قضاوت 1

من بیش از 2.5 سال است که وبلاگ می نویسم و بسیاری از شما نسبت به من تصوری دارید.

امروز از شما خواهشی دارم و آن اینکه تصور خود را نسبت به من بنویسید.

مهربان یا سنگدل؟

اجتماعی یا منزوی؟

حریص یا قانع؟

ولخرج یا خسیس؟

خوش تیپ یا بدترکیب؟


پر و فهمیده یا تهی و نفهم؟

شوخ یا جدی؟

پای بند به خانواده یا هوسباز؟

واقع گرا یا ایده آلیست؟

عصبی یا آرام؟


لطفا برایم بنویسید که راجع به من چگونه فکر می کنید و چه تصوری دارید...اگر از نوشتن نظر واقعی خود ابا دارید لطفا با اسم مستعار بنویسید.


این نوشته مقدمه ای خواهد بود بر یک بحث اساسی!

پی نوشت:

چه احساسی خواهید داشت اگر بفهمید که لبخندی را که مدتها تحسین آمیز پنداشته اید، تمسخر آمیز بوده است؟

نگاهی را که شوق آلود گمان می کرده اید، شماتت آلود بوده است.

دلی را که نوازش می کرده اید...می آزرده اید.

حس خوبی نیست.



پی نوشت 2:


راستش هرچه تلاش كردم نتوانستم نگويم! چند وقت پيش كتابي خريدم به اسم« فكر جنايت» اثر لئونيد آندريف. شخصيت اصلي داستان يك پزشك است كه من وقتي به صفحه ي 24 و 27 كتاب رسيدم ناخودآگاه به ياد شما افتادم و شديدا هم خنده ام گرفت! انگار كه اين آقاي آندريف الگوي شخصيت داستانش را از روي شما برداشته بود :-)) به هرحال اگر مايل بوديد آن دوصفحه ي كتاب را ديد بزنيد آدرسش اين است: دروازه دولت ، ابتداي چهارباغ، چند قدم بالاتر از دكه ي روزنامه فروشي، كتابفروشي فرهنگسرا، تهِ تهِ كتابفروشي، قفسه ي سمت چپ،بخش رمانهاي كوتاه. طرح روي جلد هم بخشي از تابلوي «فرياد» است!

این کامنت را از الهه در پست پیشین دریافت کردم.

چند روز پیش در حالی که دنبال سه پایه برای دوربینم بودم سر از دروازه دولت در آوردم و جهت ارضای حس کنجکاوی به کتابفروشی رفتم و در حالی که اسم کتاب را فراموش کرده بودم آنقدر پاپی فروشنده شدم که کتاب را پیدا کرد و به من داد.

داستان کتاب راجع به پزشکی بود که از زنی خواستگاری می کند و جواب نه می شنود و بخاطر انتقام گرفتن از او یکی از دوستان به زعم خودش "ببو و ازگل" خود را با او آشنا می کند و زمینه ازدواج آنها را فراهم می کند تا زن نامهربان در هچل افتد و قدر او را بداند.

زن از قضا عاشق و شیفته شوهر می شود و این حس حسادت پزشک نامبرده را تحریک نموده و نقشه ای کشیده و خود را به جنون می زند و مدتها رفتار جنون آمیز از خود نشان می دهد و سرانجام در موقعیت مناسب دوست سابق خود و شوهر زن داستان را در یکی از حملات جنون ساختگی به قتل می رساند و کم کم شک می کند که آیا عاقل بوده است یا واقعا دیوانه شده بوده!

حالا شما خود را جای من بگذارید.

کار و زندگیم را گذاشته ام و رفته ام دنبال این کتاب که ببینم که این الهه خانم چه نابغه و انسان والامقامی را با من مقایسه کرده است و می بینم که یک حسود انتقامجوی مجنون قاتل را!!

هم خنده ام گرفته بود و هم کنجکاو شده بودم که ببینم بر چه اساسی به این نتیجه رسیده است.

لذا تصمیم گرفتم که این موضوع را به نظرخواهی بگذارم تا ببینم که آیا تصور اکثریت خوانندگان این وبلاگ از من چیست...پس لطفا ادامه بدهید تا بقیه حرفهایم را با مثالهای واقعی بعدا بزنم.


پی نوشت3:


فرض کنید که من یک رنو دارم و شما یک بنز دارید.

من از رنو و کم خرجی و آسانی و کوچکی و راحتی اش مرتب تعریف می کنم و شما از بنز و مخارج سنگین و بزرگیش دشواری رانندگی با آن شکایت و بدگویی می کنید.

در پایان این گفتگو ممکن است شما به این نتیجه برسید که رنو هم خصوصیات مثبتی داردکه شاید از بعضی جهات و در گاهی اوقات از بنز بهتر باشد و شاید هم به این نتیجه برسید که رنو 5 از بنز بهتر است و از من خواهش کنید که به شما لطف کنم و رنویم را با بنز شما عوض کنم!!

اما واقعیت چیزی فراتر از جملاتی است که برای توصیف آن استفاده می شود.


72 نظرات:

بد قول.چون هنوز به وبلاگ من لینک نداده ای.

این صفاتی که نوشته ای حد وسط ندارد؟

حامد جان
آدرست را بنویس تا لینک بدهم
افسانه جان
حد وسطش می شود معمولی

مهربان/اجتماعی/حریص/ولخرج/قیافه معمولی/پر و فهمیده /شوخ/پای بند به خانواده /واقع گرا /عصبی .... البته فقط خواستم از بینِ گزینه های شما انتخاب کنم اگه خودم می نوشتم اکثر خصوصیات چیزی بین ِ اینا بود و صفر و یک نبود

پر مدعا و کم مایه و سر خود معطل، حریص و سنگدل، اجتماعی ولی برای کسب منافع و غیر قابل اعتماد، بی پرنسیب و لوده و هوسباز
از قیافه ات چیزی نمی دانم

با این پی نوشت معلوم شد که قضیه جدی است
هنوز که کسی چیزی نگفته که چنین افسرده شده ای

آرزوی عزیز
کاملا برداشت اشتباهی از پی نوشت کرده ای
مرتضا جان
همچین نوشته ای که از قیافه ات چیزی نمی دانم که گویی بقیه چیزها را که نوشته ای با علم کامل نوشته ای

من حاضرم حتي با اسم واقعي نظرم را بنويسم اما قبلش بايد بر سر مبلغ توافق کنيم. با اين "آتش تيز" که فرمودي کامنت نوشتن من اينجا در حکم مرگ يا زندگي ست !!! ;-)

سنگدل، مگه پزشک مهربون هم داریم؟
اجتماعی
متمایل به حریص
ولخرج
خوش تیپ، از وقتی زن گرفتی
اگر فهمیده نبودی که من وبلاگت را نمی خوندم
جدی، مگه پزشک شوخ هم داریم
پایبند یا هوسباز؟ خیلی سخته این رو دیگه دقیقا وسطی. سرو گوشت می جنبه
ایده آلیست واقع گرا شده
آرام

در ضمن اصلا حس خوبی نیست

نمی دونم اما من هر وقت وبلاگتو میخونم یاد دکتر رفیعی تهرانی استاد دانشگاه تهران میافتم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

من خیلی وقت نیست که به این وبلاگ میام . ولی آدم آروم و شوخی هستید ,خانواده دوستید و برای خانواده خساست نمی کنید . اجتماعی هستید و صورتی آشنا و معمولی دارید . واقع گرا و خوشگذرانید .

در حد این چند ÷ست آخر تازه زیادیم گفتم نه ؟

اگر من بگم تو هم می‌گی تصورت‌ رو از من؟ بعدم من‌ام مثل آشپزباشی. اول یه گپ کوچولو درباره نرخ می‌زنیم بعد می‌نویسم.

:)

اولا حج آقا گوشزد ماشالا هزار ماشالا خيلی دشمن داری!

ولی من فکر می کنم شما آدم اجتماعی و قانع و ولخرج و با قيافه معمولی (برای بعضی ها خوشتيپ، برای بعضی سليقه ها زشت) و شوخ و فهميده و پايبند به خانواده و واقع گرا و آرام باشيد.

من دوست دارم وقتی پير! شدم مثل شما بشوم.

من خودم ترکيب مهربانی وسنگدلی، تاحدودی منزوی، حريص (برايم مهم هست که پولدار شوم)، اما زياد به داشته های آدمها حسادت نمی کنم ، خسيس (با حساب و کتاب خرج می کنم و هيچوقت حسابم خالی نبوده)
خوشتيپ، فهميده، جدی ( شوخ با دوستان بسيار نزديک)
واقع گرا - به واقعيتها احترام می گذارم (و درعين حال بلند پرواز)
و تاحدودی عصبی هستم (پرخاشگر نيستم، توی امتحانها عصبی نمی شوم، اما اگر برنامه ام به هم بخورد زود عصبی می شوم و با مردم تلخ برخورد می کنم.)

سنگدل
اجتماعی
حریص یا قانع
ولخرج
خوش تیپ
پر و فهمیده
شوخ
پای بند به خانواده
واقع گرا
واقع گرا
واقع گرا
واقع گرا
واقع گرا
واقع گرا
واقع گرا
واقع گرا
آرام

مهربان

اجتماعی یا منزوی :من فقط از رو وبلاگ میشناسمت و و فکر میکنم کلی نمیشه گفت و رابطه زیادی با زندگی حقیقی نداره اینجا که اجتماعی هستی. غیب گفتم :)

پر و فهمیده


بقیه اش هم که خیلی نسبیه.
من در کل احساس خوبی نسبت به گوشزد دارم

خب من یکی یکی مینویسم تا برسیم به پی نوشت.
نه سنگدل نه مهربان زیادی بیشتر میانه رو
تا حدی اجتماعی اما بیشتر دوست داری در خلوت خودت باشی
نه حریص به معنی بد و نه قانع به معنی کسی که تلاشی برای بهتر شدن اوضاع نمیکنه. فکر کنم دوست داری کار کنی پول دربیاری و خوب هم خرج کنی.
کمی خسیس
یکم تپل با قد متوسط و موهای جوگندمی. از اون تیپیک مردهای اصفهانی( میدونم که اصفهانی نیستی اما زندگی تو اون ولایت بالاخره تاثیر گذاشته دیگه.)
فهمیده اما یکدنده در رای و نظر خودت
شوخ اما جدی در مقابل بعضی موقعیت ها
پای بند به خانواده
تا حدی ایده آلیست
آرام اما فکر کنم از اونهایی هستی که وقتی عصبانی میشه دیگه نمیشه هیچ رقمه طرفش رفت.
در مورد پی نوشت: لجم میگیره از خودم که نتونستم احساس واقعیم رو نشون بدم. اما مهم نیست مهم نیت آدم ه.

اما من گمان می کنم که سعی می کنی سنگدل جلوه کنی در عین مهربانی
حریص جلوه کنی در عین قناعت
می خواهی اجتماعی جلوه کنی در عین انزوا
دوست داری واقع گرا باشی در عین ایده آلیست بودن
اگرچه از نظر من دوست داشتنی هستی ولی معلوم نیست که از نظر همسرت "شوهر آسانی" باشی

آشپزباشی و هاله عزیز
حالا شما اول بنویسید تا ببینیم اصلا ارزش "پرداختن" دارد یا باید چیزی هم دریافت کنم...عجب زمونه ای شده با این آدمهای پولکی!!دو کلوم حرف حق می خوان بزنن اول باید آدمو تیغ بزنن

گوشزد
تو مهرباني چراكه براي پسرت مگان خريدي!
اجتماعي هستي چون به همسرت اجازه كار داده اي
حريصي چون در آن سه روز تعطيلي هم مطبت را تعطيل نكردي
خسيسي چون نگذاشتي پسرت اتاقش را آنطور كه ميخواهد رنگ و دكور كند
بدتركيبي چون مثل آن سبزه عيد دستپخت خانمت چاقي
پر و فهميده اي چون دو سال و نيم است كه مينويسي و هنوز هم مطلب داري براي نوشتن
شوخي چون دوستت علي را آنطور فضاحت بار سر كار گذاشته بودي
پايبند خانواده هستي چون تا حالا توانسته اي خانواده ات را حفظ كني
واقع گرا هستي چون ملاكهاي قابل ارزيابي را مهمتر از غير قابل ارزيابي ها ميداني
و آرام هستي چون برايت مهم نيست خانمت وبلاگ نويسي تو را از گناهان كبيره ميداند و تو همچنان كار خودت را ميكني
!!!
:D
اما من يك رهگذرم كه تو مرا نميشناسي
پس چه فرقي ميكند كه چه كسي چه تصوري از تو داشته باشد؟

مریم عزیز بقیه این‌ها رو که گفتی نمی‌تونم تائید یا تکذیب کنم ولی گوش‌زد الحق و الانصاف بدترکیب که نیست هیچ کلی هم خوش‌ترکیبه. الان عکس‌اش جلوی رومه و ابدا" هم چاق نیست.

بلاخره یکی باید از این دکتر خوش‌اخلاق وب‌لاگ‌‌کلا طرف‌داری بکنه یا نه؟

(گوشی جان بعد در مورد نرخ همین یک کامنت که برات گذاشتم حرف می‌زنیم).

بيشتر هز هر چيز واقع گرايي و اون خصوصياتي كه همه مردم دارند ولي از ابرازشون ابا دارند رو به راحتي بيان مي كني!اكثرمون واسه يه قرون بيشترتا ديروقت اضافه كاري مي كنيم اون وقت تو كه مي گي روز تعطيل مطبي مي گن حريصي!!!اگه اين حريصي اونم حرصه!!پايبند بودن يا نبودن چيزي نيستكه از وبلاگ آدم معلوم باشه ولي فكر مي كنم آدمي باشي كه اگه قراردادهاي اجتماعي مانعي نمي شد حتماً تنها زندگي مي ردي و زن و بچه ات رو رها مي كردي!!حسابگري و با يه سري قوانين ذهني زندگي مي كني تا احساسات

به نظر من تو یه ادم مهربون نه خیلی اجتماعی از نظر اقتصادی معقول با ظاهر معمولی رو به خوب ولی مطمئنا فهمیده تا حدی شوخ پای بندو اروم باید باشی نمی دونم چقدر نزدیک به حقیقت هستم

سلام گوشزد جان
به نظر من شخصی ذاتا مهربان ولی ظاهرا خشن
اجتماعی
اقتصادی (قانع نیستی)
بیشتر حسابگر و کمی خسیس
خوش تیپی را نمیدانم
فکر میکنی پر و فهمیده هستی البته کمی پر و فهمیده هستی ها
بیشتر جدی هستی
پای بند به خانواده
واقع گرایی را نمیدانم
عصبی یا ارام را هم نمیدانم
من از شخصیت شما خوشم می اید

راستش از این حرفها گذشته که خودت خواسته بودی به نظر من قضاوت کردن در مورد افراد کار خوبی نیست چون یک فرد هم خصوصیات مثبت دارد و هم خصوصیات منفی و سر جمع این را باید در ترازوی سنجشمان قرار دهیم و مثلا از خسیس بودن یک فرد بدمان بیاید به نظر من خوب و جالب نیست.

راجع به خودم : مرد هستم لیسانس دارم و 34 سال سن و همسر و یک پسر 3 ساله دارم.
راستش اول سنمو 31 سال نوشتم بعد یهو یادم امد که بابا 3 سال پیش 31 سالم بود یعنی تو این 3 سال فکر میکردم 31 سال دارم.

مهربان
اجتماعي
به موقع خرج كن
تيپ متوسط
نسبتاً فهميده
تا حدي شوخ
اهل خانواده
نسبتاً واقع گرا
و آرام

سلام.
حقیقت ماجرا اینه که هربار که پست های شما رو میخونم یک دوستی به یادم میاد که روانپزشکه و خیلی بهش احترام میگذارم.در نتیجه این که مینویسم بیشتر تصویر اوست نه شما:
آرام
مهربان
کمی دور از دسترس (نه منزوی و نه کاملاً اجتماعی)
پایبند به خانواده
جدی البته با چاشنی شوخ طبعی و طنز تلخ
جنتلمن با قیافه ای دلنشین نه لزوماً جذاب و خوشگل
---
راستی واقعاً حس بدیه

مهربان
اجتماعی
ولخرج اما حسابگر
بدترکيب؟ آر یو کيدينگ می؟ نه بی شوخی، بگو کچلی يا مودار تا بگم... نه ايندفه ديگه جدی! نمی دونم :D
فهميده
شوخ
نمی دونم، به هيچ آدمی در اينباره اعتماد ندارم.
واقع گرا
آرام اما لجوج

خوب مثل اينکه هاله جان می گن خوشتيپی.

در مورد پی نوشت، من اگه باشم افسردگی می گيرم يه هفته. البته من کلا متاسفانه مستعدم (:

هاله جان
گوشزد جان خودش نوشته بود كه سبزه اي كه عيالش چاقيده از اين نظر به او شبيه است من كه از خودم حرفي نزدم
بگو گوشزد جان قاب عكسش را به ديوار اين وبلاگش بكوبد تا ما هم ببينيم واقعا خوش تركيب است يا نه
نكند ميترسد كه شناسايي اش كنند؟
البته ترس هم دارد
چراكه زبانش سرخ است و ممكنست سر سبزش را دهد بر باد

دكتر گوشزد
پي نوشت كذايي ات خيلي مبهم است
اينها كه نوشتي يعني تو در اين مدت به ريش ما خنديده اي
يا آنكه ما تو را در اين مدت آزرده ايم؟
يا آنكه اصلا چه؟؟

مهربان اما کمی تند و تیز و رک . کاملا اجتماعی .
نمیتونم بگم حریص یا قانع . اما پول اهمیت خودش را براتون داره
خوش تیپ. اینو مطمئنم
فهمیده. و شوخ
شایدم بشه گفت از اون ادمها که با پنبه سر میبرن و شوخی شوخی حرفاشونو لایه 100 تا مثال و جوک میگن.
اما میگن!!!
پای بند به خانواده.
واقع گرا
نه عصبی و نه آرام
. ادمی که هیجان را میشه ازش گرفت.
****
در مجموع یک پزشک خونگرم مطلع خوش تیپ که زبان تند و تیزی داره و در غالب امثال و حکم حرفش را میزنه. بسیار واقعگراست و برای همین پول براش مهمه.
نکته بین و پر انرژی خانواده دوست
آورا

salam gooshzad jan
mehrabani va ejtemaii
haris hasti vali khasis nisti
poshte bazi tahlilhat ie aadame phokhteh va fahmidast poshte bazi haie digeh ie adam sathi!!!
binahaiat idehalist hasti gar cheh tasavoret ineh ke vaghe bini!
gahi fekr mikoni hameh tahlilhat drost motlagheh va har ki bahash mokhalefeh dareh zaher saazi mikoneh va tah delesh ba harfesh ieki nist!!
dar akhar begam hichkodoom az khosoosiati ke goftam baare mosbat ia manfi nadareh az nazaram
negar

تقریباً تمام این اضداد و با هم داری. بسته به موقعیت یکیش ممکنه بارز بع نظ برسه. ولی کلاً آدم جالبی نیستی و در کل افرادی که فقط فکر میکنن خیلی از بقیه بیشتر میفهمن خطرناک هستند

جسارتا" ما در مورد آدما نه پیش بینی می کنیم نه حدس می زنیم نه قضاوت می کنیم. هرکسی رو همونطوری که هست می پذیریم. ولی میدونم که عاقلی و در عین حال شوخ و حاضر جواب.
هاله جونم اگه چیزی از این اصهاهونی خسیس گیرتون اومد منم خبر کنین که یادم باشه واسه دفعه های بعد و صد البته بقیه اصفاهونی های خسیس.

نه خیلی مهربان ولی سنگدل هرگز
نه خیلی اجتماعی ولی منزوی هرگز
نه خیلی حریص ولی قانع هرگز
نه خیلی ولخرج ولی خسیس هرگز
آقا من خوشتیپ و بدترکیبش رو نه میدونم و نه میخوام بدونم
فهمیده! شوخ! پایبند خانواده! واقع گرا! ولی عصبی
واقعا نظرم همینهاست که نوشتم

سلام ... خب مشکل اینجاست که من بغیر از روی خودم حاضر نبودم و نیستم قضاوت کنم اما خب اینها که چه خیال میکنیم هم نمیشود قضاوت نامید ..مثلا در بعضی موارد سنگدل بودن به معنی بد بودن نیست و مهربانی بودن شخصی هم همیشه معنی خوب بودنش نیست، شاید قرضی دارد که مهربان جلوه میکند یا از مهرورزی سخن میگوید:-)
*با اینکه در چند پست به سنگدلی خود اعتراف کردی (محدود و فقط در مقابل عده ای) فکر کنم توانایی مهربانی را داشته باشی، اما خب دیگر امروزه کم اتفاق می افتد که پزشک و معلم بعد از مدتی کار در مقابل عده ای و گاهی (یکی کم و دیگر بیشتر) سنگدل نشود.
*در اجتماعی بودنت شکی نیست، وگرنه پزشک نمیشدی. اما بازم بخاطر سروکله زیاد زدن با بشر بیمار (منظور آن بیماری نیست که برای علاجش درمان و دوا هست و یا روزی بشود پیدا کرد) ، احتمالا خواست منزوی بودن روز بروز بیشتر شده و میشود :-)
* حریص یا قانع! خب نمیدانم اما من مثلا در مورد پول ادم قانعی هستم اما در مورد دانستن بدجوری حریصم، همه این سوالات بستگی دارد!!!
* ولخرجی و خساست بماند برای وقتی که منو به چلوکباب دعوت کردی!
* تابحال یک ثانیه هم فکر نکردم یکی از وبلاگی ها چه شکلی هست و تازه قیافه هم هرگز به چشمم نمیخورد ... یعنی تا یکی عملی نکند یا حرفی نزند من متوجه او نمیشوم. عمل و حرف خوشم امد میگویم به به چه خوشگل و بدم امد میشود بدترکیب ...
*فهمیده، اما عزیز برای پر شدن خیلی وقت میخواهیم که نداریم و برایمان نمیگذارند و خودمان هم این وقت را هم نمیگیریم و حتی نمیخواهیم بگیریم.
*میتوانم تصور کنم کسی هستی که شوخیهایت جدی هستند!!! من جدی هایم شوخی هستند:-)
*منکه هرکی که از نزدیک میشناسم از روی هوسبازی خانواده تشکیل داد!
*هردو خیالی بیش نیست!
* هر ارامی را میشود عصبانی کرد!
/////
بخاطر همین فقط روی خود قضاوت میکنم و فقط برای اتفاقاتی که برای خودم می افتد میخندم

راستش شما 2.5 ساله که داری می نویسی... ولی من همش 2-3 ماهه که دارم می خونمت... خب نمیشه قضاوت کرد که//// ولی فکر میکنم... ئقعگرا اما منزوی باشید...

سنگدل
منزوی
قانع
خسیس در مورد دیگران - ولخرج در مورد خودش
خوش تیپ رو انصافا نمی‌دونم یعنی اون آدمی که تو ذهن منه راجع به تیپش تزری ندارم
نفهم
شوخ
پایبند به خانواده
واقع‌گرا
آرام

83631.persianblog.com

گوشزدجان
چرا نظر میخوای؟!
تو هیچوقت خودت را نخواهی دید با نظرخواهی.برای اینکه من "تصورم" از تو را می نویسم که ای بسا با واقعیت چه بودگی تو همخوانی نداشته باشه.به نظر من مهم اینه که تو ببینی نظر "خودت" نسبت به خودت چیه؟باور کن جدی میگم.
فقط از گفتن یک نکته نمی تونم بگذرم و اون اینکه:
تو انسان با پرنسیپی هستی و همین کافیه تا تو را چه خسیس چه ولخرج؟،چه زشت چه زیبا،چه واقع گرا چه ایده آلیست،چه عیاش و چه اهل خانواده و.....دوست داشت.این نظر من یکی!
نی لبک مجنون

در ضمن روزی از روزها یکی نی لبک آدمخوار پیدا خواهد شد که این گوشزدک یعنی پسر خوشگله و شیطون تو رو خواهد خورد.من هشدار اولیه را دادم تو خود دانی
اینهم نی لبک آدمخوار

اجتماعی ، ولی نه خیلی .تا کسی رو خوب نشناسی و اون هم تو رو خوب نشناسه نمی تونی باهاش گرم بگیری.

نه حریص نه قانع. حد وسط

خسیس، ولی اگه چیزی رو مهم بدونی خیلی هم براش خرج می کنی.

خوش تیپ

پر و فهمیده ولی قدیمی

اغلب شوخ

پای بند به خانواده

واقع گرا شدیداًً

آرام و خونسرد

گوشزد عزيز، سلام

سراغي نمي‌گيري؟

نقدا اين بيت حافظ را باش:
كمال سر محبت ببين نه نقص گناه
كه هركه بي‌هنر افتد نظر به عيب كند

نی لبک مجنون آدمخوار عزیز
کمی صبر کن
نمی خواهم خودم را بشناسم
این تازه "قضاوت 1" است

آقای گوشزد
اين خانم الهه منظور بدی نداشته اند، احتمالا می خواسته اند بگويند که اهل کتاب خوانی هستند.

البته هر کسی که جرات بکند رجهان بانوان خوش قيافه را بر زشترويان گوشزد شود، دشمنان فراوانی خواهد يافت.

شما انتظار داری که ما یا الهه خانم بجز از روی نوشته هایت در این وبلاگ راجع بهتان قضاوت کنیم.نوشته هایی که مملو است از حس خودبزرگ بینی و خود خواهی و بی ارزش شمردن دیگران و نقض حقوق آنان.
output شما در این وبلاگ این است و نتیجه ای بهتر از آن نمی توان گرفت.

خب جناب گوشزد، همان روز اول كه تيتر «قضاوت» را ديدم فهميدم كه قضيه مربوط به كامنت من است! اما از آنجا كه آدم صبوري هستم صبر كردم تا كاملا واضح به قضيه اشاره كنيد. حدس مي زنم كه مي خواهيد راجع به اين موضوع صحبت كنيد كه مثلا قضاوت كردن راجع به ديگران خوب است يا بد است يا به قول علما چه حكمي دارد! و يك عده هم بيايند خيلي روشنفكرانه نظر بدهند كه: «نع! قضاوت كار خوبي نيست! من هرگز در مورد ديگران قضاوت نمي كنم! و الي آخر....» اول بگويم كه من معتقدم همه ي ما مدام درحال قضاوت كردن هستيم چه بخواهيم و چه نخواهيم اصلا بدون قضاوت اموراتمان نمي گذرد! منتها مي توانيم با بازي كردن با واژه ها گاهي سر خودمان را كلاه بگذاريم و فكر كنيم كه تافته ي جدا بافته اي هستيم! اين را با جابه جا كردن دو كلمه مي توانم به شما نشان بدهم: شما قضاوت را برداريد و جايش كلمه ي « شناخت» را بگذاريد. آيا كسي هست كه با شناختن ِ آدمها مشكلي داشته باشد!؟ قضاوت- اين كلمه ي ناخوشايند!- به باور من همان شناخت است. حتي در مسايل جنايي مگر قاضي چه مي كند جز« شناختن» مجرم حقيقي؟
خب اين از اين! حالا نظرم را راجع به مواردي كه اشاره كرده ايد بگويم: به نظر من با توجه به شناختي كه از اين «نوشته ها» به دست آورده ام، آدمي كه اين نوشته ها به من مي شناساند آدميست كه دربسياري موارد ذكر شده حد وسط و معموليست (البته و صد البته صرفا با توجه به استانداردهاي مورد قبول من) درمواردي هم (مثل قيافه و تيپ ظاهري) مطلقا هيچ ايده يا ذهنيتي را در من برنينگيخته. تنها در يكي دو مورد از ويژگيهاي اخلاقي در يكي از دو انتهاي طيف قرار مي گيرد كه در اين «نوشته» اصلا به آنها اشاره اي نشده ! اما اينها نظر من و شناخت من در مورد فردي است كه اين نوشته ها به من نمايانده، من اصلا و ابدا «نويسنده» ي آنها را« نمي شناسم»! شايد او يك پزشك است، شايد يك راننده تاكسي است، شايد يك گل فروش! شايد يك مرد 40-50 ساله است شايد يك جوان بييست و چند ساله و شايد..... هزاران شايد ديگر!
يك نكته ي ديگر آنكه شما خيلي هم تيز و دقيق نيستيد! اگر دقت كرده بوديد مي ديديد كه من دقيقا به دوصفحه از كتاب اشاره كرده و گفته ام كه« آن دو صفحه» مرا به ياد شما انداخت. حتي مي خواستم دو پاراگراف مورد نظرم (پاراگراف دوم صفحه 24 و سوم صفحه ي 27) را هم ذكر كنم كه به دليل بدجنسي! صرفنظر كردم!
اما درپايان، اگر از دست من آزرده خاطر شده ايد بسيار بسيار متاسفم و صميمانه از شما معذرت مي خواهم اما شما هم فراموش نكنيد كه اين بازي ـوبلاگنويسي ـ را خودتان شروع كرده ايد و بايد منتظر حرفهاي گاهي ناخوشايند هم باشيد ديگر :-)
با بوسه اي از سر مهر و احترام
الهه

من دوست ندارم وکيل مدافع کسی باشم، ولی واقعا در وبلاک گوشزد جايي نديده ام که حرفی زده باشند که نشانه زير پا گذاشتن حق ديگران از سوی ايشان باشد. آقای شهرام اگر بيشتر توضيح بدهيد متشکر می شوم.

کتاب فروشی اقای سپاهانی ؟! :دی در ضمن سیستم کامنتدونی قبلی خیلی بهتر بود این یکی دهن ادم سرویس میشه تا بتونه کامنت بذاره !

چون هر چی یادمه وبلاگتو خوندم ،هرچند بندرت کامنت گذاشتم ، به خودم این اجازه رو میدم که تصویر ذهنیم را بنویسم.
سنگدل نیستی ابدا ولی مسلما آنقدر ها هم مهربان نیستی که تصمیمی رو احساسی بگیری .
کاملا اجتماعی .
قانع نیستی ولی ابدا حریص هم نیستی.

ولخرج

والله به هر کی بگی یکیو میشناسم دکتره در جا یک "مرد" سه تیغه خوشکل میاد تو ذهنش :)
از نوشته هات احساس میکنم آدم با مطالعه ای هستی بنابر این
تهی و نفهم رو صد در صد مطمئنم نیستی.
کمی شوخ.
پایبند به خانواده ولی از اون مدلیها که هی خودشون رو پایبند نشون نمیدن.
واقع گرا.
کمی عصبی

الهه جان
کاملا با تو موافقم که ما چه اظهار نظر بکنیم و چه نکنیم در حال قضاوت هستیم ولی بر خلاف نظرت اصلا دنبال خوب یا بد بودن قضاوت نیستم
اصولا اگر کمی دیگر صبر می کردید که من "قضاوت 2" و شاید 3 را بنویسم متوجه می شدی که نوشته من در جواب به کامنت شما نیست هر چند که این کامنت را هم به عنوان شاهد آورده ام.
راجع به تیزبینی هم سایر محتوای کتاب چیزی جدا و مغایر با این دو صفحه نبود و اگر به آن اشاره نکردم صرفا از تنبلی است.الهه عزیز
من مطلقا از دست شما آزرده نشدم و کتاب را هم بسیار دوست داشتم و حتی قسمت هایی از آن را برای همسرم خواندم تا مرا بهتر بشناسد و جالب اینکه گاهی با تو هم عقیده بود.
یک بار دیگر تاکید می کنم که من با قضاوت اصولا مخالفتی ندارم و خودم فراخوان قضاوت داده ام و از هیچ نظری هم نمی رنجم(کمی شعار دادم ظاهرا!!)

سلام ... وای منکه مردم از خنده ..شکم درد گرفتم، منکه اصلا تابحال یک ثانیه هم همچین فکری نکردم اما خب دیگر از حالا ..... وای شکمم ..اشک چشمان در امد ...

گوش گوش جان،
اولاً به نظر من بهتر بود اسم اين پستت رو مي ذاشتي مثلاً " حدس بزنيد" يا "تصور شما از من" ... به هرحال اينجا تنها کاري که نمي شه کرد، قضاوته.
در هر صورت فقط با اطمينان بهت مي گم در مورد وبلاگت و خواننده هاش بشدت باهوشي و اگه خواستي بعداً دليلش رو به صورت رايگان با يک چک آپ کامل باهات تاخت مي زنم!!!
اما چيکار کنيم که گوشي خودموني و بي تو هم يک جورايي نمي شه سر کرد...
تو پرانتز: تو مقتصد هستي، اما خسيس نيستي و ولخرخ هم نيستي، مطمئنم به موقع بهترين ها رو تهيه مي کني، اما فقط خودت بايد اين موقعيت رو تشخيص بدي!!! يک نموره پز پنهان هم داري، اما باز هم قبولت داريم، همين ها شيرينت کرده.... اينها رو اگه نمي گفتم شاقلوس مزمن مي گرفتم.
.
فکر کنم يک تست قلب هم اضافه شد،گوشي جان.
هاله گلي و آشپزک براي گذراندن دوره قناعت به بنده مراجعه فرمايند، ارزان حساب مي کنم!!!

البته بحثها در مورد شخصيت گوشزد يكي از پيچيده ترين مباحث ميان روانشناسان وبلاگستان است اما آگاهاني كه او را از نزديك ديده اند همه متفق القول نظر داده اند كه خوب چيزي است.

اون كامنت رو بي خيال
من فكر مي كنم متاسفانه شما آدمي هستيد كه نظر ديگران را در زندگي بيش از حد اهميت مي دهيد و تاثير پذيريتان زياد است.
ولي قطعا به مشكلات مردم هم بي تفاوت نيستيد و ما شاهد اين بوده ايم كه براي حل مشكلات ديگران پا پيش گذاشته ايد
موفق باشيد

سلام کوشزد جان من فکر می کنم شاخصه ی مهمی که از خلال نوشته هایت چشم آدم را می زند جاه طلبی سرطان گونه ای است که البته دل را نمی زند.باهوش هستی اما چندان عمیق به نظر نمی رسی.نوعی جامعه شناسی غریزی که بیشتر زاده ی شغل و موقعیت می باشد در وجودت حس می کنم.دچار نوعی ایده آلیسم تاریخی هستی که با واکنش سازی و غلو در پی گذار به ریالیسم هستی.حس می کنم به نوعی با تغییر در موقعیت و ساختار اقتصادی زندگی دچار تنش و کشمکش درونی هستی.اگر بخواهی خودت را از لحاظ برخورد و افکت اجتماعی تعریف کنی می گویی آدمی هستم که علی رغم خمودگی درونی سعی در بروز یک افکت شاداب دارم.البته این نظر من است و از خلال نوشته ها و تصاویری که خودت به دست داده ای قضاوت می کنم.انتقاد پذیر نیستی ولی به شدت علاقه داری که خود را انسانی منصف جلوه بدهی و وانمود کنی که آن قدر اطمینان به نفس داری که از هیچ سخن درشتی نمی رنجی...اما اگر بخواهم ارزش گذاری ات کنم می گویم همین که با وجود شرایط و موقعیتت اقناع نمی شوی وبرای گریز از فنا و جمودتقلا می کنی قابل احترام و ستایش است.خود را در معرض قضاوت دیگران قرار دادن جسارت می خواهد هر چند این خود مجازی و فرا واقعی باشد در ضمنآدم باید خیلی سطحی باشد که با این تصاویر ناقص و گاها متناقض مانند رمال ها پیش گویی کند و ردای قضاوت به تن کند که البته من چنین خصوصیتی را دارا هستم

سلام گوشزدی جان. خوب من هم مثل هاله ، اگه تو نظرت رو درباره من بگی، من هم میگم، همینه دیگه دنیا :)) ... یک چیزی هم در مورد نظر نی لبک می خواستم بگم و اون اینکه البته کاملا درسته که آدم با نظر "مجازی" دیگران همه خودش رو نمی شناسه، و مشخصه که دیگران نمی تونن همه ما رو ببینن، ولی ما هم هیچوقت بدون نگاه دیگران نمی تونیم همه خودمون رو ببینیم. اشتباه البته ممکنه، ولی از طرف خودم هم همینطور، همونطور که دیگران ممکنه نظری رو اشتباه در مورد من داشته باشن، خودم هم می تونم در مورد خودم دچار چنین اشتباهی بشم. خوب ، من خودم خیلی به این کار علاقه دارم؛ تحلیل کردن شخصیت دیگران و تحلیل شدن خودم از طرف دیگران، برای اینکه آدم در آخر یک تصویر کلی پیدا کنه. به هر حال، حالا که پا داده، اول تو بگو، بعد من میگم :))

در ضمن گوشزدی جان، کامنتت هم توی اون یکی وبلاگم گذاشته بودی و حی و حاظر هست به علاوه جواب در خور ؛)) هیچ جایی نرفته :))

البته اگر گفتی بدون تعارف باشه ها! یعنی واقعا هر چی که فکر می کنی!

گوشزد جان،من فکر میکنم تمام صفاتی رو که سعی میکنی اینجاخیلی بزرگش کنی رو داری بعلاوه خیلی صفات خوب دیگه که اینجا کاری باهاشون نداری.از اونجا که آدم بسیار باهوشی هستی فکر میکنم یه راهی پیدا کرده ای برای بیرون کشیدن اون چیزهایی که ماها اکثرا پنهانش میکنیم.و به این ترتیب کمک بزرگی به خودت میکنی:)از اونچه که فکر میکنم هستی خوشم میاد:)

من پس چی بگم من که هنوز تصوری ندارم.چون تازه اومدم اینجا؟؟؟

شبی جان
بابا من گفته ام بیایید با اسم مستعار برای من کامنت بگذارید و نظرتون را بگید.
مگه من از جونم سیر شدم که بیام نظرم رو راجع به تو بگم و زیرش هم امضا کنم گوشزد!

حالا بیا از جون گذشتگی کن بگو!؛)))

قول می دم زیاد نزنمت! ؛))) ...

د چقدر جالبه که من الهه رو خوب میفهمم حتی میفهمم چرا به این حس رسیده میفهمم که اصلا شوخی نکرده و ... خب خیلی مبفهمم دیگه
راست میگه

يك اصفهاني كاملا استاندارد.
شوك انقلاب از فرهنگش جداش كرد . شوك كه بر طرف شد برگشت به اصلش.
اصفهاني استاندارد اهل ريسك نيست.در ازدواج وضعيت مالي و طبقاتي پدر زن آينده اولين ملاك انتخابشه (حتي اگه عاشق بشه اول اون ملاك رو لحاظ كرده بعد عاشق شده. )
اصفهاني استاندارد بسيار عاقلانه خرج مي كنه. ممكنه زياد خرج كنه ولي حتما طوري هست كه به چشم بياد. با وضعيت مالي متوسط اول لوستر و فرش و نقره بايد تكميل باشه و فقط با وضعيت اقتصادي خوب هست كه رستوران يا مسافرت ميره.
(چون روش هاي اقتصادي شون نسل اندر نسل همين بوده و خوب هم جواب داده اصفهاني هاي استاندارد با هم ازدواج ميكنند تا سيستم به بيراهه نره).
اصفهاني استاندارد اگر از بي پولي به پول فراوان برسه چون عادت به خرج كردن نداشته خيلي پول پول ميكنه و خرج كردنش خيلي به چشم خودش مياد.
اصفهاني استاندارد بسيار شوخ طبعه!
اصفهاني استاندارد محافظه كاره. ممكنه با مزه ترين شوخي ها رو پشت سر يكي بكنه ولي پاي منافع كه پيش بياد اهل مصالحه و خلاصه باهوش (عاقل)ه.

اصفهاني استاندارد بسيار خانواده دوسته چون گذشته از عواطف , كلي فكر و حساب وكتاب پشت تصميمش بوده وكلي منافع مشترك در آن داره.

مي تونه خوش تيپ باشه يا نباشه!!


البته براي اصفهاني استاندارد بودن لازم نيست اصفهاني زاده باشيد بلكه بعد از ده بيست سال زندگي در اصفهان و مشاهده مضار اصفهاني استاندارد نبودن خود بخود شما هم اصفهاني استاندارد ميشويد.


حالا حتما مي پرسيد خوب اينها كه همه اش خوب بود پس اصفهاني استاندارد بودن چه بدي اي دارد؟
هيچي در واقع فقط يك عيب دارد آنهم اينكه زيادي "استاندارد" است.

البته اينها مشخصات عمومي اصفهاني هاي استاندارد بود .اما تفاوتهاي فردي هم هست كه از اين نظر گوشزد مهربان, باهوش ولي غير عميق, است و فكر ميكند پس از سرگشتگي فكري و درويش مسلكي زمان جواني اش, حالا ديگر راه درست را پيدا كرده پس يك كلوم حرف غير از باور هاي خودش را نمي پذيره و با مهرباني سعي ميكنه همه را به سبك خودش به راه راست؟ هدايت كنه.

تعجب می کنم که برخی دوستان گفته اند که گوشزد عمیق نیست.
آیا ساده نویسی نشانه سطحی بودن است.
کسی که برای مخاطب عام سخن می گوید نمی تواند قلمبه گویی کند.

be tartib javab midam: 1. mehraban 2. na chandan ejtemaii,vali monzavai ham nemishe esmesho gozasht
3. dar morede haris ya ghane' budanetun tasavori nadaram
4.khodetun migin kepedaretun mige aghle ma'aash nadarin va khodetun migin ke ba vojude dar amade ziyad pas andaz nadarin va ina yani velkharj, ama man ehsas mikonam hesabgar( be man'niye kamelan mosbat) hastin tu zendegitun.

4. in soale sakhtiye vali fekr konam lebasaye khub mikharin vase khodetun, marke khub o ina vali nemidoonam akahresh tipetun chejuriye ba in lebasa :D

5. be nazaram be hame chiz fekr mikonid tu zendegitun va chizaii bish az ruzmaregi ham baratun daghdaghe ast, be in migan por fahm?

6. kami ta ghesmati shukh

7.paay band be khanevade

8. be nazaram miyad ghablan Idealal gara tar budin va hala vaghe' gara tar shodin.

9. araam vali ba daghdaghe

albate inke man chejuri be in natayej residam baraye khodam ham ajibe :D vali shayad dalilesh ine ke man khanandeye da'emiye in weblog hastam va be chizaii ke minevisid va baghiye minevisan fekr mikonam va ba'd az in hame modat in tasavorat az shoma dar man shekl gerefte. garche ke dar bishtare in movaredi ke porsidin, har adami yek darsadi az har do kheslat ro dare va soal ine ke darsade kodum bishtare.

دکتر گوشزد عزيز
من با اينکه معمولا وبلاگت رو ميخونم، ولی هيييييييچ قضاوتی نميتونم در موردت بکنم. اين رو اخيراً زندگی به من ياد داده.

جريان قاضی شدن ملّا نصر الدين رو شنيدی؟

نه

شنیدی وزیر آموزش و پرورش گفته که کلیه معلمانی که چون شمع می سوزند تا پایان سال گازسوز خواهند شد!!

Sallam, Sallam;
Could you tell us some stories from your childhood! Such as Motorcycle and ..... Junior high school.....
Chakereem !
From North America.

Template Designed by Douglas Bowman - Updated to New Blogger by: Blogger Team
Modified for 3-Column Layout by Hoctro, a little change by PThemes