خرافه...سهل‌ترین فراگیری

موقعی که دانشجو بودم در یک طرح یک ماهه بهداشتی باید به روستایی می رفتیم و در آن ساکن می شدیم.

من با یک دانشجوی دیگر که یهودی بود در روستایی ساکن شدیم.

پس از بیست و چهار ساعت در حالی که من من می‌کرد با شرمساری و هزار بار عذر خواهی به من گفت:

اگه بهتون بر نمی‌خوره اجازه بدین که کار نظافت و پخت و پز با من باشه...آخه ما از نظر آیین مذهبی ظرف شستن شما رو قبول نداریم.

من، در حالیکه نیشم تا بناگوش باز شده بود و از این پیشنهاد سخاوتمندانه او (مخصوصا ظرف شستن در آن سرمای یخبندان) ذوق زده شده بودم گفتم:

ولی من تا دلت بخواهد ظرف شستن و نظافت شما را قبول دارم! همه‌اش را بشور!

حالا بعد از این همه سال پشیمانم که چرا در قبال این گذشت مذهبی!! پولی از او دریافت نکردم!

به نظر شما چه چیز سبب می‌شود که یک باور یا عقیده از 5600 سال یا 1400 سال قبل بتواند زندگی امروز ما را چنان کنترل کند که بر خودمان و دیگران سخت بگیریم و توان تخطی از آن را نداشته باشیم؟

چرا ایمان و باور مذهبی و حتی خرافات دینی که فقط با یک دقیقه تفکر بی‌پایه بودنش آشکار می‌شود چنان نافذ و جاری است و فراگیریش آسان است که توده‌های مردمی که گاه به چشم و عقل و گوش خود هم اطمینان نمی‌کنند به آسانی آنان را می‌پذیرند؟

چگونه است که برای طرح واکسیناسیون عمومی فلج اطفال که یک ماه تمام رادیو و تلویزیون و مطبوعات درباره نحوه و زمان انجام آن اطلاعیه می‌دهند دست آخر نیمی از مردم از آن بی‌اطلاعند ولی همه همین مردم بدون کمک هیچ رسانه‌ای در چند شب به روی پشت‌بام‌ها می‌روند تا عکس یک رهبر مذهبی را در ماه ببینند؟

چرا خرافه و حماقت بدین حد مسری است ولی منطق و روشن‌بینی را با هزار سختی می‌توان بطور محدود ترویج داد؟

لطفا بنویسید شاید به کمک هم پاسخی بر این پرسش بیابیم.

پی‌نوشت:

تا این بحث باز است خواهش می‌کنم به سوال زیر هم فکر کنید و در صورت صلاحدید به آن پاسخ دهید.

اگر به هر طریقی به این باور برسید که نه خدایی وجود دارد و نه معادی و نه نبوتی...همه زندگی همین دوره محدود احتمالا 80-70 ساله است و بعد از مرگ به قول خیام خاک کوزه‌گران خواهی شد...

مسلما زندگی پیش روی شما دستخوش تحولات عمیقی می‌شود.

دیگر هیچیک از دستورات مذهبی و مناسک آن را اجرا نخواهید کرد.

دیگر امیدی به کمک خدا در انجام امور خود نخواهید داشت.

دیگر خدا را ناظر بر کار خود نخواهید دانست...نه بیم دوزخ و نه شوق بهشت.

بعد از مرگ عزیزانتان باور خواهید کرد که او را برای همیشه از دست داده‌اید و ...

اما پرسش مشخص من این است:

اگر به این باور برسید در رفتار اجتماعی شما چه تاثیری خواهد گذاشت؟

آیا به فکر استیلای نامحدود بر محیط خود خواهید افتاد؟

لطفا حتی‌الامکان بدون آنکه به کالبدشکافی افکار من بپردازید!! به این سوالات فکر کنید...مهم است.

پی‌نوشت2:

به نظر من یک راه موثر برای دور ریختن خرافات، ارتداد موقت است.

به مدت یک ماه (به اندازه یک ماه رمضان) مرتد شوید و حتی اگر بسیار مسلمانید نگران نباشید چرا که می‌توانید این یک ماه را به عنوان فرصتی برای تفکر در نظر بگیرید که ثواب آن از عبادت صد سال بیشتر شمرده شده است.

در این یک ماه طوری رفتار کنید که فقط از عقل و احساس و غریزه خود کمک بگیرید.
تمام آنچه شریعت نهی کرده است را بی هیچ پروایی انجام دهید.
نترسید...بیش از نیمی از مردم روی زمین در حال حاضر بی‌دینند...بیش از 80٪ مردم نامسلمانند و بیش از 98٪ مردم روی زمین غیر شیعه‌اند.
با این یک ماه و با این یک نفر عرش خدا نمی‌لرزد ولی شاید در پایان این دوره ذهن شما اندکی تکان بخورد.

پس از این مدت شما می‌توانید خدا را، معاد را، مسلمانی را، تشیع را و مهدویت را انتخاب کنید و آن را انتخاب آگاهانه بنامید ولی قبل از طی این طریق خود را سالک این راه ندانید و نخوانید!


110 نظرات:

شما مجاز نیستی...یا بهتر بگویم قادر نیستی که عقاید و باورهای مذهبی را در هیچ تعریفی از حماقت و خرافه جا بدهی.
عقاید و باورهای مذهبی (از جمله اعتقاد به پاکی و نجسی) چیزی نیست که با مدرن شدن زندگی امروزین بی اعتبار شود.

تو برای دست شوئی رفتنت هم از بقیه پول می گیری؟ چقدر مادی و بیچاره هستی تو. واقعا شنیده بودم دکترا پول پرست و مادی هستن ولی تو ضرب در هزارشی انگار.

بنظر من خرافه در مذهب به سرشت انسان برمیگردد که خداجوست! آدم گاهی گم میشود در این دالان تودر تو. گاهی طعمه سودجویان میشود و گاهی باز میماند ! تعصب هم روی دیگر سکه است . تفکر اصرار و ابرام روی خرافه! مثلا بهمین بی نام خودمان بگو اگر در آب کر کسی شاشید آب بر اساس تفکر خرافی مذهبی تمیز است (پاک است)آیا میشود از آن نوشید؟ دکتر جان همان مسائل اجتماعی بهتر بود از مسائل دینی به سیاست میرسیم!!! که اصلا موضوعات دلپذیری نیستند.

salam azizam
cheh gol goftya rasti chera intori dyaeh
valy mitonam faghat ino begam keh on mogheh keh khrafeh shenashy engelisi keh axse folani dar mah ast ,aghaye brgynesky gege kharyat ra keshideh bod byron va beh aghaye Karter reys jomhor vaght neshan midado migoft ghorban dar sade kharyat ra bebin keh cheghadar balast.baleh dosste azyz shayad ham onha ham emroz mesle to pashimanannd keh chera on roz az melat poli daryaft nakardan baray in dydar khorafy mazhby,valo salhast keh manfatash ra mybarn.zendeh badIRANNNNNN

خیلی ناراحت نباش. آدم خل و چل همه جا هست. مگه بعضی مسلمون ها بقیه رو نجس نمی دونن؟
http://hajiwashington.com/blog/1385/07/20/%db%8c%da%a9-%d8%b3%d9%88%d8%a7%d9%84-2/

رسانه ها در این زمینه نقش مهمی را دارند مخصوصا رسانه های ایران که در هر زمینه ای که بتونن خرافات را بسط و گسترش میدن ! چه قدر خوب ادم به تمام جواب هاش در گوشزد میرسه !×

"traditions" have a function in society, they reduce "costs" of processing information. Imagine that we wanted to get "deep" in each instance of making a decision, can you imagine how much time you should have wasted on each decision? so, traditions are useful. The only problem is when the social norms and conditions change fast

See, everything has its own cost, so the price that society pays for traditions, is that they make changes slower, but I emphasize that they have also benefits

بی نام عزیز
اتفاقا ممکن است به زعم برخی مجاز نباشم ولی مطمئن باش که کاملا قادرم که در هر تعریفی که تو از حماقت ارائه دهی بسیاری از باورهای مذهبی را بگنجانم.
همین پاکی و نجسی را در نظر بگیر که یک پاک کننده مثل الکل در دین نجس محسوب شده است!
حالای عزیز
حق با توست...حالا می گویی چکار کنیم!؟
مامان کوچیل عزیز
اگرچه این مسایل به اندازه مسایل اجتماعی دلپذیر نیستند ولی ریشه ای تر و عمیق تر از آنهایند.
حاجی جان همه جا هستند ولی قابلیت فرهنگی ما برای "اشاعه خرافه" و پرورش آن چشمگیر است.
همتی عزیز
در ایران بجز مطبوعات سازمانهای رسمی متعددی هستند که بودجه های میلیاردی دارند و بطور سیستماتیزه به نشر و اشاعه خرافه می پردازند.
رضای عزیز
به باور من هزینه دراز مدت دامن زدن و بها دادن به "سنت" بسیار بیشتر از منافع کوتاه مدت آنهاست.

I think religious superstitions survive through centuries because of scare tactics architected by the religious fraternity.If you don't wash the dishes according to these guidelines , chances are that you'll end up in the deepest part of hell and burn into ashes or get chopped into pieces. Hmmmm , why risk it?. We all want to play it safe.Also, It's difficult to breakthrough what is considered the "norm" in your society and among your peers

گوشزدجان! سوال استفان هاوكينگ و جواب قابل تأملش را كه يادت هست ... شايد محو شدن اين حماقت فطري از سرشت انسان به هزاران سال تكامل نياز داشته باشد ... انگار اصلاح ژنهاي معيوب انسان راه حل بهتري است!

علی عزیز
اگرچه هراس از آتش جهنم می تواند تا حدودی توجیه کننده "خرافه پذیر بودن" جامعه ایرانی باشد ولی به نظرم کافی نیست.

متاسفانه سنت یک بیماری در یک چرخه است که نسل به نسل داره انتقال پیدا می کنه و از اونجایی که ما ایرانی ها قدرت ریسک در زندگی نداریم حاضر به خارج شدن از این چرخه نیستیم.
و متاسفانه اگر یک نفر بر خلاف این چرخ حرکت منه یا از این چرخه خارج بشه همان محیط سنتی او را ناک اوت می کنه

تعصب و تعطیلی فکر !

ترس از مرگ مهمترین دلیل بقای ادیان و باورهای عمومی اونهاست. وقتی من با اعتماد به نفس میام به توی آدمی میگم از مزگ نترس چون من اون طرفش رو میدونم چیه٬ یکی از بزرگترین خدمات زندگیتو بهت کردم. آیین و احکام و رفتار مذهبی٬ هم به شدت در آرامش روانی انسان موثره.

آتش جنهم و ترس از مرگ حداقل در بین مسلمین اساسی ترین اهرم ادامه به خرافات مذهبی است ولی در کنار این ترس، قوی ترین اهرم، کمبود اعتماد به نفس است. وقتی شما اعتماد به نفس نداشته باشی همیشه چشمت به دست کمک دیگران خواهد بود، مذهبی بودن یا بهتر است بگویم درجه مذهبی بودن هم رابطه معکوس دارد به کمبود اعتماد به نفس. به این معنی که هرچه اعتماد به نفس کمتر شود درجه مذهبی بودن افزایش می‌یابد. در نتیجه دین که یک پدیده قوی و معنوی است (اینجا منظورم از معنوی، مخفی بودن از دیده است) تکیه گاه خوبی است برای کسانی که اعتماد به نفسشان کم است و از همین طریق هم به یک اعتماد به نفس کاذب دست می‌یابند (نگاه کن به آنهایی که به خودشان بمب می بندند، این همه اعتماد به نفس از کجا سرچشمه می‌گیرد؟)
من این دو پدیده اعتماد به نفس و ترس از جهنم را روی یکی از دوستان کار کردم و نتیجه داد، به این معنی که سعی کردم اعتماد به نفس او را تقویت کنم و ترسش از مرگ و جهنم و این چرندیات کم کنم. او فرزند یک خانواده شدیدا مذهبی است و خودش هم شدیدا مذهبی بود که بعد از سالها کار روی او نتیجه داد امروز او لامذهب است. کسی که ما حق نداشتیم حتی سر میزی که او نشسته بود مشروبات الکلی بخوریم حالا خودش در میهمانی هایش خودش برایمان شراب می‌خرد.
البته دور بودنش از محیط مذهبی هم در کمک به این پروسس موثر بود، ولی کار مداوم روی این دو اهرم کار خودش را کرد.
یک نکته هم به آنهایی که معتقدند به باورهای دیگران نباید توهین کرد: دوستان این احترام باید دوطرفه باشد وقتی مذهبی ها ما را نجس می دانند چرا ما باید به عقاید عقب افتاده آنها احترام بگذاریم؟
در خاتمه: عده‌ای از دوستان انجمنی راه اندازی کرده‌اند که شاید بد نباشد توجه شما را به آن جلب کنم نگاهی بیندازید شاید از دست شما هم کمی بر بیاید: http://iranianhumanistassociation.blogspot.com

گوشزد عزيز مدتي است وبلاگت را مي خوانم و از مطالبت استفاده مي برم گاهي با برخي مخالف و با بعضي ديگر موافقم مدتي بود تصميم داشتم در وبلاگي خاطراتي از روزهاي طبابت بنويسم كه اين اتفاق برايم ديروز افتاد و لي با الهام از همان حرف خودت يعني فاش گويي در پرده نه فاش بودن ولي در پرده نويسي با اسم مستعار مي نويسم خوشحال مي شوم اين اتفاق باعث تبادل نظرات بيشتر بين ما شود

من اغلب به این فکر می کنم که راستی چرا این قدر در اسلام از ترس و خوف و آتش و شکنجه و و ...گفته می شود و در ادیان دیگر به این شدت نه
؟؟
این ایجاد رعب وحشت از فرهنگ و شیوه ی زندگی چادرنشینی و در منظقه ی خشک و کویری می آید و یا مردم ایران هم در 1400 سال با همین فرهنگ مانوس بوده اند ؟؟ لطفا کسانی که در این مورد مطالعه دارند نظرشان را بنویسند.
در هر حال آویزان شدن به خرافات و مذهب ریشه اش احساس عدم امنیت و ترس است. همان طور که به وضوح می بینیم که این مورد را بیشتر در کشورهای توسعه نیافته بیشتر مشاهده می کنیم تا کشورهایی که مردم رفاه بیشتری دارند و احساس امنیت بیشتری می کنند.
یک نکته : چند سال پیش که مادرم برای اولین بار به دیدن ما به اروپا آمده بود، بعد از چند روز به من گفت: ببین ایجا مردم خدا ندارند و همه چیز دارند و لی ما خدا داریم و هیچ چیز نداریم !!!
و من واقعا به این حرف مادرم تا مدتی فکر می کردم ...

سلام. یادم نمیاد کجا ولی یکبار خوندم که هیچکس حق نداره به خرافات آدمهای دیگه بخنده چون دین یه خرافه بزرگه. از درستی یا غلطی این حرف که بگذریم، بیشتر ما چه مسلمان و چه از ادیان دیگر با تعصبی خشک به مقلدین (نگفتم معتقدین) ادیان دیگر به چشمی خاص و اکثراً نه از سر احترام مینگریم. بارها برای شخص من اتفاق افتاده که به دلیل نام فرنگی ام (نه این نام مستعار پروشات) افراد مرا از دینم دیگر گماشته اند و حتی از غذا خوردن با من امتناع کرده اند. و من نیز تا نپرسیده اند نگفته ام که مسلمانم و سید. (نه اینکه سید بودن افتخاری باشد که اگر کسی اعتقادی هم دارد مسئولیتش بیشتر است)و در دلم خندیده ام به این آدمها که ارزش انسانی هر فرد را با چیزی میسنجند که قابل اندازه گیری نیست.
پی نوشت: خودم هم به خرافه اعتقاد دارم... به خرافه اینکه همه ما از اصل یکی هستیم و از یک مادر و پدر زاده شدیم....

سیدنی اسمیت گفته:
Never try to reason the prejudice out of a man. It was not reasoned into him, and cannot be reasoned out
فکر کردم جالبه که Share بشه.

به قول ناپلوئن تنها چيزي كه حد نداره خريت است

یه عده ای (از 5600 سال پیش یا 1400 سال پیش یا...) تصمیم می گیرن که قدرت رو به دست بگیرن. برای اینکار ابزار لازمه. احتیاج به حرف شنوی و همراهی توده هاست. برای رام کردن توده ها برتری لازمه. همه انواع برتری (مثلاً ثروت، زور و...) می تونه رو به افول باشه و یا اینکه به محض پیدا شدن نمونه برترتر(!) توده ها به اون سمت متمایل می شن. اما آدما نقطه ضعف بزرگی به اسم مرگ دارن. هم از این جهت که علاقمند به نمردن هستند و هم از این جهت که برگشت ناپذیره و ناشناخته.
حالا اون عده باهوش از همین اهرم استفاده می کنند. هر لذتی که می تونه وجود داشته باشه وعده چندین میلیون برابر (و جاودانه و همیشگیشو) بهت می دن (به شرط اطاعت از حرفایی که می زنن و البته به اسم یک منبع قدرت بینهایت به اسم خدا که همین بینهایت هر آدمی با قدرت محدود رو غلغلک می ده) و به این ترتیب جاه طلبی آدمارو تحریک می کنن.
از اون طرف ترس رو با وعده عذاب های وحشتناک و ابدی در وجود آدما بیدار می کنن (معلم و کتاب هایی که با بچه ها از سن هفت سالگی راجع به کفش های پر از سرب مذاب و آدمای از مو آویزون و... و... حرف می زنه).
حالا این تطمیع و تهدید، اونم با اتصال به یک منبع قدرت بینهایت و تازه برای مدت زمان بی نهایت و ابدی می تونه هر فکری رو فلج کنه. وقتی هم که تفکر فلج شد راحت ترین کار دنیا ترویج خرافه.
دقت کردین همشم می گن وقتی حکمت حکمی رو نمی دونین یا حتی به ظاهر این حکم ضرر داره باز باید اطاعت کنین چون بعداً معلوم می شه دلیلش؟! یعنی آقا جان بیجا می کنین فکر می کنین اصلاً!

یه عده ای (از 5600 سال پیش یا 1400 سال پیش یا...) تصمیم می گیرن که قدرت رو به دست بگیرن. برای اینکار ابزار لازمه. احتیاج به حرف شنوی و همراهی توده هاست. برای رام کردن توده ها برتری لازمه. همه انواع برتری (مثلاً ثروت، زور و...) می تونه رو به افول باشه و یا اینکه به محض پیدا شدن نمونه برترتر(!) توده ها به اون سمت متمایل می شن. اما آدما نقطه ضعف بزرگی به اسم مرگ دارن. هم از این جهت که علاقمند به نمردن هستند و هم از این جهت که برگشت ناپذیره و ناشناخته.
حالا اون عده باهوش از همین اهرم استفاده می کنند. هر لذتی که می تونه وجود داشته باشه وعده چندین میلیون برابر (و جاودانه و همیشگیشو) بهت می دن (به شرط اطاعت از حرفایی که می زنن و البته به اسم یک منبع قدرت بینهایت به اسم خدا که همین بینهایت هر آدمی با قدرت محدود رو غلغلک می ده) و به این ترتیب جاه طلبی آدمارو تحریک می کنن.
از اون طرف ترس رو با وعده عذاب های وحشتناک و ابدی در وجود آدما بیدار می کنن (معلم و کتاب هایی که با بچه ها از سن هفت سالگی راجع به کفش های پر از سرب مذاب و آدمای از مو آویزون و... و... حرف می زنه).
حالا این تطمیع و تهدید، اونم با اتصال به یک منبع قدرت بینهایت و تازه برای مدت زمان بی نهایت و ابدی می تونه هر فکری رو فلج کنه. وقتی هم که تفکر فلج شد راحت ترین کار دنیا ترویج خرافه.
دقت کردین همشم می گن وقتی حکمت حکمی رو نمی دونین یا حتی به ظاهر این حکم ضرر داره باز باید اطاعت کنین چون بعداً معلوم می شه دلیلش؟! یعنی آقا جان بیجا می کنین فکر می کنین اصلاً!

یه عده ای (از 5600 سال پیش یا 1400 سال پیش یا...) تصمیم می گیرن که قدرت رو به دست بگیرن. برای اینکار ابزار لازمه. احتیاج به حرف شنوی و همراهی توده هاست. برای رام کردن توده ها برتری لازمه. همه انواع برتری (مثلاً ثروت، زور و...) می تونه رو به افول باشه و یا اینکه به محض پیدا شدن نمونه برترتر(!) توده ها به اون سمت متمایل می شن. اما آدما نقطه ضعف بزرگی به اسم مرگ دارن. هم از این جهت که علاقمند به نمردن هستند و هم از این جهت که برگشت ناپذیره و ناشناخته.
حالا اون عده باهوش از همین اهرم استفاده می کنند. هر لذتی که می تونه وجود داشته باشه وعده چندین میلیون برابر (و جاودانه و همیشگیشو) بهت می دن (به شرط اطاعت از حرفایی که می زنن و البته به اسم یک منبع قدرت بینهایت به اسم خدا که همین بینهایت هر آدمی با قدرت محدود رو غلغلک می ده) و به این ترتیب جاه طلبی آدمارو تحریک می کنن.
از اون طرف ترس رو با وعده عذاب های وحشتناک و ابدی در وجود آدما بیدار می کنن (معلم و کتاب هایی که با بچه ها از سن هفت سالگی راجع به کفش های پر از سرب مذاب و آدمای از مو آویزون و... و... حرف می زنه).
حالا این تطمیع و تهدید، اونم با اتصال به یک منبع قدرت بینهایت و تازه برای مدت زمان بی نهایت و ابدی می تونه هر فکری رو فلج کنه. وقتی هم که تفکر فلج شد راحت ترین کار دنیا ترویج خرافه.
دقت کردین همشم می گن وقتی حکمت حکمی رو نمی دونین یا حتی به ظاهر این حکم ضرر داره باز باید اطاعت کنین چون بعداً معلوم می شه دلیلش؟! یعنی آقا جان بیجا می کنین فکر می کنین اصلاً!

نظرم چرا ثبت نمی شه؟

یه عده ای (از 5600 سال پیش یا 1400 سال پیش یا...) تصمیم می گیرن که قدرت رو به دست بگیرن. برای اینکار ابزار لازمه. احتیاج به حرف شنوی و همراهی توده هاست. برای رام کردن توده ها برتری لازمه. همه انواع برتری (مثلاً ثروت، زور و...) می تونه رو به افول باشه و یا اینکه به محض پیدا شدن نمونه برترتر(!) توده ها به اون سمت متمایل می شن. اما آدما نقطه ضعف بزرگی به اسم مرگ دارن. هم از این جهت که علاقمند به نمردن هستند و هم از این جهت که برگشت ناپذیره و ناشناخته.
حالا اون عده باهوش از همین اهرم استفاده می کنند. هر لذتی که می تونه وجود داشته باشه وعده چندین میلیون برابر (و جاودانه و همیشگیشو) بهت می دن (به شرط اطاعت از حرفایی که می زنن و البته به اسم یک منبع قدرت بینهایت به اسم خدا که همین بینهایت هر آدمی با قدرت محدود رو غلغلک می ده) و به این ترتیب جاه طلبی آدمارو تحریک می کنن.
از اون طرف ترس رو با وعده عذاب های وحشتناک و ابدی در وجود آدما بیدار می کنن (معلم و کتاب هایی که با بچه ها از سن هفت سالگی راجع به کفش های پر از سرب مذاب و آدمای از مو آویزون و... و... حرف می زنه).
حالا این تطمیع و تهدید، اونم با اتصال به یک منبع قدرت بینهایت و تازه برای مدت زمان بی نهایت و ابدی می تونه هر فکری رو فلج کنه. وقتی هم که تفکر فلج شد راحت ترین کار دنیا ترویج خرافه.
دقت کردین همشم می گن وقتی حکمت حکمی رو نمی دونین یا حتی به ظاهر این حکم ضرر داره باز باید اطاعت کنین چون بعداً معلوم می شه دلیلش؟! یعنی آقا جان بیجا می کنین فکر می کنین اصلاً!

شرمنده چند بار فرستاده شده، آخه هر دفعه می دیدم نیومده، تقصیر کامنت دونی شماست!

درد بزرگیه که مردم این دیار همیشه دورغ رو بیشتر دوست داشتن !

درد بزرگیه که مردم این دیار همیشه دروغ رو بیشتر دوست دارن !

اما مردم ما همون قدر که به دین اعتقاد دارن به رمل و استرلاب و فال قهوه و فال چایی و نخود هم اعتقاد دارن و به نظر من ادعای اعتقاد داشتن به خود اعتقادات میچربه واز طرفه دیگه خوب چیزی که اینقدر تکرار بشه طبیعیه که به سختی مجالی برای فکر کردن میگذاره وبشر نیز از سو÷ه های پشت پرده خوشش میاد

دل خوشکنکه یه مشت آدم بیکار از ترس ناشناخته ها...
دین و خرافه هر دو از یه جنسن

خيلي سوالهاي جالبي مطرح مي كنيد
به من هم سر بزنيد و نظراتتون رو بگيد
ممنون

سلام،

به نظر شما با زیر سوال بردن و تسخر عقاید دیگران مشکلی حل میشه؟؟؟

در ضمن به شما لینک دادم خوشحال میشم تبادل لینک داشته باشیم.

من فکر می کنم چون انسان ذاتا خدادوسته ناخودآگاه از هر چیزی که احساس کنه اون رو از خدا دور می کنه دوری می کنه و از اینکه از خدا دور بشه میترسه.
خرافاتها هم تا جایی که مربوط به این موضوع میشن موندگار بودن و مردم بهش توجه می کنن

البته الان که پست کردم کامنتم رو پشیمون شدم.چون کلی موردها نا خودآگاه اومد توی ذهنم که ربطی به این موضوع نداشت
ولی واقعن دلیلش چی می تونه باشه؟

به شما لینک دادم. اگه مایل بودی تبذل لینک داشته باشیم.

علت رواج خرافه ها (باورهاي غير عقلاني):

1-باورهاي مذهبي هر چه قويتر باشد خطر خرافه پذيري بيشتر است. زيرا مذهب مروج باورهاي ماوراي طبيعي, معجزه و توجيهات خارج از ابطه علت و معلولي است.
توصيه مذهب براي خشكسالي , خواندن نماز باران است.

2- بي سوادي . البته اگرچه دو عامل1,2به شدت يكديگر را تقوت ميكنند, هر يك به تنهايي نيز عامل قوي خرافه پذيري ميباشند. چه بسيار تحصيل كردگان مذهبي كه بسيار خرافه پذير و خرافه پرورند.(مثال: اعتقاد "دكتر" بني صدر به ساطع شدن اشعه نامرئي از موي زنان به چشم مردان نامحرم )

3- وقتي سازوكار و سيستم اداره جامعه بر اساس قوانين عقلي نباشد, و به علت بسته بودن سستم امكان تغيير يا
اعتراض به آن هم نباشد, آنقدر عقل به در بسته مي خورد كه خرافه رواج مي يابد . در اين حال چاره اعتياد پسران و ازدواج نكردن دختران اعتراض به فقر و بيكاري نيست بلكه توسل به ائمه و انداختن نامه در چاه جمكران است.

4-هنگامي كه ساختار قدرت براي بقا خرافات را رواج دهد
, خود را به خدا وصل كند تا مردم مخالفت با آن را به منزله ويران شدن ايمان خود بدانند, نقشه مسير امام زمان را انتشار دهد تا مردم بي عدالتي امروز را به اميد عدالتي كه در راه است ناديده بگيرند

در جامعه ما هر 4 عامل بالا با قوت تمام وجود دارد. چرا خرافي نباشيم؟

گوشزد جان
منم معتقدم که خرافه‌ پرستی خیلی بیشتر از قبل شده. اتفاقا می‌خواستم امشب من هم از خرافات بنویسم که باعث بیشترش هم این فیلم‌های لعنتی تلویزیونی... نمی‌دونم این‌روزها تو هم می‌شنوی که مردم همه‌ش از خوابی که دیشبش دیدن حرف می‌زنن؟ عین فیلم صاحب‌دلان.
می‌خوام بنویسم برعکس پیرزنا که می‌گن دوره‌ی آخر زمون شده. من فکر می‌کنم روزگار به قدیم(وقتی علم پیشرفتی نداشت) عقب‌گرد کرده و شده دوره‌ی اول زمون...
چیزهایی این‌روزها از دوستای مثلا لیسانس و فوق و دکترایم می‌شنوم که کله‌م سوت می‌کشه.

البته این شستشوی کلیمی‌ها فکر نمی‌کنم به خرافات ربطی داشته باشه.
کلیمی‌ها برعکس شایعه‌ای که بین مسلمونای متعصب هست و می‌گن کلیمی‌ها نجس یا کثیفن، خیلی خیلی تمیزن.
یعنی امکان نداره بعد از چایی خوردن فنجون رو آب بزنن و بذارن تو جاظرفی. اونا به کاردی هم که باهاش میوه پوست می‌کنن باید حتما با اسکاچ و مایع ظرفشویی حسابی بشورن تا میکروبی نمونه.
نمی‌دونم می‌دونی که کورش 2500 سال قبل با خودش کلی طبیب کلیمی آورد. چون بهداشت رو رعایت می‌کردن و هر جا اونا بودن بیماری کمتر می‌شد.
ما با چند پزشک کلیمی‌ها هم همسایه بودیم و هم رفت و آمد داشتیم. کلیمی‌ها از قدیم و ندیم روغن جاند نمی‌خوردن و براشون ممنوعه. یعنی تو اگه زمان رانشجوییت با روغن جامد غذا می‌پختی او نمی‌خورد. نه به خاطر خرافات. به خاطر بهداشت و عادت از بچگی‌. می‌بینی که بعداز چند هزار سال ثابت شده روغن جامد ضرر داره.
اونا گوشت رو باید از رگ و پی و چربی و غده کاملا پاک کنن. این رسم از هزاران سال توشون بوده و به بهداشت مربوطه و نه خرافات.
پدرم می‌گه (از قول دوستای کلیمیش) که اگر گوسفندی یا گوساله‌ای می کشنتند که غده‌ای در بدن داشت به قصابی‌های مسلمونا می‌فروختنش. برای همین قصابی‌های کلیمی مشتری خیلی داشت...چون به تمیزیش اطمینان داشتن. قیمتش هم خیلی گرون‌تر از گوشت مسلمونیه..
البته می‌گن گوسفند باید با یه ضربه چاقو کشته شه. و اگه عین ما مسلمونا هی خرخرش کنی گوشتش مسموم می‌شه. این یه عادت بهداشتیه و ربطی به خرافات نداره..

اما به قول دوستان آدما هر چی مذهبی‌تر باشن خرافاتی‌ترن. البته مذهبی که حکومت می‌خواد رواج بده.
خرافاتی تو هر دین و مذهبی هست و حکومت‌ها می‌خوان از طریق رواج اون‌ها مردمو بترسونن.
با سیاست کاری نداشته باشن و سرشون به دعا و جنبل و جادو و... سرگرم باشه.
همین فال قهوه و کف‌بینی و طالع بینی.. ملت تا به هم می‌رسن می‌پرسن متولد چه ماهی هستی تا بگویم کیستی اینا خرافاته... که اتفاقا این آخری‌ها تو غیر مذهبی‌ها هم شدیدا رواج پیدا کرده...
حالا این سنگ شناسی که سنگ فیروزه سنگ منه و الماس سنگ اونه و ماه قمردر عقربه و کامله و اینها نمی‌دونم تاچه حدس خرافات و سرکاریه:))

بدبختانه من هیچکدوم از اینا رو قبول ندارم.
یکی گفت اضطراب داری سنگ نمی‌دونم چی چی بنداز گردنت. یشم بود پشم بود؟ چون اعتقاد نداشتم ننداختم.
یا اسفند دود کردن از نظر من خرافاته. اولا سرش بحث می‌کردم . ولی حالا کنار اومدم و دیگه دخالتی نمی کنم. ولی خودم دود نمی‌کنم...

آنیتای عزیز
جواب خودم را تقریبا گرفتم.
مذهب بزرگترین مروج خرافات است و کسی که خرافه های بسیار بزرگ را باور می کند دلیلی ندارد که خرافات کوچکتر را قبول نکند.
زیتون جان
دوست من هم از شدت تمیزی کار را بر خود سخت کرده بود...
یک نکته بامزه تر هم این بود که من راجع به باورهای مذهبی او شوخی می کردم و وقتی عصبانی می شد و شروع می کرد راجع به باورهای مذهبی!! من تلافی کند خیلی ریلاکس با همه حرفهایش نه تنها موافقت می کردم بلکه خودم بدترش را هم می گفتم!!
بیچاره چه کشید از دست من در آن یک ماه.

most developed countries have a conservative party that defends traditions, if traditions inherehntly were BAD then I would expect countries that are more developed did not have any conservaative party

the real problem and danger is to simplify things and try to find ONE factor that explains all of our problems and obstacles to development

unfortunately, there is no such thing and the only key to development is to have a more educated and wealthies society such that many modern concepts become TRADITIONS

for example, a very important indicator of deveopment, to me, is how much a society is specialized and if people believe in accepting professional suggestions and recommendations
compare this with our country that everyone finds himself or herself qualified to discuss anything from politics, to economics, to medical science, to social sciencecs, and so on

again, simplification is very dangeous,

رضای عزیز
من هم موافقم که عقب ماندگی فرهنگی ما مولتی فاکتوریال است و همچنین موافقم که کار را باید به کارشناس آن سپرد.
با اینحال بحث کردن راجع به موضوعات متعدد و متنوع و حتی اظهار نظر در باره آنها اگر با ادعای "کارشناس بودن" و اصرار بر "ارایه راه حل" همراه نباشد ضرری ندارد و قابل پیشگیری هم نیست.
همه ما در مهمانی ها راجع به سیاست و اقتصاد و فرهنگ حرف می‌زنیم و نظر می‌دهیم و چه بسا که در چنین محیطهایی بر نادرستی برخی نظریاتمان آگاه می‌گردیم.
مشکل آنجا رخ می‌دهد که نظر جمعیت راهپیمایان روز قدس در مورد انرژی هسته‌ای حکم نظر کارشناسی را پیدا می‌کند و لازم‌الاجرا می‌گردد.

درآمد 37 ميلياردی امام زاده ها
*در يک سال گذشته کمتر از نصف امامزاده های ايران حدود 37 ميليارد تومان درآمد داشته اند.

روشنگری: اين واقعيت که دستگاه روحانيت تاريخا بر اخاذی و تلکه از عموم طبقات اجتماعی تکيه داشته از خبر زير به صراحت روشن می شود. البته روحانيت حکومتی پس از افتادن بر سفره پر برکت نفت و چپاول دارايی های ملی, منابع تامين مالی خود را به طرز همه جانبه ای گسترش داده است؛ به طوری که درآمد بقاع و اماکن متبرکه حالا بايد احتمالا برای دانه درشت های آنها چنگی به دل نزند. با اين حال چنانچه از خبر زير برمی آيد در يک سال گذشته کمتر از نصف امامزاده های ايران حدود 37 ميليارد دلار درآمد داشته اند. با توجه به اين که نصراله چمران, معاون بقاع و اماكن متبركه گفته است دولت سهمی در زمينه تامين اين درآمد نداشته است, يک پرسش باقی می ماند: اين پول کجا و چگونه مصرف می شود و به چه کسانی اختصاص می يابد؟

مشروح خبر به نقل از خبرگزاری ايلنا:

سال گذشته؛ بقاع و اماكن متبركه بيش از 37 ميليارد تومان درآمد داشته است
52 درصد درآمد امامزاده ها، صرف فعاليت عمرانى در امامزاده مى شود


معاون بقاع و اماكن متبركه سازمان اوقاف و امور خيريه, گفت: بقاع و اماكن متبركه سراسر كشور سال گذشته بيش از 37 ميليارد تومان درآمد داشته است.
نصراله چمران, معاون بقاع و اماكن متبركه سازمان اوقاف و امور خيريه, در گفت و گو با خبرنگار ايلنا, افزود: درآمد بقاع و اماكن متبركه در سال 84 نسبت به سال 83 كه درآمد بقاع و اماكن متبركه 27 ميليارد تومان بوده، رشد بسيار خوبى داشته است.
وى اعلام كرد: نزديك 8 هزار بقاع و اماكن متبركه در سراسر كشور وجود دارد كه مبلغ مذكور تنها درآمد 3 هزار از بقاع و اماكن متبركه موجود در سراسر كشور است.
چمران، دليل اين امر را قرار داشتن اماكن متبركه در شرايط جغرافياى خاص اعلام كرد و گفت: هر بقاع و اماكن متبركه با توجه به محيط و شرايطى كه قرار دارد، داراى درآمد است. ممكن است بقاع و اماكن متبركه در جايى پرجمعيت و با امكانات لازم باشد و بقاعى در جايى دور افتاده و دور امكانات كه اين موارد، در كمى و زيادى درآمد موقوفات موثر است.
وى اعلام كرد: 52 درصد از درآمد موقوفات صرف فعاليت‌‏هاى عمرانى امامزاده‌‏ها شامل تعمير, توسعه و تجهيز آنان مي‌‏شود.
معاون بقاع و اماكن متبركه سازمان اوقاف و امور خيريه, با اشاره به طرح جامع بقاع و اماكن متبركه گفت: اكثر امامزاده‌‏ها طرح جامع دارند ولى در 20 تا 30 درصد از امامزاده‌‏ها به علت كارآيى و كوچكى آن، طرح جامع پياده نمي‌‏شود.
وى از مردم درخواست كرد كه به مسائل معنوى, اخلاق توجه كرده و شئونات اسلامى را در بقاع و اماكن متبركه رعايت كنند.
چمران، 37 ميليارد تومان درآمد اماكن متبركه را مشاركت مردمى با بقاع متبركه اعلام كرد و گفت: دولت سهمى در اين زمينه نداشته و اين پول، حاصل مشاركت مردم با بقاع و اماكن متبركه بوده است.

تا زمانی که مردمی چنين نادان و خرافه پرست داريم، که هی ذکات می دهند و نذر می کنند و به زيارت می روند و خاک بر سر می کنند، هر روزمان بدتر از ديروزمان خواهد بود. وظيفهء روشنفکر پيشرو مبارزه با خرافه گزايی است،

دکتر جان. به نظر من انسان همیشه له دنبال آرامش بوده. حالا فطرت هدا خویش یا ابراهیم وار و عقلانی هدایش را میابد. یا دلی و احساسی ( بسته به آیت و نشانه ای). یا شاید هم خدایش را مثل اسلام ما ارث ببرد!!
اگز در چیزی تفکر نلاشد و فقط اطاعت محض لاشد. کم کم ساکن و مرداب و غیر پویا میشود.و تک بعدی نگاه کردن یا همان بکن نکن های مذهبی ناشی از ان است.
حالا این وسط یکی که اهل تفکر باشد. دو نوع فکر را میتواند رواج دهد. با سعی در بهبود و حذف این تفکرات بکند و یا با مردرندی برای سود خودش چیزهایی به ان بیفراید. و هی بال و پرش را زیاد کند.
که معمولا ما در پذیرش راحت تریم تا در حذف

دکتر جان من مدتهاست دارم به سوالاتی که کردی فکر میکنم. خب شک سرآغاز همه یقین هاست. برای من پذیرش خدا اعتقاد به خرافه ی بزرگ نیست. قلبم به این اعتقاد رسیده که وجود دارد ! با بقیه امور اما مشکل دارم... درمورد سوالت من فکر نمیکنم که در زندگی معنوی تغییر خاصی بوجود اومده باشه یا بوجود بیاد. شریفترین آدمی که در زندگیم دیدم آدمی بود که حتی به خدا اعتقادنداشت و من از عمق قلبم دوستش داشتم و بهش احترام میذاشتم و میذارم. این آدم برای من سمبل انسانیته.

میخوام بگم که اگه دین هم وجود نداشته باشه خط کش بدیها وخوبیها برای من در وجود خودم ثابته و بهشون پایبنمدم.

در یک کلام بگم که من به وجود خدا اعتقاد دارم و خیلی هم اعتقاد دارم ولی به دین اعتقاد ندارم. نه مسلمونم نه مسیحی نه کلیمی و هرچی که به نظر خودم منطقی و عقلانی باشه انجام می دم. مثلا کمک کردن به یه فقیر اگه در توانم باشه حتمن انجام می دم نه به خاطر اینکه توی فلان مذهب دستور داده شده. بلکه من خودم قویا اعتقاد دارم که این کار ها باید انجام شه. نمی تونم بگم که خدا ناظر اعمالات منه ولی وجدانم ناظر اعمالاتمه. بهشت و جهنم هم به نظر من نسبی هست و والا خودم با چشم خودم دیدم که خیلی ها بد جور تاوان کارهای خودشون رو توی همین دنیا پس می دن تا برسه به اون دنیا. خرافات رو هم اصلا و ابدا اعتقاد ندارم ولی مثلا چشم زدن و خاصیت اسفند دود کردن از نظر علمی واقعا ثابت شده و اونهم رو با دلیل قبول کرده ام که وجود دارن. خواب دیدن ای آره چونکه مامانم هرچی خواب می بینه تعبیر می شه ولی خواب های خودم نه.

bebakhshid, ba tavajoh be commente ghabl... mitoonin brgin khasiat esfand dood kardan o cheshm zadan chetori az tarighe "elmi" sabet shode?? khorafe parasti baraye ine ke kare adamo rahat kone. Har kasi momkene yek seri etefaghat o havades ro ke az tojihe oon natavane, bekhad be ye vajhi tojih kone (khiale khodesham rahat kone) baraye hamin yek edde(bazan khodemoon ham) vaghti dar kari shekast mikhoran migan are hatman folani cheshm zade... ya ge be chizi ke mikhan naresan migan hatman "ghesmat" naboode... poshte sare tamame nakamiha va shekastha yek reshte ellat hast ke kamelan mitoone oono tojih kone faghat adam bayad aghlesho dashte bashe! va donbale yek ellat az sar baz koni ke be kamtarin fa'aliate maghzi ehtiaj dashte bashe, nabashe.

khorafe parasti ta moghei hast ke yek eddeyi ham manafeshoon dar in bavarhaye mardom bashe va ham ghodratesho dashte bashan ke betoonan oono too jame'e piade konan, ya hade aghal az napadid shodanesh jelogiri konan.

as for religious beliefs, you jumped to conclusion

"morals" are separate from "religion", so I do not believe in any religion, but think that morals are very useful for society, and try to follow them even if they are inconsistent with my immediate interests and benefits

in fact, morals (AKHLAGHIYAT) are more of the type of traditions or more precisely what we learn when we grow up, and not beliefs and what we "believe" or think we believe

sorry for writing very confusing, but i find the discussion interesting

سلام مجدد.
راجع به این سوال آخری... بستگی داره که چطور به قضیه نگاه کنیم. نظر شخصی من اینه که یه خوبی و بدی مطلق وجود داره و یکسری قواعد اجتماعی که خوب و بدش رو آدمها تعیین میکنن.
رفتارهای اجتماعی هم یا ناشی از اون خوب و بد مطلق هستن یا عرف اجتماعی. من گمون نمیکنم که "کشتن بی دلیل آدمها" کار "درستی" باشه چه به خدا و دین اعتقاد داشته باشم و چه نه. (چون کشتن بدی مطلقه) ولی ممکنه اگه به خدا اعتقاد نداشته باشم دیگه احساس نکنم که باید عرف جامعه رو رعایت کنم در مورد حجاب مثلاً. اما در حالت کلی گمون نمیکنم زیاد رو رفتارم با آدمها تاثیر بزاره.

در مورد سوال اولت فکر کنمچون فکر کردن حتی مقدار کمش برای بیشتر مردم سخت ه اما قبول چیزی که شاید باور شده راحتتره. بعضی ها هم از تغییر ساختار فکریشون می ترسند.
در مورد سوال پی نوشت هم بگم من یکی اگه به این باور برسم که هدفی در کار نبوده و همه سرکاریم همون کاری رو میکنم که الان میکنم. چون تا اینجای کار که برای خودم و رسیدن به آرزوهام زندگی کردم اگر هم قید و بندی دارم از سر ترس یاایمان به خدا نیست یه جاهایی برای دل آدمهایی که دوستشون دارم رعایت میکنم که خب عوض شدنش به عوض شدن احساس من برمیگرده.

در مورد سوال پی نوشت به نظرم اتفاقاً رفتارهای خوب آدما وقتی ارزش بیشتری پیدا می کنه که از قید و بند مذهب رها بشن و هرکاری رو فقط به خاطر درستی یا غلطی خود اون کار انجام بدن یا ندن.
در مورد خودم نه می تونم بگم خدا هست، نه نیست، کاری هم با این موضوع ندارم دیگه. اما ادیان رو نمی تونم قبول کنم. پس زندگیم همینی می مونه که الان هست! هرکسی توی ذهنش تعریف هایی از رفتار غلط و رفتار درست داره که البته لزوماً در طول زندگیش ثابت نیست (یعنی حتی می تونم بگم لزوماً متغیره!) و حتی اگر به هیچ دین یا خدایی اعتقاد نداشته باشه سعی می کنه اونارو اجرا کنه. حالا می خوایم اسمشو بذاریم وجدان یا هر چیز دیگه، اما فکر کنم بیشتر آموزش هاییه که آدم از ابتدای تولدش از خانواده، اجتماع و محیط اطراف گرفته. که منشا اونها هم یه سری قرارداد اجتماعییه که زندگی گروهی آدما راحت تر بشه. مثلاً همه جا قتل کار وحشتناکی محسوب می شه و منشاش هم قراردادهای اجتماعی هستش که زندگی گروهی آدما رو ممکن تر می کنه و قدمتش هم شاید به قدمت خود انسان برگرده.

سلام آقاي گوشزد. من وبلاگتون رو خونده بودم ولي تا حالا نظر نذاشتم. اين موضوع رو چون تقريباً واسه خودم حل كرده بودم گفتم كه يه نظري هم داده باشيم.
اگر آدم واسه هر باوري كه داره اول به عقلش رجوع كنه ديگه از اين مشكلات پيش نمياد. بله براي عرب وحشي 1400 سال پيش كه حتي حموم نمي رفت بايد وضو گذاشته بشه. هر روز 5 دفعه جمعشون كرد و بهشون يادآوري كرد كه بايد آدماي خوبي باشند. من به شخصه اعتقاداتم رو با دنياي امروز تطبيق مي دم. اگه هميشه به چرايي باور ها فكر كنيم دچار خرافه نمي شيم!!در واقع خرافه از جايي شروع مي شه كه ما مي خواهيم نادانسته هامون به يه طريقي توجيه پيدا كنن!! فكر بايد كرد به درستي چيزهايي كه بهشون اعتقاد داريم. اگه اول هر باورم يه "چرا" بذارم و دليلش رو پيدا كنم دچار خرافه نمي شم.

من به یک نیروی ماورایی اعتقاد دارم میخواهید اسمش رو خدا یا هر چیز دیگر بگذارید
و از انجا که هرچیزماورایی در تعریف خرافه جای می گیرد پس همه عزیزانی که ادعا دارند وجدان و .. رو قبول دارن ولی خدا رو نه, حرفشون منطقی نیست. موضوع دیگر اینکه من هرگز بدون مطالعه, اصل یک دین رو به حساب رفتار پیروانش نمی گذارم اگر در حال حاضر اسلام تحت الشعاع رفتار نادرست مسلمان ها قرار گرفته باید اساس دین رو زیر سوال برد؟سوال دیگه اینکه اروپای بی دین همه پیشرفتش مدیون بی دینی است یا مدیون رفتار هاییه که یک هزارمش در مسلمان ها نیست گر چه در دینشون هست ؟
مشکل اصلی مسلمانها اینه که به نماز روزه و پاک نجسی و کارهای خرافی اسان! چسبیدن ولی به اخلاقیات که میرسه توجیه پیدا میکنن

یه مثال بزنم و بعد برم
ایا دزدی در اسلام حرام نیست چرا همه ذزدهای فرانسه مسلمانند؟ چرامفاسد اقتصادی در کشورهای مسلمان رایج تره ؟ اینو به حساب چی میگذارید ؟
بی دینی اروپایی ها؟
من شخصا اعتقاد دارم در کشور ما همه یا معتقد مطلقند یا بی دین مطلق ادم متوسط کم دیدم این به نظر شما ایده اله ؟

من تقریبا همه پست های شمارا می خوانم اینطور که فهمیدم خیلی جوان وبی تجربه نیستید وبین 40 تا 50 سال سن دارید ولی نمیدانم چرا همش اصرار دارید بی دینی را

ترویج کنید شما جوری در مورد مسائل دینی حرف میزنید انگار عناد دارید وبا کسی لجبازی میکنید شاید به این خاطره که 20 سال پیش گزینش رد شدیدشما اگه دوست داری

نماز نخونی نخون خب به بقیه چه کار داری؟ آیا به این حرف هایی که میزنی کاملا اعتقاد داری ومطمئنی که بعدا هیچ خبری نیست ؟یعنی 1 درصد هم احتمال نمیدی بعد از

مرگ یکی خرتو بچسبه وازت باز خواست کنه؟ راستش منم خیلی دوست دارم هیچ خبری نباشه وآزادانه هر کاری که دوست دارم انجام بدم ولی میگم اگه یه خورده هم

احتمال بدیم چیزایی که میگن راست باشه پس می ارزه که آدم یه کم خودشو کنترل کنه. از همه این ها گذشته اینم بگم که مدل سئوال طرح کردنت وشیطنتت منو یاد بی بی

سی میندازه

D: ، معذرت ميخوام....ولي كامنت ستاره خانم شاهكار بود!

ستاره ! حیف اسم ستاره برای شما !! حیف از اسم حتی کلثوم، فضه، و یا زینب حتی !
چقدر حقیرانه و تنگ نظرانه حرف زدی ...
آره می دونم تند رفتم اما داشتم می ترکیدم دیگه...

سلام ...انسان میخواهد کامل باشد اما نمیخواهد با تفکر کار خود سخت کند. اما خیال میکند باید سختی (از لحاظ فیزیکی) سختی بکشد تا به سعادت برسد. بنایرین راحت توضیح میدهد و سخت عمل میکند. در ضمن یک دنده هم هستیم و نمیخواهیم قبول کنیم اشتباه یا خیال هست بلکه آنرا حق مطلق میدانیم (مشاهد نظر شماره یک ... او حتما میداند که پاک و نجس در اصل چیست و چگونه تمیز ضد عفونی باید کرد، اما ...

هر دینی، هر طایفه ای روشی و آدابی داره. این نه ارزشه نه ضد ارزش. من کلیمی کثیف دیدم، کلیمی تمیز هم دیدم، همون جور که مسلمون و ارمنیش رو.
در اینکه در جامعه فعلی ایران خرافه تبلیغ می شود هم حرفی نیست. اما همه ی خرافات هم به دین بر نمی گردد.
درباره ی سوال دوم، من همیشه این برام سوال بوده که کسانی که به خدااعتقاد ندارن وقتی درگیر مشکلات کم نمیارن؟ به نظرم هیج ربطی هم به اعتماد به نفس نداره، اصلا کارکردهاشون متفاوته!

مثال حرفام امثال ستاره که کار خوب رو فقط به خاطر ترس انجام می دن و به قول خودشون اگر اون دنیای و ترسی نباشه دوست دارن انجام بدن:
"راستش منم خیلی دوست دارم هیچ خبری نباشه وآزادانه هر کاری که دوست دارم انجام بدم"
باور کن دکتر جان اینجور آدما از ما بی دین ها خیلی بدترن. اگر اون دین بهشون دستور بده هر سبعیتی (مثلاً سنگسار) رو می تونن انجام بدن. در واقع دین (بخوانید جاه طلبان) داره اونارو آلت دست تربیت می کنه. اینان که خطرناکن. نه بی دین های بدبخت!

اصلاح می شود:
اگر اون دنیا و ترسی نباشه دوست دارن هر کاری انجام بدن!

تیتر مطلبت خیلی جالب است
خرافه هم راحت فرا گرفته می شود(یاد گرفته می شود) و هم راحت فراگیر (همه گیر) می شود.
جان من راست بگو همینطور دیمی انتخابش کرده بودی یا با فکر و قصد؟

دقیقا یادم نیست(البته خیلی هم مهم نیست)اما فکر کنم کامو هست که میگه اگر خدا نباشه همه چیز مجازه. فکر میکنم منم در صورت باور عمیق به عدم وجود خدا و به تبع آن ایمان(حتی احتمال) به عدم وجود سیستم جزا یا پاداش عادلانه خودم رو مجاز به هر کاری بدونم.

برخلاف نظر خیلی از عزیزان من حتی اگه فکر کنم دنیا پس از مرگ ما تموم میشه و هیچ نکیر منکری هم باز خواستم نمی کنن بازم الان اعمالم بر اساس اونچه که قلب ، عقل و وجدانم میگن عمل می کنم و دست به هر کاری نمی زنم.نیازی هم به بهشت پر جوی شیر و عسل و جهنم سوزان و سرب گداخته ندارم تا درست عمل کنم.
ضمنا آقای گوشزد عزیز این جملات آخریتون خیلی جالب بود "کالبد شکافی شما" واقعا هم خیلی ها نظرشونو در مورد شما مطرح می کنن نه موضوعی که مطرح کردید.

یادم رفت بگم الان هم من به این چیزها (بهشت و جهنم و اون دنیا ) اعتقادی ندارم ولی خودم رو مجاز به هر کاری نمی دونم و حق کسی رو نمی خوام زیر پا بذارم

گوشی جان. یه وقت دیدی تعارف اومد نیومد داشت ها:))

در مورد پی‌نوشت2
پیشنهاد خیلی جالب و جسورانه‌ایه:) نشون دادی اگه آیت‌الله می‌شدی مردم فتواهاتو به گوش جان می‌شنیدن...

تجربه نشون داده مردم با دین های انتخابی، نه اینکه به خاطر دنیا اومدن تو یه خانواده مذهب اون خانواده رو بگیری، معمولا آدم‌های بهتری هستن.
چون مطالعه کردن و تحقیق کردن و بعد انتخاب کردن.
اما اگر دین رو به خاطر مادرپدر قبول کردن معمولا می‌خواست از مذهب کلاهی بسازن و سر دیگران بذارن... نه همه... امااغلب اینطوری هستن.

می‌خواست= می‌خوان

salam,vaght bekheir
modati mishe ke ba weblogetoon ashna shodam,nahve eraeye matalebe eshare shode baes shode ke dar moredeshoon amigh fekr beshe...az babate in forsat azatoon mamnoonam.vali ye soal daram...jame inja fekr konam aksariatesho roshanfekrhaei mesle khodetoon tashkil midan,yani ma inja ba khas saro kar darim na aame jame'e!hal inke bishtare moshkelat ba avame jame hast...chetor mishe dar inja natijaro omoomiat dad?(in noktaro dar morede tamame chizaei ke khoondam neveshtam na ye matlabe khas)

ستاره خانوم!اتفاقا اگه اون ور چیزی نباشه،زندگی اصلا نمی ارزه.زندگی واقعی کردن ،خیلی سخته.این که مسوول کار خودت باشی و هی بد بیاری ها رو گردن خدا نندازی ،کار سختیه و کار اونیه که واقعا به زندکی و ارزشش اعتقاد داره .

راستی دکتر جون،اتوبیو گرافی تموم شد؟ کلا سه قسمت داشت؟

فرهاد جان
دمت گرم بابا...یعنی فکر می کنی من حرف دیمی هم می زنم!؟
زیتون جان
من "بگیرش" رو در نظر داشتم
سوتک عزیز
متاسفانه راهی به ذهنم نمی رسه
مادر عروس گرامی
چهار قسمت بود و تمام شد البته سانسور زیاد داشت به علل امنیتی!

من فقط می خواستم بگم ستاره خانم ستاره کامنت گذاران این پست هستند به نظر من. ما که اینجا نمیتونیم اسفند دود کنیم - این دیتکتور های لا مذهب! نمیگذارند - شما در ایران برایشان کمی دود بفرمایید لطفاً!!

این عقیده ای که ستاره خانم بیان کرده اند رایج ترین استدلالی است که روحانیون برای مجاب کردن منتقدین به کار می برند.مولوی در شعری در مثنوی همین استدلال را می کند آنجا که می گوید وقتی می خواهی به سفر بروی یکی می گوید که در این راه تا 7 روز آب نمی بینی و دیگری می گوید که در این راه همه مسیر چشمه های پر آب دیده می شود...توصیه می کند که آب بردارید(حزم آن باشد که برگیری تو آب) و ادامه می دهد
گر بود در راه آب این را بریز
ور نباشد وای بر مرد ستیز
همین روحانیون راجع به نماز هم می گویند یک نوع ورزش است!
اینگونه استلال کردن البته به کار اقناع جدلی نمی آید ولی شاید به کار اقناع روحی بیاید.

به نظر شما همین خرافات آیا اجازه می ده کسی از این افراد به خودش این اجازه رو بده که یک ماه فکر کنه و برای یک ماه از این خرافات دست بکشه؟

بعضی ها میگن:
چه عیبی داره یکی به فال قهوه اعتقاد داشته باشه و یا به چشم زدن یا از زیر قرآن رد شدن یا ...اینا یک جور تسلاست برای اونها...بهشون آرامش میده.
به باور من, اعتقاد به خرافه سبب تغییر تدریجی نحوه تفکر (که ذاتا منطقی و واقعگرایانه است) بهشیوه ای است که دیگر تفکر (اندیشیدن، استدلال کردن و استنتاج کردن) نیست.
وقتی که می بینی یک زندگی خوشبخت متلاشی می شود و آن را نتیجه "چشم زدن" می پنداری و با دوستانت مطرح می کنی و آنها هم هر کدام مثالی از این دست برایت می زنند برای خرافه خود یک جامعه آماری تهیه کرده ای که این خرافه را تایید می کند.
این روند به ظاهر علمی سبب می شود که بنیان تفکر منطقی در شما از بین برود...به همین سادگی!

این استدلال مثل استدلال اوناییه که می گن انرژی درمانی، فال قهوه و اینجور چیزا ضرری نداره که حداقل حتی اگر فایده هم نداشته باشه. ولی آخه روحی که تسخیر و آلت دست شد ضرری نداره واقعاً؟! مگه دین فقط نمازه؟! پس این همه دستورای رنگارنگ کشت و کشتار (غیر از محدودیت های احمقانه) چیه پس؟! همشم آخر می بینی فدا شدن برای قدرت گرفتن یه عده (حالا اسمش آخوند باشه یا هرچی) هستش و بقیه حرفا همه کشک! حرصم در میاد دکتر جان!

مینا جان
ارتداد کامل در دوره محدود به معنی قطع رشته ارتباط با همه چیزهایی است که ما را به ماوراءالطبیعه مرتبط می کنه.
اگر کسی در عمل بتواند چنین تجربه ای داشته باشد پس از پایان این دوره شاید به یک دین حداقلی برگردد ولی به سطح قابل قبولی از واقع بینی می رسد.
امروز صبح دیدم که آقای خامنه ای در نماز عید فطر درست برعکس این توصیه را به نمازگزاران کرده اند که اینطور نباشد که حالا که ماه رمضان تمام شده است ارتباطتان با دین ومعنویت ضعیف شود بلکه آن را همینطور نگه دارید و قویتر کنید.

دکتر جان موضوع خطرناک تر از اینه که فقط به اعتقاد به چشم زدن خلاصه بشه. آدم درگیر خرافه خیلی راحت آلت دست می شه. می کشوننش تو خیابون که داد بزنه "انرژی هسته ای حق مسلم ماست". می کشنونش تو خیابون که داد بزنه "جنگ،مرگ و...". می فرستنش تو خیابون که با کارایی مثل تیغ کشیدن رو لب روژ زده دخترها و کتک زدن پسرها احتناق ایجاد کنه. می فرستنش که جنبش استشهادی تشکیل بده. می فرستنش تو خوابگاه که دانشجو کتک بزنه و احتناق ایجاد کنه. می فرستنش که میتینگ بهم بزنه و شخصیت های اندیشمندو کتک بزنه. می فرستنش که...
هرچی بیشتر فکر می کنم بیشتر عصبانی می شم!

حالا که حرف به اینجا رسید یادم افتاد به گروهی که در ایران ادعا می کردند که برای متقاضیان ویزای آمریکا در سفارتخانه پارتی بازی می کنند و ویزا می گیرند و فقط در صورتی که ویزای متقاضی درست بشود خواهند گرفت.
آنها کپی مدارک متقاضی را که اصلش را به سفارت داده بود می گرفتند و هیچ اقدامی نمی کردند.
از هر چند نفر بالاخره یکی ویزا می گرفت و گمان می کرد (یا به او القا می کردند ) که با توصیه ما به تو ویزا داده اند و او هم با کمال میل سه هزار دلار به آنها می داد.
انبوه کسانی هم که ویزا نمی گرفتند چون پولی نمی دادند دلشان خوش بود که نهایت!! سعی خود را کرده بودند.
غرض آنکه "شیادان به یکدیگر ایده های جدید می آموزند"

من هم کاملاً حرف شما رو قبول دارم دکتر جان و مطمئنم اگر این افراد بتونن برای یک ماه اینکارو کنن به نتایج عالی ای می رسن. حتی اگر دوباره به طرف دین برگردن. اما آیا کسانی که در زنجیر دین (آمیخته با خرافات که البته برای افراد مختلف درجات مختلفی داره، ولی الان و بخصوص با اومدن احمدی نژاد داره سعی می شه بیشتر و بیشتر بشه این خرافات) می تونن با خودشون کنار بیان و به خودشون اجازه بدن یک ماه رو بدون درگیر دین بودن فکر کنند؟ می خوام بگم تقریباً دازی از یه فلج می خوای یه ماه راه بره ببینه تجربه خوبیه یا نه؟ چون این آدما به نوعی فکرشون فلجه! قبول دارم که بالقوه شدنیه، اما در واقعیت هم همینطوره؟

به این نکته هم باید توجه داشت که مذهب بیشتر از جنس جادوست تا خرافه، گرچه به طور همه جانبه ای با خرافه نیز ممزوج است. مذهب با قدسی خواندن اشیاء و اشخاص و کلام ها و مکان ها روان انسان بدوی را عمیقاً درگیر خودش می کند. در واقع مذهب خرافه ی مقدس است. کسی بر نتیجه ی فال قهوه تصعب نمی ورزد چون گونه ای تفریح است، اما حتا انتقاد محترمانه از اصول شریعت مجازات سنگینی در پی دارد. مشکل از زمانی آغاز می شود که هر باور و عقیده ای دکانی می شود پر سود برای متولیانش. آنوقت جنایت و غارت و تجاوز حتا مقدس می شود و دارای پاداش و ثواب دنیوی و اخروی.
به نظر من اگر انسان را یک پله از شامپانزه بالاتر بدانیم به شامشونزه! می رسیم که وضعیت انسان قدیم و خرافی و مذهبی است. اکنون وقت و عصر شامهفده یا انسان جدید و رها از باور های غیر علمی و مذهبی و خرافی است، انسان خود باور.

ضمناً درباره اون یکماه تمرین خودباوری و بی خدایی و استقلال باید بگم من چهل سال به همین طریق زندگی کرده ام و جز رنج و عذابی که از سوی مؤمنین و متدینین و زیستن در میان آنان بر من تحمیل رفته مشکل دیگری نداشته ام.

چند نفر هم عقیده دور هم نشستید یکی میگه بقیه تصدیق میکنید بعد تا یکی مخالفت میکنه میخواین سر به تنش نباشه چه دموکراسییییی!من طرف صحبتم گوشزد بود که

خودش ساکت موند فکر کنم قبول داره که داره لجبازی میکنه

*گوشزد جانم تولدت مبارک! واجب شرعی بود که بايد به جا می آوردم اگر نه سنگ می شدم.

** راجع به خرافات و رواج روزافزون اون هم چیزی نمی گم چون دلم خون است. هر بار می رم ایران ، نزدیک ترین دوستان و فامیلم بیشتر و بیشتر خرافی شده اند. مدام هم می گند تو نمی فهمی. دوست فوق لیسانس کلاس بالای فرانسه خون، استاد، مترجم من پای تلفن می گه : انقدر از خوشبختیت نگو، چشمت می کنند. اسفند دود کن! من بهش رسیدم. چی بگم؟

سلام،نوشته هایتان را جوری می نویسید انگار قرار است آماری از آن استخراج شود.اینکه بااین روش چه چیزی را تعقیب می کنید خودتان بهتر می دانید.
اما متاسفانه نوشته هایتان از حداقل دقت مرسوم پزشکی هم به دوراست. همین متن را یکبار مرور کنید.بعد از ذکر خاطرهنوشته اید:"چرا ایمان و باور مذهبی و حتی خرافات دینی که فقط با یک دقیقه تفکر بی‌پایه بودنش آشکار می‌شود... می‌پذیرند؟
لطفاگوشزد کنید چطور ایمان وباور مذهبی بی پایه تر از خرافات دینی قلمداد گردیده که با یک دقیقه تفکر می شود پنبه اش را زد. بد نیست این روش تفکر رابه صورت علمی کلاسه کنید تا در مسائل دیگر هم بکار گرفته شود. البته از خلط مبحث فراوان در کل این متن می گذرم.
نوشته اید:"چگونه است که برای طرح واکسیناسیون عمومی... دست آخر نیمی از مردم از آن بی‌اطلاعند ولی همه همین مردم در ماه ببینند؟ "
کلمات "نیمی از مردم" و "همه همین مردم" در این پاراگراف قابل تامل و احتمالا" با دقت انتخاب شده اند.
در مورد پی نوشت 1 اتفاقا"مهم است که به کالبدشکافی افکارتان بپردازیم!! فکر می کنم حداقل خودتان را مصداق آن دانسته اید که دیگران را دعوت به اتخاذ آن می کنید.
جالب است که هرچه در ذهن دارید بی دریغ در هم می بافید" خرافات با ارتداد" به جای دور ریختن خرافات دعوت به ارتداد می کنید.
لابد خواسته اید قدم جای پای آنهایی به گذارید که گفته اند"تا مرتد نشوی،اسلامی نیست." یا می خواهید از شک در همه چیز شروع کنید. خوب است ولی عزیز دل برادر آنها که اینطور گفتند در نهایت خواسته اند که بگویند خودت باید به دین برسی نه اینکه از ارتداد به الحاد راهی باز کرده باشندو به بهانه خرافه زدایی در پی دین ستیزی باشند.
از درازی مطلب عذر می خواهم من نه مدافع اسلام هستم ونه وکیل مسلمین .البته دین اسلام را دوست دارم و بسیاری از دین مسلمین را مردود و مهمل می دانم. بهتر است در این مباحث بین دین اسلام و دین مسلمین،بین خرافه و بین اعتقاد درست تفکیک قائل شویم.

نازخاتون جان
خیلی لطف کردی که آمدی و از ابراز نظرت ممنونم.
جواد خراسانی عزیز
نوشته اید که نوشته هایم از حداقل دقت برخوردار نیست .
شاید تا حدی درست بگویید چرا که من در کشوری زندگی می کنم که مجبورم در نوشتن محافظه کار باشم و دو پهلو بنویسم تا اگر روزی لو رفتم سرم زیر تیغ نرود و جای انکار برایم باقی بماند.
اما در جمله ای که از من ذکر کرده اید "چرا ایمان و باور مذهبی و حتی خرافات دینی که فقط با یک دقیقه تفکر بی‌پایه بودنش آشکارمی‌شود...می‌پذیرند؟" اگر دقت کنید! واضح است که اشاره من به خرافات مذهبی است که بی پایه بودنش با یک دقیقه تفکر معلوم می شود نه باور و اعتقاد مذهبی... مثلا شما اگر یک دقیقه فکر کنید در می یابید که یک انسان درگذشته هر چه هم پرهیزکار بوده باشد نمی تواند با التماس شما، بیماریتان را شفا دهد.
درست به همین دلیل بود که دو سال قبل آیت الله سیستانی برای بیماری قلبی اش به جای آنکه به حرم امام علی رود به لندن رفت.
به علاوه سوالی که شما با "..." آن را از ناقص کرده اید مربوط به چرایی زمینه رواج ترجیحی امور غیر محسوس (متافیزیکی) نسبت به امور محسوس است...چیزی که قاعدتا باید به عکس باشد.
از اینکه بزرگوارانه از خلط مباحث فراوان در بحث گذشته اید سپاسگزارم اما کاش با همین بزرگواری از کالبد شکافی افکار من هم صرف نظر می کردید.
من در پی دین ستیزی نیستم ولی در دایره دین بودن مانع از اندیشیدن راجع به آن می شود...دیندار در دایره دین قادر به تفکر راجع به دین نیست و باید از آن خارج شود چنانکه بسیاری از بیماران روانی نسبت به بیماری خود آگاهی ندارند.
روشنفکر دینی به عنوان یک مسلمان برداشت طالبان را از دین بی اعتبار می داند ولی به بی اعتباری بسیاری از افکار و برداشت های خود واقف نیست.
راجع به پاراگراف آخرتان هم با کمال معذرت شما در موضع و حدی نیستید که چیزی را که مراجع مسلمانان با سکوت خود به عنوان دین اسلام تایید کرده اند دین مسلمین بنامید و بسیاری از آن را مهمل بخوانید...مراجع مسلم تقلید از بهجت تا منتظری اگر بین این دو تفکیکی قایل بودند خود اعلام می کردند!
با این احوال توصیه می کنم شما یک ماه این روش را به کار ببرید و ما را از نتایج آن آگاه کنید...من از هر نتیجه ای که شما بگیرید استقبال می کنم.

سلام
با لینک اتوماتیک فهرست وب ایرانی
به گوشزد

......
وب - آ - ورد
http://web-award.blogspot.com

i have been in that state (no religiois belief) for a decade now, but still, i find most comments here very unilateral and DOGM, although i can see that this is partially because of a religious government in iran

however, the extent of our "intolerance" is amazing!
somone who complains about old traditions and KHORAFAT, should have a degree of tolerance and understanding in the first place

see, KHORAFAT come from being rigid and unflexible, which is exactly the character behind many comments here

so, we get out of one KHORAFE (religion?) and fall into another one

hope i have not offended anyone, this is not personal

در مورد ارتداد موقت 1-اگر هر کسی احمقانه به این فکر کند که یک ماه هر کاری که ضد دین است انجام دهد نه تو نه خواهر نه پدر ومادر ونه برادرانت از هیچگونه امنیت مالی جانی ناموسی
و...برخوردار نخواهید بود چون دین دستور داده که قانون داشته باشید وقانون بر اساس دین در هیچ کجا باعث عقب ماندگی نبوده است2-خرافات در هر دینی وارد شده است و باید آن را از دین حقیقی افتراق داد نه این که آموزه های دین خرافه است در ضمن این گونه ارتبا ط دادن مسائل شبیه مثل معروف ارتباط گوز با شقیقه است درضمن تمام مسائلی که جنابعالی مطرح می کنید از فرعیات دین میباشد که انجام دادن اصول دین لازم است نه حاشیه های دین درآخر با آرزوی سلامتی برای شما وافکارتان یک پرسش کوچک دارم :متعجبم که شما باروزی 60-70 مریض کی وقت میکنی این همه روده درازی کنی؟ شاید هم دیگران برایت مینویسند؟!

اگر يكي از علماي اسلام حاضرشد به ازاي بر خورداري از خانه اي در بهشت از زندگي در پنت هاوس ها و خانه هاي ويلايي در شمال تهران صرف نظر نمايد اينجانب نيز به آخرت ايمان مي آورم.( صرف نظر كردن از پاساژ ها ي كيش و برج هاي دوبي پيشكش.)

در توضیح بیشتر در مورد پست وبلاگ گوشزد با عنوان «خرافه...سهل‌ترین فراگیری» اضافه می‌کنم:

تلقی متعارف از احکام دین، اعم از احکامی که در قرآن از آن سخن رفته و یا دستوراتی که منشا آن خارج از متن قرآن است؛ چنان با ذهنیت حکومت‌مدارانه و قالب‌گرایانه و همچنین قراردادی و اعتبارگونه و من‌الحیث المجموع «کودکانه» همراه گردیده که نمی‌توان امید داشت که از ذهن متعارف انسان دین‌اندیش و دین‌ورز به سرعت و سهولت زدوده گردد.
ادامه

نوشته‌های‌ات جالب‌اند. آن هم نه فقط به دلیل بحث‌ای که مطرح می‌کنند، بلکه به دلیل نمایش چگونگی‌ی بحث آدم‌ها با هم.
برای‌ام جالب است که چطور آدم‌ها خودشان را متعلق به این یا آن دسته‌ی فکری می‌بینند و چگونه دیگران را به همان شیوه‌ی نکوهش‌شده‌ی دسته‌ی دیگر به سخره می‌گیرند.
دیدن جدل آدم‌ها به نظرم بسیار جالب است. جالب است چون نشان می‌دهد ما انسان‌ها ماشین‌های استدلال عقلانی نیستیم. پس چه هستیم؟ دقیق نمی‌دانم.

سلام
وای اینجا چقدر شلوغ است. وب لاگتان را دوست داشتم. به آن لینک می دهم. من هم مدتی است به ارتداد فکر می کنم در حالی که هیچ وقت مذهبی نبوده ام. امروز کسی که فکر می کردم کاملاً ضد مذهب است در مورد رها کردن خاکستر مرده اش در طبیعت حرف می زد. پرسیدم نمی خواهی قدری از آن را برای خودت نگه داری؟ گفت نه. مرده از نگه داشتن خاکستر بدش می آمد. به نظرم آمد این هم یک نوع مذهب است. اینکه آدم معتقد باشد به خواسته های کسی که مرده عمل کند هم بوی بی منطقی می دهد. شاید هم زیاده روی می کنم.

همیشه کسانی را که جسورانه فکرمیکنند دوست داشته ام مااطبا معمولا جسورتراز سایرین فکرمی کنیم هر چند درعمل محافظه کارتریم.به هرحال اگر واقعا برای سوالتان دنبال جوابی هستید واین سوال شما صرفا ازروی عصبانیت ازدستاوردهای حکومت دینی نیست فردی به نام جولیان جینز درکتاب خاستگاه آگاهی که اخیرا توسط تعدادی از اطبا علاقمندبه نوروساینس (دکتر خسرو ÷ارساواحمد محیط نجل رحیل)ترجمه شده تئوری جالبی را در این باره مطرح کرده است. گرچه نمی توان مطالب این کتاب سه جلدی را درچند کلمه شرح داد ولی به طور خلاصه او معتقد است:
انسانها تا5000 سال قبل فاقد خود آگاهی بوده اند وتمامی اعمال آنها از طریق دستورا ت توهمی شنوایی وبینایی که درنیمکره راست شکل میگرفته انجام میشده است.آنها برای هرکاری خدایی داشتند خدایان زمینی متعددی که در نیمکره راست مغز جا خوش کرده بودند ادمها ی آن زمان واقعا دستورات بت های سنگی را می شنیده واطاعت می کرده اند همان طور که بیماران اسکیزوفرن واقعا صداهایی را که ازلحاظ فیزیکی وجود ندارندمیشنوند .بت ها برای آنها ابزار کمک توهمی بوده اند .با فرو÷اشی ذهنیت دو جایگاهی که دلایل و شواهد تاریخی آن دراین کتاب مفصلا بحث شده است بت ها این خدایان زمینی کارکرد خود راازدست میدهند ازاینجاست که فال قرعه و خرافه وغیب گویی جایگزین بت ها وتوهمات شنوایی برای کمک به تصمیم گیری انسانها می شود.

همیشه کسانی را که جسورانه فکرمیکنند دوست داشته ام مااطبا معمولا جسورتراز سایرین فکرمی کنیم هر چند درعمل محافظه کارتریم.به هرحال اگر واقعا برای سوالتان دنبال جوابی هستید واین سوال شما صرفا ازروی عصبانیت ازدستاوردهای حکومت دینی نیست فردی به نام جولیان جینز درکتاب خاستگاه آگاهی که اخیرا توسط تعدادی از اطبا علاقمندبه نوروساینس (دکتر خسرو ÷ارساواحمد محیط نجل رحیل)ترجمه شده تئوری جالبی را در این باره مطرح کرده است. گرچه نمی توان مطالب این کتاب سه جلدی را درچند کلمه شرح داد ولی به طور خلاصه او معتقد است:
انسانها تا5000 سال قبل فاقد خود آگاهی بوده اند وتمامی اعمال آنها از طریق دستورا ت توهمی شنوایی وبینایی که درنیمکره راست شکل میگرفته انجام میشده است.آنها برای هرکاری خدایی داشتند خدایان زمینی متعددی که در نیمکره راست مغز جا خوش کرده بودند ادمها ی آن زمان واقعا دستورات بت های سنگی را می شنیده واطاعت می کرده اند همان طور که بیماران اسکیزوفرن واقعا صداهایی را که ازلحاظ فیزیکی وجود ندارندمیشنوند .بت ها برای آنها ابزار کمک توهمی بوده اند .با فرو÷اشی ذهنیت دو جایگاهی که دلایل و شواهد تاریخی آن دراین کتاب مفصلا بحث شده است بت ها این خدایان زمینی کارکرد خود راازدست میدهند ازاینجاست که فال قرعه و خرافه وغیب گویی جایگزین بت ها وتوهمات شنوایی برای کمک به تصمیم گیری انسانها می شود.

آفرین بر شما مهرناز خانم بااین نحوه نوشتارتان:!!

آفرین بر شما مهرناز خانم بااین نحوه نوشتارتان:!!
"ستاره ! حیف اسم ستاره برای شما !! حیف از اسم حتی کلثوم، فضه، و یا زینب حتی !
چقدر حقیرانه و تنگ نظرانه حرف زدی ...
آره می دونم تند رفتم اما داشتم می ترکیدم دیگه..."


احسنت!
تحمل شنیدن نظرات دیگران را داشته باش و تخریب نکن! مطمئن نباش که نظر تو درست ترین است! هر وقت همه ما این را یاد گرفتیم می توانیم در کنار هم، اگر چه با عقاید مختلف زندگی کنیم. یادمون باشه که دیکتاتورشیپ چه مذهبی مثل ایران و چه غیر مذهبی مثل ترکیه، نتایج خوبی نداشته.

i completely agree with u reza! we should be able to think in an unbaiased way and decide, and we should be flexible! when we have a look on other comments, we may think of that, may be that one is more complete and true than ours, if we just be very religious, or in the other hand as you told if we are "intolerence" about religious ideas, then we would fall into another baiased system.

سلام.مذهب و خداپرستی جز فطرت آدم هاست .توی دوران های تاریخی مختلف افراد سودجوبه هر نحوی خرافه هایی را که به نفع خودشون بوده به اسم مذهب وارد زندگی روزمره مردم کردندو این وسط کلی حالشو بردند.حالا این چیزا تو زندگی مردم 100 سال بعد به عنوان باور مذهبی در اومده که گاهی اوقات اونا رو به زحمت میندازه این خود آدمه که باید از عقل خودش استفاده کنه خرافات رو از مذهبش جدا کنه

شما به لیست مااضافه شدید.
و نه ! وجدان برتر از خزئبلات دینی است.

گوشزد عزیز
با سلام
بر این باورم که آنهائی که از مرحله جمود و خشک مغزی گذشته اند باید به گسترش "توانائی فکرکردن" در تمام آدمهای اطرافشان کمک کنند، این نه به معنای سر شاخ شدن با هر احمقی است که به خرافه ای اعتقاد دارد، خیر. این کمک به توانائی تفکر می تواند حتی با دوره کردن آنچه از ریاضیات که در مدرسه در سالهای دور خوانده ایم باشد. مهم این است که پیچ و مهره های مغز به حرکت در آیند، با هرچه می خواهد باشد.

تغییر و یا تردید و نهایتا تبدیل خرافه را به خود فرد واگذار. شوخی نیست، کسی تمام عمر با باوری زیسته، نمی توان یک شبه تمام آنها را دور ریخت و یا عوض کرد. خود من یا تو هم اگر بفهمیم که مثلا تمام آنچه که در این سالهای تمرین و مرارت گردآورده ایم باطل است و ناصحیح، نمی توانیم که آنها را یک شبه عوض کنیم. به مردمان مهلت بده، ذهن شان را به سمت حرکت هل بده، بگذار خودشان با ریپ زدن روشن شوند. طول می کشد ولی خوب اعتقاداتی که هزاران سال در انسان ساخته شده را که نمی توان یکی دو ساله عوض کرد.

بیائید سعی کنیم با به حرکت در آوردن ذهن دیگران کاری کنیم که خودشان به سر دوراهی شک و یقین برسند.

با تقدیم احترام
ققنوس

مطمئن هستم با اين لحني كه شما در مورد اين مطلب كه يكي از دلايل شيوع آن همانا ترس از روبرو شدن با آن است مي نويسيد، انديشه افراد مذهبي را در برابر خود قرار مي دهيد. كسي از آن طرف باز نگشته ... پس نمي توان گفت كه هست يا نيست . اين اتفاقات از درون اتفاق مي افتد . كاري كنيد كه راه جاري شدن اين اتفاق هموار شود نه اينكه همجون آنچه در كشورهاي لاييك مي گذرد كه دين را سركوب مي كنند و نتيجه خلاف انتظار آنان است. به حمد الله جمهوري اسلامي در ايجاد نوميدي و بي دين كردن مرم قدم هاي بزرگي برداشته است . صبر كنيد و فقط ببينيد آنچه اتفاق خواهد افتاد !

به زودی به بحث خواهم پیوست .

در مورد پی‌نوشت اول:
در صورت رسیدن به مواردی که گفتید در مورد من وبیشتر آدمها فکر می‌کنم که معیار انجام کارها بیشتر بر اساس وجدان قرار بگیره و البته وابسته به بلوغ تفکر و تامین نیازهای روحی از طرف خانواده و جامعه ممکته رفتارهای بسیار ناهنجاری هم دیده بشه . ولی در مجموع فکر می‌کنم چون بشر مجبور می‌شه مسوولیت رفتار خودشو قبول کنه، به ویژه از طرف اقشار فرهیخته جامعه سازوکارهایی برای رسیدن به آرامش و امنیت بیشتر و برقراری عدل و انصصاف بیشتر اندیشیده بشه و از طرف عموم مردم هم مورد استقبال قرار بگیره.

هرچیشو دوست داشته باشی می تونی بخونی:
1. خیلی جالبه که وقتی نظری راجع به دین مطرح میشه(چه اینکه راجع بش قبلا فکر شده باشه یا نه،استنباط شخصی باشه یا الابختکی ) اینهمه جواب بهش داده میشه.میشه از فرم جواب ها به نوع اعتقاد هم پی برد.مثلا یکی تعصبی مینویسه یکی محتاط. یکی با انزجار می نویسه یکی از روی عشق. یکی مودبانه می نویسه یکی فحش میده.نوشته بستگی به نویسنده داره نه دین.مذهب.نظر یا هرچیز دیگه!

2. از دوره ی انسان خردمند به بعد چیزی به اسم دین وجود داشته و پذیرفته شده بود.هرکس به طریقی. اکنون شک و تردید،در پذیرش یا عدم پذیرش آن و به دنبال جایگیزینی برای آن وجود دارد.شاید قوانین زندگی امروز + یافته های علمی و عمل به آن را بتوان جایگزین به حساب آورد. اگر هزارسال دیگر باشیم چه چیزی جایگزین آن برای آنچه در انسان هاست و جسم نیست وجود خواهد داشت؟ نتیجه آنکه راجع به اون چیزی که فکر میکنیم درسته نباید قاطعانه نظر بدیم.

3. خوب و بد چبست؟ هرچه بیشتر میاندیشم به نسبی بودن آنها بیشتر پی می برم. اگر از اولی که انسان ها با هم زندگی کردن را آموخته بودند دروغ را عمل نیکی می پنداشتند و راستی را عملی ناشایست، آیا الان دنیا همینگونه با این دو موضوع سر میکرد؟یا اینکه هرکس راست گفته بود مجرم بود؟ حتی "نیکی،ناشایست بودن،مجرم" نیز که در بالا اشاره شد می تواند در این الگو قرار گیرد.

4. فراتر از احکام فکر کنیم. فراتر از اینکه اسلام میگه نجسه اون یکی دیگه میگه پاک. فراتر از حماقت و خرافه. نه اسلام ونه هیچ دین و عقیده ی دیگه برای وعظ احکام نیومدند.احکام یا قوانین دستوراتی فرعی برای راحت تر زندگی کردن گروهی است که به یک دین یا گروه معتقدند. هر انسانی که دنبال تعالی است به آن می رسد. البته هرکس به اندازه ی ظریفت تلاشی که برای آن میکند.و کمالی که برای خودش میبیند. آنچه که در ادیان، مذاهب، ایسم ها ،دستجات و گروه ها مطرح می شود همگی راهیست که ایجاد کننده ی آن بهترین راه برای رسیدن به کمال می داند. اینست که هیچ کس حق ندارد نظر دیگری را به سخره بگیرد. ممکن است راهی برای شخصی رو به کمال باشد وبرای دیگری رو به افول.

5. اگر از مسلمان بدمون می آید نباید به اسلام فحش بدیم. اگر از کلیمی بدمون می آید نباید به یهودیت ناسزا بگوییم. هرکسی در یک گروهی جا میگیرد. 1/ دلیلی ندارد که بهترین عمل کننده به دستورات آن باشد.2/از نظر اون این بهترین راه کماله ،هرچند از نظر تو نه. اگر کسی لاقید به هرگروهی باشد دو حالت دارد: یا در راه رسیدن به کمالش یک دسته و یک عقیده ی خاصی را راه می اندازد(چون بقیه کارشو راه نمیندازن) و یا راهِ به سوی کمال را نمی رود. میرود هرآنجا که دلش بکشاندش!

6. به سوی آنچه می اندیشی کمال توست با تمام توان پیش برو، از هر طریقی که درست تر می شناسی. اگر بعد از مرگ دنیایی باشد که تورا بسنجد، کسی که این توانایی را دارد که همه را عادلانه برای اعمالشان بسنجد ، تورا بازخواست نخواهد کرد که چرا به دنبال کمالت رفتی!

7. کمال نیز خود تعریف جداگانه ای دارد و بسته به ظرفیت تعقل هر کس است.هرکس یک چیز را کمال میداند.راه صحیح مشخص است. انقدر راجع به مسایلی که سطحی نیست، سطحی نگر نباشیم.

هرکدومو دوست داشتی قبول کن، هرکدومو دوست داشتی رد کن! بستگی به تو داره!

این کجاش به ذکات می خورد

دوست من منم با تو همعقیدم خوبی و بدی بی معناس خیر و شر باد هواست من 7 ساله که در این زمینه مشغولم منتظر نظرات بعدیم باش من حاضرم با تو در این زمینه در این وبلاگ مشارکت کنم آیا حاضری من 7 کیلو مطلب درسته درست خواندی 7 کیلو کاغذ مطلب از این چیزا جمع اوری کردم تصمیمش با خودت وگرنه قصد دارم برم خودم یک وبسایت بخرم و اونو بیارم

Template Designed by Douglas Bowman - Updated to New Blogger by: Blogger Team
Modified for 3-Column Layout by Hoctro, a little change by PThemes