وطن

اگر آمریکا به ایران حمله نظامی گسترده یا محدود کند شما چکار خواهید کرد؟ و چرا؟

مدتهاست که می‌خواهم این سوال را مطرح کنم ولی همیشه از حاشیه‌هایش هراسیده‌ام و موقعی که حسین درخشان به اظهار نظر در این‌باره پرداخت از طرحش منصرف شدم چرا که موضوع از باکرگی!! در آمد.

اما امروز این سوال را بدون مقدمه مطرح می‌کنم وبجای مقدمه بر آن پی‌نوشت‌های متعدد خواهم نوشت.

الف) به نیروهای نظامی خواهم پیوست و خواهم جنگید.

ب)نمی‌جنگم ولی از هر گونه کمک مادی و غیر مادی که از دستم برآید در راه کمک به رزمندگان میهنم فروگذار نخواهم کرد.

ج)نمی‌جنگم...سرم را به زیر می‌اندازم و زندگیم را می‌کنم تا این فتنه هم بگذرد.

د) در کنار سربازان آمریکایی برای رهایی وطن از رژیم کنونی خواهم جنگید.

ه) هیچکدام... راه دیگری در پیش خواهم گرفت.

لطفا سن-جنس و محل سکونت خود(خارج یا داخل ایران) را بنویسید و توضیح دهید که دلیل شما برای برگزیدن این راه چیست.


پی‌نوشت اول:


آیا وطن یک مفهوم محصور جغرافیایی است به معنای سرزمینی که من متعلق به آنم و او متعلق به من است یا یک مفهوم تاریخی است به معنای زمینی که ریشه‌ام در خاک اوست و نیاکانم آن را برایم به ارث نهاده‌اند.

هر کدام از این دو حالت را که در نظر بگیری وجه مشترکش مالکیت است که یک غریزه بی بدیل در همه حیوانات عالی است.

برای وطنی می‌جنگی که متعلق به تو باشد وگرنه جنگیدن برای دیگرانی که تو را خودی نمی‌دانند...سهل است که دشمن می‌پندارند و ذره‌ای از مالکیت تو را بر این خاک محترم نمی‌شمارند عین حماقت است.

عشق به وطن یک عشق دو سویه است...باید خیر او به تو برسد تا برایش جانفشانی کنی.

یک نکته دیگر هم بگویم و آن اینکه بعید می‌دانم آن رزمنده یعقوب لیث صفاری و سلطان سنجر سلجوقی و احمد آل بویه و شاه اسماعیل صفوی و کریم‌خان زند تصوری چون ما از وطن داشته بوده است...وطن پرستی به عنوان یک مفهوم انتزاعی مدرن است و عمری بیشتر از صد سال در ایران ندارد...قبل از آن هر چه بوده است "ایل دوستی و قبیله پرستی" بوده است وبس.

پس ذکر مضامینی چون "سرزمینی که برای حفظ آن ملیونها جانهای پاک در طول تاریخ فدا شده است" شعارهای احساساتی بیش نیست!چنین سرزمینی هرگز وجود خارجی نداشته است.

پی‌نوشت دوم:

از کامنت یک ناشناس

مرديکه ابله تو کجا درس خوندي. کجايه دنيا سئوال رو مطرح ميکنن و بعد زير اون نظر طراح سئوال رو مي نويسند. اسم اينکار ......است
اگه به تاريخ دنيا و کشورت يک زره اشنايي داشتي نمي نوشتي که مفهومه وطن صرفآ براي ايرانيها يک مفهوم 100 ساله است
عزيز دل برادر اين درست که وطن پرستي و ناسيوناليست بودن يک مفهومه جديد در ادبيات روشنفکري ايراني همينطور که اين واژه در ادبيات غرب طول عمري چندان بيشتر از كشور ما ندارد. اما جيگر جان چطوري يک يراني ميتونه فردسي رو فراموش کنه سالها پيش از انکه غرب از نسيوناليست استفاده حزبي و بعدآ ملي کنه براي و حدت و دفا ع از يک محدوده چغرافيايي فردوسي در شاهکارش به اين مسله ميپردزه. چه جوري يک ايراني .......................
جاي بسي تآسف است در قرني که تمامي نخبگان متمدن غرب تلاش ميکنن که احساسا ت ملي و گاهي وقتها قاره اي رو افزيش بدن , هويته ملي خودشنو تعريف و پاسداري کنند و از تمام ينها براي پيشرفت و تضمين دستا وردهاشون استفاده کنن در وطنه من ايران و از سوي به اصطلاح هموطن تحصيلکرده من مفهوم وطن به سخره و بازي گرفته ميشه و به اشتباه دفاع يا عدم دفاع از يک حکومت غير دمکرتيک به اونه سنجش وطن پرستي معرفي ميشه
هموطنهاي عزيز دلم يک نگاهي به تمامي کشورهيه به اصطلاح پشرفته يا در حال توسعه بکنييد مثلا کانادا ياحتا چين چقدر صرف افزايش حس تعلق به وطنشون مي کنند .در همه جاي دنيا کشورهااز اقوام مختلف تشکيل شده. نرفتن و همکاري نکردن با يک رژيم ربطي به معني وطن ناپرستي نيست.

پاينده باد ايران و ايراني
يک رهگذر زيتوني

خیلی منتظر چنین جملاتی بودم!


دوست ناشناس


تا قبل از انقلاب مشروطه هر ایل یا قبیله‌ای که قدرت می‌یافت بر علیه قبیله حاکم قیام می‌کرد و اگر آن را شکست می‌داد و قدرتش افزون می‌شد بر علیه سایر قبایل تا جایی که می‌توانست می‌جنگید و آنها را تحت سلطه خود در می‌آورد و از آن پس ایالات متصرفه ملک و مال رییس قبیله فاتح می‌شدند و باید سالیانه خراج‌گذار او باشند.

گاهی قبایل فاتح از مناطقی بودند که جزء خاک کنونی ایران است مثل زندیه و افشاریه و صفویه و گاهی نیز از قبایلی که امروزه جزء آسیای میانه است مثلا غزنویان یا سلجوقیان یا خوارزمشاهیان که در این موارد مناقشه جدی وجود دارد که مردم امروز تاجیکستان یا قزاقستان مدعی‌اند که ایران روزی جزیی از خاک آنان بوده است همانطور که ما مدعی هستیم که مثلا تاجیکستان روزی جزیی از ایران بوده است.

از بحث دور نیفتیم

از حمله مغول و حمله عرب و حمله روسیه تزاری که بگذریم هر چه جنگ در بعد از اسلام می‌بینیم جنگ داخلی است که قبیله‌ای برای قدرت گرفتن جنگیده است و در طول مسیر از قبایل شکست خورده سرباز اجیر کرده است.

در حمله مغول و عرب و روسیه هم که اصولا ایرانیان مقاومت درخوری از خود نشان ندادند که بتوان مدعی شد که در برابر نیروی خارجی ایستادند و برای وطن جنگیدند.

شاید تنها نمونه‌ای که بتوان در این زمینه ذکر کرد نبرد چالدران باشد که قزلباش‌های شاه اسماعیل در برابر قشون عثمانی ایستادند که آن هم بیشتر نبردی مذهبی و قبیله‌ای بود تا نبردی ملی میهنی...

بنابراین شعارهای مبتنی ر وطن‌پرستی تاریخی ایرانیان شاید به کار تهییج بیاید ولی چندان مطابق با واقعیت نیست.

شعر "چو ایران نباشد تن من مباد" هم منسوب به فردوسی است و آن هم با احتمال اندک.

اما در جنگ عراق و ایران تنها نمونه‌ای است که بسیاری از ایرانیان تحت نفوذ مدرنیته و مفهوم جدید وطن به نبرد رفتند.

مهمترین علت آن "احساس مالکیت بر سرزمین"بود که بعد از انقلاب در توده مردم ایجاد شد و تا مدت زمانی طول کشید و به تدریج کمرنگ و رقیق شد و از حضور آنها در جبهه‌ها کاسته گردید.

همه ما حاضریم که برای خانواده خود بجنگیم چرا که آن را متعلق به خود می‌دانیم...اگر این توقع وجود دارد که برای وطن هم مبارزه کنیم باید این سرزمین ملک مشاعی باشد که یک هفتاد ملیونیوم آن متعلق به هر شهروند آن باشد.


همین!

پی‌نوشت سوم:

برخی از دوستان لطف کرده و به این پرسش در نوشته‌های خود پاسخ داده‌اند که از لطف آنان سپاسگزارم.

ف.م. سخن

مجید زهری

ملاحسنی

آی آدم‌ها

نیک آهنگ کوثر

تار‌نوشت

روی شیروانی داغ

اگر دوست دیگری نیز در این باب نوشته باشد سپاسگزار خواهم شد که مرا مطلع کند.

خودم نیز تا چند ساعت دیگر نظرم را می‌نویسم.

...و اما من چه خواهم کرد؟

اول چند گزاره را شرح می‌دهم.

اول اینکه وقتی سیل می‌آید درختان تناور که در برابر آن قد علم می‌کنند ریشه‌کن می‌شوند ولی علف‌های ته جوی سر خود را خم می‌کنند و سیل می‌گذرد و دوباره سر بر می‌دارند و زندگی‌شان را می‌کنند.

دوم اینکه من برای یک آدم بخصوص یا یک منفعت مشخص حاضرم فداکاری کنم ولی برای یک آرمان یا عقیده هرگز!

زمانی که پدرم در بیمارستان و بعد منزل بستری بود برای مدت شش ماه همه کارهای متفرقه‌ام را تعطیل کردم و به مراقبت از او پرداختم و همه کسانی که مرا می‌شناختند بهت زده بودند که تو با این همه خودخواهی و تنبلی چگونه شب‌های متمادی بر بالینش بیدار می‌نشینی و او را حمام می‌بری و ...چرا یک پرستار برای او نمی‌گیری.

جواب من این بود که اگر کسی را دوست داری و وجودش برایت مهماست باید برای حفظش و داشتنش تلاش کنی و هیچکس به اندازه من (به واسطه شغلم و علاقه‌مندی‌ام به پدر) نمی‌تواند در این زمینه موثر باشد.

من برای هیچ آرمانی حاضر به فداکاری نیستم...منتظر می‌مانم تا خودش کمرنگ شود و نقش ببازد.

سوم اینکه من با حکومت ایران نه آرمان‌های مشترک دارم و نه عقاید یکسان و نه حتی دوستان و دشمنان مشترک.

دلیل غرب برای جلوگیری از دستیابی به انرژی هسته‌ای (مشکوک) برایم کاملا قابل قبول است و می‌دانم که حتی اگر غرب به ایران اجازه بدهد که به بمب اتم دست یابد موضع حکومت را در برابر مخالفان قانونی خود (نظیر من) تقویت کرده است.

اگر جنگی در گیرد و حکومت ایران (به فرض محال)در آن پیروز شود باید دگراندیشان فاتحه خود را بخوانند.

دنیای غرب و جامعه جهانی و آمریکا دشمنان من نیستند و با بسیاری از افکار و رفتار آنها موافق‌ترم تا حکومت ایران.

گزاره‌های دیگری هم هست که شاید بعدا به آنها استناد کنم ولی برای پرهیز از اطاله کلام به همین مخصر بسنده و از آن استناد می‌کنم که من به دلیل خودخواهی، عدم اعتقاد به درستی چیزی که باید برایش جنگید و ارزش واقعی آن، در جبهه مشترک قرار گرفتن با کسانی که گرچه ایرانی‌اند ولی دورترین فاصله را از افکار و تمایلات من دارند بر علیه غیر ایرانیانی که کمابیش شبیه من می‌اندیشند و تمایلات مشترکی با من دارند...و نیز به خاطر ذات ویرانگر جنگ از آن پرهیز می‌کنم و امیدوارم که در یک نبرد دیپلماتیک حکومت ایران وادار به عقب نشینی شود تا خواسته‌های واقعی و حقوق مسلم‌تر نمود کنند و ناتوانی دست‌اندر‌کاران را در دستیابی به آنها نشان دهد.

بر این اساس فقط در صورتی حاضرم که پای پتیشن ضد جنگی را امضا کنم که در آن از حکومت ایران خواسته شده باشد جهت پرهیز از جنگ به خواست جامعه جهانی و شورای امنیت گردن نهد و غنی‌سازی اورانیوم را متوقف کند.


86 نظرات:

من کاری نخواهم کرد.اصولا مفهومی به نام وطن برای من نامفهوم است.چرا باید جان و مالم را برای دیگرانی به خطر اندازم که ما را ناخواسته به این گرداب کشاندند

از جنگیدن بیزارم.حاضر نیستم بجنگم چه در کنار ایران و چه در کنار آمریکا
جایی خواندم که جنگ کشمکشی است بین کسانی که همدیگر را نمی شناسند برای آنها که همدیگر را خوب می شناسند. من نه برای این خاک و نه هیچ خاک دیگری حاضر به جانفشانی نیستم

من خارح از ایران مشغول تحصیل هستم و از ایران ساپورت مالی میشوم! اگر جنگ شود دانشجویی را باید کنار بگذارم و دنبال کاری باشم تا به روز زنده باشم. کاری از دستم برنمیاد و خودم رو دگیر نمیکتم در یک بازیه احمقانه (نه جنگ). امیدوارم جنگ نشود؟

18 ساله مرد داخل ایران
من برای وطنم که در طول تاریخ خونهای مردمان بی‌شماری برای سرافرازیش به زمین ریخته شده است خواهم جنگید.فرمایشات دوستان فوق را هم ناشیاز خودخواهی و تن آسایی می دانم وگرنه اگر آمریکایی ها حاضرند برای کشور پانصد ساله خود بجنگند چرا ما نباید برای کشور 2500 ساله خود نبرد کنیم؟

22،دختر،ایران
و حالا حرف:فکرش رو هم نمیتونم بکنم چون واقعا از این موضوع میترسم و چون محمود خان گفته حمله نمیکنه...شوخی کردم
دلم میخواد این اتفاق نیوفته یه هیچ عنوان چون اصلا دوست ندارم به اسم آزادی از دست این رژیم کل مملکت رو له شده تصور کنم
در هر صورت عاشق ایرانم با تمام بوهای گندی که هر روز بیشتر و بیشتر مشام آدم رو پر میکنه

ج مرد 25 ساله ایران

هر كمكي از دستم بر بياد براي مبارزه با متجاوز مي كنم. مشكل مارو بايد خود مردممون حل كنند نه نيروي خارجي.من خانوم بالاي 30 سال متاهل و در ايران زندگي مي كنم.ضمنن آمار اينترنتي آمار درستي نميتونه باشه. امر ديگه اي نبود؟:)

سلام بر اصفاهونی محبوب خودم :)

زن، چهل و سه ساله، خارج

گزینه ه - فقط غصه می‌خورم.

ضمنا" اصفاهونی عزیزم نبینم خلق‌ات تنگ باشه (پست قبلی).

خوش‌ات می‌آد هنوزم برام اصفاهونی هستی گرچه نباشی؟

دختر-24-ایران-دانشجو
با اینکه کلاس اول دبستان بودم که جنگ ایران و عراق تموم شد ولی هیچوقت شبایی رو که توی راهروی خونمون می خوابیدیم و اون موقعهایی رو که وسط برنامه کودک آژیر می کشیدند رو یادم نمی ره! همیشه از این می ترسیدم که بابام بره جبهه! همیشه به بابام می گفتیم بابا یه وقت نری بجنگیا!! اسم جنگ که میاد تمام سلولهای بدنم می لرزن!! نمی جنگم نه خودم و نه کسی از بستگانم!! سعی میکنم برم اگه نشد سرمو می ندازم پایین و زندگیمو می کنم!!!

من خودم نخواهم جنگید ولی تا بتونم این حزبل ها و بسیجی ها رو تشویق می کنم برن بجنگن تا از شرشون راحت شیم
22 ساله از ایران

مرد ۳۰ خارج (آمریکا)

من قطعا برای هيچ​کس نخواهم جنگيد، چون هم از نظر منطقی برايم جنگيدن برای مفهومی به نام «وطن» قابل توجيه نيست، و ثانيا در چنين جنگی مسلما ايران «برنده» نخواهد بود، و بنابراين هر چه زودتر ايران تسليم شود تلفات جانی و مالی جنگ کمتر خواهد بود.

از طرف ديگر، در صورت جنگ سعي خواهم کرد که با فعاليت بر ضد جنگ در داخل آمريکا و آگاه کردن افکار عمومي در آمريکا، هزينه​ی کشتار و جنايت​های جنگی را برای دولت آمريکا بالا ببرم.

چوایران نباشد به تخمم که نیست
روم جای دیگر زمین قحط نیست
اگر یک به یک ..ون به دشمن دهیم
از آن به که خود را به کشتن دهیم

همانگونه كه دغدغه سردمداران در 28 سال گذشته حفظ نظا مي است كه پايگاه مردمي ندارد و مصلحت نظام در بسياري موارد در تقابل با مصلحت مردم ايران بوده مسئول آغاز اين جنگ هم اين نظام است و دليلي ندارد مردم به خاطر نظام جانفشاني كنند .اگر جنگي هم باشد هوايي است .اگر رجزخواني هاي نظام هم بلوف نباشد و بخواهد جواب آمريكا را بدهد بانيروهاي عربش در لبنان و فلسطين
كه سالها پول نفت ايران را لفت و ليس كرده اند,مي دهد. بنابر اين اي ملت هيچ كاره ايران, عرق وطن پرستي تان را خرج مصالح نظام نكنيد كه كلاه گشادي بر سرتان خواهد رفت

من در ایران زندگی می کنم و اصلا دوست ندارم جنگ بشه.. بیزارم از جنگ!

چیکار می تونیم بکنیم جز اینکه یه درد و بدبختی دیگه و غصه دیگه رو با خودمون تو زندگیمون یدک بکشیم. به سازمان ملل و بقیه این دم و دستگاههای صلح آمیز هم اعتباری نیست. فقط خدا باید به داد ما ایرونیها برسه ...اونم به شرطی که تا حالا امریکایی نشده باشه و از احمدی نژاد وحشت نداشته باشه

یادم رفت بنویسم سی و سه ساله خارج از ایران

D - 22 man

خودت چکار می‌کنی؟

جیم
زن ۳۴ ساله- آمریکا
صرف نظر از جنگیدن برای مذهبیون ( یه جورایی حس میکنم مذهب تو آمریکا هم کم در حکومت موثر نیست)فکر نکنم کسی که جنگ رو یادش است دلش بخواد دوباره جنگ بشه و یا بجنگه- مردم آمریکه از زمان جنگ داخلی تو مملکتشون جنگ نداشتن- برای همین هم نسبت به اروپاییها که جنگ جهانی دوم تو خونه هاشون بوده- راحت تر شعار جنگ جنگ تا پیروزی میدن و یا بعبارتی راحت تر توسط دولت شستشو مغزی میشن-
وگرنه که من یه صحنه بمبارون بیش از۲۰ سال پیش دیدم- هنوز خوابشو میبینم -
اگر هم خواب باشم یا تو عالم هپروت -در خونه هم که به هم بخوره- بی هوا فکر میکنم موشک زدن و قلبم تپ تپ میکنه!

سلام دوست عزیز. مدتهاست که شما رو لینک کردم و از مطالبتون استفاده میکنم. خوشحال میشم شما هم به من سر بزنید و متقابلا منو لینک کنید.

سی و یک اسفند عزیز
نشانیت را نگذاشته‌ای

http://www.advarnews.us/article/4118.aspx

حالم بد شد. ببينم سوال قحطي بود؟ همون خريد ماشين و اينا چه ايرادي داشت؟ ها؟
مي‌دوني از چي حالم بد شد؟ از اين كه وقتي جواب ها رو مي‌خوندم حرص مي‌خوردم و وقتي به خودم رسيد كه بنويسم به خودم گفتم: خودت چيكار مي‌كني خره؟ ديدم سرم رو مي‌ندازم پايين و زندگيم رو مي‌كنم. درست عين گوسفند!!

زن - متاهل- ايران

فکر می کنم از نظر شما پزشکان این یک بیماری باشد که دچار بی تفاوتی بشوی نسبت به دور و برت اما این بیماری باشد یا نباشد من دچارش شده ام و با پی نوشتتان صدر در صد موافقم مملکتی که در آن هر جا می روی محکوم هستی هر جا می روی دیده نمی شوی مگر بخواهی شعار بدهی و بگویی انرژی هسته ای حق مسلم ماست چگونه وطنی است ؟؟؟

عمو گوشزد اینطوری نمیشه جواب داد. موقعیت ایران الان طوری نیست که بشه به طور قطع حرفی زد(هیچوقت نبوده!). اول از همه باید بفهمم شرایط در نهایت به نفع کی تموم میشه؟ اگر قرار باشه بعد از جنگ همین اش باشه و همین ظرف نه! امکان نداره برای خامنه ای و امثالش بجنگم جونم رو بدم تا اقایون به تاراج ادامه بدن.
به معیت سرباز امریکایی هم نمی جنگم. چون اعتقادی به این نوع ازادی ندارم و اصلا ازادی به این شکل امکان پذیر نیست.
----
اما در شرایط معمولی و با فرض داشتن یه دولت مردمی اره می جنگم چون وظیفه خودم میدونم. حالا اگه اسمش میشه حماقت یا هر چیز دیگه برام فرقی نداره. هر کس یه جور به مسائل نگاه میکنه

سلامدکتر عزیز بکل با تمام گزینه ها پدر کشتگی دارماول بگو کدام جنگ؟کدام سرباز؟با که می خواهید بجنگید؟با موشک های باستیک و کروزشان؟اگر نگویید که به موشک هایشان فحش می دهید و پتیشن امضا می کنید کاری بکارتان ندارم!دوستان عزیز و وطن پرست و دلیر و شجاع من امریکا همسایه تان نیست که زنگ بزنید به عموزاده هاتان که شبی با هم بروید در خانه شان کولی بازی در آورید؟نمی دانم چرا هیچ کدامتان بفکر تخصص نیست؟همه تعهد را چسبیده اید و بقیه به امان خدا.هم میهنان ساده دل و احساساتی که می خواهید تا آخرین قطره خونتان بجنگید.خب مشکلی نیست اما بدانید که دوره حسین فهمیده ها و نفهمیده ها و دهقان و کشاورز فداکار گذشت...برد موشک هایتان چقدر است؟هدف گیریشان چقدر دقیق است چند تا هواپیما اف 14 و 16 و 22 و... دارید؟اینها را جواب بدهید نمی خواهد که نارنجک به کمرتان ببندید...21مرد ایران

گوشزد جان مثل اينكه اين سوژه بر خلااف انتظارت زياد جنجالي از آب در نيامد. چون برخلاف پست هاي قبلي ات, اين بار اكثر بازديد كنندگان با تو موافقند.

man - 27 - iran
اول میخواستم گزینه الف رو انتخاب کنم ، اما پی نوشت این مطلب که به حق درست بود نظرم رو عوض کرد ، حالا واقعآ نمیدونم چیکار باید کرد . شاید بهتر باشه در پی نوشت آخر یه جمع بندی آماری از نظرات ارائه بشه .

سلام
من 31 سالمه مامان دو تا بچه هستم و تهران زندگی میکنم و کلا آدم ترسو و جون دوستی هستم.
فکر میکنم اکثر کسانی که متعلق به جامعه اینترنتی هستند با جنگ کاری ندارند. من به شخصه مدتهاست چیزی به اسم وطن نمیشناسم ولی خوشم نمیاد وقتی دارم جایی زندگیمو میکنم کسی بیاد بخواد بهم حمله کنه و من سرم رو پایین بندازم نمیدونم اگه جنگ بشه واقعا چکار میکنم ولی مطمئنم که طرف دشمن نیستم

faraaaaaaaaar

چه عجب!مدتها بود منتظر اين سوال بودم!فكر نميكنم جنگ تن به تني باشه. چندتا موشك از ناوها و پايگاههاي موشكي ميزنه و ما بايد بيشتر نگران امنيت داخلي خودمون باشيم كه توسط هموطنان به خطر نيفته. چون اون موقع پليسي هم در كار نيست....

زن 25 ساله از آمريکآ. من در زمان جنگ در ايران/شيرآز بودم. خانه بغل دست ما موشک خورد و همه شيشه هائ خونه ما هم شكست .اگر جنگ بشه بر ميگردم به ايران کنار خوانواده ام .نميجنگم .ولي با خانوادهآم ميمانم. جنگ کردن براي وطن خوب است .ولي براي دو تا احمق لجباز به مفت هم نمي ارزد

salam
ie bar jango tajrobeh kardam(dar abadan) ba tamam vojoodam!
tamam koodakim ro az dast dadam ba jang, bomb, dood, marg! donbal moghaser nemigardam na baraie oon jang na baraie hich jang digeh!
faghat midoonam agar dobareh jangi besheh digeh hich vaght be iran bar nemigardam hichvaght.
tahamol didan ie aavar digeh ro nadaram
esmesho har chi mikhaid bezarid, tars ia ....
negar- 32- france

کهن ديارا ديار يارا دل از تو کندم ولي ندانم
که گر گريزم کجا گريزم وگر بمانم کجا بمانم

نميدونم چون هميشه اوني كه فكر ميكني انجام ميدي تا اوني كه در مرحله عمل انجامش ميدي ممكنه كاملا با هم متفاوباشن...

نیما ۲۱ تهران. راه سوم ... چون کارهای مهم‌تری دارم مثل درس خوندن و کار کردن و از زندگی لذت بردن.

سلام

من راه (ج) را انتخاب می‌کنم. توضیح اینکه من جانم را برای باوری که به آن اعتقاد دارم می‌دهم. انرژی هسته‌ای یا بمب اتمی یا دخالت در عراق یا هر کثافت‌کاری دیگری که حکومت ایران می‌کند به من ربطی ندارد و به آن اعتقاد ندارم. پس این جنگ من نیست. اجازه بدهید چند نکته را عرض کنم:

یکم) امکان ندارد که آمریکا بخواهد یا بتواند ایران را اشغال کند. به باور من عراق را هم اشغال نکرده است. آمریکائیان بارها گفته‌اند که وقتی عراقی‌ها بتوانند روی پای خودشان بایستند خواهند رفت. مطمئن هستم که به خاک ایران هم نظری ندارند. دوران نظر داشتن به خاک این و آن گذشته. آخرین موردش هم همان حمله اول صدام حسین بود به کویت.
دوم) اصلا آمدیم و آمریکا به خاک ایران نظر داشت. کدامیک از ما بدش می‌آید (در ته قلبش) که ما هم بشویم ایالتی از ایالات متحده آمریکا؟ خوابیدن پشت در سفارت آمریکا در ترکیه و دبی برای گرفتن ویزا و تحمل هر خواری و خفتی از لخت شدن در فرودگاه تا انگشت‌نگاری برای رفتن به آمریکا خوب است ولی آمدن آمریکا به ایران بد؟
سوم) آنکسی که در مقابل ارتش آمریکا بایستد مغز خر خورده است. چنین احمقی یا از زیادی غیرت یا از زیادی حماقت جلوی بزرگترین ارتش جهان می‌ایستد. حتی به فرض محال اگر این فرد پیروز هم شد (که اصلا معلوم نیست پیروزی در چنین جنگی یعنی چه؟)، چنین آدمی را به دلیل اینکه زیادی احمق است لایق حکومت کردن بالای سر خود نمی‌دانم.
چهارم) آمریکا بارها و بارها گفته غنی‌سازی را متوقف کنید تا با هم مذاکره کنیم. اینکه معادله ده مجهوله نیست. آن کس که حاضر نیست مذاکره کند ایران است و نه آمریکا. آنکس که جنگ می‌خواهد (تنش می‌خارد) ایران است و نه آمریکا. پس هرکه دوست دارد برود جنگ کند برود. به من چه؟
پنجم) شک نیست که مردم ایران همواره خواهان بهتر شدن وضع مادی و غیر مادی زندگی خود هستند (مثل همه مردم دیگر جهان). این بهتر شدن یا باید از درون کشور بیاید یا از بیرون آن. بیست و هشت سال است که تقریبا همگی می‌گویند اوضاع مملکت دارد روز بروز بدتر می‌شود. ظاهرا کسی هم از درون ایران توان این را ندارد که کاری بکند. پس برای برون رفت از وضع بد فعلی فقط گزینه فشار خارجی می‌ماند.
ششم) من وطنم را دوست دارم. اگر قرار باشد انتخاب کنم که یا آخوندها ظرف چند ده سال دیگر کاملا نابودش کنند یا آمریکا ظرف یک ماه آن را به خاک سیاه بنشاند، آمریکا را انتخاب خواهم کرد که لااقل امیدی به بازسازی و آبادانی آن ظرف چند دهه بتوان داشت. آقایان آخوندها که قرار نیست چیزی بسازند، نه؟
هفتم) من مردمم را دوست دارم و نمی‌خواهم خون از دماغ کسی بیاید ولی کسی که هنوز فرق ایزوتوپ با توپ فوتبال را نمی‌داند و شکر زیادی می‌خورد در دادن شعار «حق مسلم» همان بهتر که کسی از خارج با کله بگذارد توی دماغش. لااقل خونریزی دماغش بند خواهد آمد ولی درصورت رسیدن به آنچه «حق مسلم» می‌خواندش، تشعشعات اتمی کارخانه روسی/پاکستانی وی را خواهد کشت.

خوش باشید.
محمد ۴۵ ساله

zan, 29 saleh az faranseh,

man saram ro payin mindazam va doa mikonam mardom enghard aghel bashan ke bedoonan in jang barandei nadareh va baranedeye zaherish ham be har soorat "dolate iran" nakhahad bood, va doa mikonam ke mardome ma aghel tar az araghiha bashan va varede jange dakheli nashan. chon be har hal barandeye jang "dolate iran" nakhahad bood vali momkene "melate iran" bashe dar soorati ke hoshyari be kharj bedan va ehsasati nabashan, hamoon kari ke mardome Japon kardan.

خوشم میاد که تو این پی نوشتها ت حتما کلاماتی مثل هرگز! برتر ! نبوده ! نیست ! نخواهد بود وجود داره که نشون میده اصلا دیکتاتور نیستی!!! خلاصه اینکه من با جنگ مخالفم با همه ی جنگها و همه جای دنیا! میهنم اون تصویری که من در ذهنم از میهن دارم نداره و در واقع این آدمهای میهنم هستن که مهمتر از خاکش هستن! با همه اهمیتی که برام داشتن ترکشون کردم خب برای آدمی که میهنشو بخاطر آدمهای توش ترک کرده هیچ لقبی مناسب تر از بی وطن نیست. اگه تصور کنیم که وطن همه ی دنیا باشه باز با جنگ مخالفم. با آمریکا نمیجنگم بهمون دلیل که اگه آمریکا یه کشور دیگه بود هم دوست نداشتم بجنگم. برام تصور حمله ی آمریکا به ایران مثل شب ادراری در سن 34 سالگیم در عین سلامت جسمی و روانی هست . یعنی احتمال غیر محتمل.
یه زن 34 سالیه از انگلیس

خوشم میاد که تو این پی نوشتها ت حتما کلاماتی مثل هرگز! برتر ! نبوده ! نیست ! نخواهد بود وجود داره که نشون میده اصلا دیکتاتور نیستی!!! خلاصه اینکه من با جنگ مخالفم با همه ی جنگها و همه جای دنیا! میهنم اون تصویری که من در ذهنم از میهن دارم نداره و در واقع این آدمهای میهنم هستن که مهمتر از خاکش هستن! با همه اهمیتی که برام داشتن ترکشون کردم خب برای آدمی که میهنشو بخاطر آدمهای توش ترک کرده هیچ لقبی مناسب تر از بی وطن نیست. اگه تصور کنیم که وطن همه ی دنیا باشه باز با جنگ مخالفم. با آمریکا نمیجنگم بهمون دلیل که اگه آمریکا یه کشور دیگه بود هم دوست نداشتم بجنگم. برام تصور حمله ی آمریکا به ایران مثل شب ادراری در سن 34 سالگیم در عین سلامت جسمی و روانی هست . یعنی احتمال غیر محتمل.
یه زن 34 سالیه از انگلیس

جناب گوشزد عزیز با عرض سلام

حسب وظیفه میهنی شرکت در این بحث را به خوانندگان وبلاگم توصیه کردم. احسنت بر شما که در چنین فضائی بحثی اینگونه را آغاز می کنید. واقعا که دل شیر می خواهد نوشتن احتمالات موجود بر روی وبلاگ. دست شما درد نکند.

با تقدیم احترام
ققنوس

با موشک کروز هم مگه می شه جنگید؟ مگه آمریکا قراره نیرو پیاده کنه تو ایران که امثال حسین درخشان الکی زر زر می کنن؟ مردم بدبخت هم جز نظاره گر بودن نابودی مملکت کار دیگه می تونن بکنن؟ بابا این غنی سازی خراب شده تون رو یه ماه قطع کنید سر و صداها یه کم بخوابه. چی از جون این مملکت می خواید آخه؟ تا کامل نابودش نکنید دست بر نمی دارید؟ این انرژی هسته ای تو سرتون بخوره.

فریما از مونترال کانادا

سلام
حقیقتا نمی دانم ! اما می دانم که قطعا در گروه الف و د نیستم ...
کشورم و مردم را شدیدا دوست دارم ، فکر نمی کنم روزی باشد که بتوانم خارج از این خاک زندگی کنم اما ... مشکلات را که می دانید فراوان است .

سلام
حقیقتا نمی دانم ! اما می دانم که قطعا در گروه الف و د نیستم ...
کشورم و مردم را شدیدا دوست دارم ، فکر نمی کنم روزی باشد که بتوانم خارج از این خاک زندگی کنم اما ... مشکلات را که می دانید فراوان است .

همه را گذاشتند سر کار جنگ چی پشم چی؟

من از خودم چیزی نمیگم از تاریخ میگم . مردم ایران هر وقت احساس کردن حاکمیت و وطن در دو جبه ی مخالف قرار دارن حاضر شدن در راه آزادی وطن با نیروی خارجی همکاری کنن . همیشه هم موفق نبودن و کارشون سرانجام خوبی نداشته ولی اینطوری بوده معمولا .

man Iran nistam va nemidoonam agar jang beshe bayad bargardam ya bemunam ya.... ama age Iran budam ya say mikardam dar beram az Iran ya saram ro mindakhtam paiin ta in fetne niz begzarad!!! fekr mikonam khanevade am ham hamin dovomi ro anjam bedan!

در کنار سربازان آمریکایی برای رهایی وطن از رژیم کنونی خواهم جنگید


recently i know ur weblog i only read 2 texts of ur weblog. this article and "1 answer 1000 questions "text. when i read that i thought if i were that womans shoes what did i do?i know i never allow to my husbandssister to come in when my husband isnt at home... i told him :im sorry but my husband isnt at hom comeback later n i closed the door imidatelly....
now my answer to ur new question is like last answer... we never let american(even)to think to attak to this country..nothat we think we will advocate from iran or not

گوشزد جانم کاش در کنات طرح اين سوالات گزينه​ی الآن چه کار می​کنيد رو هم اضافه می​کردی:)

اما در مورد جنگ، مسلما غصه که سهله، دق می​کنم اگر جنگی بشه... به فعاليت​های ضد جنگ و تبليغ صلحم ادامه خواهم داد. تو تظاهرات ها و مارش​ها شرکت می​کنم و از فرصتی استفاده می​کنم برای حرف زدن در اين مورد ولی اين که بيام و بجنگم نه. جنگ کار احمق​هايی ست که نه سياست دارند و نه اهل گفتگو هستند. آدم عاقل که جنگ​افروزی نمی​کنه. و آدم عاقل​تر هم زیر پرچم جنگ​افروزان سینه نمی​زند. درضمن اون ۸ سال جنگ رو که به غير از دو سال اولش يا شايدم سه سال که جنگ ميهنی بود و دفاع از خاک و بازپس​گیری خرمشهر، بقيه​ی سال​هاش رو زورچپانمان کردند و رفت .
یادم نمی​ره که سر هر کوچه و خیابانی، براداران جان​برکف سپاه و بسیج شب​ها کشیک می​دادند که سربازگیری کنند. دو بار جلوی خود ما رو گرفتند که با خانواده از مهمانی برمی​گشتيم... سال​های پایانی جنگ بود و می​خواستند به زور بچه​های مردم رو راهی بهشت کنند...

اوه يادم رفت: نازخاتون ۳۳ ساله، کاليفرنيا

مرديکه ابله تو کجا درس خوندي. کجايه دنيا سئوال رو مطرح ميکنن و بعد زير اون نظر طراح سئوال رو مي نويسند. اسم اينکار ......است
اگه به تاريخ دنيا و کشورت يک زره اشنايي داشتي نمي نوشتي که مفهومه وطن صرفآ براي ايرانيها يک مفهوم 100 ساله است
عزيز دل برادر اين درست که وطن پرستي و ناسيوناليست بودن يک مفهومه جديد در ادبيات روشنفکري ايراني همينطور که اين واژه در ادبيات غرب طول عمري چندان بيشتر از كشور ما ندارد. اما جيگر جان چطوري يک يراني ميتونه فردسي رو فراموش کنه سالها پيش از انکه غرب از نسيوناليست استفاده حزبي و بعدآ ملي کنه براي و حدت و دفا ع از يک محدوده چغرافيايي فردوسي در شاهکارش به اين مسله ميپردزه. چه جوري يک ايراني .......................

جاي بسي تآسف است در قرني که تمامي نخبگان متمدن غرب تلاش ميکنن که احساسا ت ملي و گاهي وقتها قاره اي رو افزيش بدن , هويته ملي خودشنو تعريف و پاسداري کنند و از تمام ينها براي پيشرفت و تضمين دستا وردهاشون استفاده کنن در وطنه من ايران و از سوي به اصطلاح هموطن تحصيلکرده من مفهوم وطن به سخره و بازي گرفته ميشه و به اشتباه دفاع يا عدم دفاع از يک حکومت غير دمکرتيک به اونه سنجش وطن پرستي معرفي ميشه

هموطنهاي عزيز دلم يک نگاهي به تمامي کشورهيه به اصطلاح پشرفته يا در حال توسعه بکنييد مثلا کانادا ياحتا چين چقدر صرف افزايش حس تعلق به وطنشون مي کنند .در همه جاي دنيا کشورهااز اقوام مختلف تشکيل شده. نرفتن و همکاري نکردن با يک رژيم ربطي به معني وطن ناپرستي نيست.


پاينده باد ايران و ايراني
يک رهگذر زيتوني

من ترجیح میدم اگر لازم شد گزینه همکاری با آمریکایی ها رو انتخاب کنم یا اگه صلاح نبود بی تفاوت باشم!!
چون به نظر من حکومت بدتر از اینی که الان بر وطن من حاکمه دیگه نمیتونه وجود داشته باشه!
مرد هستم و 27 ساله

ا ین اطلاعات رو بکی و کجا میخوای منتقل کنی؟

25 sale
yek pesare irani dar alman hastam

basteh be sharayet yeki az gozinehaye yek ya 2 ro entekhab mikonam hatman ham in karo mikonam.

albatteh faghat be in dalil ke dar in mored hagh ba irane ya inke hadeaghal agar hamlei soorat begire be nahagh va na adelaneh khahad boud. Iran harfe nahaghi nazade va faghat in hamle mesle edam kardane kasi ghabl az voghooe ghatle ke mabada ghatli anjam bede.

bishak az keshvaram defa khaham kard .

عکس العمل من هم مثل خیلی از ایرانیهای دیگه به مقتضای شرایط موجود خواهد بود.هیچکس نمیدونه نوع حمله به چه شکلیه ولی اینو میدونم اگر زمینی باشه به ضرر آمریکا خواهد بود چون حس مشترک علاقه به زمین کینه های داخلی رو به کنار میزنه
و ایجاد وحدت خواهد کرد.احساس میکنم حمله فقط از هوا و از دریا به تاسیسات حیاتی کشور باشه که بطور همزمان با شورشهای داخلی در مناطق مرزی از قبیل کردستان خوزستان سیستان و یا حتی جنبشهای دانشجوئی و هرج و مرج از نوع همان چیزی که در تابستان 78 بدنبال ضرب و شتم دانشجویان شکل گرفت باشه.در همه این احوال فقط دعا میکنم بسیج وسپاه با دیدن فرار آقایون به سر عقل بیان و با توده مردم یکی بشن همین. بعدشم به آمریکا بگن سر سر البته اگر اون موقع رضایت بده که بعید میدونم به این سادگیا کنار بره

انسانهای شجاع برای من بسیار قابل احترام هستند ولی خیلی خیلی مفیدتره که از این شجاعت برای جلوگیری از جنگ استفاده کنند. مثلا تحصن توی خیابون فلسطین جلوی بیت رهبری یا اقلا جلوی مجلس برای پذیرفتن تعلیق. مطمئنا هزینه شخصیش خیلی خیلی از جنگ کمتره ولی خوب به هر حال نقده و مثل شهادت و جانفشانیهای آتی در راه وطن نسیه نیست. ما که از جنگ میترسیم ولی اونایی که شجاعتش رو دارن بسم الله!

انسانهای شجاع برای من بسیار قابل احترام هستند ولی خیلی خیلی مفیدتره که از این شجاعت برای جلوگیری از جنگ استفاده کنند. مثلا تحصن توی خیابون فلسطین جلوی بیت رهبری یا اقلا جلوی مجلس برای پذیرفتن تعلیق. مطمئنا هزینه شخصیش خیلی خیلی از جنگ کمتره ولی خوب به هر حال نقده و مثل شهادت و جانفشانیهای آتی در راه وطن نسیه نیست. ما که از جنگ میترسیم ولی اونایی که شجاعتش رو دارن بسم الله!

گوشزد محترم و عزیز !
همه ی این نکاتی که شما می فرمایید درست است. تعریف وطن و ناسیونالیسم و و ...
ولی به نظرم امروز نباید بحث بر سر این مفاهیم حداقل در بین روشنفکران و دگر اندیشان باشد بلکه اندکی فراتر از این ها.
مسیله مهم این است که قدرتی مانند امریکا تمام تلاشش این است که برای زنده ماندن و تقویت خود تحت عنوان طلایه دار دموکراسی و آزادی هر تجاوز و غارت گری را به خود اجازه دهد و این واقعیت ماجراست ، دوست گرامی!
توجه بفرمایید که سیستم حاکم در امریکا بنیادگراترین و سنتی ترین سیستم حاکم در جهان غرب است. ببینید ، هنوز در امریکا اعدام وجود دارد و هیچ دولت اروپایی به آن اعتراضی نمی تواند بکند!! و مضحک آن که مثلن ترکیه را به بازار مشترک راه نمی دهند چرا که « در ان جا اعدام وجود دارد» !!
متاسفانه شما در ایران زندگی می کنید در جایی که سانسور وجود دارد و کشوری است که علیرغم دست رسی به اطلاعات ، باز هم محدودیت در اطلاع پیداکردن به صحت اطلاعات وجود دارد و بیشتر مردم به ذهنی گرایی مبتلا می شوند. این جا در اروپا که این مشکل در مقایسه با ایران وجود ندارد، می توان واقعیت ها را بهتر و واقعی تر دید.
دوستان افعان و عراقی که این جا هستند از جنایات و مشکلاتی گزارش می دهند که حکایت از این می کند که نه تنها امریکا برای آن ها دموکراسی و آزادی به ارمغان نیاورده است که تمام اینفرااستراکچر آن ها هم به نابودی کشیده شده است (به خصوص در عراق).
من با تمام وجودم خواهان برچیده شدن رژیم اسلامی در ایران هستم به ویژه که زن هستم اما این را در 28 سال گذشته و در 22 سال گذشته در تبعید دیدم و حس کرده ام که سیستم حاکم در امریکا دوست هیچ انسانی نه در امریکا و نه در جهان نیست و اتفاقا آن ها قدرت شیعه را همیشه تقویت کرده و خواهند کرد!
جنگ هرگز ناجی انسان نبوده و هرگز پیام آور آزادی نیز نیست. جنگ فقط ویران می کند و قربانیان هم در وهله ی نخست زنان و کودکان و بعد هم خرابی هایی که سالیان دراز طول می کشد که جبران شود! این ها شعار نیست واقعیت محض است!
اگر آمریکایی ها و اروپایی ها دلشان برای نبودن دموکراسی در ایران می سوخت...
و توجه کنید که هر روز روزنامه ها و رسانه ها این جا داد می زنند که صدام سلاح اتمی نداشت !!

وطن صرفاً به معنی یک سرزمین یا مساحت جغرافیایی نیست....چرا که در هر صورت هر جانوری برای خود یک قلمروی داردو آن را از طریق کاملاً فیزیکی (با پاشیدن ادرار یا فرمونهای ترشحی)از سایر قلمروها جدا کرده و از آن با چنگ و دندان و شاخ و ....حفاظت می کند.البته بگذریم که در این امر شباهت بسیاری با برخی ممالک و جوامع خودمان دارند!(از این لحاظ که یک عده میان و با ریدن به سطح مملکت قلمرو خودشون رو کاملاً مشخص می کنن!!)ولی منظور از وطن این نیست.به نظر من وطن یکی از آن واژگانی است که برایش تعریفی نمیتوان ارائه داد و در واقع مثل یک پک(به فتح پ )به ساکنین یک منطقه خاص تحویل داده میشود بدون آن که آن اشخاص اصلا به خود زحمت باز کردن آن را بدهند. فکر می کنند که وطن همان کشور است که نیست، همان هویت است که نیست، همان ملیت است که نیست، همان هزاران چیز است که نیست!
وطن چیزی نیست جز یک نام...یک نام برای هر نوع احساس وصف ناپذیری که باعث می شود فرد از جان خود برایش مایه بگذارد.
پس در آخر نتیجه می گیریم که وطن کلاًچیز خوبی است و اگر نباشد خیلی بد می شود (ببخشید خیلی طولانی شد، آخه عرق ملی ام همین جور ورقلمبیده بود و اگه اینا رو نمیگفتم سرطان ملی نوما میگرفتم و آخرش هم نتونستم اون چیزی رو که اینجام بود درست بگم! حالا دفعه بعد

-“A great civilization is not conquered from without until it has destroyed itself from within.”

“تمدنی مسخر و مغلوب نخواهد شد مگر از درون!” ویل دورانت

من سريعا يه شوهر رومانتيک هندی تور می کنم که خرج تحصيلمو بده! شوخی کردم هی هی ولی يه چيزی تو همين مايه ها! من حاليم نيست من بايد جانورشناس بشم. اما اگه ساپورت ماليم از ايران قطع بشه -که اگه جنگ بشه می شه- مجبورم يه راهی پيدا کنم برای دوام آوردن. و البته غصه هم فراوان خواهم خورد و وبلاگ هم راجع به جنگ خواهم نوشت

در ضمن، وطن من مادر زمين است.

خودت چکار می‌کنی؟

با اجازه‌ی شما! ؟

با بند آخر نوشته(با خط سبز) توافق نظر دارم.

علی از کانادا
32 ساله

عرض شود که من دیوانه ایرانم . حس وطن پرستی وقتی در خارج از ایران هستید کاملا حس میشود. من با نظرات گوشزد در مورد تاریخ ایران کاملا موافقم فقط کافیه دو تا کتاب در مورد افشاریه ، قاجاریه و زندیه خونده باشین تا بفهمین تقریبا تنها چیزی که مهم نبوده و اصلا وجود نداشته ، ایران بعنوان وطن بوده....

اما اینکه بگیم با استناد به تاریخ وطن پرستی بی معناست رو هم قبول ندارم چون با همه سلولهای بدنم اون مملکت کوفتی رو دوست دارم حتی اگر ویرانه باشه. با اینکه سالهاست در کانادا هستم اما ریشه هام رو در ایران حس میکنم.

اما بعد از روضه خونی ... در جواب سئوال شما اگه من در ایران بودم ، سرم رو مینداختم پائئین و زندگی میکردم از روی اجبار ... شاید هم تو یه سوراخی قایم میشدم تا جنگ تموم بشه . اما از روی ناچاری ... به هیچ عنوان هم نمیجنگیدم چون این جنگ در صورت تحقق جنگ ایران و آمریکا نیست . جنگ جمهوری اسلامی و آمریکاست.

برای آمریکا هم نمیجنگم چون تاریخ ثابت کرده آمریکائیها خونخوارترین و جنایتکارترین حکومتها را داشته اند و مسبب بدبختی همه ما هستند.

آقای دکتر ... یک انتقاد هم از شما دارم : تصور نکنید که آمریکا و غرب با شما هم فکر است . آنها برای ما ایرانیها بعنوان انسان هیچ اهمیتی قائل نیستند و اهدافشان از جنگ چیزی فراتر از موضوع هسته ای ایران است . همین آمریکا در کودتای 28 مرداد جلوی موج ملی گرایی و حکومت دمکراتیک در ایران را گرفت و اون شاه بیعرضه را برگردوند. آیا این تفکری است که شما از آن حمایت میکنید ؟
ضمنا از بحث جالبی ه مطرح کردید ممنونم.

گوشزد جان. آدم باهوشی هستی. ولی سواد تاریخی‌ات چندان چنگی به دل نمی‌زند. البته چندان انتظاری هم نمی‌رود بالاخره پزشکی ناسلامتی نه دکتر تاریخ. پاسخت به ناشناس در پینوشت دوم ضعیف بود. و کلی‌گویی‌هایت مدل روشن‌فکر بیسواد ایرانی. هرچند که اصلاً خوشم نمی‌آید چنین صفتی را برای توی عزیز استعمال کنم. مفهوم میهن‌پرستی ایرانی و تصویر ایرانیان از موجودیتی به اسم ایران‌زمین نه حدیثی‌است که پنهان ماند. مقالهٔ ایران در گذشت روزگاران را حتماً بخوان. امیدوارم کمی دیدت به قضایا تغییر کند.
http://azargoshnasp.net/Iran/iran.htm

من 16 ساله هستم از ايران.
من با حكومت و سياست ايران موافق نيستم.خيلي چيزا هست كه آزارم ميده...فقر...تبعيض...و هميشه براي مبارزه با اين دولت حاضرم.اما هرگز مايل نيستم كه كس ديگه‌اي بخواد من رو نجات بده.مطمئنا در قبال همچين محبتي به شدت خواهم ايستاد و مقاومت خواهم كرد.نميشه فكر كنيم هرچيزي كه آمريكا ميگه درسته.عراق رو نجات داد؟!ما آشناهايي در كردستان عراق داريم كه مدت‌هاست اونجا زندگي مي‌كنن.به اطمينان ميشه گفت آمريكا براي بهتر شدن وضع اونجا هيچ تلاشي نمي‌كنه.من مخالف جنگ و خونريزي هستم.اما حتما از خاكم دفاع مي‌كنم.ايران امروز اون كشوري نيست كه من دلم مي‌خواد.ولي كشور منه.خود ماها بايد درستش كنيم.چطور آمريكا خودش سلاح هسته‌اي داره؟ من دفاع از دولت نمي‌كنم.ولي مي‌خوام بگم اينا بهانه‌ست.از اين مي‌ترسن كه ايران به سلاح هسته‌اي دست پيدا كنه و جنگ راه بندازه؟مگر همين حالا آمريكا اينكار رو نمي‌كنه؟ وضع خرابه.انرژي هسته‌اي هم ارزوني ما.ولي خود ما بايد جلوش وايسيم نه اينكه به بيگانه‌ها اجازه‌ي دخالت بديم.من با شما كاملا مخالفم كه معتقديد كه براي آرمان حاضر به جنگ نيستيد اما شخص چرا.اين خاك خيلي براي من ارزش داره.اين فرهنگ و تمدن ماست.اگر ماها براش كاري نكنيم پس كي بايد كاري بكنه؟من دلم نم‌خواد بجنگم.به معني اينكه نمي خوام كسي رو براي هدفم بكشم.اما دفاع مي‌كنم.من خاكم رو، كشورم رو دوست دارم.ايران رو دوست دارم و براي بهتر شدنش تلاش مي‌كنم.

دوست ناشناس عزیز
من تاریخ ایران را به طور کامل بیش از سه بار و از روی مراجع مختلف خوانده‌ام و جزء علائق شخصی‌ام بوده است ولی صرف نظر از این مسئله چطور حرف‌هایی که شما و آن دوست مورد اشاره زده‌اید قمپز در کردن نارسیسیستی نیست که جوانک‌های خام با خواندن چهار مقاله یک سویه و تحریف شده که به سبب تهییج روحیه خودباوری تاریخی برای یک ملت مفلوج نوشته شده است دل خوش کرده‌اید.
دوست عزیز
می‌بینی که من هم می‌توانم ادبیات تو
را پیش بگیرم و حرف خودم را پیش ببرم.
بهاره عزیز
امیدوارم که در راهی که پیش می‌گیری موفق باشی

دوست عزیز.قمپز کردن نارسیستی چیست دیگر. آن مقاله را دو نفر از استادان مسلم نوشته‌اند. جلال خالقی مطلق کم کسی نیست. و جلال متینی هم همانطور و همین حرف شما می‌تواند مبین ناآشنایی شما باشد. مسلماً من از روی ادعایی که شما چند بار تاریخ را خوانده‌اید حرفی نمی‌توانم زد و فقط کیفیت پاسخ‌های شما را توانم سنجید. ایدون بدانید که زوال اندیشهٔ سیاسی و آگاهی ملی ایرانیان با سلطهٔ ترکان آغاز شد و حملهٔ مغول تیر خلاص آن محسوب می‌شود. ولی از اواخر قرن سوم تا اوایل قرن پنجم که به عصر زرین ایران معروف است کاملاً حس خودآگاهی ملی وجود داشته‌است و بعد از آن است که تصوف و قشری‌گری و قبیله‌پرستی جای میهن‌پرستی ایران‌شهری را می‌گیرد. کتاب‌های سید جواد طباطبایی را بد نیست نگاهی بیندازی. (اگر حوصله داری). این مفهوم را خوب کاویده‌است. امیدوارم قبل از اینکه با زدن یک برچسب خیال خود و خوانندگانت را راحت کنی کمی راجع به وی کسب اطلاع کنی و بدانی که کم کسی نیست. دیگر آنکه اگر همان مقاله‌ای را که معرفی کرده بودم نگاه می‌کردی مثال‌هایی از ابیات میهن‌پرستانه می‌دیدی که ممکن بود به شوونیسم پهلو زند. به هرحال ایگوی مجازی-وبلاگی هم خود چیزی‌است و من انتظار ندارم و نداشتم که تو از موضع خودت عقب‌نشینی کنی. حتی اگر به نظرت حرفم درست آید (که البته د این هم هزار حرف‌است) متأسفانه اینقدر تندتند و پشت سر هم ادعا پشت ادعا کرده‌ای که پاسخ به همهٔ آنها کلی به طول می‌انجامد. اینجا نه مجال پرداختن به آن هست و نه مجال خیلی چیزهای دیگر. یک چیز کوتاه دیگر هم بگویم و سخن را درز گیرم: افسانهٔ مقاومت‌نکردن ایرانیان در مقابل عربان دیری‌است که باطل شده‌است. کتاب‌های تورج دریایی و دیگران می‌تواند راه گشا باشد. لطفاً در هر مورد احساس کردی که سربسته و مبهم صحبت کرده‌ام یا مشخصات دقیق‌تر کتابی را خواستی بگو تا اطلاعات بیشتر مهیا کنم.

من به قول آخوندها سلس قول گرفته‌ام و شاید بهتر باشد بروم یک وبلاگ هوا کنم و در آنجا به موعظه بنشینم. می‌خواستم این را بگویم که مخالفت با چیزهایی که ممکن است باعث شادی توده یا افزایش غرور ملی شود لزوماً به معنی روشن‌فکری نیست و نه هر چیزی که تودهٔ مردمان دوست دارند راست باشد حتماً دروغ است. ادعاهایی نظیر مقاومت‌نکردن ایرانیان مقابل عربان و نفی ناسیونالیسم ایرانی (که لزوماً با ناسیونالیسم قرن نوزدهمی اروپایی یکسان نیست) برازندهٔ شبه‌روشنفکران دههٔ چهل است. خود دانی.

پاسخ من به نظرخواهی "گوشزد"

گفتم حالا که مجلس خودمانی است، در باره‌ی اين نظرخواهی من هم چيزکی قلمی کنم، با کمی سيرداغ-پيازداغ اضافه:

اوّل- اگر جنگی دربگيرد -که اميدوارم نگيرد- خيال‌تان تخت که کسی از خارج از کشور، به جبهه‌های حق عليه باطل نخواهد پيوست. آن‌هايی که اعتقادی به حفظ اين نظام ندارند که تکليف‌شان از اوّل مشخص است، آن‌ها که دارند و می‌گويند یا پنهان‌اش می‌کنند امّا، تکليف‌شان به مراتب مشخص‌تر است: وقتی طرف در وضعيتی که خبری نيست، فلنگ را بسته و حاضر نيست در سيستم حکومتی مورد قبول و دلخواهش زندگی کند، جنگ که بشود، اگر کلاهش هم بيافتد آن‌طرف‌ها آفتابی نخواهد شد!
پ.ن: يکی از ثمرات گرانقدر انقلاب اسلامی، ريشه‌کن‌کردن نسل آرمان‌خواهی در ايران بود. طرفه اين‌که در آن خاک و در ميان آن خون و تبار، اگر يک‌ فقره آدم آرمان‌خواه مثل چریک‌ها و امثال جزنی، احمدزاده، پویان... و گلسرخی پيدا کرديد، بياوريد جايزه‌ی نقدی دريافت کنيد! هر کس هم که خودش را در آن خط نشان می‌دهد، دارد وانمود می‌کند و فقط شعار می‌دهد... و خلاصه دستی از دور بر آتش دارد. شما باور نکنيد!

دوّم- اگر کسی يک‌وقت خواب‌نما شد و همين‌جوری هوس کرد پوتين پا کند و بزند به جاده‌ی تفنگ‌بازی... و مش‌قاسم‌وار سوار قاطرش بشود برود جنگ ممسنی ، خيال‌اش تخت که خيلی زود سرخورده خواهد شد. دليل‌اش روشن است: اصلاً سرباز آمريکايی‌ای به آن خاک پا نخواهد گذاشت و اصولاً جبهه‌ای وجود نخواهد داشت که کسی بخواهد به صفوف آن بپيوندد. آمریکا از آن‌جا که می‌داند نجس است و نبايد پایش را روی خاک مقدس اسلامی‌مان بگذارد، دو تا ناوش را پارک می‌کند در اقيانوس هند و از همان‌جا شروع می‌کند به روبوسی با تأسيسات نظامی حضرات.
پ.ن: توصیه‌ام اين است که دوستان اگر امکان‌اش را دارند، گاهی نگاهی به کانال ميليتاری آمریکا (Military Channel) بياندازند. خيلی آموزنده است به جان شما! تصور کلاسیک آدم از رو-در-رويی جنگی را به‌دقيقه‌ای کن‌فيکون (با لهجه‌ی فصيح قزوينی: کون‌ف‌يه‌کون!) می‌کند.

در آخر و کمی جدّی‌تر: عامل تحريک آمریکا چيزی نیست جز فن‌آوری اتمی جمهوری اسلامی. اگر ماشين جنگی عمو سام به‌کار بيافتد، تا همه‌جا را شخم نزند نمی‌ايستد. کاری اگر می‌خواهيم بکنيم، الان موقع‌اش است... که فردا قطعاً دير است.
مجيد زهری :: Link :: COMMENTS 5 :: Trackback 0 ::

درست كه آرمانهاي حكومت فعلي ايران كاملا با معيارهاي من متفاوت، درست كه من از وقتي يادم مي آد تلاش كردم اما بخاطر اينكه نظام سالمي حكمفرما نيست كمترين عايدي رو داشتم درست كه مي بينم جوانهايي مثل من كه هم استعداد دارند هم عرق ملي هم انسانيت اصلا اينجا جايي ندارند و چطور كسايي كه هيچ چيز جز خودشون و نمي بينن و هيچ تلاش و زحمتي متحمل نشدن زمام امور بدست دارند. اما مطمئن ام اين سرزمين جز با تلاش خودمون درست نميشه، انقلاب، جنگ و غيره باعث نمي شه نه ما نه فرزندان ما زندگي بهتري رو تجربه كنند و مطمئنم جنگ حتي اگه هوايي باشه و حتي اگه فقط تجهيزات هسته اي رو هدف قرار بده رو زندگي ما بي تاثير باشه. شايد اين بي تفاوتي مردمون ناشي از همين كه از هر چي جنك و انقلاب خسته شدن مي خوان مثل همه زندگي كنن يه زندگي معمولي اماوقتي بي نظمي و هرج و مرج حاكم بشه حتي اون علف كوچك هم طعمه حريق مي شه !

از اونجایی که من هم آدمها برایم مهمند بری اینکه از نگرانی نمیرم بر می گردم ایران.جنگ اثرات مخرب کننده ای داره که تا مدتها می مونه ولی اگر جنگی در بگیره(که بعید می دونم!) من از نا امنی داخلی بیشتر می ترسم ساکت می مونم تا تموم شه...ته دلم هم آرزو می کنم حکومت ایران در جنگ شکست بخوره...
27 ساله - زن - استرالیا

با خواندن پي نوشت مطلبتان خيلي شگفت زده شدم. با نوشته هاي منطقي پيشين تان بسيار متفاوت بود. كاش بدون مطالعه كافي در تاريخ چنين ادعاهايي را مطرح نمي كرديد.
نوشته ايد كه : "وطن پرستی به عنوان یک مفهوم انتزاعی مدرن است و عمری بیشتر از صد سال در ایران ندارد...قبل از آن هر چه بوده است "ایل دوستی و قبیله پرستی" بوده است وبس. ”
دوست گرامي! مفهوم وطن پرستي يك مفهوم انتزاعي مدرن نيست. در تاريخ بسياري از كشورهاي كهن ادبيات حماسي سرشار از برانگيختن چنين احساسي است. بهترين نمونه اش هم همين فردوسي خودمان كه در درستي شعرش شك داريد و اي كاش پيش از نوشتن پاسخ به آن دوست ناشناس، شاهنامه اش را هرچند گذرا نگاهي مي كرديد كه چنين ادعايي را مطرح نكنيد. آنچه مفهومي مدرن ناميده مي شود و در كشور ما عمري بيش از صد سال ندارد مفهوم ملت و حقوق آن در برابر دولت مدرن (پس از مشروطه) است كه آن هم از ديد جامعه شناسي مطرح مي شود و نه فرهنگي. پيش از مشروطه مردم كشور رعاياي پادشاه بودند و شاه مالك مطلق بر سرنوشت و جان و مال ملت. در قانون اساسي مشروطه (هرچند به زير پا گذاشته شد) بحث از حقوق مردم يا ملت به ميان آمد و اينگونه بود كه مفهوم مليت از ديدگاه مدرن سياسي در ايران تعريف شد. پس اين ادعاي شما يك خلط مبحث است. چون احساس وابستگي به سرزمين يا قلمرو يا محيطي خاص همانطور كه خودتان هم اشاره كرده ايد در حيوانات عالي و انسان حسي غريزي است و اين غريزه در انسان سنتي و جامعه ي پيشامدرن هم حتما بوده و بعيد مي دانم محصول دوران مدرن باشد. مفهوم ملت هم اگرچه به صورت سياسي اش مفهومي مدرن است ( در برابر مفهوم دولت مدرن) اما از نظر فرهنگي و تاريخي در اين سرزمين و سرزمين هاي باستاني ديگر پيشينه اي دراز دارد. همانطور كه از ايرانيان باستان ، يونانيان باستان ، مصريان باستان و ... نام مي بريم با وابسته كردن آنها به يك سرزمين ( يا از ديدگاه مدرن ، كشور) به آنها هويت ملي مي بخشيم. ايل دوستي و قبيله پرستي هم در دوران هايي از تاريخ اين كشور رواج داشته كه ايل ها يا قبيله هايي كه بيشترشان هم قبايل مهاجم غيرايراني بودند بنا بر شرايطي بر سرنوشت اين سرزمين حاكم شدند. اگرچه در طول تاريخ همچون امروز بخشي از مردم ايران به صورت ايلي يا قبيله اي زندگي مي كردند اما بخش بزرگي از جامعه، يكجانشين و داراي تمدن يا فرهنگ شهرنشيني بودند كه براي نمونه مي توانم از همين اصفهان من و شما يا شيراز و ري و كرمان نام ببرم كه اكثريت مردمانشان را نمي توان جزو ايل يا قبيله اي به شمار آورد كه ايل دوست يا قبيله پرست باشند و علت حاكم شدن قبايل مهاجم هم همين بود كه اصولا مردمان شهرنشين و متمدن جنگجو نيستند و طبيعي است كه به آساني در برابر اقوام مهاجم و خونريز كه هر از گاهي از گوشه اي بر اين سرزمين تاخته اند شكست بخورند. بنا بر اين نمي توان مساله را اينگونه ساده كرد كه جامعه ي ايران جامعه اي بوده يكسره ايلي و قبيله اي عشيره اي ( مانند افغانستان و پاكستان امروز) و هر از چندگاهي يكي از قبايل قدرت را در دست مي گرفته و...
در جاي ديگر مدعي شده ايد كه :
" در حمله مغول و عرب و روسیه هم که اصولا ایرانیان مقاومت درخوری از خود نشان ندادند که بتوان مدعی شد که در برابر نیروی خارجی ایستادند و برای وطن جنگیدند.
شاید تنها نمونه‌ای که بتوان در این زمینه ذکر کرد نبرد چالدران باشد که قزلباش‌های شاه اسماعیل در برابر قشون عثمانی ایستادند که آن هم بیشتر نبردی مذهبی و قبیله‌ای بود تا نبردی ملی میهنی..."
متاسفم كه بدون مطالعه دقيق تاريخ اينچنين همه مسايل را ساده مي كنيد و درباره ي آنها حكم كلي صادر مي كنيد! پس تكليف مبارزات و قيام هاي پي در پي ايرانيان در برابر چيرگي عرب چه مي شود؟ ابومسلم خراساني ، بابك خرمدين ، مازيار ، حسن صباح و ... چه نقشي در تاريخ اين سرزمين داشتند؟ چرا در بسياري از شهرها مردم از اشغالگران عرب بيزار بودند و در هر موقعيت مناسبي آنها را مي كشتند و يا به هنگام اذان گفتن به آنها دشنام مي دادند؟چرا مردم استخر پارس چند بار به خاطر اينكه نماز را به عربي نمي خواندند و ترجمه ي پارسي اش را مي خواندند قتل عام شدند؟
نبرد چالدران را در حد يك نبرد مذهبي و قبيله اي پايين آورده ايد در حالي كه قريب به اتفاق پژوهشگران تاريخ رسميت يافتن مذهب تشيع در دوران شاه اسماعيل را اقدامي در جهت يكپارچه كردن كشور مي دانند و عاملي براي جلوگيري از چيره شدن خلافت عثماني كه ادعاي مالكيت بر سراسر سرزمين هاي اسلامي از جمله ايران را داشت. گرچه ايرانيان در نبرد چالدران شكست خوردند ترفند شاه اسماعيل كه از قضا خود شخصي مذهبي و معتقد هم نبود و از مذهب تشيع تنها به عنوان ابزاري سياسي استفاده كرد باعث شد تا سرزمين ايران يكپارچه و مستقل باقي بماند. اين نبرد را نمي توان نبردي قبيله اي ناميد چون شاه اسماعيل به عنوان پادشاه ايران به جنگ سپاه عثماني رفت و سپاه او هم بيشتر آذربايجاني و ترك زبان بودند و همزبان با عثماني ها و مدت زيادي هم از شيعه شدن شان نگذشته بود.
بيت " چو ايران نباشد تن من مباد بدين بوم و بر زنده يك تن مباد" فردوسي را مشكوك دانسته ايد.برفرض كه چنين ادعايي را بپذيريم. تكليف بيش از هفتصد بار ديگري كه در شاهنامه نام "ايران" آمده چه مي شود؟ بسياري از ما ممكن است شاهنامه را كمتر خوانده باشيم ولي ديوان حافظ را بيشتر ايراني ها به خاطر تفال هم كه شده مي خوانند. در جاي جاي اين كتاب نشانه هايي از علاقه ي حافظ به گذشته ي اين سرزمين مي بينيم به ويژه در ساقي نامه كه حس ميهن دوستي و افسوس بر گذشته ي ايران در آن بسيار آشكار است. در شعري از انوري درباره ي حمله تركان غز به خراسان مي خوانيم :
" خبرت هست كزين زيروزبر شوم غزان
نيست يكي پي ز خراسان كه نشد زير و زبر؟
خبرت هست كه از هرچه در او چيزي بود
در همه ايران امروز نمانده است اثر؟
بر بزرگان زمانه شده خردان سالار
بركريمان جهان گشته لئيمان مهتر..."
كه نمونه اي آشكار از نگراني براي سرنوشت وطني به نام ايران كه خراسان آن روز (شامل بخشي از افغانستان ، تاجيكستان و بخش هايي از چند كشور ديگر آسياي ميانه) هم جزيي از آن است.
و يا در اشعار سيف فرغاني (اهل فرغانه كه امروز بخشي از تاجيكستان است) مي بينيم كه او خود را ايراني مي داند نه تاجيك كه در آن روزگار وجود خارجي نداشته كه امروز تاجيك ها بخواهند ايران را بخشي از سرزمين شان بدانند.
. با لحن بي ادبانه ي "رهگذر زيتوني" مخالفم اما در اظهار نظرش جنبه هاي درستي هست كه بايد به آنها توجه كرد:
" جاي بسي تآسف است در قرني که تمامي نخبگان متمدن غرب تلاش ميکنن که احساسا ت ملي و گاهي وقتها قاره اي رو افزيش بدن , هويته ملي خودشنو تعريف و پاسداري کنند و از تمام ينها براي پيشرفت و تضمين دستا وردهاشون استفاده کنن در وطنه من ايران و از سوي به اصطلاح هموطن تحصيلکرده من مفهوم وطن به سخره و بازي گرفته ميشه و به اشتباه دفاع يا عدم دفاع از يک حکومت غير دمکرتيک به اونه سنجش وطن پرستي معرفي ميشه هموطنهاي عزيز دلم يک نگاهي به تمامي کشورهيه به اصطلاح پشرفته يا در حال توسعه بکنييد مثلا کانادا ياحتا چين چقدر صرف افزايش حس تعلق به وطنشون مي کنند .در همه جاي دنيا کشورهااز اقوام مختلف تشکيل شده. نرفتن و همکاري نکردن با يک رژيم ربطي به معني وطن ناپرستي نيست.”
بسياري از كشورهاي بدون پيشينه و تازه تاسيس دست به تاريخ سازي يا بهتر بگويم جعل و تحريف تاريخ ديگران به نام خود مي زنند و از اين در و آن در مدرك جور مي كنند كه نشان دهند وطنشان و مليتشان پيشينه ي تاريخي دارد. نمونه هاي بسياري از تركيه و عراق و تاجيكستان و تركمنستان و افغانستان و كشورهاي عربي در همين پيرامون خودمان هست كه تاريخ ما را به سود خود مصادره مي كنند و ما هم هيچ واكنشي در برابرشان نشان نمي دهيم و تازه مدعي مي شويم از نظر تاريخي وطن پرستي براي ما بي معنا بوده است و غيرمستقيم كمكشان هم مي كنيم!
اين باور كه وطن مفهومي جديد است و قبيله اي و ايلي دانستن كشوري با پيشينه ي شهر نشيني و تمدن، به نظر من برخاسته از ايده ي انترناسيوناليسم و جهان وطني ايدئولوژي هاي چپ است و ناخواسته آب ريختن به آسياب قوم گراياني است كه ايران آينده را به صورت اتحاد جماهير ايران سوسياليستي مي خواهند و يا مجموعه اي از جمهوري هاي كوچك كه يكي از آنها هم ايرانستان باشد و نه يك وطن يكپارچه با هويتي رنگارنگ. خواهش مي كنم در اين دام نيفتيد.

گوشزد عزیز! این مطلب را بخوان
http://shirva.blogspot.com/2007/03/blog-post.html

حتي اگر جنگ براي كساني باشد (كساني پيروز جنگ درآيند) كه همرا با خود دشمن فرض كنند.باز هم خواهم جنگيد.ار اين نظر را تنها بچه اي 16 ساله مي تواند بدهد كه برم براي كي بجنگم؟
در كل بايد بگم نوشته ي شما بسيار سطحي و بي پايه بود.ضمن اين كه نظر كلي مرا در وبلاگم ميتوانيد بخوانيد.

کورش عزیز
حداقل نشانی وبلاگت را می‌نوشتی

در وبلاگم به سوال شما پاسخ داده ام.

اگر جنگ شود چند احتمال وجود دارد...
1-من سازم را بر می دارم میرم صدا و سیما.
میگم آهنگهای انقلابی می سازم.مثل خیلی از بیسوادها که اون زمان اینکار رو کردند.و آقایانی که همه یک شکل هستند حسابی تحویلم می گیرند.همون آقایونی که یه روز به من در جواب اعتراضم گفتند:تو هم برو تریاک بفروش.ما بودجه فرهنگی نداریم.اتفاقا ده نمکی هم تا قبل از این که ادعای کار فرهنگی کنه برای من بیشتر قابل احترام بود.چون عقیده و عملش یکی بود.می گفت می زنم و میزد..
2-کاری نمی کنم
3-هر کاری از دستم بر می آد انجام میدم
4-همه موارد ذکر نشده صحیح است.
5-از ترس سکته می کنم و کار به آنجاها نمی کشد.
6-اگر زنده بمانم در اواخر جنگ به جبهه می روم در بین راه ماشین را پنچر می کنم تا به خط مقدم نرسم و فقط از سابقه جبهه استفاده کنم اما در حال رقصیدن روی مین تلف می شوم.
7-میرم لب مرز و تو اون بلبشو دلالی می کنم.7 - 8 تا هم عکس میاندازم و بعدا به عنوان سفیر صلح معرفی می شوم.
8-میرم تو اردوگاه آمریکایی ها و از گفتگوی تمدنها صحبت می کنم .نتیجه مشخصه.خنده و شلیک.
9.بابابزرگم می آد تو خوابم و میگه برو جبهه.تو راه وقتی از نزدیکی نطنز رد می شیم یکی از مهندسین وطنی با یه اشتباه و اتصالی همه ما رو منفجر می کنه و دیگه انرژی نمی مونه که براش بجنگیم.ملت هم هاج و واج میشن.یعدها وقتی پرسیده می شه که :مامان دایی برای چی مرد آبجی مون میگه:نمیئدونم بابا.شب زیاد خورده بود کابوس دید.بابابزرگمون هم تو اون دنیا میزنه زیر همه چی.10-تو راه بابام زنگ میزنه میگه تو بانک ملت ماشین برنده شدی.با عجله بر می گردم.
تو راه منقلب می شم و دوباره بر می گردم.وقتی می رسم اونجا می گن فرمانده تو بانک برنده شده برگشته مدارک شما هم نیست .با خفت بر می گردم.
11- جنگ نمیشه و همه مون همینجوری سر کار می مونیم.من هم میرم تریاک
می فروشم.

سلام
من هیچ وقت نمی شینم که ببینم به قول تو درخت تنومند و یا سیل کار خودش رو بکنه
من موافق این نظام نیستم ولی هیچ وقت نمی ذارم که بیگانه جماعت نیم متر بیاد تو این خاک
ذلتی بالاتر از این که اجنبی جماعت به ملت یک کشور امر و نهی کنه نیست.
ما خودمون نسبت به هر شخص دیگه نسبت به خواسته هامون اگاهتریم.
در ضمن شاید ایران اولویت های واجبتری نسبت به انرژی هسته ای داشته باشه ولی اون هم
رو هم باید خودمون در موردش تصمیم بگیریم نه امریکا

سلام گوشزد
با نظرت در پيوستهاي دوم و سوم موافقم ولي ميخواهم اين نكته را اضافه كنم كه حتي در جنگ هشت ساله هم به معناي رايج كلمه دفاع از ميهن به چشم نمي خورد واقعا جنگ پس از گذشت هشت سال چقدر كشته داد. يا آيا دفاع روسها از استالينگراد و حتي همين مبارزه مردم فلسطين قابل مقايسه با دفاع مردم خوزستان از ديارشان هست .مطلقا قصد ارزشگذاري ندارم ولي احتمالن با من هم عقيده اي كه اين دو از يك جنس نيست و اگر نخواهيم به افسانه هاي رايج تن دهيم نميتوان هر دو را به حساب يك چيز گذاشت بالاخره وقتي يك نفر توي گوش من ميزند من يك عكس العملي نشان ميدهم ولي قدرت اين عكس العمل بستگي به انگيزه هاي من دارد آيا اين دو انگيزه منتج به عكس العمل مشابهي شده كه آن دو را از يك جنس(ملي گرايي) بناميم.البته بحث ميزان مقاومت از نتيجه جنگ (پيروزي و شكست) جداست كه منظور من نيست.

سلام ...
تنها راه جلوگیری از جنگ این هست که قمحوری را مجبور کنیم دست از غنی سازی بردارد.
در ضمن من مطمئنم اگر فشار جهانی بیشتر شود نیازی به جنگ نیست و میشود بدون جنگ مسئله را حل کرد اما مثل اینکه سیاست خواهان جنگ هست.
اما خب اگر جنگ شد، من هرگز برای و بخاطر حفظ نظام دست به اسلحه نمیبرم.

Template Designed by Douglas Bowman - Updated to New Blogger by: Blogger Team
Modified for 3-Column Layout by Hoctro, a little change by PThemes