مهر یا مهریه!

این مطلب از طرف لیلا با ای میل به دست من رسیده است.

از راهنمائیتان سپاسگزارم.

يك موردي هست كه ممنون ميشم اگر شما نظرتون رُ در موردش برام بگيد
فروردين امسال يكي از همكاراي من به نام علي (37 ساله) كه محل كارش در ساختمون اداره ماست ولي در يك واحد نيستيم از طريق واسطه به من پيشنهاد ازدواج داد
ايشون قبلاً تجربه يك زندگي دو ساله داشتند و زماني كه به من پيشنهاد داد پنج ماه بود كه از زمان طلاقش ميگذشت . منو از بين 4 كانديد كه بهش معرفي كرده بودند انتخاب كرده بوده ...
من علي رُ براي اولين بار كه ديده بودم قبل از پيشنهادش ، تو دلم گفته بودم چي ميشد يه همچين آدمي به من پيشنهاد بده ، نمي دونم چرا اين حس بهم دست داد ، شايد چهره اش خيلي ساده و مهربون بود و به نظر آدم درستكاري ميرسيد
علي يك آدم مذهبي با اعتقادات مذهبي هستند و وقتي به من پيشنهاد دادند مي خواستند ما چند ماه با هم بيرون بريم تا بيشتر آشنا بشيم ( علي معتقده اگر به يك خانم عاقل پيشنهاد بيرون رفتن داده بشه و اون آدم بپذيره اين امر همون صيغه محرميته ) منم بعد از چند روز فكر قبول كردم كه به قصد آشنايي با ايشون بيرون برم، در چند جلسه اول ايشون از اعتقادات مذهبيش گفت و اينكه راجع به حجاب چطور فكر مي كنه و به من گفت دوست داره كه من لباس آستين كوتاه نپوشم ، بعد من فكر كردم و بهش گفتم من اينطوري فكر نمي كنم يعني اگر يه كم از موهام بيرون باشه و اگر آستين لباسم كوتاه باشه به نيت بدي اينكارو نكردم و خودمو معذب نميكنم من فكر ميكنم اگر آدم خوبي باشم ، سعي نكنم دل كسي رُ بشكونم ، با رفتارم كسي رُ نارحت كنم ، به كسي شر نرسونم ، موفق هستم وگرنه چه آدمهايي كه به نام حجاب چه كارها كه نميكنن و گفتم اگر فردا قراره اين چيزها برات مشكل بشه و به من هي تذكر بدي ، بهتره همين الان كات كنيم .
فرداش به من زنگ زد و گفت واقعاً ميخواستي به خاطر همچين چيزي رابطه رُ بهم بزني ؟ آدم يه كم گذشت ميكنه ، اين چيزها كه مهم نيست و قبول كرد و گفتن من شما رُ زماني كه ديدم مقداري از موهاتون هم بيرون بود و ميتونستم پيشنهاد ندم ، خلاصه بحث راجع به پوشش سه تا چهار جلسه از وقت ما رو گرفت .
اما به نظر من خيلي مهم بود چون هميشه ميديدم اين موضوعات اعتقادي منبع اختلافات زيادي ميشه .
راجع به مهريه هم يكبار صحبت شد و اون به 14 تا سكه اعتقاد داشت و خانواده من به 414 تا ، البته به شكل سمبوليك و علي با توجه به تجربه طلاقش فكر ميكرد علت بهم خوردن زندگي قبليش عدم توانائيش در پرداخت مهريه بوده ، به من گفت تو ميتوني با خانواده ات صحبت كني و به 14 تا راضيشون كني ... منم گفتم حاضر نيستم با يك فرهنگ چندين ساله مبارزه كنم ، تو خانواده من هيچ زندگي به خاطر مهريه بهم نخورده و منم اوليش نخواهم بود .. احساس نكردم كه اينقدر براي اين آدم مهمه كه بخاطرش منو بذاره كنار ، چون به اون اندازه اي كه راجع به پوشش و حجاب و غسل صحبت كرد ، راجع به اين موضوع صحبت نكرد


------------------------------------------------------------------------------------------------

-------


علت متاركه اشو رُ بهتون نگفتم : البته اين چيزي بود كه خودش تعريف مي كرد : علي تا ازدواجشون سر بگيره دو سال عقد كرده مي مونن و به دلايلي مثل فوت پدربزرگ خانوم ، ايراد گرفتن خانواده دختر از كوچيك بودن خونه 40 متري علي و تهيه منزل جديد و خلاصه 4 بار تا مرحله عروسي پيش ميرن و بهم ميخوره و به علت سختگيريهاي خانواده دختر 6 ماه هم قطع رابطه مي كنن و بعد از 6 ماه همسر سابقش به همراه عموش مي آن دم در اداره و از اين آقا ميخوان كه بياد و كارو تموم كنه و اقدام ميكنن و دوباره اختلاف پيش مي آد كه اينبار دختر خانوم به حالت قهر از خونه پدري مي آد بيرون و مي ره خونه اين آقا كه ( كه خونه جديد خونه مادر علي بوده كه از طرف آموزش پرورش بهش داده بودن ) ... علي بعد از دو جلسه صحبت نيم ساعته همسر سابقش رُ پسنديده بودن و عقد كرده بودن و در دوران عقد هم محدوديت در روابطه داشتن كه اين تو اين رفت و آمدها يكبار رابطه سكس داشتن كه پرده بكارت خانوم از بين ميره و همين باعث ميشه كه اين خانم (23 ساله) بترسه و نامزديشو با وجود مشكلات زيادش بهم نزنه


در اين مدت همسر سابق علي كه بعلت اختلافش در دانشگاه از تحصيل انصراف داده بوده اما خانواده اش پنهون از اون شهريه ثابتشو پرداخت كرده بودند تا حق تحصيليش از بين نره و علي تشويقش ميكنه كه درسشو بخونه و مدركشو بگيره و بعد كه زندگيشون رُ شروع مي كنن در يك شركت بزرگ برق استخدام ميشه و حقوق خوبي ميگرفته و كاملاً‌ مستقل ميشه


بعد كه زندگيشون رُ شروع ميكنن زير يك سقف ايشون راجع به مهريه مطالعه مي كنن و از خانوم ميخوان كه مهريه اشو ببخشه و طي مطالعات به اين نتيجه ميرسه كه "‌هر مردي كه آگاهانه و با علم به اينكه توانائي پرداخت مبلغ مهريه را ندارد ، مبلغ مهريه را بپذيرد ، مرتكب جرم ميشود" و همسر سابقش اين كارو نميكنه . جالبه كه هر چي راجع به اون موقع ميپرسم ميگه بچه بودم . مثلاً‌مي پرسم چرا اون موقع رفت و آمد نكردي براي شناخت بيشتر ؟ ميگه بچه بودم . ميگم مامانتم بچه بود كه راهنمائيت كنه ؟ در تمام اين دو سال با خانواده طرفين قطع رابطه كرده بودند ... بعد از دو سال تصميم ميگيرن به نيت آشتي در يك مراسم عروسي شركت كنند ( ازدواج دخترعموي همسر سابقش كه بعد از ازدواج به كشور انگليس قرار بوده عزيمت كنه ) ... در مراسم عروسي دخترعموهاي همسرسابقش بهش ميگن ما سعي كرديم اشتباهات شما رُ تكرار نكنيم و از همونجا اختلاف شروع ميشه و اين خانوم ميگه من بهترين دختر فاميل بودم حالا دخترعموي من داره با كسي ازدواج مي كنه كه ميبرتش انگليس و من بايد با تو زندگي كنم ( در طول اين دو سال اين خانوم و آقا يك سفر به دبي و يك سفر زميني به تركيه داشتن ) و از اون روز همسر سابقش دير ميامده خونه ...

ميرفته خونه مادرش و از اونجا زنگ ميزده كه شب خونه نمي آد ... بعد از 6 ماه تقاضاي طلاق ميكنه و حامله هم بوده كه بدون مشورت با علي بچه اشو سقط ميكنه ... و به علي ميگه اگر به طلاق توافقي راضي نشي مهريه امو مي زارم اجرا ... و علت رُ كه ازش مي پرسه ميگه تو منو كم سفر بردي ، تو براي من كم هديه خريدي (اين چيزيه كه وقتي از علي پرسيدم هيچوقت ننشتسي باهاش صحبت كني كه ببيني دردش چيه و در جواب اينو بهم گفت) ... تو دوران نامزدي از طلاق مي ترسيدم اما حالا كه مستقل شدم ديگه از طلاق نميترسم ... اين كشمكش 6 ماه طول ميكشه تا اينكه آبان 85 عملي ميشه

...
---------------------------------------------------------------------------------------- --------

-------
اواخر تير ماه علي به همراه مادر و خواهرش براي جلسه معارفه اومدن خونه ما و ميخواستن به اصطلاح اجازه بگيرن كه ما يه مدت ديگه هم با آگاهي خانواده ها رفت و آمد داشته باشيم و بيشتر همديگرو بشناسيم


( چهار ماه قبل رُ‌ فقط مادر و خواهر من خبر داشتن ) كه اصلاً‌ راجع به خواسته اشون چيزي نگفتن و بعد از يكي دو ساعت خوش و بش بلند شدند رفتند و بعد به من گفت همين اومدن خونه شما معنيش اينه كه ما چنين قصدي داريم ، ما اختلاف فرهنگي داريم ! ! ... و مي گفت من هيچ عجله اي ندارم و ميخوام بيشتر بشناسم اما درست يك هفته بعد يعني هفته گذشته گفت ميخوام زودتر ازدواج كنيم ...
لازمه كه بگم راجع به سكس هم گفته بود كه تبش تنده كه البته لزومي هم نداشت كه بگه ، من خودم فهميده بودم ... چون گفته بود كه زماني كه متاهل بوده تو خونه هم خودش هم خانومش با كمترين پوشش مي گشتن و به نظرم خيلي عجيب بود ... و تنها راهي كه براي رسيدن به سكس بلد بود همين ازدواج مي دونست بر حسب همون اعتقادات مذهبيش ... شايد هم يكي از علتهاي ازدواج زودهنگامش همين بوده

.
------------------------------------------------------------------------------------------------

-------
16 هفته پيش ، شنبه با هم رفتيم بيرون و همه چيزي خيلي خوب بود ، براي اولين بار به من گفت دوستت دارم و گفت از نگاه اول ازت خوشم اومده بود و كلي تعريف كرد ، بعد تو راه ، صحبت از " موارد ترس" شد ازش پرسيدم شما از چي مي ترسي ؟ گفت مهريه .
هر چقدر براش صحبت كردم كه زندگي قبلي تو بخاطر مهريه بهم نخورده بلكه چون همسر سابقت ديگه نميخواسته تو اون زندگي باشه از مهريه به عنوان يك منبع قدرت استفاده كرده تا توافقي جدا بشه و زمان كمتري صرف بشه ، اگر هم حتي مهريه اشو پرداخت مي كرد اون زندگي هيچ ارزشي نداشت چون پايه هاي عاطفـيش از بين رفته بوده و فقط يك شكل ظاهري ازش باقي مي موند چون اون خانوم فقط حضور فيزيكي داشت و با همه وجود راضي به بودن در اون زندگي نبوده و مثل يه تيكه از اثاثيه خونه ميشد كه فقط جسميت داره
اما اين حرفا فايده نداشت


فرداش كه به من زنگ زد بعد از كمي صحبت بهش گفتم من فكرامو كردم و حالا كه شما منو تو اين چند ماه اينطوري شناختي كه اهل زندگي نيستم ، حاضرم به خاطر مهريه زندگيمو بهم بزنم و دنبال ماديات هستم ، بهتره ادامه نديم ... چون هدف از اين دوران شناخت اين بود كه همديگرو بشناسيم و ببينيم چقدر افكارمون به هم نزديكه و فكر نمي كنم بقيه مسائل خيلي مهم باشه ...
اون به من گفت : نميخواستم اينطوري بشه ، تو نميخواهي هيچ تلاشي بكني ؟ بين من و مهريه ، مهريه رُ انتخاب كردي ؟
يعني دست پيشو گرفت ....


براي طلاق با وكيلي آشنا شده بود كه علي رُ به يكسري كلاسهاي خودشناسي معرفي كرده بود ، به من گفت ميخواهي بريم پيش وكيل ، بريم پيش مشاور تا ببينيم اصلاً ميشه كسي تضمين بده كه اصلاً‌ به بازپرداخت مهريه اعتقاد نداره ؟


من اولش قبول كردم يعني موقعي كه خيلي ناراحت شده بودم كه اينطوري راحت به من گفت : خداحافظ ، بعدش بهش گفتم شما كه هنوز نميدوني زندگي قبليت براي چي بهم خورده رفتن پيش وكيل بيمورده ، اينطوري انگار من بايد تاوان زندگي قبلي شما رُ بدم . اگر من تضمين بدم كه از مهريه ميگذرم شما چه تضميني به من ميديد ؟


كه هيچ جوابي نداد


يكهفته بعد از اين صحبتها هيچ تماسي نگرفته و عقيده اش هم اينه كه چون من گفتم ادامه نديم يعني پايان محرميت و اگر زنگ بزنه ايجاد مزاحمته ... ( كلاه شرعي)
بعد از يك هفته من بهش sms زدم و اون اصلاً از موضعش پايين نمي آد ..
چند روزبعد هم كه بهش گفتم حاضرم بيام پيش اون وكيل شما و نظر شخصيمو گفتم راجع به مهريه( ميخواستم فقط براي اينكه حرف اون نباشه 110 تا باشه ) اصلاً جواب نداد ...


----------------------------------------------------------------------------------------

واسطه اينكار ( خانم ر) هم ازم راجع به روابطمون پرسيد بهش گفتم متوقف شده و (خانم ر) با واسطه اون آقا ( آقاي ج)صحبت كرده و قرار شده نظر منو بهش منتقل كنه


----------------------------------------------------------------------------------------


شايد به نظرتون بياد خيلي دارم دست و پا مي زنم اما توي تهران ازدواج خيلي كار سختيه و اگر اين مورد هم بهم بخوره ميشه چهارمين موردي كه موضوع جدي ميشه و به دقيقه نود ميرسه ، بهم ميخوره اونم به طرز عجيبي ...


----------------------------------------------------------------------------------------


حالا با خودم فكر ميكنم كه علي با وجود اينكه با هيچ كس دوست نبوده و قبل از ازدواجشم هيچ رفت و آمدي با خانومش نداشته از اين دوران به عنوان تست استفاده كرده كه ببينه اصلاً‌ چطوريه رابطه دوستي با يك خانوم و ميخواسته فقط تجربه بدست بياره و قصد ازدواج نداشته...


----------------------------------------------------------------------------------------


در مورد من علاقه خيلي دير بوجود آمد اما ايشون ميگن از همون روز اول علاقه پيدا كردن...


----------------------------------------------------------------------------------------


يك روز بعد از اينكه ايشون خيلي راحت گفت : باشه خداحافظ ، بهش زنگ زدم و ميخواستم بهش بگم چيزي كه انقدر برات مهم بوده چرا از روز اول روش اينقدر پافشاري نكردي و اينهمه وقت منو گرفتي .


گفت : من ميخواستم ببينم اختلاف ديگه نداريم ، تازه شما گفته بودي كه به من مسئله اعتقادي نداري و فكر كردم ميتوني حلش كني
بعد از اينكه اين مسئله بهم خورد ، حتي يكبار هم به من نگفت حالا برو سعي خودتو بكن ، با خانواده ات صحبت كن شايد بتوني راضيشون بكني


گفت : من روزي كه از دادگاه پامو گذاشتم بيرون با خودم عهد كردم كه از اين مبلغ بيشتر مهريه نكنم و تازه تو كتاب قانون هم نوشته هر كسي چيزي كه توان پرداختشو نداره ، قبول كنه ، جرم مرتكب شده .


بهش گفتم : باشه من ميرم با خانواده ام صحبت ميكنم .


اما حتي از اون روز به بعد ديگه حتي يكبار هم براي پيگيري به من زنگ نزد


من يكبار ديگه زنگ زدم به موبايلش زنگ زدم براي صحبت ، جواب نداد،اس ام اس زدم ... جواب نداد ! !


منم انقدر با سياست نبودم كه بفهمم اين آدم تصميمشو گرفته بوده و مهريه رُ بعنوان يك بهانه عوام پسند استفاده كرده .
و 5 هفته بخاطر اعتقاد شخصيم صحبت كردم با خانواده ام بهش زنگ زدم و گفتم من حلش كردم ، يه جلسه بذاريم صحبت كنيم .
ميخواستم ازش بپرسم هميشه وقتي يه جائي تو زندگي به سختي برخوردي قراره اينطوري رفتار كني و آسون ترين راه رُ انتخاب كني ؟


ميخواستم بهش بگم تو زماني كه من سر اختلافمون راجع به پوشش گفتم كات كنيم تو گفتي اين چيزها كه مهم نيست آدم سر اين چيزها كه رابطه اشو بهم نميزنه


و ايشون در جواب گفت : مرسي زنگ زدي ، ديگه حرفي نمونده ، من هفته ديگه جمعه مي آم صحبت كنيم كه از موقع 11 هفته گذشته .


همون اوايل آروم و قرار من از بين رفت و تپش قلب گرفته بودم و رفتم پيش يك مشاور و گفتم اين آدم اصلاً به من جواب نميده اما من مي خوام بهش بگم كه مهريه نميخوام و اون مشاور هم گفت : مهريه 110 تايي تو اصلاً چيز غيرمعقولي نبوده و براي اينكه آرامشت برگرده و بعد به خودت نگي كه اين كارو بايد ميكردم و خودتو سرزنش نكني ، بهش زنگ بزن ..


حالا احساس بدي دارم از اينكه يك آدم مومن و مذهبي منو اينطوري دست انداخت ...

30 نظرات:

اين مهريه و گير دادن به مهريه و دست آويز قرار دادنش از مزخرفترين رسوماتي هست كه ما داريم. خودش خوب يا بد رو كاري ندارم ولي اينكه سنگينش ميكنيم و به حساب تضمين زندگي ميذاريمش با باهاش پز ميديم خيلي خطرناكه.
شخصا بارها با كسي كه ميخوام باهاش ازدواج كنم سر اين مسئله بحث كرديم و هميشه هم بحث رو كات كرديم تا اعصابمون بيشتر خورد نشه.
من نميدونم مرداي ديگه هم مثل من حساسيت دارن يا نه ولي من بدون اينكه سابقه اي مثل اين آقا داشته باشم روي اين فرهنگ غلط حساسم. من اونقدري كه ميتونم يا لااقل توي چند سال اينده برآورد ميكنم كه در تواناييم هست بايد مهر كنم. چرا بايد اينجور بازيها رو در بيارم؟ مگه مهريه قيمت آدمه كه باهاش كلاس ميذارن. بخدا وقتي به اين آقاي داستانتون فكر ميكنم ميبينم گناه نداشته كه علاقه اش از بين رفته بخاطر اينكه علاقه اش رو بي تناسب با شرايط خانوادگي و فرهنگي اين خونواده ميديده.
چطور موقع فرهنگهاي غلط آقايون كه ميشه خوب بلدن سركوفت بزنن كه چميدونم روش برخورد جنسي با خانمش رو بلد نيست، يا فلان ايراد و بهمان فرهنگ رو داره ولي موقع خودشون كه ميشه نميتونن با اين فرهنگ كه جا افتاده مبارزه كنن؟ چطور ترس از رفتارهايي كه مردها بواسطه ي قانون ميتونن داشته باشن از چميدونم بيرون نرفتن تا اجبار به سكس و حتي زدن، و كلي مزخرفات قانوني ديگه مون ترس بجا و حقي هست ولي اينكه كمر آقارو با مهريه خم كنن و هميشه يه چيزي بدتر از چك سفيد امضا از آدم دستشون باشه اصلا ترس نداره؟!
مردي كه بدون تعهد به مهريه زير بار مهريه بره بي مسئوليته! مردي كه ميدونه نميتونه مهريه رو بپردازه و بره زير بارش هم يا كلاه برداره يا ديوانه!
من واسه بابام چك ضمانت امضا ميكنم تا كارش راه بيافته، بابامم واسه من همينكارو ميكنه. به بابامم اعتماد دارم! ولي چه دليلي داره به كسي كه اعتماد دارم و مهريه هم كاري براش نميكنه و به قولي "صوري" هست و "نه كسي داده و نه گرفته" همچين كاري بكنم؟
قبول كنيد اين خط و نشون كشيدن ها و به اسم مراسم و اين بچه بازيا سر مرد رو با پنبه بريدن، اينقدر محرك خوبي هست كه مرد مسئول و آشنا به زندگي احساس خطر و فشار كنه و موضع متفاوتي بگيره.
خانم از ترس اينكه مبادا فردا اختلاف عقيدتي سر لباس فشار سرشون بياره حاضره كات كنه ولي اقا نبايد!

راستي دكتر متن رو خيلي بد فرمت بندي كردي به نظرم كپي پيست خام مياد. خيلي خوندنش سخته. من از تو فيد ريدرم هم به زحمت خوندم.
در ضمن وبلاگ محبوبي داري فقط وقتشو زيادتر كن:Dئه راستي من اول و از اين حرفا

دوست عزیز
حق با توست...فرصت ویرایش متن را نداشتم...کمی هم طولانی است

نظر شخصی من اينه که دختر های دم بخت ميبايست مهريه رو ببخشند و در مقابل حق طلاق بگيرند.

همه اش که نمیشه دخترا ناز کنن
بلوف را بالا زدی طرف دست رو تو رفت

masaleye mehreyye masaleye mohemmi nist, amma beh nazare man in agha moshkelate fanni zeyadi dare, ezdevaj nakardan behtar az beh ghalat ezdevaj kardan hast.

az inke az dast bedi natars. oun ham to ro dast nandakhte, balke adam sost o zaieefi hastesh. be dard e zendegi nemikhore. be jaye in hame vaghti ke mizari ezdevaj koni, be nazar e man mohajerat kon va khodet o az in mohit e maskhare va moshkelat e ahmaghane ash nejat bede. be jash ba moshkelat e vaghie' ye zendegi mobareze kon.

یخورده دیگه التماسش می کردی ...این دفعه دیدیش بیفت به دست وپاش...عق

in agha ajab taghche bala gozashte......be pa nayofti

in agha ajab taghche bala gozashte......be pa nayofti

جناب گوشزد این مطلب قدیمی و یه جا دیگه اینو خونده بودم. اااام شاید دو سه سال پیش تو وبلاگ سکسولوژِی. ببینم تو از اونجا کش رفتی اینا رو؟

عجب گیری افتاده ایم ها...
بابا چل تیکه جان در کامنتدانی قبل دوستی از من خواست که این ماجرا را برایم میل کند و من هم بگذارمش در وبلاگ...او میل کرد و من هم گذاشتمش! در ضمن من اصلا به این سایتهایی که گفتی سر نمی زنم چه رسد به اینکه از آنها مطلب کش برم!

گوشزد جان من هم اومدم بگم که اینو من دوسه‌سال پیش خونده بودم. همون‌موقع هم این "رُ"هاش رفت رو اعصابم:)
تگاه کن. این اعصاب منه!
بهش بگو(به کی؟ اصلا این یک داستان خیالی به نظر میاد) احساس بدی نداشته باش عزیزم. اینو ولش کن برو سراغ مورد بعدی:) خودمون کلی مشکل داشتیم این نوشته هم دیوونه‌ترمون کرد:)حرف حجاب و مهریه....
تا قانون عوض نشه اینا هست...
به نظر من از قاچاقچی‌ها بنویسی و از مطبت و مقولات واقعی بهتر از این ای‌میل‌های خیالیه.

دکتر جان خوشم میاد خیلی واقعی با مسایل برخورد میکنی هنوز برای مردم ما این بی تعارف برخورد کردن عجیبه

من یه مساله فکرم رو به خودش مشغول کرده. و اون اینکه چرا ما عادت کردیم قبل از اینکه خودمون رو با خود یک فرد طرف بدونیم، و به خودمون فرصت شناخت عمومی اون فرد رو بدیم، صرفا اون فرد رو با عقاید مذهبیش می پذیریم. به این معنی که تا وجنات مذهبی و خانگی بودن پسر یا دختری رو می بینیم بگیم آره اون مذهبیه پس قابل اعتماده و ... آیا نتیجه یک چنین دیدگاهی درست در نقطه انتهای یک رابطه جز این خواهد بود که باز هم طرف را با عقاید مذهبی اش قضاوت کنیم و یا بد تر از آن مخصوصا در این کشور و جامعه کنونی ما بدی ها و کاستی های اون رابطه رو به عقاید مذهبی اون فرد نسبت بدهیم؟ بهتر نیست بیایم یک ذره واقع بین تر باشیم و یک مقدار معیار های قبول و ترک آدمهایی که در کنارمون هستند رو در ذهنمون تغییر بدیم؟ جان کلام و اصل اون چیزی که می خوام بگم اینه که بیایم یه مقدار افق دیدمون رو در همه زمینه ها باز کنیم نه اینکه تنها به اصطلاح رشدی که می کنیم این باشه که مثلا روشنفکری به خرج بدهیم و از خیر مهریه بگذریم. البته هم عقاید و احساسات این خانم و هم اون آقای طرفشون و هم همه خانم ها و آقایان دیگه عزیز و دوست داشتنی شرکت کننده در این گفتمان اینترنتی برای من محترمه و بسیار عزیز. اما باز شدن افق دید حقیقتا چیزی نیست که با چند روز صحبت با خانواده و راضی کردن اونها مثلا به قبول مهریه کم و ... به دست آورده بشه. به گمانم دکتر گوشزد عزیزمان هم تایید بکنه که هنوز که هنوزه، علم هیچ واکسن یا قرصی برای باز کردن افق دیدن انسان ارائه نکرده. درست عرض شد دکتر جان؟
این مطالبی که در این پست خواندیم در جامعه ما مبتلابه تر از اونیست که بخواهیم فرض بکنیم این نوشته سر کاریست یا نه. تلاش من هم این بود که به جان مطلب توجه کنم نه به ظاهر اون.

من که انگار دارم در مورد آدم فضایی ها می خونم !! مگه همچین طرز فکری هنوز وجود داره
البته حق می دم توی این و شرایط سخت جداشدن آدم ها

ولی تا چند سال دیگه می خواند این آدم ها مثل قوانین جنگلی با مسائل جدایی با هم برخورد کنند ؟؟

توی مملکت سوئد که طلاق یکی از مرسوم ترین رسمیات زندگی آدم هاست ! و نسل بعد از نسل همه زن و شوهر ها از هم جدا میشند و سراغ دومی و سومی .. میرند، وقتی جدایی پیش میاد دیگه اینقدر کش و قوس توی ماجرا پیش نمی یارند

البته نگفتم همه! مسلما موارد دیگر هم وجود داره

من هم در وبلاگم پاسخی به این خانم لیلا داده ام

دوست دارید بخوانیدش ....نانا زولا

www.nanazola2.blogspot.com

به نظر بنده که این آقا با این عقاید و رفتارش همچین آش دهن سوزی هم نیست و اشتباه کردید دنبالشو گرفتین.
از اینجور آدمهای مومن مذهبی فرار کنید بدرد نمی خورن
در مورد نظراتی که از آقایون اینجا خوندم باید بگم:هر چی در مورد مهریه میگین درسته اما به شرط اینکه قوانین ازدواج و طلاقمون هم مثل آدمیزاد بود که نیست.
جالب اینجاست که اکثر آقایون حاضر نیستن حق طلاق بدن و شرایط ازدواج رو بصورت برابر برای دو طرف تغییر بدن و در مقابل مهریه رو حذف کنن.
با شرایط فعلی هم که با لایحه ی جدید دارن خوشگلترشم می کنن نمیشه چنین حرفی گفت اگر واقعا ادعای روشنفکری دارین با شرایط اضافی اون نابرابری های قانونی رو اصلاح کنید اون وقت درست می فرمائید مهریه احمقانه است و نباید باشه
در کل این خانم بیخودی از اول قضیه رو جدی گرفتن اگه اختلاف سر مهریه هم نبود زندگی با این آقا عاقلانه نیست

سلام...چی بگم والا...اومدم بگم اون راه حل پینگ کردنت کار نمیکنه...من با فیلتر شکن بلاگرولینگ رو باز میکنم و پینگ هم میکنم و پیغام موفقیت هم میده...اما هیچوقت وبلاگم بالا نمیاد...نمیدونم...باید چند بار این کار رو بکنم یا قلق دیگه ای داره...اشتباه نکنم اون آدرسی رو هم که تو دادی یه جور فیلتر شکن برای بلاگ رولینگ بود...به هر حال زندگی همینه دیگه...:) ممنونم در هر صورت

دکتر جان این وبلاگ سکسولوژی بر خلاف اسمش درباره روابط زوجین می نوشت. حالا هم چند احتمال داره من حرف شما رو قبول دارم که مطلب رو بهتون ایمیل زدن پس یا ایمیل از طرف همون کسیه که برای اون وبلاگ هم فرستاده بوده یعنی طرف بعد دو سه سال هنوز تو کف اگه فرض کنیم داستان واقعیه یا کسی که ایمیل زده هم ما رو هم شما رو گذاشته سرکار! امیدوارم دومی نباشه.
;)

شراگیم جان
پینگت کردم اما نمی دونم چرا خودم هم پینگ شدم!...این روش کار می کنه اگه تنبلی نکنی!

من به عنوان یه دختر مجرد، اگه بخوام ازدواج کنم مهریه نمی خوام، عوضش حق طلاق، حق کار کردن، تحصیل، مسافرت و از اینجور چیزها می خوام. اما وقتی قراره این ها نباشه، زنی که حاضر می شه طبق قانون ما با مردی ازدواج کنه عملا داره به اسیری برده می شه! رو چه حسابی، چه پشت گرمی ای؟ حالا این آقا وانمود می کنه که زن اولش به دلایل واهی می خواسته ازش جدا شه، گیرم اصلا مواردی هم اینجوری باشن. اما به طور معمول، وقتی تو فرهنگ گند ما، زنی حاضر می شه پیه طلاق رو به تنش بماله، احتمالا خیلی به تنگ اومده. وگرنه دیوانه که نیست. و تو این شرایط تنها چیزی که دست زن بهش بنده، مهریه است. بعد هم به نظر من آدم یا کلا باید مهریه رو حذف کنه یا یه عدد معقولی بذاره. معقول بودن این عدد هم معنیش فقط مبلغیه که هم توسط مرد قابل پرداخت باشه، و هم براش آب خوردن نباشه. 110 تا سکه، می شه مبلغی کمتر از 20 میلیون تومان! یعنی این آقا 20 میلیون تومان نداشته؟! یعنی پول رهن یه خونه رو نداشته؟! حالا درسته مادیات تو زندگی مهم نیست، اما دیگه در یه حدی! معذرت می خوام از همه آقایون محترم، اما قبول کنید که این هم جنسانتون یه کم دیگه زیادی پررو شدن!(جدا ببخشید که این حرف رو می زنما!) تو شرایطی که ازدواج برای آقایون امضای یه قرارداد ساده است. برای خانوم ها قمار کل زندگیه. اونوقت توقع می ره (و چه طلبکارانه) که از همین تضمین مادی کوچیک هم صرفنظر کنن خانوما. عجب روزگاریه ها!

در پاسخ به جناب ساتين بايد عرض كنم كه چيزي كه ذره اي اهميت برام نداره اينه كه حق طلاق و تحصيل و كار كردن رو بدم به همسرم اگر يكي از اون مردهايي باشم كه مد نظرتون بوده~ امروز يكي امريكن پاي رو گذاشت يه ديالوگ داشت خيلي جالب بود. "مردا مث سگ مي مونن ولشون كني ميرن يكي ديگه ورشون ميداره، پس برو سگت رو پس بگير" الان همينجور شده. يعني مردا زنشون رو سعي ميكنن با انواع قلاده ها نگه دارن. خانمها هم مردارو همينطور.
راستي چرا فكر ميكنين آقا آش دهن سوزي نيست؟ اتفاقا به نظر من كاملا به كار هم ميخوردن~ شايد بدرد شما نخوره ولي بكار اين خانم به نظرم ميخورده~
-----------

azize delam, khahesh mikonam ba in fard ezdevaj nakon, man khodam in ekhtelafe mehri ro dashtam va ezdevaj kardam va badbakht shodam in shod e sarkofti to zendegie man in agha vaghti inja bara to kota nemiyad hich ja nemiyad, gahi oghat tanha mondan behtare ta ek ezdevaje eshtebah chon dige rahe bargasht nadari, ek dava hichvaght ek taraf nadare bedon ke dar zendegie ghabli ham in agha mmoghaser bode, alan age ba to tamas nemigire dare ro ek case jadid fekr mikone, faghat cheshmato beband va bezaresh kenar, in mozakhrafate mesle pirdokhtar shodi ro ham vel kon masale ezdevaj momkene 100 bar bara adam pish biyad va baham bokhore ekam sabr kon az haghet nagzar ek morede behtar barat pish miyad, khahesh mikonam holholaki tasmim nagir va in adamo vel kon. be khoda tavakol kon khodesh adamesho sare rahet mizare.
ya hagh

ليلا : جناب دكتر دوستم داشتم شما نظرتون رو ميگفتين

سلام. برای لیلاخانم:
اگر فرض کنیم که حرفای شما درست است و به اصطلاح یک طرفه به قاضی نرفته باشیم , میتوان گفت :
1- خدارو شکر کنید که مساله به نتیجه نرسیده است چون بنظر میرسد فرد مقابل شما استقلال شخصیت نداشته و تحت تاثیر خانواده باشد علیرغم اینکه مشتقل دیده میشود .
2- به ظاهر افراد که مومنند بها ندهید در این مورد یک ادم با عقاید خاص و شاید هم دچار عقده هایی که از روابط قبلی اش بوجود امده و نهایتا اسیب دیده است؛ دنبال شخص جایگزین میگشته است و بر اثر احساسات و مجاورت با شما علاقه مند شده و پس از مدتی با دریافت اولین س ک س رابطه را قوی تر کرده و به موازات آن به اصطلاح سر و چشمش بیشتر باز شده و در نهایت به همان دلیلی که شما ازدواج در تهران را سخت میدانید ایشان و توصیه های اطرافیانش به وی که اینکار را بسیار اسان میدانند چراکه ان چیز که زیاد است دختر است و.... پس من بعد نیز با تجربه قبلی و شما افعی تر شده ومن بعد نیز دم به تله نخواهند داد لذا شما سادگی بخرج دادید .
3-همانطور که خانم قبلی وی بحث هدیه نخریدن را بهانه کرده است اکثر ادمهای به اصطلاح با هوش !بهانه ای را میگذارند برای کات کردن که این بهانه ها میتواند مادر - مهریه - حجاب- و... باشد که این فرد نیز به درستی از ان بهره برده است .
4- اگرچه شما خود را مغبون یافته میدانیدولی همین که وارد زندگی این فرد نشده اید شاکر باشید چرا که ممکن بود در زمان غلیان احساسات وی و همراهی شما... وارد زندگی میشدید و ان وقت با فرد ی مواجه میشدید که بین غرایزش و عقاید مذهبی اش درگیر بود .5- نهایتا از این شخص و چند مورد قبلی متشکر باشید که به شما تجربه اموختند . روابط قبلی را ارزیابی کنید تا ببینید کجا را باخته ا ید .برای عرف و جامعه ایرانی قویا توصیه میگردد دخترخانومها در شروع روابط و تا اطمینان کافی, از دادن هرگونه س ک س به خواستگارشان خود داری کنند.( تاکید مجدد خواستگار و نه دوست پسرشان ) نهایتاخود خواهید دید که چگونه نیت اشخاص پس از این تحریم ,روشن خواهد شد .مانا باشید

به امير : مـمنون از نظرتون ، اما من با اين آدم سكس نداشتم ... فقط متوجه غريزه شديدش در اين زمينه شده بودم ...

خوب شد به هم خورد.تورو خدا دیگه فکرشم نکن.
حالم از این مذهبیا به هم میخوره.اکثرشون هم روانشون مشکل داره.ازدواج همچین واجب هم نیست.

haghe talagh va sayere hoghooghe barabar ra hengame ezdevaj darkhast konid va bad az aan digar ehtiaji be mehriye nemibashad.

برای منم همچین ماجرائی با آقائی به ظاهر
مذهبی پیش اومد.
من از آدمای مکذهبی متنفر شدم

Template Designed by Douglas Bowman - Updated to New Blogger by: Blogger Team
Modified for 3-Column Layout by Hoctro, a little change by PThemes