قضاوت6

یک قاچاقچی مواد مخدر به علت سنگ حالب از زندان به بیمارستانی دولتی منتقل می شود و متخصص کلیه و مجاری ادراری بیمارستان تصمیم می گیرد که تحت بیهوشی عمومی سنگ را از حالب بیمار در آورد.

بیمار به اتاق عمل برده می شود و بیهوش می شود و کاتتر مربوطه از راه مجرای ادراری به مثانه و حالب فرستاده می شود و از این مرحله به بعد برای کنترل محل کاتتر نیاز به فلوروسکوپی (عکسبرداری مداوم با اشعه ایکس) بوده است.

در اتاق عمل بیمارستان یک روپوش سربی بیشتر وجود نداشته لذا پرسنل اتاق عمل خارج می شوند و دکتر به تنهایی در اتاق عمل مشغول به کار می شود.

حدود یک ربع ساعت بعد پس از اتمام کار متوجه می شود که بیمار از دستگاه بیهوشی جدا شده است.

بلافاصله با فریاد دکتر بیهوشی را صدا می زند ولی دکتر برای ویزیت بیماری به ICU رفته است اما تکنسین بیهوشی حضور دارد و به احیاء بیمار می پردازد.

اگرچه قلب بیمار برمی گردد ولی مریض دچار مرگ مغزی شده است.

دکتر بیهوشی با ارائه مدرکی نشان می دهد که ماه قبل به رییس بیمارستان اعلام کرده است که آلارم دستگاه بیهوشی خراب است و در صورت جدا شدن بیمار از دستگاه آژیر خطر به صدا در نمی آید و بنابراین علت مرگ مغزی بیمار این است که احتمالا دستگاه در حین عمل جدا شده و آژیر نزده و تاخیر در احیای بیمار سبب مرگ مغزی وی شده است.

رییس بیمارستان هم مدعی است که خودگردانی بیمارستان ها با مخارج هنگفت و ویزیت های اندک هم خوانی ندارد و دستگاه های نیمه خراب و ناقص متعددی در بیمارستان وجود دارد که در نوبت تعمیر هستند و بودجه کافی برای اینکار نیست.

چرا در بیمارستان فقط یک دکتر بیهوشی حاضر است؟ جواب آن را بعدا خواهم نوشت یا اگر شما می دانید در کامنت دانی بنویسید.

به نظر شما مقصر این ماجرا کیست؟...چه مجازاتی برای او پیشنهاد می کنید؟


پی نوشت:


اگرچه بررسی چنین حادثه ای از دید صرفا اقتصادی، اخلاقی نیست ولی نپرداختن به اقتصاد نیز مانع ریشه یابی چنین حوادثی می شود.


سازمان نظام پزشکی متخصص بیهوشی را گناهکار تشخیص داد و دادگاه او را به پرداخت 120 ملیون تومان دیه محکوم کرد.


لازم به ذکر است که اگرچه مبلغ دیه برای قتل غیر عمد حدود چهل ملیون تومان است ولی در مورد مرگ مغزی دادگاه دیه تک تک اعضایی را که از کار افتاده اند را محاسبه می کند و مجموع آنها را از قاتل!! مطالبه می کند.


از طرف دیگر دکتر بیهوشی تحت بیمه مسئولیت حرفه ای است ولی اداره بیمه او را برای حادثه منجر به فوت به مبلغ یک دیه کامل (حدود 40 ملیون تومان) بیمه کرده است لذا هشتاد ملیون تومان ما به التفاوت را باید از جیب خود بپردازد.


با در نظر گرفتن اینکه حقوق متخصص مربوطه در آن بیمارستان ماهیانه دو ملیون تومان است و به عنوان مثال مبلغ دریافتی اش برای همین بیهوشی (کارانه اش) حدود ده هزار تومان است یک بار دیگر به قضیه نگاهی می اندازیم.


مردی به جرم قاچاق مواد مخدر دستگیر می شود و به 8 سال زندان محکوم می شود و خانواده اش درتنگنای شدید اقتصادی قرار می گیرند...پدر و مادرش به ملاقاتش نمی آیند و زنش درخواست طلاق می دهد خانواده اش در آستانه فروپاشی است.


موقعی که برایش چنین حادثه ای رخ می دهد، چنان از نظر همه خانواده بی ارزش بوده که تا هفته ها کسی از اقوامش نه به زندان و نه به بیمارستان مراجعه نکرده تا بداند که چه برایش پیش آمده است.


در طرف دیگر ماجرا مردی هم پس از طی سالها مدرسه و دانشگاه و امتحان و گذراندن طرح در شهرهای دورو رد شدن از سد گزینش، به سختی برای شغلی در یک بیمارستان دولتی انتخاب می شود که برای دریافت ماهانه دو ملیون تومان باید ده شبانه روز کامل در این بیمارستان کاری چنین مشکل را انجام دهد و برای آنکه درآمدشان از این که هست کمتر نشود با همکارانش قرار می گذارند که همه کار را خودشان 3-4 نفری انجام دهند.


به خیال خود برای حوادث غیرمترقبه نیز بیمه شده است.


اما در یک حادثه که بیشتر تقصیرمتوجه سیستم است او باید درآمد چند سال آینده اش را بابت تاوان اشتباه به کسانی بپردازد که گویی گنج یافته اند.


عجب فیلمنامه ای شد!! نقل ماجرا بدون ذکر منبع ممنوع است!


برای خرید فیلمنامه نیز لطفا به من ایمیل بزنید.


پی نوشت دوم:


امروز سراغ گرفتم و فهمیدم که پدر و مادر بیمار و همسر او که همگی معتادند از طریق زندان با خبر شده اند و از دکترها و بیمارستان شکایت کرده اند.


من در عین حال که به بازماندگان وقایع این چنینی حق می دهم که برای حقوق قانونی خویش اقدام کنند اما در عین حای جنس احساس" زن - شوهری" و "والدین-فرزندی" را در مورد همه مردم یکسان نمی بینم و این عجله برای گرفتن دیه را ناشی از آن می دانم که می ترسند بیمارشان بمیرد و دیه صد و بیست ملیونی به چهل ملیون تومان تقلیل یابد.


بابت این صراحت از همه عذر می خواهم...مخصوصا از علیرضا(کامنت گذار سیزدهم)



پی نوشت سوم:


برخی دوستان ایراد گرفته اند که جانبداری من از پزشک  و چرتکه انداختن برای جان بیمار و القای بی ارزشی بیمار با ذکر سوابق او بی انصافی است...بی وجدانی است...فاشیستی است.


در پاسخ عرض می کنم که اولا منظور من بیان جزء مغفول واقعیت است...هر کسی این ماجرا را می شنود که یک بیمار در بیمارستان دولتی به علت جدا شدن از دستگاه بیهوشی در حین عمل جراحی دچار مرگ مغزی شده و دکتر بیهوشی حضور نداشته بلادرنگ شروع به قضاوت می کند و پزشک را محکوم می کند.


با دانستن این جزییات است که در قضاوت درنگ می کنید و چه بسا در قضاوت اولیه تجدید نظر بکنید.


ثانیا همانطور که همایون گفته:


"نظر من کاملا این حادثه با یک ترافیک سر چهار راه معادله. پیاده ها با وجود قرمز بودن چراغ رد میشن. یه ماشین خاموش میکنه. تایمر چراغ خرابه. پلیس حواسش به یه سمته از سمت دیگه یکی خلاف میاد ... فرقش فقط اینه که اینجا یه نفر مرده. هیچ کس رو نباید مجازات کنیم. کمبودها و بینظمیها و ... اگر بدن همه جا نباید باشن. به نظرم دلیل حساس شدن فقط میتونه مرگ یک انسان باشه. وگرنه اگر طرف نمرده بود همه موافق میشدن با من که حالا به خیر گذشته! تقصیر کسی نبوده که"


این حادثه هر روز ممکن است تکرار شود...برای دکتر های دیگر و بیماران دیگر!


وقتی سیستم اشکال دارد افراد در بزنگاه های مختلف گیر می افتند و خطای سیستم به پای آنان نوشته می شود.


سوم اینکه همانطور که ندا گفته است


"اما احمقانه اینه که اگه این آقای معتاد تو خیابون چاقو تو شکم آقای دکتر می ذاشت و می کشتش باید 40 میلیون تومان دیه می داد. اما وقتی دکتر کاملا غیرعمدی این رو کشته باید 120 میلیون تومان دیه بده. این بی انصافی نیست؟"


و به نظر من جرم این پزشک از بیشتر کسانی که هر روز روی اینترنت برایشان پتیشن امضا می کنیم کمتر است اگر ما مهربان تر باشیم!


پی نوشت چهارم:


شمایک پتیشن تهیه‌کنید‌در‌حمایت‌از‌یک ‌متخصص ‌بیهوشی که "‌با‌‌اطلاع ‌کامل‌از ‌خراب‌‌ بودن‌دستگاه بیهوشی‌زیر بار بیهوش کردن بیمار رفته و‌بیمار مرده",تا‌ ما هم امضا کنیم.

از کامنت ببعی


ببعی عزیز
ظاهرا اصلا در جریان نیستی...یک بیمار با سنگ حالب و درد وحشتناک از زندان به بیمارستان آورده شده و دکتر بیهوشی بگوید به خاطر اینکه آلارم دستگاه خراب است (دستگاهی که مدتهاست آلارمش خراب است و همه دارند با آن بیهوش و عمل می کنند) بیمار را نمی خوابانم و بیهوش نمی کنم.
اصلا فرض کن یک بیماری اورژانس تر بود و متخصص بیهوشی امتناع می کرد و بیمار می مرد...باز هم مقصر بود.
از طرف دیگر فرض کن احتمال مرگ در بیهوشی یک در ده هزار است و وقتی آلارم دستگاه خراب باشد 3 برابر شود یعنی 3 نفر از هر ده هزار نفری که با این دستگاه بیهوش می شوند جان خود را از دست خواهند داد...هنوز هم احتمال خطر آنقدر کم است که عذر پزشک برای اسنکاف از بیهوشی پذیرفته نیست.


 و دست آخر اینکه روزانه هزاران اتوموبیل  و اتوبوس و هواپیما با نقایص فنی کوچک در حال حرکتند و جان ساکنین آنها در خطر است...آیا راننده اتوبوسی می تواند بگوید چون کمک فنر هایم خشک است من حرکت نمی کنم چون ممکن است در راه در یک چاله بیفتم و کمک فنر بشکند و جان مسافران در معرض خطر قرار گیرد؟

42 نظرات:

تقصیر مریضه بوده که رفته مریضخونه دولتی!

مقصر رییس بیمارستنه، قتل درجه اول
اعدام یا حبس ابد

dr jan;
moghaser az nazar man pezeshk bihooshi ast. chetor mishavad bimari ra bihoosh kard bad be amaan khoda rahaiash kard?
dar mored mojazat, man na ghazi hastam na vakil!!nemidanam!(ehtemalan jarimeh naghdi bashad.
negar

پدر اعتیاد بشوژه

نگار عزیز
البته من آشنایی با دکتر بیهوشی ندارم و خودم هم متخصص بیهوشی نیستم و شرایط و محدودیت های این رشته را نمی دانم وگرنه دفاعیه مستندتری را برایت می نوشتم ولی اگر خودم بخواهم از طرف او دفاع کنم اینچنین می گویم که :اولا در بیمارستان ما چند اتاق عمل وجود دارد که همزمان 3 یا 4 جراح در حال عمل کردن هستند و 2 تکنسین بیهوشی تحت نظارت یک متخصص بیهوشی مسئول نظارت بر بیهوشی حین عمل می باشند.
...ویزیت بیماران ICUنیز که جملگی بد حال هستند به عهده همان متخصص است
بدیهی است که در چنین شرایطی خرابی آلارم دستگاه بسیار خطرناک است درست مثل وقتی که مسئول برج مراقبت در یک فرودگاه شلوغ مجبور باشد به طور غیر کامپیوتری هواپیماها را هدایت کند.
ثانیا در اتاق عملی که اشعه ایکس به طور مرتب وجود دارد و فقط یک روپوش سربی وجود دارد که آن هم محافظت صد در صد ایجاد نمی کند چرا توقع دارید که من در طول عمل بالای سر بیمار بیهوش بایستم
سوم اینکه تکنسین بیهوشی برای احیا آموزش کافی دیده است و احیا در واقع برگرداندن قلب و سیستم گردش خون است که تکنسین در این کار موفق بوده است و حتی اگر من هم بالای سر بیمار بودم همین اتفاق برای بیمار ی که چند دقیقه است از دستگاه جداست می افتاد.

مقصر دکتر بیهوشی, دکتر متخصص, تکنسین اتاق عمل, رئیس بیمارستان, دولت, مردم و تک تک ما هستیم...
هر گوشه از این کشور پر است از این مرگها.. و ما مثل همیشه در مقابل همه شون سکوت میکنیم... اون مریض بدبخت که اجتماع و اقتصاد کشور حقش را خورده اند.. حقی که قرار بود سر سفره شان بیاید.. چه گناهی دارد که هزینه ی بیمارستان لاله و آتیه و غیره را ندارد؟ ...
ولی وجدان کاری چیز مهمی است که ای کاش همه داشته باشند... اگر هم در یک همچین بیمارستانی چنین مشکلی هست باید همه ازش انصراف بدهند تا بلکه این اقای رئیس که توی خونه اش معلوم نیست با این پولها چه چیزهایی جمع کرده زور میزد و برای وجدان خودش هم شده کاری میکرد و بلکه این جوری جون مردم را مورد نوازش قرار نمیداد... ای کاش جان و آبرو ارزشی داشت در این میهن.

دکتر جراح مقصر هست اون نباید تو اون شرایط عمل رو شروع میکرد.

وقتی شما میدونی الارم دستگاه خرابه...و مجبوری هم جراحی کنی چون کاره دیگه ای نمیش کرد...
حتما اون متخصص بیهوشی هم میدونسته که دستگاه مشکل داره...
چون کارش دونستن همچین چیزیه..!!

آدم چی بگه؟ همه مقصرند!!! رییس بیمارستان! نتخصص بیهوشی!! جراح!! با این شرایط واقعاً نباید عمل انجام می شده!!!

هیچ کس مقصر نیست. همه چیزمون به همه چیزمون میاد. به نظر من کاملا این حادثه با یک ترافیک سر چهار راه معادله. پیاده ها با وجود قرمز بودن چراغ رد میشن. یه ماشین خاموش میکنه. تایمر چراغ خرابه. پلیس حواسش به یه سمته از سمت دیگه یکی خلاف میاد ... فرقش فقط اینه که اینجا یه نفر مرده. هیچ کس رو نباید مجازات کنیم. کمبودها و بینظمیها و ... اگر بدن همه جا نباید باشن. به نظرم دلیل حساس شدن فقط میتونه مرگ یک انسان باشه. وگرنه اگر طرف نمرده بود همه موافق میشدن با من که حالا به خیر گذشته! تقصیر کسی نبوده که!

من دقیقا می خواستم اینی که آقای همایون گفته رو بگم. چطور می شه گفت کی مقصره؟ ماها هممون از رو شانس زنده ایم. چی حساب کتاب داره تو این مملکت؟ بالاخره یه دلیلی داره که اگه بری تو سایت بهشت زهرا متوسط سن متوفیات هر روز عموما زیر 55 ساله.
اگه هم کسی مقصر باشه، تک تکمون مقصریم، حالا یه وقتی خطامون منجر به مرگ می شه، یه وقتی هم نمی شه (یا به طور مستقیم نمی شه) اگه هر کدوممون سعی کنیم کار خودمون رو درست انجام بدیم و از این و اون طلبکار نباشیم و مثل مثال های مطلب قبل شما هی نخوایم از هم بدزدیم و زرنگ بازی در بیاریم و سر هم گول بمالیم، یه کم شاید زندگی شیرین تر بشه. تو شرایط فعلی که خوش به حال این آقاهه که مرد، کاش من جاش بودم!

دكي جان قضاوت كار ساده اي نيست كه پاي كامنت دوني يه وبلاگ بشه انجامش داد. هر چند سعي كردي با توضيح همه جانبه ي ماجرا دوستان رو از يكطرفه به قاضي رفتن بر حذر كني ولي نميشه فرقي بين استدلال آبكي رئيس بيمارستان با بي مسئوليتي كسايي كه بايد احساس مسئوليت بيشتري ميكردن ولي آموزش داده ميشن كه كمي بي خيال باشن تا مبادا وقتي خرابكاري ميكنن عذاب وجدان اذيتشون بكنه و يا استدلال خانواده ي بيمار و .... گذاشت. ملاك ما براي بگردن انداختن تقصير بسيار انساني و حقير هست و در بهترين دادگاه ها هم صرفا سعيي براي رسيدن به عدالت ميشه. چه ميشه كرد. طبق قوانين لرزان و بي استحكاممون هم وقتي ميخوايم عدالتخونه راه بندازيم صداي همه در مياد. اين يه سيكله.

man kari be mogaser nadaram....moshgelam shomaie. Az ye gasab ham baieede ke rajebe khoonevadeie mariz kheili rahat bege ganj peida kardan. vaziefeie yek pezeshk dar darajeie aval sianat az joone marizieee hastesh ke masooliatesho dare....vagarna agaie doktor! ingadr javoonaieee in mamlekat hastan ke kamtar az shoma dars nakhoondan va sobh ta shab ham kar mikonan vali 200 hezar toman ham to jibeshoon nenmire

من به عنوان یک فارغ التحصیل حقوق میگویم: مقصر صاحب بیمارستانه یعنی دولت و دیه بیمار باید از صندوق دولت تادیه شود هم قانون و هم منطق حقوقی این را تایید میکند. کارفرما مسئول هرگونه خسارتی است که عواملش بر اشخاص ثالث وارد مبکنند.

Ghooshzad jan
behtare pishnaahaad bedid keh baayad diye kaamel hesaab konan va azaaye saalem diyash az kole diye kasr besheh ,ghaetatan in manteghi tare, bar monkere alaagheye khaanevaadeh ham lanat,
manam sharmandeye alireza haa hastam vali ozr nemikhaam keh beh jaaye maa pezeshkaan ghaanoon o keshvare bisar o saahaab baayad ozr bekhaad
delam mikhaad dorooz hich motekhases e bihooshi mariz nakhaabooneh bebinam .....
yeh pezeshk e digeh

من نمي‌تونم بگم مقصر واقعي رييس بيمارستانه يا دكتر بيهوشي يا هر كس ديگه‌ايي. به نظرم در يك سيستم بيمار نمي‌شه دنبال مقصر گشت

این که مساله رو مطرح کردی کار قشنگی بود. من هیچ قضاوتی نمی کنم. ولی این که "شخصیت" بیمار و پزشک رو مطرح کردی و کنار هم گذاشتی ناخواسته سعی کردی ترازو رو به طرف پزشک سنگین کنی. این جا صحبت از جان انسان هااست. اگه قرار باشه در مورد هر قتلی بخواهیم رفتارهای نادرست آدم ها یا بازماندگانشون استفاده کنیم تا اون مرگ رو بی اهمیت نشون بدیم چه فرقی با بسیجی های همدان داریم؟
ضمنا اون مردی که با زحمت درس حونده و . . . تا به حقوق دو میلیون تومنی برسه باید می دونست که این شغل مسوولیت جان آدم ها رو با خودش داره. ما که ادعای روشن فکری داریم نباید این جوری به مساله نگاه کنیم.

گوشزد‌جان. ‌شما ‌با‌ذکر‌سوابق‌بیمار‌‌و‌بدتر‌از‌آن، ‌با‌قضاوت‌در‌مورد‌آن‌‌کل ‌قضیه‌را‌لوث‌ کردید.حال‌بقراط‌‌چطور‌است‌ جناب‌شهروند‌درجه‌یک

آنیتا

چرا دیه مرگ مغزی رو اینجوری حساب می کنن آخه؟؟ خیلی احمقانه نیست؟؟ یعنی هرجور فکر کنی به عقل جور در نمیاد.
یه جورایی درسته که نمی شه رو کیس فکر کرد. چون همین اتفاق می تونست واسه هر کس دیگه ای هم تو همین شرایط بیفته و واقعا نباید از نظر قانون و عدالت یه معتاد و یه پزشک جایگاه متفاوتی داشته باشن. اما احمقانه اینه که اگه این آقای معتاد تو خیابون چاقو تو شکم آقای دکتر می ذاشت و می کشتش باید 40 میلیون تومان دیه می داد. اما وقتی دکتر کاملا غیرعمدی این رو کشته باید 120 میلیون تومان دیه بده. این بی انصافی نیست؟؟

ندا‌جان ‌قصد ‌توجیه قوانین ‌بدوی‌ و‌غیر‌‌عقلانی‌قضایی‌را ‌ندارم‌اختلاف ‌دیه‌مرگ ‌مغزی‌و‌مرگ ‌قلبی‌را‌هم‌تا‌حالا‌نشنیده‌بودم‌و‌به‌نظرم‌همانقدر‌احمقانه‌است ‌که‌اختلاف‌دیه‌در‌ماههای‌حرام‌و‌غیر‌حرام,‌ولی‌موردی‌که‌تو‌ذکر‌کردی ‌قتل‌عمد‌است ‌نه‌غیر‌عمد.
گوشزد‌جان‌در‌قضاوت در‌مورد‌این‌‌‌کیس ,‌اینکه‌بیمار‌چکاره‌بوده‌و‌با‌خانواده‌اش‌ چه‌رابطه ای‌ داشته‌ مطلقا‌‌محلی‌از‌اعراب ‌نداشته‌‌و‌اذهان‌را‌از‌عوامل اصلی ‌سوً مدیریت‌وسهل‌انگاری‌ منحرف میکند. البته‌با‌توجه‌به‌قضاوت‌های‌قبلی‌شما‌مثلا‌ زیر‌گرفتن‌عامدانه‌یک ‌پیرزن برای‌پرهیز‌از‌خسارت‌زدن‌به‌ماشین‌مدل‌بالا‌,از‌این‌تاکید‌بر ‌بد‌سابقه‌بودن‌این‌قربانی‌و‌فرصت‌طلب ‌بودن‌‌خانواده اش‌ به‌عنوان‌یک‌عامل‌موثر‌بر‌قضاوت‌,تعجب ‌نمی‌کنم ‌فقط ‌خوشحالم ‌که ‌شما‌قوانین‌را‌نمی‌نویسید‌وگرنه‌از‌این‌که‌هست‌غیر‌انسانی‌تر‌می‌بود.

البرز

البرز عزیز
من گوشه های مختلف ماجرا را نوشته ام و استدلالاتی که ذهن در شرایط نرمال به طرف آنها کشیده نمی شود.
یقینا شما هم در این شرایط دیگر دکتر را صد در صد مقصر قلمداد نمی کنید.
راجع ب ه آن پیرزن هم یک ماجرای تمثیلی اگزاژره شده راجع به مردمان خودخواه و بی مسئولیتی بود که گمان می کنند همیشه سایرین تاوان خودخواهی آنان را خواهند داد.
...این موضوع مطلقا به "حقوق و قضا" نظر نداشت که قوانینش را من بنویسم یا ننویسم

and the hospital's management just got away with that?
despite having been notified by the aenesthetist beforehand?
that is just pure ridiculous.

شمایک پتیشن تهیه‌کنید‌در‌حمایت‌از‌یک ‌متخصص ‌بیهوشی که "‌با‌‌اطلاع ‌کامل‌از ‌خراب‌‌ بودن‌دستگاه بیهوشی‌زیر بار بیهوش کردن بیمار رفته و‌بیمار مرده",تا‌ ما هم امضا کنیم.

ببعی

ميدوني گاهي همه شرايط دست به دست هم ميده تا يه اتفاق بيفته هرگز نميشه گفت كي صددرصد مقصره مطمئنا اون پزشك بيهوشي نميخواسته كه اون بيمار حتي اگه دشمنش هم بوده بميره...اما سوال من اينه قيمت رو پوش سربي چند؟ اگه تو اتاق عمل چند تا روپوش بود ايا باز هم اين اتفاق ميفتاد/؟

آقای دکتر با سلام
با عرض معذرت دنبال یک بیمارستان
دولتی میگردم که
CET
یا همان شوک را با تعرفه بیمه انجام دهد.
پس از جستجوی بسیار در اینترنت موفق
نشدم. هرچند موافق ادب نیست ، مزاحم شما شدم.

پیشنهاد میکنم یک تکه کاغذ بالای سایت بزنید که رویش نوشته : لطفا آدرس نپرسید !!!!

email:cplusplus3001@yahoo.com

رحیم جان
اصفهان
بیمارستان فارابی و خورشید...تهران را نمی دانم.

چیزی که برای من به شخصه خیلی جالب است این است که هر وقت اتفاقی می افتد ما جماعت ایرانی جهد بلیغی به کار می اندازیم برای این که مسؤولیت را تا حد ممکن از گرده ی خود برداریم و به گردن دیگری و از همه راحت تر و دم دست تر "سیستم" بیندازیم! سوال بزرگ همیشگی من این بوده و هست که مگر این "سیستم" چیست؟ و چگونه و چه کسی مجری آن است؟ جز "من"؟ خود ِ خود ِ همین "من"های بی گناه ِ طفل معصوم!؟ مثلا همین دکتر بیهوشی به جای شانه بالا انداختن و گفتن این که خب من که به رئیس رؤسا خبر داده ام آلارم خرابه! دیگه به من چه!؟ سفت و سخت پی گیر قضیه می شد و می گفت آقا من تا آلارم دستگاه درست نشده یا درهیچ عملی شرکت نمی کنم
یاهر مریضی که بخواهد عمل شود اول باید از خود و میراث خوارانش یک
امضاء و تعهد نامه ی جداگانه گرفته
شود که آقا این دستگاه خطر مرگ و میر دارد، خطرش یک در ده هزار است اما من هیچ تضمینی نمی دهم که آن یک نفر جنابعالی و یا مریضتان نباشد! اگر حاضرید و خونش هم پای خودتان بسم الله! همچنین نمی توانست یک وارنینگی هم به جراح بدهد و بگوید داداش!هر از گاهی حواست به این بابا باشه یک وقت از دستگاه جدا نشده باشه. این به نفع خود جراح هم بود! چرا؟ برای این که کلی وقت جلوی اشعه مشعه نایستد (حالا روپوش به تنش بوده سر و مغز و دست و بالش که احتمالا اشعه می دیده!) بعد سرحساب شود که اینهمه اشعه خورده واسه خاطر نجات دادن ِ یک جسد! چرا اهالی اتاق جراحی و کلا مسؤولین بیمارستان اینقدر کوتاه نظر
بوده اند که احتمال نمی داده اند روزی روزگاری امکان انجام جراحی هایی که نیاز به پوشیدن روپوش سربی داشته باشد ممکن است پیش بیاید و سفت و سخت پی گیر خرید یکی دو تا روپوش برای اتاق جراحی نشده اند؟
سیستم خراب! قبول! اما خود ما انسانهای نازنین فرهیخته ی طفل معصوم شریف و زحمتکش و بی گناه چقدر با لاقیدی ها و بی تفاوتی ها و سهل انگاری هایمان و از همه مهمتر "کوتاه آمدن" و سر خم کردن ها یمان در برابر این سیستم معیوب به بقای آن و افزودن بر عیوب بیشمارش کمک می کنیم؟

الهه

گوشزد‌جان‌خوب‌هم‌در‌جریان‌هستم‌.درست‌ همین استدلال شما ‌پشت‌ اینطور‌حوادث مرگبار قراردارد."احتمال مرگ ‌با‌این نقص فنی سه برابر شده ولی هنوز آنقدر کم است که......." اگر این اتفاق با همین احتمال کم برای همسر یا فرزند خودتان افتاده بود, قضاوت شما اینطور نبود.

ببعی

این همه وراجی کردم حرف اصلی ام، "قضاوتم" یادم رفت بنویسم!
راستش این که فقط دکتر بیهوشی مقصر قلمداد شود بی انصافی است. باید متهم ردیف اول، دوم، سوم و... تعیین شود و هرکدام به نسبت جریمه شوند. این آقای دکتر بیهوشی هم حقش است! آدمی که اینقدر برای "خود"اش- دقیقا و باز تاکید می کنم خودش- و بعد حرفه اش ارزش قائل نبوده که به خودش حق بدهد که "باید" وصددرصد حق دارد که از وسایل و امکانات نمی گویم درجه اول دنیا! حداقل سالم و بی نقص درحیطه ی کارش برخوردار باشد و برای گرفتن این حق کوچکترین تلاشی از خودش بروز نداده، امروز حقش است که مجازات شود! این که بودجه نیست و سنگ اندازی می کنند و ... اله است و بله است، همه نشان از خصلت تن آسانی و توکلت علی اللهی زندگی کردن ماست! خود من در یکی از گندترین سیستمهای موجود این مملکت با نهایت کله خری و سماجت همیشه و در بدترین شرایط هم به حد کفایت بودجه از سیستم کنده ام و خرج کمبودها و نقصهای موجود در حیطه ی کاری خودم کرده ام. به بالاسری ها "حالی کرده ام" که نباید از من توقع "بسیجی وار" و "جهادی" خدمت(!) کردن داشته باشند! پول فراوان است! همت می خواهد "کندن" اش! متنها ما فقط عادت داریم اگر پول و پله قرار است نفع" مستقیم" به جیب مبارک خودمان داشته باشد دنبالش بدویم وگرنه به درک! بعد هم می نشینیم و به زمین و زمان و سیستم و غیره و ذلک بدوبیراه نثار می کنیم.

الهه

سلام ... مقصر سیستم هست اما خب دیگر اولین بار نیست که جهت حفظ یک «سیستم« شخصی قربانی میشود ...

الهه جان
آیا یک خلبان می تواند با این استدلال که احتمال سقوط هواپیماهای توپولوف 2 برابر ایرباس است از پرواز با توپولوف استنکاف کند؟
اگر به دلیل اعتراض نکردن پزشک بیهوشی را مقصر بدانیم باید هر 4 پزشک بیهوشی را که در آن بیمارستان شاغلند مقصر بدانیم و نه این پزشکی که از شانس بدش این اتفاق برایش افتاده است.

اگر این‌احتمال‌به‌دلیل نقص فنی در توپولوف باشد ,‌بله!

ببعی

احتمالا توضیح مفصل باید بدهم...خواهم داد!

در پاسخ به بانو الهه

مسلمه که تلاش نمیکنیم. برای این که نمیصرفه. خودخواهی چیز بدی نیست. همون حسیه که باعث میشه تلاش کنیم راحت تر زندگی کنیم. توی همه هم هست. ولی وقتی سیستم فشار میاره به آدم، جایی برای بقیه نمیمونه. تلاش برای بقا مهم تر از جون کس دیگه است. یه امریکایی از یه ایرانی "باشعورتر" نیست. چون توی سیستمی زندگی نمیکنه که همه جوره بهش فشار بیاره ممکنه بتونه به فکر جون دیگران هم باشه. اون دکتر بیهوشی میدونه که اگه میخواد مسافرت بره (که حقش هم هست) باید بنزین آزاد بخره. اون میدونه که اگه میخواد یچه اش رو به بهترین مدرسه که دلش میخواد بفرسته باید ... تومن هزینه کنه. به نظر شما باید اینها رو فدا کنه برای خاطر جون دیگری؟ در شعار شاید ولی من حق رو به دکتر میدم که در روز یه عمل اضافه بکنه تا درامد بیشتری داشته باشه. ما همه وظیفه ای داریم که انجام میدیم. پزشکها هم فرشته نیستن و "وظیفه " شون رو انجام میدن. همون قدر که من پلیس سر چهار راه میتونم به خاطر فشارهای زندگی بی توجه باشم اون پزشک هم میتونه.
اینکه شمابرای رفع نقصهای محیط کار خود تلاش میکنید مسلما یک نکته مثبت برای شماست اما یک الزام برای همه نیست ... منظورم اینه که اگه من در اتوبوس جام رو به یه پیرمرد بدم نشون میده آدم با گذشتی هستم، ولی هیچ "باید" ی وجود نداره که من مجبور بشم این کار رو بکنم. اگه دکتر گفته دستگاه خرابه و گفتن پول نیست که درستش کنیم، دکتر وظیفه اش رو انجام داده ... کاری نمیشه کرد ... فشارهای جامعه قربانیان خودش رو میطلبه (که تک تک ماها هستیم)
به نظرم نباید انتظار فداکاری داشته باشیم ... همه حق دارن سعی کن حداقلها رو برای خودشون فراهم کنن.

پ.ن.) دکتر جان ... امیدوارم که ببخشین ... کامنتهای بلاگ شما شاید جای مناسبی برای صحبت با دیگران نباشه ...

ببینید همایون عزیز مشکل همه ی برادران و خواهران هموطن من همین فردیت گرایی – بخوانید خودخواهی-ِ خام و ناپخته و احمقانه ایست که گرفتارش هستند. شما مرا مسلما نمی شناسید و گرنه می دانستید که وجه مشخصه و بارز شخصیت من همانا "خودخواهی" من است! اگر من برای بهبود کیفیت محیط کاریم تلاش می کنم جهت خدمت به خلق و کسب رضای باریتعالی نیست! از قضا تنها و تنها دلیلش همین خودخواهی من است! علتش این است که من کارم و کیفیت کارم را همچون اتیکتی می دانم که چه خوشم بیاید و چه نیاید در میان بخش عمده ای از افرادی که با آنها سروکار دارم با آن سنجیده و قضاوت می شوم. بی نقص بودن و بالا بودن کیفیت کار من سبب افزایش وجهه و اعتبار من می شود و متعاقبا علاوه بر منافع مالی که برایم در پی دارد سبب افزایش شهرت و پرستیژ اجتماعی و شغلی ِ من هم می شود که به نوبه ی خود هردو برایم کاملا مطلوب و ارضا کننده ی خودخواهی های من است. از طرف دیگرمی دانم که اگر از کیفیت کارم به هر دلیلی کم شود، همین سیستم معیوب یقه ی اولین کسی را که می گیرد خود من هستم پس "دقیقا" به خاطر "خودخواهی" ام قبل از این که سیستم یقه ی مرا بگیرد من یقه اش را سفت و سخت چسبیده ام و آتو دستش نمی دهم! برادر من! خودخواهی دو وجه دارد! امیدوارم روزی روزگاری شما و همه ی هموطنان گرانقدرم بالاخره قادر به درک این موضوع بدیهی و ساده بشوند!
یک چیز دیگر هم بگویم و حرفم را تمام کنم. به دو جمله ی زیر فکر کنید:
سیستم خراب است، جامعه خراب است، همه ی ملت دروغگو و کثیف و دزد و چه و چه ... هستند؛ اما! اما! من مثل بقیه نیستم! من کاری به خرابی سیستم، به دروغگویی و رذالت ملت ندارم. من کارم را با بالاترین کیفیت انجام می دهم. برای بهبود کیفیت ش هم تلاش می کنم و به درست ترین وسالم ترین شیوه هم زندگی می کنم. این عبارات را ضربدر هفتاد میلیون بکنید.
سیستم خراب است، جامعه خراب است، همه ی ملت دروغگو و کثیف و دزد و چه و چه ... هستند. من هم یک آشغالی هستم مثل بقیه! این جمله را هم ضربدر هفتاد میلیون بکنید.
حالا لطفا به نتیجه اش فکر کنید!

الهه

ببخشيد من اين آدرس ايميل شمارُ در هيچ جاي وبلاگتون نمي بينم ... ميتونم آدرس ايمليتون رُ بگيرم ؟

خب ببینید گوشزد جان اومدی نسازی ها:) خوب خودت نوشته بودی که در این بیمارستان فقط "یک متخصص بیهوشی" کار می کند! من هم زوم کردم رو همون یکی! اما خب حالا که چهار نفر بوده اند "قضاوت" من البته همین است که هرچهار نفر مقصرند! گفتم که این قضیه باید در سطوح مختلف بررسی شود و همه ی عواملی که دست به دست هم داده اند و نهایتا برایند کارشان سبب بروز این واقعه شده جریمه شوند. دو نکته هم یادم افتاده که بگویم:
اول این که اشاره ی تو به معتاد یا قاچاقچی بودن متوفی تنها برای یکی از جنبه های قضاوت می تواند قابل تامل باشد. حتما می دانی که اصولا هدف بشر از برقراری سیستم قضاوت و جزا دو سویه داشته است. یک سویه ی آن همانا دل خنک کنون و کین خواهی مصیبت دیدگان است اما سویه ی دیگرش جنبه ی زنهار دهی و تنویر افکار عمومی! جهت پیشگیری از بروز موارد مشابه است. اشاره ی تو فقط در بخش اول می تواند قابل تامل باشد اما در بخش دوم چه؟ به هر حال زنجیره ای از کوتاهی ها سبب بروز این اتفاق شده. آنروز هرکس دیگری حتی اگر یکی از همکاران گرانقدر و زحمتکش خودتان هم روی آن تخت خوابیده بود اکنون در صف اهداء اعضا قرار داشت!
مورد دیگر این که برای من که هیچ از پزشکی و شرایط مختلفی که ممکن است بوجود بیاید نمی دانم البته پیشبینی این که احتمال دارد شرایطی ایجاد شود که نهایتش منجر به بروز همچو اتفاقی شود کاریست محال! اما اگر من که در عالم پزشکی هر را از بر تشخیص نمی دهم بگویم نمی دانستم و نمی توانستم پیش بینی و پیش گیری کنم و این جماعت پزشک و متخصص هم که در این کار استخوان خرد کرده اند بگویند نمی دانستیم و... آنوقت چه فرق من و آنها؟!
دستگاه خراب است،
احتمال نیاز به انجام دادن عمل به آن شیوه ای که گفتید (اسمش قلمبه بود یادم رفت!) وجود دارد،
تنها یک روپوش سربی در اتاق عمل هست.
خب از کنار هم گذاشتن این سه داده که قبل از انجام عمل هم روشن بوده آقایان دکاتر نباید جرقه ای در ذهنشان روشن می شد!؟ آیا در بیمارستانهای ما رسم بر این است که همینطور کتره ای جماعتی وارد اتاق عمل می شوند و کاررا انجام می دهند و هیچگاه برنامه ریزی و پلنی هم برای پیش بینی و آمادگی برای بروز اتفاقات غیر منتظره (که البته در این مورد خاص چندان هم "غیر منتظره" نبوده!) ندارند!؟

الهه

gooshzad@gmail.com
نشانی ای میل من است.

ممنون براي آدرس ايميل .. ميخواستم يك مورد براتون ارسال كنم كه اگر ممكن باشه بگذاريد تو وبلاگتون براي نظر خواهي .. نظر خودتون رُ هم همچنين بفرمائيد .

سلام ... اون ايـميلي رُ براي نظرخواهي فرستادم ... لطف ميكنيد اگر بگذاريد ... به نام مستعار ليلا (31 ساله)

لیلا جان مطلبت را گذاشتم
منظور از خرابی سیستم ساختاری است که اگر افراد را عوض کنیم تغییری در
نتیجه عمل حاصل نمی شود.
طب در همه جای دنیا گران است در بیشتر کشورهای اروپایی همه مردم مالیات بهداشتی می پردازند و این مالیات صرفا جهت سیستم بهداشتی درمانی هزینه می شود.
در آمریکا و تعداد دیگری از کشورها این هزینه را بیماران مستقیما یا با واسطه شرکت های بیمه پرداخت می کنند.
در ایران بخصوص در بخش دولتی نه دولت چنین بودجه ای را می پردازد و نه بیماران...نتیجه این می شود که بخش دولتی هر روز ناکارآمد تر می شود.هزینه بستری شدن یک شب در سی سی یو کمتر از خوابیدن در یک هتل 3 ستاره است!از طرف دیگر نرخ مرگ و میر پس از عمل جراحی قلب باز در ایران 5% و در آمریکا 3% است در حالی که هزینه این عمل در بخش دولتی ایران کمتر از 1% آمریکاست و حتی در بهترین بیمارستان تهران نیز کمتر از 10% آمریکاست.

این مثال نشان می دهد که برای اینکه بیماری 2% بیشتر نسبت به نتیجه عمل جراحی خود مطمئن شود مجبور است حداقل 10 برابر بیشتر بپردازد
در چنین شرایطی فقط تزریق پول زیاد به داخل سیستم است که می تواند تا حدودی آن را کاراتر کند.

Template Designed by Douglas Bowman - Updated to New Blogger by: Blogger Team
Modified for 3-Column Layout by Hoctro, a little change by PThemes