معیار انتخاب و آزمون صداقت

تصور کنید که شما یک جراح قلب مشهور هستید (مثل دکتر ماندگار) و در تهران طبابت و جراحی می کنید و هر روز توان انجام ۲ عمل جراحی قلب باز برای بیماران را دارید در حالیکه با وجود جراحان متعدد قلب در تهران، هر روز بیش از صد نفر متقاضی آنند که شما آنها را عمل کنید.
هر روز صد نفر پشت در مطب شما هجوم می برند و گریه و التماس می کنند که شما آنها را عمل کنید و هر چه به آنها همکاران دیگر را معرفی می کنید اظهار می دارند که از همه تعریف شما را شنیده اند و اطمینان دارند که جان و زندگی بیمار عزیزشان در دست شماست.(و البته درست می​گویند که شما از همه همکارانتان خبره​تر هستید)
سوال من بطور واضح این است که شما با چه مکانیسمی از بین این صد نفر متقاضی هر روزه فقط 2 نفر را برای عمل جراحی انتخاب می‌کنید.
لطفا جواب دهید و معیار خود را برای انتخاب بیمار بنویسید.

پی‌نوشت1:

بگذارید مسئله رو بازتر کنم.
صد نفر مریض در تهران نیاز به جراح قلب دارند و 50 نفر جراح قلب نیز در بیمارستانهای مختلف وجود دارند که هر کدام در روز می توانند 2 عمل انجام دهند بنابراین همه مریض ها متبحر ترین جراح را می خواهند و بهترین بیمارستان و امکانات را...
همه ابتدا به او مراجعه می کنند ولی در هر حال او فقط 2 نفر را انتخاب می کند و در عین حال مطمئن است که بقیه بیماران نیز بدون جراح نمی مانند.

پی‌نوشت2:

لطفا به این سوال من جواب دهید:

چرا

اگر گرسنه‌ای به رستورانی مراجعه کند و تقاضای غذا بدون پرداخت وجه کند کار صاحب رستوران موجه است ولی

اگر بیماری که تب یا سردرد یا کمر درد دارد به پزشکی مراجعه کند و پزشک حاضر نشود بدون دریافت وجه او را ویزیت کند کار او (پزشک) نه تنها غیر موجه که غیر انسانی است.

تا مشغول تفکرید به این سوال هم فکر کنید که حق‌الزحمه پزشک را چه کسی باید تعیین کند؟

خودش یا بیمار؟

سازمان نظام پزشکی یا سازمان بیمه‌گر یا دولت؟

چرا مردمی که به کمبود‌های خود شدیدا معترضند (و حق هم دارند) در برابر اعتراض به حق جامعه پزشکی که نرخ خدمات تشخیصی و درمانی در ایران تقریبا از همه دنیا پایین تر است (حتی نسبت به درآمد سرانه) پوزخند رضایت آمیز می‌زنند.

چرا شما از تعرفه‌های دولتی که می‌دانید ناعادلانه و غیر منصفانه‌اند دفاع می‌کنید...تعرفه هایی که 30٪ پزشکان را به زیر خط فقر کشانده‌اند.

پزشکان متمول کسانی هستند که یا تعرفه ها را رعایت نمی‌کنند و پزشکانی که کار منحصر به فردی انجام می‌دهند یا پزشکانی که بسیار سختکوش بوده و در عین حال در بیمارستانهای مختلف دست دارند و یا کسانی که از قدیم در کار پزشکی بوده‌اند.

پی‌نوشت3:

تیلای عزیز پاسخی بر این نوشته من مرقوم فرموده‌اند.

لطفا سه کامنت مرا هم در جوابیه ایشان بخوانید تا در گمراهی نمانید!

82 نظرات:

این همون وعده‌ایه که به مانی داده بودی راجع به در اختیار گذاشتن گواه و شاهد برای اثبات مدعاش؟

درست حدس زدی احمد جان!

ما که اين دو سه امتحان اخير رو شرکت نکرديم و يه ضرب رفتيم برا شهريور! اين هم روش!!

به کسی که در حال مرگ و از همه فقیر تره

آشپز باشی عزیز!
یادت باشه که تک‌ماده نداریم‌ها!
مرد تنهای گرامی!
معمولا شرایط جسمانی و وخامت حال این بیماران تقریبا شبیه هم است و چون شما یکی یکی بیماران را ویزیت می‌کنی بالفرض اگر بیمار پانزدهم و سی و نهم را انتخاب کردی ممکن است بیمار شصت و پنجم بدحال‌تر باشد.

دکتر گوشی. این چند وقته توی این وبلاگ سوال های اخلاقی سخت سخت می پرسی ها. والا اگه من به جای این دکتره بودم فرار می کردم یه جایی قایم می شدم که دست هیچکی بهم نرسه. گذشته از شوخی، جواب دادن به سوال های سخت تو خیلی برام سخته. واقعا نمیدونم بهترین کار توی این مواقع چیه. قربون درس های سخت خودم برم که اگه بخونمشون اقل میتونم از پس سوالای سختشون بر بیام.

مـن بـرای نـجات زنـدگی جـوانـترین و زیبـاتـرین و بـاهـوش تـرینـشون رو انـتخاب میـکردم تـا امثال مـانی بـیان بـگن "تـو فـاشـیسـتی" ؛)

سعي مي‌كردم از طريق روش شيفت، به صورت تصادفي يكي‌شون رو انتخاب كنم... خوشحالم كه شروع ارتباطم با وبلاگتون، اين پست انساندوستانه بود كه باعث مي‌شه حتي اگه سالي يكبار هم به اين موضوع برنخوريم، دقايقي بهش فكر كنيم. لينكتون كردم. خوشحال مي‌شم لينكم كنيد.
متشكرم

مامان غزل عزیز
جواب دادن به این سوال ساده است مشروط به آنکه آن لایه ضخیم اخلاق را کنار بزنیم و بجای آنکه از دریچه اخلاق وارد شویم از دروازه انگیزه های فردی وارد شویم.
اگر این دکتر نرخ عمل جراحی خود را بالا ببرد به شکلی که فقط دو نفر در روز از عهده آن بر آیند سایر بیماران به جراحان دیگر مراجعه می‌کنند و قضیه حل می‌شود.
در این قضیه به حال و در هر صورت 98 نفر حذف می‌شوند و فقط دو نفر انتخاب می‌شوند.
با فرض بر اینکه این دو نفر نسبت به بقیه در شرایط جسمانی مشابه قرار دارند بهتر است عاملی در این انتخاب تاثیر گذار باشد که به افزایش انگیزه و مهارت پزشک کمک کند و آن همانا نفع مالی است.
این نظر من است و فعلا می‌روم بخوابم و صبح می‌آیم و به پاسخ‌های احتمالی جواب خواهم داد.

سلام.این از اون سوالاییه که هر جوابی بدی وهر انتخابی بکنی باز محکوم می شی.همه ی اونایی که میان پیشت وبا اون درجه ی نیاز حق حیات دارت.همه شون هم دلایل قانع کننده ای دارن که خودشونو ارجح بدونن.اینجاس که آدم می شه چوب دو سر طلا....
البته این سوال با سوال قبلی تفاوت ماهوی داره

سلام.این از اون سوالاییه که هر جوابی بدی وهر انتخابی بکنی باز محکوم می شی.همه ی اونایی که میان پیشت وبا اون درجه ی نیاز حق حیات دارت.همه شون هم دلایل قانع کننده ای دارن که خودشونو ارجح بدونن.اینجاس که آدم می شه چوب دو سر طلا....
البته این سوال با سوال قبلی تفاوت ماهوی داره

حـجی گـوشی جـان سلام
نـمیشه دیگه شـرایط ِ بحـث رو وسـط دعـوا عـوض کـنی هـا...
وقـتی 100 نـفر مـراجـعه میـکنند بایـد فـرض رو بـر این گـرفت که هـرصـد نـفر از عـهده مـخارج عـمل بـرمیانـد که پامیشـند میاند اونـجا ..پـدَر ِ مـن

(:<

دکتر گوشی. اگه بخواهیم با انگیزه شخصی وارد عمل بشیم، معلومه که راحت ترین کار اینه اونقدر نرخ را بالا ببریم و خلاص. مثلا اگه من اونقدر نرخ را بالا ببرم که 98 نفر نتونن از پسش بر بیان، اونوقت تنفر 98این نفر نسبت به این 2 نفر پولدار ایجاد نمی شه؟ حتمن میشه که. مسایل دیگه که جای خودش رو داره. اما اگه بخوام با انگیزه ی اخلاقی وارد عمل بشم، واقعا" نمیدونم که چه باید کرد. و من مطمئنم که اگه دکتری اونقدر پولداره حتمن میتونه انگیزه شخصی اش رو کنار بذاره و با انگیزه اخلاقی وارد عمل بشه. حالا ملاک انتخاب با اون انگیزه اخلاقی چی باشه رو نمیدونم.

راستش من اگه بودم خوشگلا رو انتخاب میکردم!

یافتمش! کم فسفر نسوزوندم ها! دکتر میتونه به دو نفر بالاترین قیمت رو بگه و جراحی شون کنه بعد یک قسمتی از اون پول بده به یه دکتر دیگه که دو نفر بی بضاغت رو مجانا" جراحی کنن. چطور بید؟

الآن همین اتفاق کمابیش در حال رخ دادن است.
مثلن اگر شما برای عمل جراحی قلب نزد دکتر xبروی پنج ملیون تومان می‌گیرد و عمل می‌کند و این نرخ کم می‌شود تا جایی که در شهرستانها به یک ملیون هم می‌رسد.
مسیری را می‌توان با تاکسی رفت یا با آژانس و یا با اتوبوس و قیمت های متفاوتی بر اساس در‌آمد و وضعیت مالی خود پرداخت.
در این حال نمی‌توان از راننده آژانس توقع داشت که با دریافت کرایه اتوبوس واحد مسافر را جابجا کند.
می‌خواهم بگویم اقتصاد رقابتی و بیزینس چه خوشمان بیاید و چه بدمان بیاید جزء مهمی از پزشکی است که اتفاقا بیش از همه به بهبود کیفیت در این رشته کمک کرده و می‌کند و قابل حذف نیست.
حتی اگر بتوان آنرا حذف نمود آثار زیانبارش به مراتب بیشتر است (در مثال فوق مثل آنکه آژانس ها را حذف کنیم) کما اینکه من به یاد ندارم از کل پیشرفت های محیرالعقولی که طب در پنجاه سال اخیر نموده است درصدی ناچیز سهم کشورهای غیر کاپیتالیست بوده باشد!

تو اين دكان دو سير اخلاق پيدا نمي شود.اينجا قحطي اخلاق است.اسمش هرچه مي خواهد باشد آقاي دكتر

شادونه عزیز
لطفا شما راهی رو توضیح بدبد که هم اخلاقی باشه و هم عملی

بدون ديد مادي ، پزشك ميتونه با يه انتخاب رندوم و بدون وابستگي به هر پارامتري ، بيمار خود را براي عمل انتخاب كند.
البته با اين گفته كه اينجا قحطي اخلاقه، موافق نيستم، اينجا محك اخلاقه كه مطمئناً ، هيچكدوم نمي تونيم صادقانه اونچه رو كه در عل باهاش مواجه ميشيم، تصور و عمل كنيم.

ببخشين ، اصلاح خط آخر پست قبل :
"..اونچه رو كه در عمل باهاش مواجه ميشيم، تصور و عمل كنيم."

گوشزد جان عجيب توان نوچه پروري داري..... يك كلاس آموزشي براي ماهم بگذار.ميگذاريد؟

من با راه حل شما زیاد موافق نیستم (البته اگر جای اون پزشک می بودم، والا مسلمه که نمی تونم برای کس دیگه ای خط مشی تعیین کنم). من اگر بودم شاید در روز یک نفر رو به روشی که شما کفتین انتخاب می کردم و یک نفر رو هم از بین فقیرترین (که البته ممکنه درصدی خطا هم باشه تو این انتخاب). چون فکر می کنم اتفاقاً اگر من صرفاً انگیزه مادی رو برای خودم پررنگ می کردم اتفاقاً بعد از مدتی می دیدم که منافعم ایجاد می کنه که حالا که اینقدر از نظر مادی اقناع شدم کار خودمو سبک تر کنم و...
منظورم صرفاً بحث اخلاقی نیست. اما اگر صرفاً انگیزه مادیم رو پرورش بدم بعد از یه مدتی به این نتیجه خواهم رسید که ابن انگیزه برای این همه زحمت و تلاش کافی نیست (حتماً قبولی داری که جراحی قلب باز با کاسبی کردن و پول در آوردن کمی تفاوت داره و حساسیت و استرس خیلی خیلی بالایی رو به جراح تحمیل می کنه). تازه اونجوری زندگی و روح خودم هم تک بعدی می شد.

waiting list

:)

چقدر غلط دیکته ایم زیاد بود:
گفتین
ایجاب

از کامنت مهران از خنده مردم. :)

دکتر جان کم کم داری من رو هم شاکی می کنی ها. این اصفهانی بازیا چیه درمیاری آخه؟!! همش پول همش پول .حالا عصبانی نشو از این شوخی. الان من نظرخودم رو میگم. اول اینکه من قطعا نمی تونم یه نظر کاملا درست و منطقی بدم چرا که من پزشک نیستم تازه اون هم با تخصص و مهارت فوق العاده.
اما واقعا به یه پزشک متبحر روزانه 100 نفر مراجعه می کنند که همهشون هم وضعیت اضطراری دارن؟ یعنی همه این 100 نفر که هر روز دارن مراجعه می کنند باید همون روز عمل بشند و اصلا نمیشه یه برنامه ریزی واسه این بیماران کرد که صد البته همشون نه ولی تعداد بیشتریشون که وضعیت اضطراری دارند عمل بشند. ضمن اینکه احساس می کنم شما این مثال رو زدید تا یه موضوعی رو ثابت کنید وگرنه فکر نکنم مثال 100% واقعی باشه.
حالا من فرض می کنم که مثال کاملا واقعیه و من باید در همین شرایط تصمیم بگیرم. اول اینکه من باید از این میان آدمها رو برای ادامه زندگی انتخاب کنم و این اصلا کار راحتی نیست که بخوام فقط با در نظر گرفتن پول تصمیم گیری بکنم. راحت ترین تصمیم درست ترین نیست. راحت ترین اینه که یا از هر کس که خوشم اومد و مثلا چه می دونم خیلی خوشگل و جذاب و جوون بود انتخاب کنم و یا هر کس که استطاعت مطلق مالی راجع به پرداخت هزینه داشت رو انتخاب کنم و یا مثلا در جلو همه بیماران قرعه کشی کنم. اما قطعا اینها درست ترین انتخابهای من نخواهد بود. ولی یه جور دیگه هم میشه به قضیه نگاه کرد که خیلی انسانی و اخلاقی باشه اینکه به طوریکه از نظر پزشکی اون بیمارانی که از بقیه نیاز فوری تر و مهم تری به عمل دارند چه بسا این تفاوت به اندازه %1 باشه رو انتخاب کنم و بقیه بیماران رو به پزشکهای دیگری که حتما اونها هم متبحر هستند ولی حالا یه پله ازمن پایین تر هستند معرفی کنم تا عمل بشند.
اما می دونم که ما همه مون اول به سمت تصمیم راحت میریم نه درست. مهم اینه که فراموش نکنیم در چه جایگاهی می خواهیم تصمیم بگیریم.

خیلی کامنت گذاشتن سخت شده . یک فکری واسه کامنت دونیت بکن. الان 26 دقیقه کشید.
شاید هم یک اکیپ تشکیل میدادم و چند تا دکتر باهم رو مریض ها کار می کردیم

جدآ سوال سختیه...عرض کنم که من با مرد تنها موافقم...شاید اینکار بهترین روش باشه...میشه یک تیم از خبره گان مثل ماندگار و عتیقی و فروزان نیا رو دور هم جمع کرد و خدمت کرد...

kheyli sakhte

rAstash man ham barAye chenin pezeshki bA in sharAyet, nazare moshAbehe HAMIN dAram.

بگذارید مسئله رو بازتر کنم.
صد نفر مریض در تهران نیاز به جراح قلب دارند و 50 نفر جراح قلب نیز در بیمارستانهای مختلف وجود دارند که هر کدام در روز می توانند 2 عمل انجام دهند بنابراین همه مریض ها متبحر ترین جراح را می خواهند و بهترین بیمارستان و امکانات را...
همه ابتدا به او مراجعه می کنند ولی در هر حال او فقط 2 نفر را انتخاب می کند و در عین حال مطمئن است که بقیه بیماران نیز بدون جراح نمی مانند.
راجع به راه حل مرد تنها مخالفم...
چرا فکر می کنید مریضی را که من باید عمل کنم یک تیم دیگر باید برایم انتخاب کنند.

baa dar nazar gereftan e inke sharaayete kodameshaan vakhim tare va be khosoos be bache ha tavajoh mikardam
bad javoontar ha ...sorry.fonte farsi nadaashtam.

کاری نداره که...ده بیست سی چهل می کنم دو تاشون رو انتخاب می کنم...! جدی می گم جان گوشزد...نه قیمتم رو بالا می برم...نه کلاس بیخود میذارم...اعلام می کنم که روزی دو تا عمل انجام می دم و هر روز از بین متقاضیان عملی که روز قبل ثبت نام کردن دو نفر رو به قید قرعه کشی (به سبک قرعه کشی گرین کارت آمریکا!) میفرستم زیر تیغ...اگه واقعا اعتقاد داشته باشم که متبحر تر از بقیه همکارانم هستم (و نه صرفا معروفتر!) و شانس بیماری که زیر تیغ من می ره برای زنده موندن بیشتره از شانس بیماری که فرضا دکتر کشکول آبادی عملش می کنه، تنها گزینه انسانی که باقی می مونه همین یک راهه و نه اون راهی که می دونم مد نظر شماست (یعنی افزایش تعرفه عمل به نحوی که خود به خود نود و هشت درصد اشعار کم در آمدتر غربال بشن و فقط روزی دو تا حاجی شیکم گنده برن زیر تیغم)...می دونی چرا می گم انسانی تره؟ برای اینکه وقتی ما بخوایم سر موضوعی که جون آدمها بهش بستگی داره آدمها رو بر حسب جیبشون اتیکت بزنیم و گزینش کنیم اونوقت می شه همون دید فاشیستی به آدمها که انقدر بحث بود سرش...(حداقل فرق یه دکتر با یه راننده (چه تاکسی و چه اتوبوس و چه لیموزین!) در اینه!)

مـن هـنوز هـم بر این عـقیده هـستم که جـوانتـرین، بـاهوشـترین و زیباتـرین هـا رو بـاید انتخاب کـرد... از هـر دید هـم که بـسـنجیم انـتخاب درسـت رو انجام داده ایم.. تازه این گـوشزد هـی پارتی بازی میـکنه و شـرایط رو تـغییر میده... حالا که قـرار شـده باقی بیماران هـم زنـده بـمونند که دیگه مـحالـه از روشـم صـرفـنظر کـنم

شراگیم جان
این موضوعی است که امروز عملا دارد اتفاق می‌افتد
هیچکس در این بین نمی‌میرد یا خدمات بهداشتی و درمانی را از دست نمی‌دهد.
آقای دکتر فلان که متبحرترین دکتر جراح قلب است در بیمارستان دی عمل می‌کند و خودش 4 ملیون تومان می‌گیرد و با هزینه بیمارستانش حدود 10 ملیون تومان برای بیمار آب می‌خورد.
آقای دکتر نه چندان معروفی نیز در یک بیمارستان دولتی مثل شهید رجایی با بیمه قرار داد دارد و همین عمل را با کمتر از یک ملیون تومان انجام می‌دهد.
از نظر آماری 97٪ عمل های دکتر اول و حدود 95٪ عمل های دکتر دوم موفقیت آمیزند که تفاوت معنی داری نیست.
اما این اشاره ای که به دید فاشیستی و بحث شیرین مربوطه کرده‌ای قبل از هر چیز بهتر است خاطر نشان کنم که خود من به صورت داوطلبانه این مطلب را اینجا نوشته ام که نظرات شما را بشنوم و شاید بتوانیم یکدیگر را قانع کنیم که کدام کار (فارغ از شعار ) عاقلانه است.
به چه علت فکر می‌کنی اگر کسی با شیر و خط آن دو بیمار را انتخاب کرد عادلانه است ولی اگر با افزایش تعرفه انتخاب کرد عادلانه نیست.
از مثالی که می‌زنم معذرت می‌خواهم ولی فرض کن که مادر تو به این عمل احتیاج داشته باشد و تو ترجیح بدهی که ماشینت را بفروشی و بهترین سرویس را برایش فراهم کنی و به آقای دکتر فلان مراجعه کنی و او پوزخندی بزند و بگوید در قرعه کشی اسمتان در نیامد...چه احساسی خواهی داشت؟
می‌خواهم بدانم؟

کیانوش جان
مگه می‌خواهیم گروه رقص درست کنیم که جوونترین و خوشگلترینشون رو انتخاب کنیم!!

اول اون‌هایی که بدحال تر هستند رو انتخاب می‌کنم. یعنی می‌گم منشیم جدا کنه. مثلا می‌شن ده نفر از صد نفر. بعد هم از این ده تا که باهم فرقی ندارند، اون دوتایی که بیشتر پول می‌دن رو انتخاب می‌کنم.

لطفا قبل از نوشنت کامنت به تیتر مطلب توجه فرمایید!

salam
vaghean in nazar shakhsi va vagheiie shomast?

این قسمتی از یک دیدگاه کلی‌تر است که من در وبلاگ قبلی‌ام که مسدود شد مقدماتش را توضیح داده بودم و الآن دارم اجزاء دیگرش را توضیح می‌دهم.

من هنوزم سر راه حلی که گفتم هستم. یکیو با پول عمل می کنم برای ارضای انگیزه های مادیم و اینکه در هر صورت این کار شغل منه و چون دارم بهترین خدمات رو می دم باید بالاترین دستمزد رو هم بگیرم و یکی دیگه رو برای ارضای انگیزه های انسان دوستیم و اینکه به پزشکی نمی تونم صرفاً به عنوان شغل نگاه کنم و فقیرترین آدم (بی پول ترین) حتی پیش بدترین جراح هم ممکنه شانس زیادی برای دریافت خدمات درست و حسابی نداشته باشه از بین فقیرترین بیمارم انتخاب می کنم.

گـوشزد جان چـرا فـوری فـکرهای خـوب خـوب کـردی :))
مـن بـاهـوش رو هـم نـوشـتم...
اما سوای این؛ از نـظر مـن انـتخاب این آدمها خـوبی که داره ایـنه که
اولـن مـعیار مـادیات نیست!!
دومـن با این مـعیار ها به نـفع جـامعه هـم کار کـردیم...
سـومـن انـصاف رو هـم درنـظر گـرفـتیم... چـون مثلـن اگـر بـچه داخـلشون بـود ارجـحیت دادیم (جـوانـترین ها)
دیگه چی ازین بـهتر ؟؟

من نمی‌دانم که چرا این مادیات مثل نجاست شده است که همه سعی می‌کنند از آن تبری بجویند!
پول رکن اصلی خوشبختی است.
اگر همه تفکراتتان را بر این پایه بنا بگذارید هم فهم روابط اجتماعی برایتان راحت خواهد شد و هم از نظر روحی آسوده خاطر می‌شوید.
حالا دارم می‌روم دنبالش!!!
شب که برشتم راجع به آن بیشتر خواهم نوشت.
قربان لپهای سرخ و چاق شما بروم
گوشزد مهربان و انسان دوست و در عین حال پولدوست!

گوشزد جان اگر واقعا همانطور که می گویی از نظر نتیجه عمل و بازیابی سلامتی افراد هیچ فرقی بین دکتر کشکول آبادی و آن دکتری که می گویی در بیمارستان دی با هزینه ی ده میلیون تومان عمل می کند وجود نداشته باشد دیگر مساله حل شده است...من فکر می کردم بیشتر این سوال و جوابها برای رسیدن به یک اصل اخلاقی و یا حتی فلسفی ست...نمیدانم میانه ات با فلسفه چطور است اما تاریخ فلسفه پر است از این قبیل سوال ها که اگر فرضا در قایقی دو نفر نشسته باشند و یکی از آنها جراح باشد و دیگری یک فرد بی هنر و بدون تخصص و قایق فقط ظرفیت یک نفر را داشته باشد آیا از نظر اخلاقی درست است که جراح آن دیگری را به میان آبهای خروشان پرتاب کند تا خود زنده بماند و بتواند در آینده منشاء خدمات بیشتر و ارزنده تری برای نوع بشر باشد؟
به هر حال اینگونه که بویش می آید گویا همه ی حرف ها و جدل ها بر سر این است که دکتری که نان اسمش را میخورد حق این را دارد که به هر طریقی بیمارانش را گلچین کند یا نه...معلوم است که این حق را دارد...مثل این است که بگوییم آیا صاحب رستوران نایب سعادت آباد حق این را دارد که همان گوشت و برنج و پیازی را که فرضا در یک رستوران معمولی پرسی 1500 تومان دست مشتری می دهند بدهد 12000 تومان؟
وقتی مساله ی جان آدمها مطرح نیست این بحث خیلی ساده می شود...من ترجیح می دهم مثالت را اینگونه تصحیح کنم که اگر یک روز مادرم به ایران بیاید و بخواهم با او بروم چلوکباب بخورم این حق را دارم که بسته به پولی که در جیبم هست به رستوران نایب بروم یا رستوران سر خیابانمان و اگر هم پولی نداشتم هیچوقت به نظام سرمایه داری و یا صاحب رستوران نایب فوحش نمی دهم و این را ظلم و تبعیضی در حق خود نمی دانم که چرا من نباید استطاعت این را داشته باشم که مادرم را ببرم رستوران نایب...!
همینطور که وقتی می روم کفش کتانی بخرم به صاحب آن مغازه ای که در فلان پاساژ با کلاس تهران مغازه دارد بد وب یراه نمی گویم که چرا یک جفت کتانی را که در محله ی ما می دهند 30 هزار تومان گذاشته هشتاد هزار تومان...او هم مشتری های خاص خودش را دارد که اگر برای یک کفش آنقدر پول ندهند اصلا از خریدشان احساس رضایت نخواهند کرد...من می روم همان کفش را از مغازه دیگری که ارزانتر می فروشد و قیمتش با جیب من همخوانی دارد تهیه می کنم...
متوجه ای چه میخواهم بگویم...؟
به هر حال وقتی صورت مساله را اینگونه ساده می کنی جوابها هم به همین نسبت ساده می شوند.

با همان اسم ِ نظرخواهى ِ قبلى مى‌نويسم و با همان نيت. اين بار با قصد ِ‌اين که نه بگويم پول همه‌چيز است و نه اين‌که بد است (به نوعي دوطرف ماجرا). نوشتن اين نظر هم به خاطر به نوعي مربوط کردنش به بحث قبلي است و اين که بحث منطقي را نيمه کاره رها نکنم.

حرف گوشزد را فرض مى‌گيرم که انگيزه هاي اخلاقي را کنار بگذاريم و فقط به انگيزه هاي فردي توجه کنيم. با اين حساب هدف حداکثرکردن نفع فرد است. با توجه به اين که همه مي خواهند نفع‌شان بهينه شود، مهم رسيدن نقطه تعادلي در اين بين است. به گفته گوشزد "می‌خواهم بگویم اقتصاد رقابتی و بیزینس چه خوشمان بیاید و چه بدمان بیاید جزء مهمی از پزشکی است که اتفاقا بیش از همه به بهبود کیفیت در این رشته کمک کرده و می‌کند و قابل حذف نیست." حرف گوشزد را قبول دارم که جنبه کاسبي (بيزينس) يا به زبان علمي تر اقتصادي قضيه را درنظر بگيرم. البته با توجه به اينکه دکتر موردنظر همان دو عمل در روز را انجام مي دهد نمي دانم کيفيت کارش چطور افزايش پيدا مي کند. مگر پولدارترين مشتريها دقيقا همانهايي باشند که سخت ترين و فني ترين عملها را دارند. تا جايي که من مي دانم به علت وضعيت بهداشتي پايين‌ تر و فشار بيشتر زندگي احتمالا کم درآمدترها بايد قلب خرابتري داشته باشند. البته در اين مورد صاحب نظر نيستم.

راه حل گوشزد را پذيرفته فرض مي‌ کنم. ببينيم چه مي شود. خبره ترين پزشک دستمزدش را آنقدر بالا مي برد که فقط دو نفر پيشش بيايند. فرض کنيم از پنج ميليون به ده ميليون. به فرض نبودن نهاد نظارتي موثر (که اگر بود اين دوبرابر شدن اتفاق نمي افتاد) بقيه جراحها هم با فهميدن موضوع که بازار چنين کششي دارد دستمزدشان را تقريبا دوبرابر مي کنند (با کم و زياد). طبيعي است که بقيه پزشکها هم به تناسب ويزيتشان را بالا مي برند و همين طور الي آخر. يعني هزينه بهداشت شديد رشد مي کند. متقاضي هاي بهداشت براي تامين هزينه بهداشت شان سعي مي کنند درآمدشان را زياد کنند. بنابراين هزينه آنچه را که مي فروشند از کالا و خدمات تا جايي که بتوانند و بازار کشش داشته باشد بالا مي برند ( تورم عمومي). معمولا هم بهانه اي برايش پيدا مي کنند (مثل آمدن سال جديد يا گران شدن بنزين). کشش بازار بستگي دارد که چقدر پول در دست مردم باشد (همان نقدينگي). اين نقدينگي در ايران معمولا از بودجه دولت يا به عبارت ساده همان پول نفت مي آيد. با دوبرابر شدن قيمت کالا و خدمات (بدون ايجاد ارزش افزوده واقعي- چون مهارت دکتر فلاني يا ارزش واقعي فلان کالا که يک شبه تغيير نکرده)- ارزش پول ايران تقريبا نصف مي شود. از طرف ديگر چون ايران تقريبا بطور کامل به واردات وابسته است اين به معني اين است که توان خريد ايران نصف مي شود. در اين ميان بازندگان بزرگ کساني هستند که درآمد ثابت دارند (کارمندان دولت ...). از طرف ديگر با کاهش ارزش پول امکان کارآفريني با پول موجود هم به شدت کم مي شود. اين يعني بيکاري بيشتر و در نتيجه افزايش جويندگان کار و با توجه به اصالت نفع شخصي افزايش عرضه پايين آمدن تقاضا را در پي دارد (قانون عرضه وتقاضا)، يعني دستمزدهاي هر چه کمتر براي جويندگان کار. اين باعث باز هم کمتر شدن درآمدهاي افراد مي شود و در نتيجه باز هم پايين تر آمدن دستمزدي که حاضرند برايش کارکنند. جالب اين است که همان دکتر خبره اول هم در واقع توان خريد يا کارش فرق چنداني نکرده (همان دو مريض را عمل مي کند) فقط ارزش پولش نصف شده به همراه بقيه مردم. يعني تمام اين قضيه به ضرر همه بوده و بيشتر از همه به ضرر دارندگان درآمد ثابت.

با اين که اقتصاد دان نيستم ولي فکر مي کنم کساني که در ايران زندگي کرده اند اين چرخه افزايش قيمتها را به خوبي حس کرده باشند (مثالش اول هر سال با افزايش قيمت بنزين يا حتي بدون آن). بنابراين اين سناريو اگرچه خيلي ساده شده چندان هم غيرواقعي نيست. البته اين وسط عاملهاي بسيار زيادي دخيلند (از جمله سياست گذاريها و دخالتهاي دولت - هر دولتي که باشد - در بازار)

بعد از اين مقدمه به نسبت طولاني حرف اينجاست که خوب راه ديگري هم هست؟ فکر مي کنم روش درست برخورد با اين مسئله برخورد اقتصادي و ساختاري است. اقتصاد به زبان ساده علم تخصيص بهينه منابع است.

اين روزها بيشتر اقتصاد دانهايي که مي شناسم معتقدند مشکل اقتصاد ايران مشکل ساختاري است. ببينيم در اين مورد خاص چه مي شود کرد.

مشکل اصلي وجود صد مراجع به دکتر خبره اول است و اين که دکتر خبره فقط دو بيمار را مي تواند در روز عمل کند. براي بهينه کردن استفاده از منبع (resource)مهارت دکتر خبره عاقلانه است مشکل ترين عملها را اين دکتر انجام دهد و عملهاي سادهتر را کساني با مهارت کمتر. يعني همه تقاضا کنندگان به کالاي مورد نظر خود (جراحي قلب باز با درصد موفقيت قابل قبول، که به نظر تخصصي گوشزد براي بيشتر عملها فرق خيلي کمي مي کند) برسند. اين طوري دکتر خبره هم عملهاي مهم و مشکل انجام مي دهد و در نتيجه مهارت و کيفيت کارش بالا مي رود.

مسئله اينجاست که چه کسي مي تواند سخت ترين عملها را تشخيص دهد. روشن است کسي مي تواند اين کار را بکند که دانش پزشکي داشته باشد. اينجاست که يک مشکل عمده ساختار بهداشت در ايران آشکار مي شود.

در ايران هر کسي مي تواند بدون ارجاع از طرف يک پزشک عمومي پيش متخصص برود (که تا جايي که من مي دانم اکثرا هم همين کار را مي کنند). از نظر اقتصادي اين کار تلف شدن شديد منبع ها ست. اول اين که دکتر عمومي که مي تواند همان کار را انجام بدهد بيکار مي ماند و سرمايه گذاري جامعه براي تريبتش ضايع مي شود (بيکاري پزشکهاي عمومي). از طرف ديگر پزشک متخصص هم براي بيشتر کردن نفع شخصي (فعلا اخلاق را کنارگذاشته ايم) سعي مي کند تعداد بيشتري بيمار را در زمان کمتر ببيند ( با ويزيت ثابت) براي حداکثرکردن درآمد. تفاوت ويزيت پزشک عمومي و پزشک متخصص که متقاضي بهداشت مي توانست خرج بسياري کارهاي ديگر کند به هدر مي رود بدون ايجاد کار و ارزش مورد نظر به بهاي مناسب.

مکانيسم ساده اي که تقريبا در تمام کشورهاي توسعه يافته هست اين است که براي رفتن پيش پزشک متخصص لازم است اول پيش پزشک عمومي رفت و معاينه شد (مي دانم که در ايران احتمال پارتي بازي هست. ولي فعلا مسئله را قدري ساده مي کنيم).
بنابراين اگر پزشک عمومي، که در خيلي از کشورها به شکل پزشک خانواده و آشنا و معتمد شخص درمي آيد ، اول بيمار را ببيند با توجه به شدت بيماري و بودجه بيمار يک يا چند پزشک متخصص را به او معرفي مي کند. اين مي شود اختصاص بهينه منابع براي بيشتر افراد. يعني هم پزشکهاي متخصص به نسبت مهارت و ظرفيتشان کار پيدا مي کنند هم بيماران هزينه اي را مي پردازند که واقعا بايد بپردازند و هم سرمايه گذاري جامعه براي تريبت پزشک عمومي و متخصص هدر نمي رود. عدم نياز به ارجاع از سوي پزشک عمومي و در نتيجه بيکاري گسترده آنها (که البته به علت تربيت پزشک بيش از حد مجاز هم هست) در واقع هدرکردن سرمايه جامعه هم به صورت مستقيم و هم به صورت غيرمستقيم است.

البته مي دانم اين سناريو ساده در ايران از نظر عملي هزار چم و خم دارد. شايد مهمترينش مسئله نظارت بر اجرا. ولي اگر روشي است که در کشورهاي توسعه يافته تا جايي که من مي دانم استاندارد شده.

مسئله تعيين قيمت کالا هم مسئله بسيار مهم ديگري است (اين که ويزيت هر دکتر چقدر باشد) و اين که دولت (که قرار است نماينده جامعه باشد) چقدر در اين مسئله دخالت کند. ولي فکر مي کنم اين خارج از موضوع بحث است.

در جمع بندي بگويم که با نظر گوشزد در مورد ديد علمي و عملي داشتن به قضيه خدمات بهداشتي ، که از مهمترين خدمات در تمام کشورها هستند، به جاي ديد احساسي و ارزشي صرف موافقم. منتها حرفم ديد اقتصادي است به جاي ديد بيزينسي (فارسي بيزينس همان کاسبي است ولي قدري در ايران جنبه ناخوشايند پيدا کرد). فکرمي کنم به جاي اقدامات فردي و بهينه کردن نفع فردي روش اين کار بايد بر مبناي علمي و اقتصادي براي بهينه کردن نفع جمعي باشد با درنظرگرفتن سرمايه گذاريها و نفع همه افراد جامعه. جداي از روزنامه ها وبلاگهاي اقتصادي زيادي هست که مي توان در اين جور موردها به آنها مراجعه کرد. اينجا اسم نمي برم که تبليغ محصوب نشود.

پرگفتم ولي دوست داشتم بحث قبلي را به جايي برسانم، به دور از هياهو و درگيري.

... در نوشته قبلي چند غلط تايپي هست که فکر مي کنم درستش معلوم باشد مثل "محصوب" به جاي "محسوب". به بزرگي خودتان ببخشيد:)

جناب گوشزد.

با رد پایی که از روش گزینش و سیرت اخلاقی تو یافته ام، معیار مالی برایت از هر متغیر دیگری برتر است-ازنظر رقابتی و کاسبی. پس احتمال اینکه به شیوه گزینش منشی عمل کنی بسیار بیشتر است. با توجه به معیار هایت، به نقد می چسبی و بیماران فقیر و یا بیمه دار را کنار میگذاری چون از نظر بیزینس گوشزدی برای جاج آقا گوشزد صرف نداره. ردشون میکنی و میگی ما تو این دوکون نذر کاچی نداریم. بعد از غربال کردن مسکین ها، شروع میکنی با اونایی که پول نقدشان را تو چمدان حمل کردن و آوردن چک و چونه میزنی و یه قیمتی را که برات صرف میکنه تعیین میکنی و دو نفر را برای عمل ا نتخاب میکنی و از بقیه نقدی ها میخواهی که فردا و پس فردا برگردند. بیمه ایها و مسکینارا هم میگی منشی جدیدت ردشون کنه و سرشون بجای تو داد بزنه که برن «بیمارسونی دولتی» و یا «قبرسون تخته فولاد».

من فکر می کنم که یک پزشک صرفا کارش نجات جان انسامها است و از این نظر نباید کسی را بر کسی دیگر ارجح بدهد همه انسانها از نظر حق برخورداری از تسهلات پزشکی برابرند و حدس می زنم باید جزء حقوق بشر باشد و کسی نمی تواند آن را از انها دریغ کند نباید قضاوتی بر اساس زشتی زیبائی فقیری غنی بودن هوش یا عقب افتادگی فرد صورت بگیرد چون ملاک مرتبط برای مسائل پزشکی نیست. فکر میکنم برحسب زمان مراجعه باید آنها را درمان کند اما معیارهای می تواند مرتبط باشد و یک پزشک می تواند در مقایسه بیماران نظر دهد و یک فرد را زودتر ببیند(با در نظر گرفتن حادی ):
1- موثر بودن معالجه اگر در فردی عمل آنقدر تغیری بوجود نمی آورد و یا بعد از مدت کوتاهی اثرش از بین می رود باید فرد دیگری که به عمل بهتر جواب می دهد را انتخاب نمود. یا مثلا یک نفر که حساسیت بهدارو دارد یا یک بیماری لاعلاج دیکری دارد باید اولویت کمتری داشته باشد
2- طول عمر بیمار بعد از بیماری و سن بیمار مثلا اگر یک نوجوان 12 ساله و یک فرد 75 ساله با یک میزان آسیب و یک میزان امید برای بهبود بعد از عمل در صف باشند نوجوان 12 ساله را انتخاب کند هر جند این یک انتخاب مشکل است و آن فرد 75 ساله هم به همان اندازه حق دارد ولی شاید بتوان اینطور توجیه کرد که او از نعمت حیات بیشتر برخوردار بوده.
3- احتمال صدمه جسمی یا ذهنی . خوب مثل مورد یک اگر فردی یک بیماری جانبی دارد که ممکن است عمل عوارض ناگوار بیاورد بهتر است مورد مناسبتری ارجح داد€ه شود.
ببخشید گشزد جان اگر مثل رساله شد. (:

گوشزد عزیز!
من سهمیه‌بندی میکردم یک سهم را برای دل و وجدانم به بیمارستانی دولتی اختصاص می‌دادم و سهم دوم را برای امور دنیا و زندگی‌ام به پولدارها و مقامات بانفوذ.

شاید پارتی آشنا بازی نامه ار وزارت بهداشت و.........
ولی دکتر بزار به اونای فکر کنیم که حتی پول یه شب خوابیدن تو بیمارستان رو ندارن چه برسه به فنر انژیو و هزار کوفتو زهرمار دیگه که کم هم نیستن

kasi ke vazesh az hameh vakhimtareh.

کاش دوستان عزیز هنگام ارسال نظرات ارزشمندشان سن و جنس خود را هم می نوشتند

دکتر جان می خوای بگی ما بچه ها کمتر می فهمیم؟!:D
به هر حال من 26 سالمه، ولی فکر کنم بزرگترم اگر می بودم همین بود! البته زمان باید ثابت کنه!

شراگیم جان
دقیقا مسئله به همین سادگی است ولی توضیح آن برای بیماران و قانع کردن آنان است که دشوار است.
از طرفی آیا این دلیل که "چون پزشک با جان انسان ها سر و کار دارد" به نظر تو و سایر دوستان دلیل کافی است برای اینکه از حقوق ÷زشکان دفاع نکنیم.
منظور من در این مورد خاص نیست...منظورم این است که آیا پزشکان به نظر شما حق دارند که در اعتراض به دستمزد ناچیز در بخش دولتی یک روز دست به اعتصاب بزنند با توجه به اینکه کلیه راههای قانونی طی شده است و به نتیجه نرسیده است.
چرا اگر کسی به شما بگوید (منظور شخص تو نیست) که حدود 30% پزشکان زیر خط فقر هستند پوزخندی از سر رضایت می زنید که حقشان است.
اگر روزی توانستم شرح زندگیم را برای تو و سایر دوستان بنویسم و سیر تغییر و تحول فکریم را شرح دهم به این باور خواهی رسید که هر فاشیستی روزی در راه گسترش برابری مبارزه کرده...
فراموش نکن (اگرچه شاید ناخودآگاه)هر روز آدمی از طبقه خود دفاع می کند و نه از عدالت...

گــوشزد جـان مـن 28 سـالـم درست 10 سـاله پیش تـموم شــده :)) جـنسیتـم هـم که از جـمله بالا مـعلوم شد دیگه

خوب حالا با این پی نوشت قضیه درست شد:
ممکنه روی کاغذ وبدون قرار گرفتن در موقعیت خیلیا حرفای قشنگ وایده آلی بنویسن اما وقت عمل کمند آدمایی که واقعا آرمانی عمل کنن وبه نظرم خیلیا به همون راهی که نوشتی میرن یعنی یه جوری توجیه می کنن و قیمت رو بالا می برن.فکر هم نمی کنم خیلی هم کار بدی باشه بالاخره کار خوب نرخ بالاتری داره...
نمی دونم چرا همه ی مشاغل حق دارن به اقتصاد فکر کنن بی هیچ دغدغه ای وفقط برای طبابت باید انسان بود ومعنوی بود وخوب بود...گر چه می دانم منظورت از طرح این سوال اینها نیست

مینا جان
مسئله دقیقا فهمیدن نیست...درک و تجربه کردن، قبول کردن و آلوده شدن در قواعد بازی با افزایش سن رخ می دهد و از نگاه ایدهآل انسانی دور می کند.
یک بار بابای عرفان (صاحب وبلاگ شادی شاعرانه) از همه خواسته بود که چند کتاب برای مطالعه به او معرفی کنند.
من پیشنهاد دادم که نخست خیام را بخوان و سپس سعدی را و در نهایت سهراب سپهری را.
او هم تشکری کرد و البته از چند و چون این معرفی و توالی آن چیزی نپرسید
منظور من به زبان ساده این است
ابتدا از فلسفه و فلسفه یابی بطور کامل خارج شو...س÷س کاملا عرفی شو و در نهایت عرفان مدرن را چاشنی زندگی عرفی خود کن...کاری که امروز در صدد آن هستم و می دانم که...
راستی شرگیم جان آخرین کامنت پست قبلی را که می نوشتم تو جلوی نظرم بودی و مرا برحذر می داشتی از نوشتنم راجع به فلاسفه...ببخشید که حرمتت را نگه نداشتم!

بی طرف جان
بالاخره به توافق می رسیم!!
غربال عزیز
چقدر قشنگ و با لهجه اصفهانی حرف می زنی...سابقه منشیگری تو مطب دکتر اصفهونی داشته ای؟
سلمای عزیز
در فرض قضیه این مسئله با توجه به کثرت مراجعین منتفی است.
از طرفی چطور همه شما برای بیمار حق انتخاب پزشک قائل هستید ولی برای پزشک حق انتخاب بیمار قائل نیستید؟

دکتر عزیز
می دانم که تجربه کردن یک موضوع و آلوده شدن در اون می تونه خیلی نظرات هر انسانی رو تغییر بده. به همین خاطره که سعی می کنم هیچوقت نظر قطعی ندم و نگم که مثلاً 10 سال دیگه حتماً اینکارو می کنم. همونطوریکه خیلی از افکاری که 10-5-1 سال و حتی چند ماه پیش داشتم هم دچار تحول شده که هم طبیعیه و هم چیز بدی نیست.
اما یکی از دلایلی که می گم نمی خوام انگیزه های دیگه رو در مورد مثال خاص شما از دست بدم هم همینه که کمک کنم به خودم در طول زمان جنبه ها و ابعاد دیگه رو هم از دست ندم.
نمی دونم منظورمو رسوندم یا نه.
درحالیکه تدبیر اقتصادی رو هم اصلاً و به هیچ وجه رد نمی کنم.

من از این نوشته تلخ‌تر، تا به حال در این وبلاگ ننوشته‌ام!

هفته گذشته، پس از رفتن منشی‌ام و برای استخدام منشی جدید اقدام به درج یک نوبت آگهی در ضمیمه روزنامه کردم. سرزمین مرا چه پیش آمده است که مردمانش، به چنین حقارتی گرفتار آمده‌اند که با طی مدارج دانشگاهی، برای یک کار منشیگری باید التماس کنند.

دکتر جان ما رو گذاشتی سرکار با اين امتحان اخلاق که داری از ملت می گيری!

گوشزد عزيز، فکرنمي کنم راه حل با نظرهاي ترا تاييد کرده باشم، اگرچه راه حل طرف مقابل را هم تاييد نکردم.

به طور خلاصه: در قسمت اول نوشتم که راه حل تو با همان معيار حداکثر کردن نفع شخصي هم به ضرر بيمار است هم به ضرر پزشک و هم به ضرر بقيه افراد جامعه. راه حلي که به ضرر همه باشد طبيعي است مطلوب نخواهد بود.

در قسمت دوم نشان دادم که مشکل نه از دستمزد پزشک يا اصرار بيمار که از ساختار نادرست بهداشت در ايران است. . اشکال ساختار را نشان دادم و يک راه حل جاافتاده اش در کشورهاي توسعه يافته را هم ذکر کردم.

بالاخره در قسمت سوم گفتم که برخورد احساسي و ارزشي صرف را کارآمد نمي دانم (که در اين مورد با تو موافقم) ولي برخورد کاسب کارانه مورد نظر تو (به معني حداکثر کردن نفع شخصي - بالا بردن دستمزد تا حد ممکن- بدون توجه به نفع ديگران) هم کارآمد نمي دانم(يعني در اين مورد نظر تو را هم کارآمد نمي دانم). به همان دليلي که در قسمت اول نشان دادم.

نتيجه اينکه راه حل نه در راه حل کاسب کارانه و حداکثر کردن نفع شخصي که در راه حل اقتصادي است يعني رسيدن به نقطه تعادل بهينه بين نفع تمام افراد جامعه يا بيشترين تعداد از آنها.بديهي است که با اين کار نفع همه افراد جامعه کمتر از حداکثر خواهد بود.


در مورد حق انتخاب پزشک و حق انتخاب بيمار همان طور که گفتم به صورت مطلق هر دو نامطلوبند. سيستم معقول و پذيرفته شده اش همان سيستم ارجاع است يعني نه دست بيمار و نه دست پزشک جراح يا متخصص. با اين روش خبره ترين فرد مشکلترين و مهمترين عملها را انجام مي دهد و به طبع هم بيشترين دستمزد را هم مي گيرد هم بهترين تجربه را به دست مي آورد. بيمار هم به همان اندازه اي پول مي دهد که براي درمانش لازم است و پول هدر نمي دهد.

يك روز يه گرگه داشت دنبال آهويي مي دويد تا بخوردش.آهو رو كرد به گرگ و گفت آهاي گرگه ، بيخود خودت رو خسته نكن چون تو هرگز به من نمي رسي.گرگه گفت حالا خواهي ديد. آهوئه جواب داد تو دنبال كسب روزي هستي اما من دنبال جونم هستم.به همين خاطر هيچ وقت به من نمي رسي...و گرگه نرسيد.
****
اما من فكر مي كنم اگه جناب گوشزد به جاي گرگه بود حتما مي تونست آهوئه رو بگيره و بدره و بخوردش.اما چرا؟كسي مي تونه اين معما رو حل كنه؟

اولين كسي هستيد كه بعد از 6سال وب گردي يافتم كه با زباني شيواتوانسته ايد تمام دغدغه هاي ذهني مرا بنويسد و با تحليل منطقي، همدرد باشيد.البته در با هوشي و نكته سنجي اصفهاني ها شك ندارم!احساس مي كنم با ديدين و خواندن وبلاگ تان براي نوشتن دوباره انرژي و جراتي تازه يافته ام.

آخه گوشزد باهاس برا زنش انگشتر زمرد بخره و عکسش روتو وبلاگش بزرگ بذاره. شوخی که نیست دکتر خرج داره. این پولا باید از یه جایی در بیاد. آخه فکر کردین ایشون مث «دکتران بدون مرز» هسن که برن مردم رو دور دنیا معالجه کنن؟ دکتری براش کاسبیه. گور بابای قسم اخلاق پزشکی. اینا برا دکتر انگشتر زمرد نمیشه. اخلاقیات گوشزد را به طور مستند تو همین پست های وبلاگ میشه رو کرد. جای دیگه دنبالش نگردین.

مـن مـنکر مادیات نیستم و بـد هـم نمیدونـمش...(خـیلی هـم دوسـتش دارم) ولـی مـعتـقدرم که مـادیات نـبایـد به تـنهائی مـعیار انـتخاب بـاشـد

دکتر بدون مرز عزیز
البته التفات دارید که من هم البته اینقدر عقل و شعورم می‌رسد که مکنونات قلبی خودم را استحاله کنم و هر رفتاری را به نامی زیبا بنامم و برای دیگرا بیان کنم ولی فعلا و در این وبلاگ قصدم عریانی است...عریانی محض!
شما چیز تازه ای کشف نکرده‌اید که با استهزا به سمع و نظر سایرین برسانید...
تمامش را من عمدا و با قصد قبلی در دو سال گذشته در بوق کرده‌ام.
شاید برایتان جالب باشد که در دنیای حقیقی من نیز به اندازه شما و سایر دوستانتان و حتی بیشتر "ریاکارم" و مرا به عنوان یک پزشک انساندوست و مهربان می‌شناسند.‌
هشدار داده بودم که قبل از نوشتن کامنت به عنوان مطلب که آزمون صداقت است توجه بفرمایید!

جواب راحتی داره. دو نفری که اول از همه ویزیت شدن و توانایی پرداخت پول رو دارن...این همه سر و صدا برای چی؟
-----
در مورد دستمزد هم این دکتره که باید منصف باشه. اگر برای هر عمل 15 میلیون هم بگیره کسانی هستن که توانایی بازپرداخت داشته باشند. به نظرم دکترها به خصوص در عمل های خیلی خاص(که مثلا یک یا دو دکتر توانایی انجامش رو دارند) باید با بیماران مدارا کنند و متناسب با سطح بیمار قیمت گذاری کنند(یه چشم جهار پنج دکتر متخصص رو دیدم که انقدر گذتش در وجودشون بوده). ولی خوب همه چیزمون به هم می خوره. نه از بیمه درمانی خبری هست و نه از کمک های مالی به پزشکان.

اوکی گوشزد جان...من فکر می کنم بحث تموم شده ست...حق با توست...چون با این پیش فرضهایی که تو گذاشته ای حکم قضیه به راحتی استخراج می شود...یعنی اگر پزشکی واقعا یک حرفه ی لوکس باشد که دستمزد این پزشک با آن پزشک ربطی به نتیجه کار نداشته باشد و فقط به فاکتورهایی مثل موقعیت جغرافیایی مطب و شهرت دکتر و مانند آن وابسته باشد حق توست که از هر طریقی که میتوانی از نظر اقتصادی به نفع خودت کار کنی...اگر واقعا بیمارهایی هستند که به خاطر اینکه پیش گوشزد عمل شوند حاضرند ده میلیون تومان هم بپردازند (حتی اگر این کار به خاطر باورهای غلطی باشد که مثلا فکر کنند اگر بیمارشان پیش گوشزد عمل شود شانس خیلی بیشتری برای بهبود خواهد داشت - تو که مسئول باورهای نادرست بیمارانت نیستی! - ) خب بگذار بپردازند...
مطمئنم که رستوران نایب هم اگر جا داشت و بازارش کشش داشت همان چلوکباب 12 هزار تومانی را میفروخت 120 هزار تومان...ولی همه اینها به شرطیست که پزشکی را هم در حد کارهای لوکسی مانند رستوران داری و یا هتل داری و مانند ان فرض کنیم!

من اگه تا وقتی دستمزدم رو ندن کار نمی کنم و کارمم موجه چون هیچ قسمی نخوردم و نهایتش یه سیگنال این وسط نفله میشه که به هیچ جای مملکت بر نمی خورده ولی توی پزشک قسم خوردی که باید پایبندش باشی اگر نه اشتباه کردی حرفه پزشکی رو پیشه فرمودی و اگه از کار امتناع کنی یه سیگنال نفله نمی شه یه ادم به رحمت حق میره و باید خیلی سنگدل باشی که مرگ یه ادم یا عذابشو ببینی و کاری نکنی!!!!!!

اونی که می ره دم در رستوران می تونه با نون خالی هم سیر شه، اما اونی که می یاد پیش پزشک نه. هرچند که وظیفه انسانی اون صاحب رستورانم هست که به آدمای بدبخت در یک حد معقول کمک کنه.
نظر چل تیکه رو هم خیلی قبول دارم. سلامتی با گرسنگی خیلی فرق می کنه. اونم عمل قلب!

چل تیکه عزیز
خیلی خوشحالم که این بحث رو مطرح کردی.
بیشتر مردم واقعا فکر می‌کنند که مریض های روزمره‌ای که به پزشک مراجعه می‌کنند جانشان در خطر است.
به جرات می‌توان گفت که کمتر از یک هزارم بیماران را خطر جانی تهدید می‌کند و آن استثنا را هر کس با اخلاق و وجدان خودش می‌تواند کنار بیاید و حل کند اما بیشتر بیماران درد یا رنج دارند و خطر مرگ یا نقص عضو آنی آنان را تهدید نمی‌کند بنابراین اینجا هم به نظر من حق پزشک است که دستمزد خود را مطالبه کند و بیمار هم باید برای تهیه منابع مالی به مراجع ذیصلاح مراجعه کند نه اینکه انتظار داشته باشد که هزینه درمان را پزشک تقبل کند
بیشتر مردم گمان می‌کنند آن رستوران دار مواد اولیه‌ای صرف کرده است که باید پول آن و سایر هزینه هایش را بگیرد ولی دکتر چه؟

یک بار چند سال پیش یکی از بیماران که ظاهرا تحصیلکرده هم بود خیلی جدی به من می‌گفت که من و شما چند دقیقه با هم صحبت می‌کنیم چرا من باید چند هزار تومان به شما بپردازم!؟

مینا جان
جواب را برای چل تیکه نوشتم فقط اضافه کنم که یک قسم انگیزه کافی و مداوم برای شریف بودن نیست...بهتر است شرایط را طوری طراحی و برنامه ریزی کنیم که کسی مجبور به نقض عهد نگردد.
همین منی که در این وبلاگ و در چند هفته اخیر پنبه خودم را زده‌ام و گزک به دست این و آن داده‌ام بیشتر از روزی سی هزار تومان به بیماران نیازمند تخفیف می‌دهم.
البته انگیزه واقعیم کاسبی و حفظ پرستیژ انسان دوستانه است ولی در نتیجه عمل تغییری حاصل نمی‌شود.

من همه حرفم اینه که آدم نباید همه انگیزه هاشو محدود به انگیزه های مادی کنه.
در هر شغلی هم می تونه یه بخشی از انژیشو برای اهداف انسان دوستانه (و نه فقط با هدف کاسبی) صرف کنه. حالا اگر پزشک باشه و این شغل رو پذیرفته باشه دیگه یکم شرایط و مسولیت سخت تر می شه. ضمن اینکه بازم لزوماً اون بیمار بی پول نباید در حال مرگ باشه حتماً که احتیاج به کمک داشته باشه که. نمی دونم شما چطور فکر می کنین ولی فکر می کنم درد کشیدن یک بیمار هم انگیزه کافی برای کمک کردن باشه. ضمن اینکه هر انسانی (از جمله یک پزشک یا متخصص) انرژی محدودی برای کمک به بقیه داره حتماً. برای همین بود که راه حل شخصیم برای مثال خاص شما تقسیم انرژِی بین دو بیمار متمول (برای کسب درآمد و انگیزه مادی) و یک بیمار فقیر (برای ارضای حس انسان دوستی) بود.

من اگه تو همچین شرایطی قرار بگیرم چهار روز هفته رو عملهای چند ملیون تومنی انجام میدم چون عده زیاذی ازاین مردم با شنیدن دستمزد پزشک به مهارتش پی میبرن! و بهتره بدن من خرج کنم تا پاشن برن یه کشور اروپایی ده برابر اینوخرج کنن . و یک روز هفته رو هم به کار های انساندوستانه اختصاص میدم که هم ادم خوبی باشم و هم احساسات لطیف خودم رو ارضا کنم و هم دنیارو داشته باشم و هم اخرت رو در ضمن اون سوگند الکی رو که اینقد متنشو عوض کردن که خود بقراط هم شاخ در اورده وپیر اهن عثمانی شده برای هر خواسته پزشکانشکسته باشم

من داره گريه ام مي گيره.پس چرا كسي جواب معماي منو نميده؟

سلام گوشزد جان
اولين بار است كه اينجا امدم!
خوشمان امد! وبلاگ توپي داريد..

دارم با اين كامنت دوني و نظراتش حال ميكنم..
من اگه جاي دكتر ماندگار وامثالهم بودم به صورت رندوم دونفرراانتخاب ميكردم تمام!
چطور بيماران حق دارندپزشكشان را انتخاب كنند پزشكان بيچاره حق ندارند مريض هايشان انتخاب كنند!(حالا طبق هر معياري!! حتي خوشگليه طرف!!)

ما مشتري پروپا قرص شما شديم و شما را بالا مالاهاي جا لينكيمان لينكانديم!!

دکتر جان من هر دفعه این مسایل رو که تو حرفه پزشکی مطرح میکنی میخونم بیشتر خوشحال میشم که حرفه و کاری که انتخاب کردم درگیر مسایل اخلاقی نیست.
بی تعارف برای من گذشتن از بعضی اخلاقیات سخته در عین حال و به همون اندازه نمیتونم زیر بار فشار یه سیستم خراب برم و ازخودم مایه بذارم. پس همون بهتر که درگیر نباشم.
من هم میگم اگه شرایط همه 100 تا مریض یکسان هست دکتر بهتره به صورت تصادفی دو تا مریض رو انتخاب کنه.

gooshzade azizi salam mikham az yek bozorgi naghle gholi konam
arastoo mige : man rahhaye kamyabi ra balad nistam ama yek rah nakami ro khob mishnasam va on jalbe rezayate hame adamhast

دکتر عزیز
اول از هر چیز بفرما که در جامعه پزشکی که درجه بندی پزشکان بنا به هر معیاری انجام می گیرد جز مهارت و البته قابل قبول هم هست چون هیچ معیاری دست عامه مردم از این قشر وجود ندارد یا بهتر بگویم خود جامعه پزشکی این معیار را در اختیار مردم قرار ندادند چگونه می توانیم ثابت کنیم که دکتر x شهرتش از تبحر زیاد است؟
در ضمن شما از رشته ای مثال زدی که به علت وجود هفت خوان تا رسیدن به این مرحله معمولا شاغلینش از توانایی های بالای ذهنی و عملی برخوردارند بنابراین بین پزشک با دستمزد یک میلیون تومانی با ده میلیون تومانی تفاوت زیادی مطمئنا وجود ندارد در ضمن پیرو قسمت اول کامنت من چه بسا پزشک یک میلیون تومانی تبحر بیشتری نیز داشته باشد دکتر جان بیا فرهنگ سازی بکنیم که:لزوما پزشک یک اتومبیل نمی باشد که هرچه بیشتر پول بدهی خدمات و اپشن های بیشتری را از ان انتظار داشته باشی مخصوصا یاداوری میکنم که ما در جامعه بیماری از لحاظ تعاریف طبقات زندگی می کنیم و اینجا امریکا نمی باشد که بیل گیتز به دلیل شایستگی و توانایی های منحصر بفردش به این درجه از شهرت و ثروت رسیده است بنابراین پزشک محترم فرهنگ سازی کن که حداقل برای این طبقه خاص از جامعه پزشکی که مثال زدی بالا و پایینش خیلی فرق نمی کند که انتخاب شدن توسط دکترx یک حادثه خارق العاده و تاثیر گذار باشد!!!

چرا مردمی که به کمبود‌های خود شدیدا معترضند (و حق هم دارند) در برابر اعتراض به حق جامعه پزشکی که نرخ خدمات تشخیصی و درمانی در ایران تقریبا از همه دنیا پایین تر است (حتی نسبت به درآمد سرانه) پوزخند رضایت آمیز می‌زنند.

چرا شما از تعرفه‌های دولتی که می‌دانید ناعادلانه و غیر منصفانه‌اند دفاع می‌کنید...تعرفه هایی که 30٪ پزشکان را به زیر خط فقر کشانده‌اند.

در جواب به این دو تا چرای شما می گویم که
چون : ما به اندازه ی کافی و به اندازه ی زحمتمان حقوق نمی گیریم و نمی توانیم نصف حقوق غیرواقعی مان را به پزشکان بدهیم که آن ها حق واقعی شان را بگیرند .
چون : 30 درصد پزشکان زیر خط فقرند ، 30 درصد مردم عادی به زور خودشان را روی خط فقر نگه می دارند .
چون : پزشکان که همواره در حال نالیدن از کم پولی و بی پولی و ویزیت کم و .. هستند معمولا خانه های بالای شهر و ماشین های آخرین مدل دارند .
چون : زمان کارشان دست خودشان است و معمولا مثل ما مجبور نیستند سر ساعت کارت بزنند و هروقت دلشان بخواهد یک ماه مطب را تعطیل می کنند و به سفر تابستانی و زمستانی می روند .
و چون : آسایش و آرامشی که ناشی از نداشتن دغدغه های مالی است در تمام سلول هایشان موج می زند ، حتا اگر زبانشان همواره به ناله و شکایت باز باشد .
*
کامنت دیگران را نخواندم که بر نظرم تاثیری نگذارد .

oversimplification!
matn: man karam kheili doroste , man behtarin jarahe iran hastam, man roozi faghat 2 jarahi mitoonam anjam bedam (oonam life saving) ,kasaye dige i ham hastan ke mitoonan kari moshabehe kare man anjam bedan, bainhal kare man az hame dorost tare. ba in farziat man kodoom marizo bayad entekhab konam bara amal?

peyneveshte 1: man karam az hame dorosttare too in reshte to in mamlekat, ki hagh dare be khodesh ejaze bede vase kare man dastmozd tayin kone|? (ye chizi too mayehaye ayy nafas kesh!)
peyneveshte 2: har chi pool midi, hamoonghadr ash mikhori ! (amalan; hamishe kamtar az ooni ke pool midi ash khahi khord!)
peyneveshte 3: man har chi negah kardam in neveshteye tila ro nadidam... koosh?!

khosh bashid

Template Designed by Douglas Bowman - Updated to New Blogger by: Blogger Team
Modified for 3-Column Layout by Hoctro, a little change by PThemes