فقط از یه ابعادی که به نفعشه.
من مجرد هستم و شاغل نیستم (دانشجو هستم) اما به دلایلی درآمد مستقل دارم.

zan 46 sale karmand.% besyari az khanomhaye irani ziyade talab hastan va andokhtane servat az dast ranje marde khone beheshon ghodrat mide.in barmigarde be sarkob kardane khanoma dar ejtema va dar avaz jobran kardane on ba gereftan ghodrat dar khane. vaghean delam be hale mardaye irani misoze.ba kami deghat be neveshte jenabe goshzad mishe fahmid ke khanomha dar azadi va refahe bishtar hastan ya aghayon.in gone raveshe zendegi dar iran vaghean hamegir shode.jalebe ke begam ba hame azadi ke zane irani az nazare ejtemai va tamine mali dar kharj az keshvar daran baz raveshe servat andozi a dast ranje marda ro faramosh nakardan va hamchenan be kareshon edame midan vali mardaye irani dar inja havaseshon jam shode va zire bar nemiran pas khanoma shoro kardan goshe mardaye khareji ro miboran va tan be ezevaje ba mardaye diare ghorbat midan ke ba sarfetare.chon ta bichare biad befahme dige dir shode va dokhtar ironi ba cheshmaye shahlash hame chi ro jado karde.ba pozesh az khanome aghaye goshzad

اومدم نظرم را بنویسم ، دیدم عین اون چیزی رو که میخواستم بگم شراگیم گفته.
من: زن 34 ساله متاهل شاغل و به اندازه همسرم پول در میاورم

Elahe rast mige

گوشزد عزیز، بخاطر داشته باش که هیچ چیز یک شبه بوجود نمی اید به قبلتر نگاه کن و به وقتی که درامد بسیار کمتری داشتی. ایا قرار بر اشتراک بود یا خیر. اگر در ان زمان خانم شما بازهم همین رویه را داشت که هیچ حق با شماست. ولی اگر ۳۰ سال پیش که شما درامد بمراتب کمتری داشتید پا بپای شما کارکرد و دارایی خود را به اشتراک گذاشت حق تا حدی با ایشان است. متاسفانه خیلی از ما(زن یا مرد) تا وقتی درامد کمتری داریم اعتقاد به اشتراک داریم ولی به محض اینکه درامدمان بیشتر شد خرج را جدا میکنیم. دوم اینکه ایا شما در امور منزل مشارکتی دارید؟ اگر ظرف کثیف در ظرفشویی باشد شستن آن وظیفه کیست؟(اگر ماشین دارید،چه کسی انها را داخل ماشین می گذارد. اگر کارگر دارید، چه کسی کارگر را مدیریت میکند؟)

گوشزد جان من همیشه معتقدم در یک رابطه ظالمانه که یکی ظالم است و دیگری مظلوم٬ همیشه هر دو طرف مقصرند. مظلوم هم با سواری دادن شاید نه نصف کامل٬ ولی بخشی از تقصیر را بر دوش خود دارد.
مثال از دنیای واقعی هم میزنم: مثلا در جریان انقلاب ایران٬ آقای خمینی که آمد و گفت نفت مجانی٬ آب مجانی٬ اتوبوس مجانی٬ عقلای قوم از قبیل بازرگان و سحابی و فروهر و ... باید آن آقا را می گرفتند و در امین آباد بستری می کردند. ولی نکردند و به ایشان امام٬ امام گفتند و یواش یواش آنی شد که همه می دانیم. حالا عده ای می گویند ایشان ملت را «فریب داد»٬ ولی هیچ کس نمی گوید ما فریب «خوردیم».
حالا در مورد شما هم٬ من فکر می کنم این روند یک شبه به اینجا نرسیده که شما میگویی. شما مطمئنا در بسیاری از موارد٬ یک ذره یک ذره کوتاه آمده ای در مواردی که نباید کوتاه می آمده ای و یک قدم یک قدم عقب رفته ای و ایشان هم یک قدم یک قدم جلو آمده است. از این زاویه که نگاه کنی٬ ایشان مطلقا در راستای فلسفه «استیلا» حرکت کرده است. راه را برای کسب منافع بیشتر از جانب شما برای خودش باز دیده و خوب بالطبع جلو آمده است. باید در یک جایی این روند متوقف شود و خوب هر چه دیرتر٬ عواقب آن هم دردناکتر. درست مثل پیشرفت یک بیماری که شاید در روز اول با یک آنتی بیوتیک بشود جلویش را گرفت با عوارض نه چندان بد٬ ولی بعد تر شاید کار به عمل جراحی بکشد یا شاید جان بیمار به خطر بیافتد.

سلام گوش‌زد جان‌ام. خوبی عزیز من؟

یک : کمی تا قسمتی متحیرم از این طرز نگاه به مسئله هم از جانب همسر نازنین‌ات و هم از طرف خودت. مگر می‌شه این‌طور در زندگی زناشوئی مادی فکر کرد؟ ضمن این‌که فکر کنم اگر زمان‌ای بخوام این‌طور از روری طلب‌‌کاری بکنم یک روز هم تحمل‌ام نخواهد کرد (و وبلعکس). از قوانین نانوشته زندگی زناشوئی اینه به نظرم که مال من و مال توئی دیگه وجود نداره و همه چیز مشترکه ولو اگر درآمد‌ها به یک اندازه نباشند یا حتی فقط یک درآمد موجود باشه.

دو: ما بین همه نظرها از همه بیش‌تر نظر خط اول نظر کامنت‌دهنده‌ی عزیز بهرام نظر من‌ هم هست که می‌گوید: "از همسرت بپرس کدام حس "عدم اطمینانی" بهش دست داده که سعی میکنه با این املاک و اموال جای اون ناامنی ها رو به یک امنیت دیگر عوض کنه؟"

شما فقط بر سر امورات مالی با هم توافق ندارید یا اصولا" سر چیزهای دیگر هم؟ مثل تربیت بچه‌ها و غیره؟ قصدم اینه که بگم شاید نیاز باشه به ریشه اختلافات نگاه کنید تا خود اختلاف‌ها. پیش‌نهاد می‌کنم با همسرت حرف بزنی و به قول بهرام دریابی چرا همسرت انقدر به مادیات بسته شده و این جای خالی چی رو براش بناست پر کنه؟ (ای کاش همسرت نازنین‌ات هم چند خط‌ای می‌نوشت تا همگی این همه یک‌طرفه قضاوت نمی‌کردیم)

همین دیگه ... باقی بقایت جان‌ام فدای‌ات ای اصفهانی تخس دوست‌داشتنی.

چند حالت متصور است :
1- همسرت به تو بی اعتماد است و در دل میپندارد که تو گاهی شیطنت هم میکنی , از این رو به بهونه اینکه عرف است میخواهد در صورت وقوع خیانتی از طرف شما دستش پر بوده و در کل مغبون نباشد .
2- اعتماد وجود دارد اما همسرت بنا به عرف و توصیه دیرینه خاله زنکهای ایران که میگویند " نباید گذاشت شلوار مرد دوتا شود" میخواهد همان حالت اول قضیه را دنبال کند .
3- اعتماد وجود دارد اما از دید همسر " دوست داشتن وی " از طرف شما معادل این است که شما دست به اینکارهای عاشقانه یا سخاوتمندانه بزنید . که اینجا مهمترین نکته است . دقت کن . در سن شما , اگر برای مادر تان یک گوشی گران قیمت بخرید اما مدتها به دیدنش نروید , از دید او شما بی وفا و بی عاطفه و... هستید . اما اگر چیزی نخرید لیکن مدام در دیدارهای مکرر اظهار محبت نمایید , انگاری دنیا را به او هدیه داده اید و او خوشحال و راضی است که این نکته ایست که اغلب فرزندان اشتباه میکنند و تصور میکنند با دادن خدمات و امکانات رفاهی و ظیفه خود را به انجام رسانده اندو ... که از بحث دور شدیم . غرض این بود که برخورد با زن متفاوت است اگر شما هزار دیوان شعر دوست دارم را نیز بلغور بفرمایید اما شاخه گلی ندهید , دوست داشتن شما باور نمیشود .همیشه سعی کنید همراه با اظهار عشق کنارش هدیه وجود داشته باشد خود میبینید که سرکش ترین زنها رام میشوند به قول معروف همیشه با دست پر خانه بیایید حتی با پاکتی میوه .
4- "مدیریت زن" سخترین کار مدیریتی است . نه موضوع توهین به خانمهاست و نه موضوع فریب دادن انهاست ."سرشت زن" اصلا منطق بردار نیست و دنبال این نباش که سادهترین اصول منطقی که هر عقلی تایید میکند, زن نیز تبعیت کند . همان حرفی که غربیها مرد را موجود مریخی و زن را موجود ونوسی تقسیم بندی کرده اند . مثلا یک زن دوست دارد همسرش عاشقش باشد و مرتبا اظهار محبت و عشق نماید .حال چنانچه همین دوست داشتنهای مرد همیشه ارائه گردد کم کم و به مرور زمان موجب دلزدگی زن خواهد گردید و نهایتا ان رزش و احترام اولیه برای مرد باقی نخواهد ماند . میتوانید برای اثبات این مدعا روابط اطرافیان را که اکنون 5 سال بیشتر از زندگی گذشته را ارزیابی کنید .مردهای مهربانی که همسرانشان به انها توجهی ندارند و از آن طرف مردهای خشنی که مورد توجه همسرانشان قرار دارند .... غرض از این گفته ها وجود تفاوت بود در زن و مرد و اینکه دوست داشتن برای زن چه تعریفی دارد .
5- پس هم شما درست میگویید که چون زحمت زیادی میکشید پس اموال حق شماست.هم همسرتان درست میگوید چون از دید زنانه دوست داشتن یعنی بخشندگی اموال از طرف شما.
6- مرز ظریفی است بین حماقت و سخاوت .
7- شنیده اید که دوست را باید در سفر شناخت ؟ یا دوست را امتحان کنید ؟...... برای هر زندگی در صورتی که تاکنون به شناخت نرسیده باشید میتوان گفت اگر ظرفیت و درایت آن را دارید که بدرستی عمل کنید , باید در مواردی او را محک بزنید و امتحان نمایید اگر سربلند بیرون امد خب میشود تمام ثروت را هم به او بخشید اما اگر جواب منفی بگیرید همان نصفی را هم که بخشیده اید اشتباه کرده اید ..... این حرف و توصیه بسیار خطرناک است چون ممکن است ان طرف نوعی با هوشتر باشد و شما رودست بخورید و یا اینکه شما تحمل شناخت جدید را نداشته باشید و زندگی تلختر گردد و ...
8- چون در آینده نیز امکان پیشرفت مالی برایتان وجود دارد عاقلانه است که موضوع "مدیریت زن" را اعمال کنید تا این فضای سوء تفاهم بر طرف شود .

29 ساله و هشت سال متاهلي رو تجربه كردم.بچه هم ندارم. خودم شخصن هيچ اصراري به اين چيزها ندارم.برايم اصولن مهم نيست.چرا؟چون طرفم را خوب مي شناسم و به او اطمينان كامل دارم.زندگي را از صفر و پا به پاي هم ساخته ايم.هم من و هم او شاغل بوده ايم.توي كارهاي خانه هم شريكيم.حقوقم قبلنها صرف اجاره خانه و اكنون صرف خودم ميشود و تفريحاتم.با اين حال اگر شوهرم چيزي بخرد به گمانم حتمن شاغل بودن من پشتوانه آن خريد بوده.همينكه همسرت هزينه هايش را خودش متقبل ميشود خودش نعمت بزرگيست.اين شريك شدن در مال و منال يكجور اطمينان خاطر مي آورد.به اينكه زندگي مشترك ما حالا حالاها مشترك است.انگيزه شما از اينكه به نامش نميكنيد چيست؟ته دلتان ترس داريد نه؟چرا اگر برايتان مهم نيست و اين حرفها آنسوي قضيه را نميرويد؟وقتي ميدانيد براي همسرتان اهميت حياتي دارد؟
www.pendarenik.blogfa.com

man hamishe migoftam man ba doktor ezdevaj nemikonam. chon in too doktora kheyly kheyly rayej e ke ye zan migiran ke faghreshoon ro tahammol kone, va hamchin ke mashin e poolsazi rah oftad, kollan yadeshoonn mire ki boodan va az che poshtvane ee estefade kardan. naemidoonam chera, vali in zan e dovvom gereftan too doktora kheyly ziade. va hatman khanoometoon ham ino midoone.
Anyway, cheghadr az masooliat va modiriat e khoone ba shomast? agar mehmoon biad khoonatoon, az saat e matab mizanin ta be khanoometoon komak konin? amma khanoometoon mikone, na? kamtar kar too matab mikone, valy 100 ta masooliat e dige ro dar kenaresh dare, ke shoma hatta agar bekhay ham nemitooni in hame kar ro ba ham manage koni.

post bala mal e mane,
zan, 30 sale, daraye madrak e PhD dar mechanical eng., shaghel va saken e amrica.
dar kharj e khoone sahimam, tamam e pool e tahsil, safar, lebas, va... ro khodam midam. chon mikham mennati saram nabashe. Hamsaram too tamam e kar haye khoone komak mikone,vali man bayad behesh begam. az inke dar aan e vahed be hame chiz az bime, mayahtaj e khoone, pool e khoone, nezafat,karam, derakhtaye biroon, javab e hamsaye, telephon kardan be aashna o famil, tanzim kardan e tafrih ha vo mehmooni ha,...ro dar aan e vahed anjam midam, khaste va asabani misham. masooliat dashtan va inghabil kara ro manage kardan, bishtar az kar e biroon az man energy migire.

Tilaگوشزد عزیز این کامنت من ربطی به این پست نداره . اگه دوست داشتی پاکش کن. می خواستم خواهش کنم حالا که تو پرشین بلاگ آشنا داری می توانی یه کمکی کنی این آرشیو من رو هم برگردونند تا حالا ۱۰ بار بهشون ای میل زدم جواب نمیدهند . گفتم شاید پارتی شدی این وبلاگ پرشین بلاگم رو باز دوبار بنویسم. کلا همه چیزش پسوردش هم یادم رفته . داگ خیر دنیا و آخرت رو بهمراه داره اگه این کار رو بکنی ها .

هدفت از خریدن اون زمین چی بوده؟ دقیقاً اگه نصفی از زمین رو به نام همسرت کنی چه اتفاقی میفته؟ ممکنه فوراً ازت طلاق بگیره؟ یا ممکنه بره اون زمین رو بفروشه خرج تفریح و سرگرمیش کنه؟
در ضمن من دقیقاً متوجه نمیشم استیلا بین زن و شوهر یعنی چی؟ مگه شما دو تا زن و شوهر نیستین؟ با هم فرار نذاشتین زندگیتون رو با هم «شریک» بشین؟ اونوقت دادن خرج زندگی که برای حفظ غرور و بالا بردن شخصیت مرد معمولاً داوطلبانه انجام میشه چطوری میتونه همچین تصوری رو به وجود بیاره که اون هیچ حقی در مورد پس اندازهای شما نداره؟ بهتر نیست به جای «منت خرجی دادن» یه کم به بهبود روابطتون فکر کنید؟

تیلا جان
من آرشیو پرشین بلاگم را به دست نیاوردم هر چند دوست عزیزی قسمت هایی از آن را برایم ایمیل کرد بنابراین خودم راه حلی برایش ندارم.

اوه...غافلگیرم کردی...فکر نمیکردم نظرم بین اینهمه نظر اصلا به چشم بیاید...به هر حال گوشزد جان حالا که خودت لو دادی قضیه را این را اضافه کنم که من زیاد هم بی طرفانه نظر نداده بودم...ته ته دلم دوست داشتم طرف خانومت را بگیرم چون واقعا همسرت زن نایس و نازنینی ست...به هر حال تو هم برخلاف انچیزهایی که گاهی در وبلاگت مینویسی انسان دست و دل باز و مهربونی هستی و این مدلهای ذهنی ات هم فقط در ذهنت است و در زندگی واقعی تا انجا که من میدانم انسان بسیار خوش مشرب و گشاده دست و مهربانی هستی...هنوز اون شب به یاد موندنی توی هتل عباسی یادم نرفته...قرار شد بیاین تهران بلکه یه کم از خجالتتون در بیام...پس چی شد؟

دکتر جان بعد از اینکه تقریبا 75نفر برایت کامنت یا نظر گذاشتند و تو به بعضی ها جواب دادی بگذار من یک جمعبندی از نظر ها یکنم که هم خیال تو راهت بشه هم دوستانت و هم خانم

شما از نظر شخصیتی یک مرد ایرانی هستی که بخاطر شغلت دستت خیلی هم به دهانت میرسه و مثل بقیه مردهای ایرانی که شلوارشان دوتا میشود فیلشان یاد هندوستان میکند شما هم خواه ناخواه به همین راه خواهی رفت وقتی حساب بانکی جدا شد کم کم رختخواب هم جدا میشود و دوران جنگ پنهان سرد وجدانی شروع میشود و اگر خیلی مرد باشی زیر ابی نروی با اجازه یا بی اجازه یکی دیگه و یا طلاق و جدائی
چرا این حرف را میزنم برای اینکه باور نمیکنم دو نفر که با هم عهد و پیمان بستند در هیچ موردی نباید مال من و تو داشته باشند اگر این اتفاق افتاد یعنی از اول این پیمان قلابی بوده و برای گذشتن خر ازپل بسته شده وقتی دو نفر باهم پیمان زناشوئی میبندد درامد خانه چه مرد و چه زن همیشه روی طاقچه است ماشین برای خودم از پول خودم خانه برای خودم از پول خودم و زمین برای خودم از پول خودم مزخرف است در این موقع باید یک زمین یکمتر در دو متر خرید و زندکی مشترک را چالش کرد حال به وجدان خودت مراجعه بکن ببین زنت را مثل روزهای اول دوست داری؟

النكاح السنتي (رسول خدا)
برای رفاه هر چه بیشتر برادرانی که جهت زیارت به پابوس امام رضا مشرف میشوند و برای اینکه در طول اقامت در مشهد مقدس بتواننذ غرایز جنسی خود را از راه حلال ارضا کنند استان مبارکه رضوی اقدام به ایجاا د مرکزی برای صیغه خواهران باکره ومطلقه نموده است. دفتر اصلی این مرکز در داخل حرم مطهر جنب ورودی اصلی نقاره خانه واقع شده وسرپرستی ان حاج اقا کریمی ( صاحب وبلاگ حاچ اقا مسیله http://hajimasalaton.blogfa.com/post-195.aspx ) بر عهده دارد. مذت صیغه بستگی به میزان اقامت زایر در مشهد دازد . بزای صیغه های 1 روزه تا یک هفته برادران میتواننذ ار محلها یی که برای اجاره حرم مطهر در اخثیار انان میگذارد استفاده کنند. برای صیغه بیشتر از یک هفته تهیه جا بر عهده خود برادران است. مبلغ صیعه برای خواهدان باکره 70000 تومان برای یک هفته و برای خواهران غیر باکره بستگی به سن انان دارد. برای هر صیغه مبلغ 30000 تومان جهت واریز به ضریح مطهر دریافت میگردد که رسید ان توسط سرپرستی استان مبارکه صادر میگردد. ضمنا از کلیه خواهرانی که داوطلب این امر خیر هستندو مایلند علاوه بر کسب فیض معنوی یعنی ایجاذ شرایط مطلوب برای اینکه برادران زایر بدون به حرام افتادن و با خیال راحت زیارت کنند و هم اینکه خود درامدی به دست اورند میخواهیم مشخصات خود را شامل سن وضغیت بکارت شغل به همراه یک قطعه عکس تمام قد به ادرس دفتر امور صیغه واقع در صحن ازادی واقع در ضلع شرقی حرم مطهر ,حجره جنوب غربی حنب رواق شیخ بهایی حرم ارسال کنند. ادرس دقیق و و سایر جزییات در سا یت اینجانب وجود دارد. ضمنا میتوانید به سایت حاج اقا کریمی سرپرست محترم دفتر و نماینده حاج اقا طبسی در امور صیغه به ادرس http://hajimasalaton.blogfa.com/post-195.aspx
مراجعه کنید

اميدوارم اين کامنت مربوز به تبليغ فاحشه خانه اسلامی شوخی باشه.

آقایان مسئول این فاحشه‌خانه‌ی اسلامی!
ای لعنت به شما و کارهایتان!
اگر مردی نتواند برای چند روز و حتی یک هفته خودش را کنترل کند و به حرام می‌افتد اصلاً غلط می کند به زیارت امام رئوفی چون امام رضا برود .
اسلام دین مهربانی و وفاداریست . آن را با هوسبازیهایتان آلوده نکنید.

با کنار هم گذاشتن این مطلب وآخرین پی نوشت مطلب قبلی ات که من اول فکر کردم شاید شوخی با شد ولی حالامطمئن شدم که کاملا هم جدی بوده فهمیدم که آقا بعد ِ کلللللی غور و تفکر و تفحص و اندیشه تازه تازه رسیده به همون جایی که بابای بابا بزرگش رسیده بود! یکی نیست بگوید بنده خدا لازم نبود این همه فسفر بسوزانی تا به این مدل نیست در جهان ذهنی ات برسی! از جد پدر جدت هم که می پرسیدی همین خزعبلات را تحویلت می داد، حالا اونم دم دست نبود، از جاروکش مطبت می پرسیدی! یک مدل بیسیک و بدون روتوش از روابط زناشویی اصیل ایرانی- اسلامی! در این رابطه زن تنها "وسیله" ای ست که کارکرد معینی دارد وآن چیزی نیست جز توله پس انداختن و دادن سرویسهای شکمی و زیر شکمی به مرد! در این مدل زن دلش خوش است به نواله های پیچیده در منّتی که با لعاب دروغینی به نام"عشق" هرازگاهی به سویش پرتاب می شود و مرد هم از این نواله پرتاب کردنها و گربه رقصانی حس "استیلا"یش ارضا می گردد و برتری اش محقق می شود! مراسم گربه رقصانی را که دیده ای! یک شیء خاص یا تکه گوشتی را می گیرند و جلوی گربه حرکت می دهند. در ابتدای کار شیء موردنظر را بلافاصله بعد از نشان دادن به دستش می دهند تا عادت کند (مثال گوشزد نشان: باور به برابری اولیه) بعد بازی شروع می شود گاهی فقط نشانش می دهند و بهش نمی دهند که سبب می شود جیغ بکشد یا حتی پاچه ی شلوارشان را پنجول بکشد و بعد که حسابی حریص شد نواله را کمی آنسوتر پرتاب می کنند تا بدود و برش دارد....( مثال گوشزد نشان: اگر در"آینده" ملکی خریدم...) وبازی همچنان ادامه دارد...
فقط خواستم بگویم با این سرعتی که داری مرزهای عالم تفکر و اندیشه را درمی نوردی می ترسم یک وقت حادثه ای برایت رخ دهد! مثلا همین فردا صبح بیدار شوی و ببینی سر از عصر حجر در آورده ای! یک نیش ترمز بگیر دادا!

بگذار قبل از رفتن یک مثال از زندگی خودم برایت بزنم. پارسال از قضا من هم ملکی را ابتیاع نمودم کمی به خنسی برخوردم و برای اولین باردست پیش پارتنرم دراز کردم. از او خواهش کردم اگر می تواند کمکم کند و او بدون لحظه ای درنگ مبلغی را که می خواستم بی منت در اختیارم گذاشت. من هم در اولین فرصت پولش را فراهم کردم و به او باز گرداندم. پولی که آنموقع او در اختیار داشت و به من داد ریال نبود و از پارسال ارزش پول ما در مقابل آن بسیاربسیار کاهش یافته اما من حتی به مغزم هم خطور ندادم که خب من مثلا یک میلیون از این بابا گرفتم حالا هم یک میلیون پسش می دهم! رند بازی حالم را بهم می زند. من دقیقا معادل ارزی که از او گرفتم را، حتی اندکی بیشتر فراهم کردم و با کمال عشق و احترام به او برگرداندم. او البته از من هرگز چنین چیزی نخواست گرچه می دانست که من چنین خواهم کرد. نه او از من توقع کرد که ملکم را به نامش کنم و نه من از این که پولش را پس گرفت ناراحت شدم. برعکس از این که به استغنا واستقلال من احترام می گذارد خوشحال هم شدم. این ماجرا نه تنها ذره ای از عشق ما کم نکرده که بسی هم بر آتشش افزوده! در تمام این سالها سعی من براین بوده که تنها و تنها پیوند میان ما علاقه و عشق ما باشد مسایل مالی ما کاملا از رابطه مان جداست. نه من می دانم او دقیقا چقدر درآمد دارد و با پولش چه می کند و اصولا این موضوع برایم اهمیتی دارد، نه او! تنها علت پیوند میان ما علاقه ی ماست که آن هم هرگاه از جانب یکی یا هردو به پایان رسید بی هیچ دغدغه و ادعا و جاروجنجالی هرکه سر خویش گیرد و راه خود رود!

الهه

1-الهه جان همه می‌دانند که‌قیمت ملک بیشتراز هرارزی ترقی می کند پس همچین لارج هم ‌نبوده ای که ‌بدهیت رابه ‌قیمت روز پس داده ای.
2-حرفهایت خیلی منطقی وجالب است ولی رگه تلخ ,و سنگینی برخی از کلماتی که استفاده میکنی آدم را می رماند.گاهی خیلی کوبنده است یک کم مهربان تر باشی کلامت تاثیر گذارتر می شود.
3-بابا هنوز گوشزد را مگر نشناخته ای یک حرف خلاف عرف میز ند وموافق ومخالف را به جان هم می اندازد بعد هم با روشی که نه سیخ بسوزد نه کباب غائله را ختم می کند.بحث خیانت را که یادت هست آخرش گفت" خیانت خیلی هم نرمال است البته من تا حالا به زنم خیانت نکرده ام!" حرص و جوشش هم به من و تو موند!
آنیتا

شب یلدای تو فرخنده باد.

آنیتاجان
من کاملا واضح و روشن اشاره کرده ام که من "رند" نیستم. یادم نمی آید ادعا کرده باشم "لارج" هستم! قیاس جمله ی من رند نیستم با من لارج هستم قیاس مع الفارق است. این دو موضوع هیچ ربط منطقی ای به هم ندارند!

مرد-مجرد-27ساله-شاغل
دکتر جدن چرا بیشتر ورزش و تفریح نمی‌کنی تا سرمایه‌گذاری؟
با این حال من فکر می‌کنم انتظار تقسیم منصفانه نیست.اما با این حال مصلحت به تقسیمه. آیا سبک زندگی خود شما مانع از استقلال همسرتون نشده؟

alhagh ke har do bad esfahani hastid!

کجایی؟
پیدایت نیست؟

"اکنون هم چند سال است که من شدیدا کار می کنم و او از کارش کم کرده است و درآمد من حدود50 برابر اوست"
for example; 50* 500000= 25,000,000 Milion; Daramade mahianeh shoma?!

به روز نميكني دكتر جان نكنه خانومتون بابت خونه سرتونو كرد زير آب؟

رامین
با توجه به
اینکه استیلا و مال خود کردن را در زندگی هدف گرفته ای باید بگم استدلالت کاملا منطقیست و مو هم لای درزش نمیره.با این حساب مالکیت فرزند و استیلا بر زنی برای کامیابی هم از ابتدا در همون راستابوده باز هم اشکالی بر اون نیست چون اصولا معیار هات به نظرم با خال و روز امروزت کاملا واقع بینانست ولی فکر میکنم یه کمی هم داری نقش بازی میکنی مطمئنم خود تو بهتر از هر کسی همسرتو میشناسی قبل از اینکه اونو بشناسی خودتو خوب شناختی از ما هم نخواه که تو و همسرت رو دوباره به خودت معرفی کنیم .سعی نکن با مطرح کردن اینجور مسائل ما رو هم در کشمکش درونی خودت همسو کنی بدون شک درجه مالکیتت امروز به حدی رسیده که در فکر مالکیتهائی از جنس دیگر افتادی مثلا همسری جوانتر خوش بر و رو تر و احتمالا حرف گوش کن تر ! تعجب نکن فیلم هم بازی نکن البته و صد البته وجدان درونیت به این سادگی راضی نمیشه به همین خاطر از ما کمک گرفتی تا آسوده تر در مسیری که در پیش گرفته ای تائیدت کنیم.همسرت هم تا حدود زیادی از این قضیه بو برده یا حد اقل نگران شده بهش حق بده طناب نجاتشو هر روز که میگذره کلفت تر کنه.

پروستاتم التهاب مزمن داره یکی به دادم برسه بگه چه کار کنم دارم میمیرم!!

http://www.irandentist.info/

سلام گوشزد جان
يه سوال مي پرسي بعد ميزاري ميري؟
خوب بيا بررسي كن و نتيجه گيري ات را بنويس ديگه.
نكنه خانمت يه بلايي سرت آورده؟
شوخي كردم ولي زود بيا)

نكنه خانوم دكتر كلا همه ارثيه رو مال خودشون كردم كه نمياي به روز كني!!!!

خودتو لوس کرده ای؟

بابا جمعش کن
به گربه گفتند گهت دواست خاک ریخت روش
نکنه منتظر کامنت صدم بودی که برگردی؟

به هر حال زنت هر کاری کرده و نکرده باعث شده تو الان درآمد خوبی داشته باشی پس اثر داشته و باز هم باید همه چیز تقسیم بشه

droud ham be shoma wa ham be hamsare nazetoon
massalleh inneh ke shoma 2 nafar motaalegh be che no az tafalor hasteed aya eslami fekr mikoneed ,ya ensani wa ba che meyaree ba hamsare khod wa dar jostejooye che niaz hayee ba yek digar peywand basteh eed ,aya ehtiajate kootah mian modat wa ya deraz modat shoma ro be in peywand keshoundeh ?aya dar entekhabe yek deegar shoma har2 haghe entekhab dashteen wa ya be ejbaree ke khodetan ham momken asst az ann etelaee nadashteh basheed ba yek deegar ezdewaj kardeh eed falsafeye ba ham boudano be che shekli toujieh kardeh eed baraye khodetoon ?ba ham deymi ezdewaj kardeh eed chon norme ejtemae?chon hameh mikonand ?ya andaki be chegooneh boudanetan ba ham an ham dar boland modat andeesheedeh eed?
ghabl az in ke eslam rabeteh ha ra gheyre ensani konad ma loghatee dashteem be toolle derazaye hakhamaneshian be name Ham sar in loghat gooyaye zibatareene tafseer hast ghabl az an ke 2 nafar ba ham peywand bargharar konand wa dar zeer majmooeye in farhang ke man tafseeresho kootah mikonam 2 ammelle asllee nahofteh ast ke agar khadsheh ee be in 2 ammel wared shawad falsafeye oun ba ham boudane ziba ro az beyn mibareh
yek-etemad o etminane nesbate be ham
do-malle man o to kardan -wa shoma 2 mohtarame be ham peywand shodeh ba tafakore dar morede in 2 mouzoo mitooneed shoroo be hale ekhtelafatetoon bokonid khosh hal misham agar doustani ke ghasde ba ham boudano kardan ghadree bishtar ,ba Fekr be in ziba tareene moaamelat fer konand
atashkadeh1@yahoo.com

Template Designed by Douglas Bowman - Updated to New Blogger by: Blogger Team
Modified for 3-Column Layout by Hoctro, a little change by PThemes