"تربيت ديني و مسئوليت ملي"

لطفا اين مطلب را تا انتها بخوانيد و با خواندن مقدمه آن، از ادامه دادن آن منصرف نشويد.
تربيت كردن يعني هدايت در مسير مشخص براي رسيدن به هدف مشخص.
بر اين اساس اگر در نظر داريد كه مهندس مكانيك تربيت كنيد مسير متفاوتي را بايد بپيمائيد نسبت به زماني كه قصد داريد يك مهندس كشاورزي پرورش دهيد.
همچنين درتربيت كودك يك فرمول واحد و صحيح وجود ندارد .
بچه‌اي كه ساعت 10 شب مسواك زده و به بستر مي‌رود و لباس‌هايش مرتب است، آيا از تربيت صحيحي برخوردار است؟
پاسخ اين سوال بستگي به اين دارد كه شما چه هدفي براي اين بچه در نظر داريد.
احتمالا در كوتاه مدت اين "كودك راحتي" محسوب مي‌شود ولي اگر قصد شما براي آينده او يك مرد تحصيلكرده، قوي و با اراده است اين طرز تربيت به احتمال زياد موثر نخواهد بود.
پس از اين مقدمه به مطلب اصلي مي‌پردازم.
حكومت ايران با صرف هزينه گزاف مشغول تربيت بسياري از فرزندان ايران به شكلي است كه خود آن را "تربيت اسلامي" مي‌نامد.
اين يك واقعيت بسيار دردناك است كه بسياري از كساني كه به صورت سيستماتيزه تحت اين نوع تربيت قرار مي‌گيرند، به مانند سربازاني كه شستشوي مغزي شده‌اند تابع فرمان مافوق خواهند بود...تحليل‌هاي نهادهاي رسمي را به صورت دربست مي‌پذيرند...سطحي و فاقد شعور مخالفت بار مي‌آيند... و متاسفانه به علت محتواي اين نوع تربيت ايدئولوژيك فاقد احساسات انساني و به جاي آن متعهد به جمع هم مسلكان خواهند بود.
اين تربيت را جدي بگيريد.
به گفته فرمانده بسيج در سالهاي اخير حدود 9 مليون نفر در اردوها و كلاس‌هاي بسيج شركت كرده‌اند.
فراموش نكنيد كه يك پسر دبيرستاني مي‌تواند سه ماه تابستان در كلاس‌هاي بسيج شركت كند، اوغات فراغتش را پر كند، كلاس‌هاي مختلف را به رايگان بگذراند و مهم‌تر از همه، سه ماه از دوره سربازيش كم شود!
وقتي به صورت كلان به قضيه نگاه كنيد و فقط به محله خود در شهرهاي بزرگ بسنده نكنيد ...به جمعيت جوان روستاها و شهرهاي كوچك و حاشيه شهرهاي بزرگ نگاه كنيد به عمق فاجعه پي خواهيد برد.
خلاصه اتفاقي كه در حال افتادن است اين است كه حكومت، پول نفت و ماليات و ساير درآمدهاي ايران را كه متعلق به همه ايرانيان است، صرف تربيت ايدئولوژيك طبقه محروم به ضرر طبقه متوسط و مرفه مي‌كند.
مسلم است كه همه به يك اندازه تحت تاثير اين تربيت قرار نمي‌گيرند...برخي استشهادي و برخي كاملا حزب‌الهي مي‌شوند و تعداد بيشتري فقط متشرع مي‌گردند.
هدف از اين نوع تربيت، ايجاد چنين افرادي است و متاسفانه به علت فقر اقتصادي و به تبع آن فقر فرهنگي، اين هدف تا حد زيادي تامين شده است.
دور و بر ما پر است از جوجه‌هاي تازه سر از تخم درآورده‌اي كه افكار كاناليزه شده خود ما را به چالش مي‌كشند و بايد ساعت‌ها با هر يك از آنها بر سر مسائل بديهي بحث بيهوده كرد كه مثلن چرا عمليات استشهادي و قتل مردمان بي‌گناه درست نيست!!
يا براي لايه‌هاي كمتر تربيت شده‌شان توضيح داد كه نماز، روزه، عبادت و پرهيز ملاك برتري نيست و لزوما به انسانيت و شرافت ختم نمي‌شود.
حتي براي آنان كه كمتر از همه تحت تاثير اين "تربيت اسلامي" قرار گرفته‌اند و موسيقي و شوي غير مجاز مي‌بينند و با بسياري از اعمال حكومت مخالفند قبول آزادي‌هاي فردي مثل حجاب بسيار دشوار است در حالي كه 27 سال پيش كه اين تربيت اسلامي وجود نداشت اكثريت زنان بي‌حجاب بودند.
ما و امثال ما كه به تنوع افكار و تكثر آرا باور داريم در برابر كساني قرار گرفته‌ايم كه تا ما را حداقل در ظاهر مثل خود نكنند دست بردار نيستند.
ما كه به اعتراضات مدني و مسالمت‌آميز اعتقاد داريم با كساني روبرو هستيم كه در ايدئولوژي آنها سركوب شديد هر حركت مخالفي مجاز و بلكه مباح است.
ما به آنها مادر، برادر، دوست من و ...مي‌گوييم و آنها به ما پتياره، هرزه و دشمن لقب مي‌دهند.
ما همديگر را به نفي خشونت و تعصب و پرهيز از راههاي غير مدني (حتي اعتصاب غذا) فرامي‌خوانيم و آنها بر اساس تربيت ايدئولوژيك خود منتظر يك اشاره‌اند كه با ريختن خون ما و يا حداقل زدن مشت و لگد وباتومي بر ما به وظايف شرعي خود عمل كنند.
آيا در اين مواجهه چه كسي برنده خواهد شد؟
آيا راهي به نظر شما مي‌رسد؟

پي‌نوشت1:

وقتي نااميد مي‌شوي از اصلاحات متمدنانه و آرام...ناگزير پرخاشگر مي‌شوي!

امروز... اميدوارم كه در بازي‌هاي بعدي تيم ايران از همان تركيب و تاكتيك قبلي استفاده كند و ببازد...شايد آناني كه كتك خوردن و دستگيري مظلومانه دختران را با نيشخندي كنار لب نظاره كردند يا بي‌تفاوت از كنارش گذشتند، خشمگينانه به خيابان بريزند و شورش كنند و كتك بخورند...و شايد كه آنگاه كه "احساس كتك خوردگي" كردند، احساس‌هاي ديگرشان هم از كما در آيد و بدانند كه با كه طرفند و مسئله اصلي و اساسي‌شان كدام است!

پي‌نوشت2:

خوب.. مثل اينكه نيمي از پيش بيني‌ام درست از كار در آمده و برانكو اعلام كرده كه تركيب تيم ايران در مسابقه با پرتغال تغييري نسبت به مسابقه مكزيك نخواهد كرد.

منتظر باخت و شورش بعد از آن مي‌مانم!

26 نظرات:

در بلاگ نیوز لینک داده شد

دکتر جان می بینی مسایل خیلی پیچیده تر از رابطه تو و زنته وقتی که زنا توی جامعه ما اینطور ضایع میشن و پایگاهشون زیر پا گذاشته میشه. تو هم وقتی راجع به مایل اجتماعی می نویسی یه دفعه سنگین رنگین میشی و میشه بهت احترام گذاشت.

هميشه نگران پرورش اين افكار خطرناك به خصوص در لايه‌هاي پايين اجتماعي بوده‌‌ام. نگران فرزنداني از ما كه بايد با ترديد،انسانيت واحترام به حقوق ديگران را برايشان تعريف كنيم.متاسفانه اين ضربه‌ها هم هميشه به نام دين بر پيكر اجتماع وارد مي‌شود.

تا وقتی این چرخه حرکت میکنه و این آدمها و افکار باز تولید میشند هیچ کاری نمیشه کرد چون پول و قدرت و اختیار در دست این آدمهاست.
پیدا کردن یه زبون مشترک با این آدمها خیلی سخته. اما باز هم حرف زدن و بحث کردن با این گروه بهتر از مسکوت گذاشتنشه.

دکتر جان اینکه کلی پول نفت رو خرج تربیت به میل خودشون اون هم بر روی نوجوانها و جوانهای روستای و یا قشر ضعیف می کنند کاملا نتیجه میده و بدون که بیهوده هزینه نشده. چون پس از تجربیات این سالها این نتیجه به دست اومده که تاثیر پذیرترین قشر همین طبقه هستند نه اینکه خدای نکرده بخوام به کسی توهین بکنم و حتی میدونم که بین همینها کسانی هستند که به راحتی تائثیر این چنینی نمی گیرند اما همه می دونیم که اون نوجونی که تابستونش رو با تفریحات مختلف و کامپیوتر و چه می دونم انواع کلاسها و سفر داخلی و خارجی می گذرونه هیچ وقت تمایلی نداره به کلاسهای تابستونی آموزشی بسیج و این حرفا شرکت کنه اما اون بنده خدایی که بیش از 4 یا پنج تا بچه داره و در خوش بینانه ترین حالت یه پدر کارمند یا کاگر داره واقعا چه تفریحی می تونه واسه اون همه بچه فراهم کنه اینه که پس تربیت مفت رو با جون و دل پذیرا میشه. به نظرم هرچه سطح فرهنگ و وسع مالی خانواده ها بالاتر تاثیر این جور تربیتهای از پیش تعیین شده از طرف دولت هم کمتر میشه.
البته یه موضوع دیگه هم مدرسه های خاص با نحوه تربیت و آموزش خاص که دیگه نقطه اوج این موضوعه. نمی دونم تا چه حد با مدرسه هایی مثل علوی، نیکان، مفید، رفاه، روشنگر، امام صادق و ... آشنایی دارین؟ که البته این مدارس مخصوص قشر پردرآمد و فرهنگیه که خودشون تمایل دارند فرزندانشون رو وارد این گونه تربیت بکنند که صد البته با اون مورد قبلی که راجع به اقشاری که فقر اقتصادی و فرهنگی گفتم فرق داره یعنی این بار هیچ ناچاری وجود نداره و خانواده ها کاملا با میل و اختیار قلبی تمایل به این گونه تربیت دارند.
راجع به این مدارس هم اگر اطلاعاتتون کمه بگید تا هرآنچه که می دونم بهتون بگم که مطمئنم واسه بقیه هم جالب باید باشه.

بي‌تا جان
متاسفانه نكته‌اي كه بيشتر اپوزيسيون از آن غافلند اين است كه گمان مي‌كنند مردم مخالف حكومت هميشه مخالف مي‌مانند و به قول اصفهاني‌ها روي كپه آنها هستند غافل از آنكه دلايل مخافت مردم مختلف با حكومت با هم متفاوت است.
ممكن است من با نقض حقوق زنان توسط حكومت موافق باشم ولي با سياست‌هاي اقتصادي دولت موافق باشم و تو برعكس.
بنابراين اگر حكومت سياست‌هايي را كه من با آن مخالفم اصلاح كند يا بهبود بخشد نظرات من و تو هم فذرق خواهد كرد...كاري كه اينها در آن استاد هستند همراه كردن قسمتي از مردم با خود و مانور دادن بر روي آنهاست.
دي‌ناز جان
لطفن مفصل تر بنويس.
البته منظور من از تربيت تنها توسط آموزش و پرورش نيست...حتي صدا و سيما نيز براي اين كار برنامه ريزي كرده است

بي‌تا جان
متاسفانه نكته‌اي كه بيشتر اپوزيسيون از آن غافلند اين است كه گمان مي‌كنند مردم مخالف حكومت هميشه مخالف مي‌مانند و به قول اصفهاني‌ها روي كپه آنها هستند غافل از آنكه دلايل مخافت مردم مختلف با حكومت با هم متفاوت است.
ممكن است من با نقض حقوق زنان توسط حكومت موافق باشم ولي با سياست‌هاي اقتصادي دولت موافق باشم و تو برعكس.
بنابراين اگر حكومت سياست‌هايي را كه من با آن مخالفم اصلاح كند يا بهبود بخشد نظرات من و تو هم فذرق خواهد كرد...كاري كه اينها در آن استاد هستند همراه كردن قسمتي از مردم با خود و مانور دادن بر روي آنهاست.
دي‌ناز جان
لطفن مفصل تر بنويس.
البته منظور من از تربيت تنها توسط آموزش و پرورش نيست...حتي صدا و سيما نيز براي اين كار برنامه ريزي كرده است

بي‌تا جان
متاسفانه نكته‌اي كه بيشتر اپوزيسيون از آن غافلند اين است كه گمان مي‌كنند مردم مخالف حكومت هميشه مخالف مي‌مانند و به قول اصفهاني‌ها روي كپه آنها هستند غافل از آنكه دلايل مخافت مردم مختلف با حكومت با هم متفاوت است.
ممكن است من با نقض حقوق زنان توسط حكومت موافق باشم ولي با سياست‌هاي اقتصادي دولت موافق باشم و تو برعكس.
بنابراين اگر حكومت سياست‌هايي را كه من با آن مخالفم اصلاح كند يا بهبود بخشد نظرات من و تو هم فذرق خواهد كرد...كاري كه اينها در آن استاد هستند همراه كردن قسمتي از مردم با خود و مانور دادن بر روي آنهاست.
دي‌ناز جان
لطفن مفصل تر بنويس.
البته منظور من از تربيت تنها توسط آموزش و پرورش نيست...حتي صدا و سيما نيز براي اين كار برنامه ريزي كرده است

بي‌تا جان
متاسفانه نكته‌اي كه بيشتر اپوزيسيون از آن غافلند اين است كه گمان مي‌كنند مردم مخالف حكومت هميشه مخالف مي‌مانند و به قول اصفهاني‌ها روي كپه آنها هستند غافل از آنكه دلايل مخافت مردم مختلف با حكومت با هم متفاوت است.
ممكن است من با نقض حقوق زنان توسط حكومت موافق باشم ولي با سياست‌هاي اقتصادي دولت موافق باشم و تو برعكس.
بنابراين اگر حكومت سياست‌هايي را كه من با آن مخالفم اصلاح كند يا بهبود بخشد نظرات من و تو هم فذرق خواهد كرد...كاري كه اينها در آن استاد هستند همراه كردن قسمتي از مردم با خود و مانور دادن بر روي آنهاست.
دي‌ناز جان
لطفن مفصل تر بنويس.
البته منظور من از تربيت تنها توسط آموزش و پرورش نيست...حتي صدا و سيما نيز براي اين كار برنامه ريزي كرده است

گوشزدجان
در چنین نقطه ای فکر میکنم باید به نزاع (منظورم انقلاب نیست ها،بل که مبارزه برای خارج ساختن قدرت از دست حکومت فعلی)و موزانه واقعی قدرت نیروهای اجتماعی اتکاء کرد.این را علی افشاری هم در واکنش به مانیفست سوم گنجی بیان کرده است و به نظر من هم درست است.

ني لبك جان
متوجه منظورت نشدم!

دوشنبه که بيژن برگشت خونه، خسته و کوفته با قلبی دردمند رفتم استقبالش. اين دفعه به جای بوسه خوش آمدگويی رفتم بغلش و بغضم ترکيد. بهش می گم همه رو زدند با باتون. فحش و تحقير بازارش گرم بود. بعد که آروم تر شدم می گم: بازم بگو اميدواری. انقدر قشنگ دستش رو کشيد روی گونه هام و خنديد که کمی از دردهام کم شد. گفت: اين نوع مبارزات خيلی نشونه ی خوبیه. جامعه داره رشد می کنه. هر چند اندک و مثل لاک پشت ولی تحولات ريشه ای چه بخواهند و چه نخواهند داره شروع می شه يعنی شده. خلاصه که باز اين چند روز موضوع بحث ها و تحليل های دونفريمون برمی گشت به همين پديده ی "شستشوی مغزی". ( من چون عادت دارم قبل از جواب به هر پست ، يه قصه از خودم و همسر بگم ، بنابراين تموم کامنت هام همون طور که می بینی گوشزد نازنین، مقدمه داره:)) شخصا معتقدم نبايد من نوعی که ادعای روشنفکری می کنم دست رو دست بذارم و مدام بگم اينا دارند شستشوی مغزی می دند ، اينا ال کردند و بل کردند. من اين وسط چی کار می تونم بکنم؟ هرچند امکانات وسيع و قوی اين ها رو ندارم ولی در حد خودم و صدای خودم چه کار می تونم بکنم؟

۱- حرف زدن منطقی و به دور از خشونت و تبادل افکار ( ببين بعضی از وبلاگ ويس ها که اتفاقا به روشنفکری معروفند وقتی مثلا با يه حزب اللهی رو به رو می شند، یا بهش فحش می دند یا تحقیرش می کنند. خب پر واضح است که طرف می ره دیگه پیداش نمی شه تازه یقین می کنه که حرف هایی که راجع به روشنفکر شنیده و تو سرش کردند ، درسته) .

۲- نوشتن وبلاگ، کتاب، ترجمه ی مقاله، نوشتن داستان ، مقاله و هر چيز...
۳- تشويق جوان هايی که باهاشون در ارتباطيم به خوندن کتاب، شناختن و مطالعه ی تاریخ، فلسفه و و و
۴- ترويج فرهنگ کتاب خوانی و مطالعه (مثلا خود من ايران که ميام برای کسی سوقاتی نميارم و برای جوونک ها ی دوست و آشنا کتاب می خرم و می برم، اشتراک مجله زنان کادو می دم، مقالاتی که جالبه گاهی کپی می کنم و با خودم میارم و به کسانی که دیدنم میاند می دم که بخونند یا خودم بلند بلند براشون می خونم و نظرشون رو می خوام)
۵- داير کردن جلسات کتاب خوانی ، بحث آزاد در منازل به جای مهمانی های حوصله سر ببر و ننر و لوس مخصوصا تو اصفهان که هی همه می خواند دستشون رو تو سوراخ دماغت کنند:) ( با کمی تحريف خودم) :)))))
برای مثال گروهی از خانوم های بسيار با سواد اصفهانی رو می شناسم ( فقط يک بار تونستم در جلسات آزادشون در باره ی کتاب خوانی و تربيت کودکان شرکت کنم) که همگی از بچه های فعال زمان خودشون بودند. با هيچ و دست خالی رفتند سراغ مدارس اصفهان و داوطلبانه ازشون خواستند که بهشون کلاس هايی بدهند تحت نام "خلاقيت ذهن کودک" و خوشبختانه کارشون توی چند تا مدرسه هم گرفته و دارند فعاليت می کنند. هدفشون تشويق بچه ها به خوندن کتاب است ( نه هر کتاب مزخرفی) و بعد نوشتن داستان و پرورش نيروی فکر، انتقاد و انديشيدن. جلسه شون در يک اتاق خيلی کوچيک برگزار شده بود و کيپ تا کيپ صندلی چيده بودند و از گرما داشتيم تلف می شديم ولی بحث ها و موضوع مورد بحث شيرين تر و اميدوار کننده تر از اون بود که بزاره از گرماخفه بشيم.

خوب این از پیشنهاد من . فعلا دیگه چیزی به ذهنم نمی رسه. برسه هم نمی نویسم چون تا حالا هم سابقه ی بدی در مورد کامنت بلند بالا نوشتن پیدا کردم:)

قربان شما و شاد باشی

نازخاتون نازنين
من ضمن اينكه اين نوع اقدامات و فعاليت‌ها را مناسب مي‌دانم ولي به نظرم گروههاي واسط يا "طبقه متوسط فرهنگي" در ايران در حال از بين رفتن ايت و آن هم با برنامه ريزي و صرف بودجه توسط حكومت.
شايد تو اين را خيلي بدبينانه تلقي كني ولي من جدا باور دارم كه بر خلاف همه حكومت‌هاي درست و حسابي كه نهايت سعي و همت و بودجه‌شان را صرف مي‌كنند تا مردمشان فهميده‌تر، با فرهنگ تر و در مسير صحيح هدايت شوند ، حكومت ما همه سعي و تلاش و بودجه را صرف فقير نگه داشتن مردم از نظر اقتصادي و فرهنگي، ترويج خرافه پرستي و عوامگرايي، تحقير و سركوب و ايجاد نااميدي مي‌كند.
مثل خانواده ثروتمندي كه والدينش از بين رفته‌اند و قيم خانواده براي بالا كشيدن ثروت فرزندان يتيم آنان را با يك برنامه‌ريزي (از پول خود آنها) سعي مي‌كند كه ديوانه و عقب مانده كند تا هميشه حضانت آنها و استيلا بر اموال آنها را بر عهده داشته باشد و يكي دو نفر از فرزندان خانواده را هم با "نيرنگ خيرخواهي" و مصلحت انديشي و در واقع براي اجراي نقشه‌اش با خود همراه كرده است!
(عجب سناريويي!! كارگردانان و تهيه كنندگان محترم حق استفاده از اين فيلمنامه محفوظ است!!)
در اين شرايط به نظرت آيا مي‌توان با گروهي اندك از مرماني فهميده و روشنفكر و خيرخواه به تعليم كساني پرداخت كه دچار جهل مركبند و نه تنها خود را نادان نمي‌دانند كه عقل كل و بي‌نياز از راهنمايي مي‌پندارند.
فاصله كه زياد شود نمي‌توان به سادگي آن را پر كرد.

عکس آن خانم تنومند با پستان های بزرگش در حالی با غروری کاذب چماقی را با خود حمل می کند، حسی مبهم و چندش آور در من ایجاد کرد. همیشه به این فکر می کنم :
راستی این انسان های این چنینی شب را چگونه به صبح می رسانند؟ با حس حقارت و حرمت فروخته شده ی خود چگونه کنار می ایند ؟!
ای کاش در قالب مگسی به دنیا آمده بودم که فقط یک روز عمرش بود و هر روز مجبور نبود تکرار تاریخ را تجربه کند !

سلام گوشزد عزيز.خيلی خوب تشريح كردی.يادم هست از وقتی خاتمی دوره ی اول رياست جمهوريش را شروع كرد ،خامنه ای در همه ی مساجد و... سرمايه گذاری كرد روی جمع آوری نيروی بسيج.در بين همين دل و جان باختگان اين راه هم تفاوت بسيار هست.به فرض بسيجيها ،انصار و حزب الله را قبول ندارن و اين گروه از ميان پايين ترين سطوح اجتماعی كه در فقر فرهنگی و اقتصادی وحشتناكی به سر می برن شكل می گيرن برای همين هم تبديل به نيروی بسيار خطرناك سركوب و پرخاشگری و مرگ انديشی و مرگ پروری می شن.انشعابات ديگرشون را هم كه در حال شكل گرفتنه و يا گرفته متاسفانه...
و هرگز نمی شه باهاشون(خشونت طلبها و خشونت گراهاشون ) ديالوگ برقرار كرد،دريای خشمی بدون منطقن برای له كردن و سركوب.

سلام ببین من شوخی نمیکنم. تمام متنو تا آخر خوندم.راست میگم. میخوای بپرس . اما سوالم که خیلی هم جدی هست اینه که اگه بخوام فرزندی که هنوز ندارم رو تحصیل کرده (نبود هم مهم نیست ) ولی قوی و با اراده تربیت کنم چه راهی رو باید در پیش بگیرم؟

گوشزدجان
منظورم این بود که در صورت مسدود ساختن طرح مطالبات اجتماعی ،چاره ای جز خشونت و جنگ قدرت برای برآورده ساختن مطالبات باقی نمی ماند.
اما پی نوشتت آی چسبید ها..آفرین.

فريبا جان...
جان من تو تا حالا حرف چرت و پرت از من شنيده بودي!!؟
ماشا‌ء‌الله همه حرفها و تفاسير و نظراتم يكي از يكي حكيمانه‌تر و عالمانه‌تر!!
بگم اين زن يك كيلو اسفند مرغوب درشت بخره بريزه روي آتيش قليون تا اين سعيده چشمم نزده!!
از شوخي گذشته دلم براي خودت و كورش و مخصوصا اون پدر سوخته خوشگل، رامون كوچولو تنگ شده بود.
به نظر من مشكل اين حكومت، پيشرفت و ترقي و رفاه مملكت نيست كه نتواند حلش كند...مشكل آن همانطور كه بارها گفته است حفظ نظام است كه آن را هم به نحو احسن حل مي‌كند.
سعيده جان...
ديدار مي‌نمايي و پرهيز مي‌كني!!
تربيت فرزند فرمول ثابتي ندارد كه بتوان آن را به كار بست و محصول ثابتي به دست آورد ولي اصول ثابتي دارد.
به عنوان مثال و به عنوان يك اصل تربيت ، تعطيل ناپذير است حتي براي يك ساعت...اگر مي‌خواهي براي فرزندت استثنا قائل شوي بايد بر اين استثنا واقف باشي و آنرا مديريت كني تا اختيار از دستت به در نرود...
ديگر اينكه آن كسي كه بايد فرزند تو را تربيت كند خودت و همسرت هستيد...بهتر است فقط در صورتي كه به مشكلي برخورد كردي براي حل آن به مشاور متخصص مراجعه كني...فعلا زنگ خورد و كلاس تعطيل شد.
ني‌لبك جان
از توضيحت سپاسگزارم...پير شده‌ام(دور از جانم...فوت به خودم!) مسايل كمي پيچيده را نمي‌فهمم!
پي‌نوشت هم اعتقاد قلبي من است!

بدجنس س س س س س س س...
ها ها ها...

انقدر ها هم کارهای ایرانی قابل پیش بینی نیست. یه وقت دیدی از دفعه قبل بدتر بازی کردند اما بردند.

گوشزد جان درود
در دنياي عليت براي يافتن علت هر معلولي معمولا رسم بر اين است كه بر روي علت العلل يا آن علت اصلي زوم ميكنند. مناديان تربيت ديني فققدان تربين خانوادگي و از م پاشيده شدن كانونهاي خانوادگي را نتيجه بزه كاري ميدانند و در اين ميان كسي نيست كه از آنها بپرسد علت از هم پاشيده شدن كانونهاي خانواده و بروز طلاق چيست؟
باز هم اقتصاد و باز هم اقتصاد و پول.
به نظر من دكترين كاپيتاليسم حلال همه مشكلات خواهد بود. يكيك نيست به من توضيح بدهد در نروژ و سوئد كه تربين ديني وجود ندارد چرا اينقدر آمار بزه و طلاق پايين است؟

goosgzad jan moshkel et ba khanoomet hal shod? man mikhastam begam alaki behesh begoo kar oon monshi khoshgele khoob hast, ba'd didam bade doroogh begi nagoftam. ama gahi rahesh faghat hamine.. ama age sarkshi be matab ham hast... khob ye zare moshkele..mibakhshi inja nazar dadam, oon nazarkhahi sangin shode.

گوشی جان
کو پس شورش؟
هر هر هر
...

بابا ترسيد...تركيب رو عوض كرد وگرنه شورش رو شاخش بود!

very interesting observation and we can see the practical result in the election of new president? i think, at least in the short-run, the lower class dominates political scene in iran and it can be a viscious circle

sorry that i cannot be more positive, i hope there are forces that i cannot see now and change the situation

دلم برايتان مي سوزد كه از فرط بد بختي و بيچارگي و فلاكت به هذيان گفتن افتاده ايد

Template Designed by Douglas Bowman - Updated to New Blogger by: Blogger Team
Modified for 3-Column Layout by Hoctro, a little change by PThemes